ترا میپرستم
تــرا ای خاک افغان مـی پرسـتم
ترا ای بهـتر از جان می پرسـتم
گـل هــر سنگ قـلـب کـوهسارت
به هـر باغ و گلستان می پرستم
بدان که دشتهای خشکت ای یار
قسم بـا چشم گـریان می پرسـتم
اــگر افـتـاده ام در شام غـربت
تــرا بــا نــور ایمان می پرسـتم
مرا با عشق تو پیمان چه کار است
ترا بی عهد و پیمان می پرستم
مپنداری که “شاکر” بی وفا بود
تــرا آبــاد و ویــران می پرستم