نسیم اسیر
ملک الشعرای افغان ها در هجرت
دنیای دروغ !
در روابط سیاسی جهان، انسان بیشتر به خدعه و فریب و دروغ سرمی خورد تا راستی و حقیقت، به مصداق مقولۀ (هرکس برای مطلب خود دلبری کند)، هجوم قدرت ها در سرزمین های مضمحل شده و کم قدرت، با شعارهای بلند بالای دیموکراسی، حقوق بشر و اعمار مجدد، ازین محدوده بیرون نیست. لهذا به صراحت می توان گفت که جهان در موجی از دروغ، از دستی به دستی می چرخد.
شعر ذیل که سال ها پیش به همین مناسبت سروده شده است تقدیم می گردد:
در جهـان تا بنگـری، بـینی فـقـط، تنها دروغ
عالم مکر و فریب و خُـدعـه، یک دنیا دروغ
سنگ این تعمیر بــی بنیاد را، کــج مانـده اند
می رود از آن سبب، هرخشت بالا، با دروغ
پیش تازان تـمـدن، مـغــز شان خــورده گـره
پای تا سر در فساد و فـتـنـه، سـر تا پا دروغ
این بساط هستی عالــم سر مـو، راست نیست
راستی، تـنها به گفـتار است، در اخـفـا دروغ
نـغـمــۀ شادی، دریـن محنت سرا ناید بگـوش
بعد عـمری گــر صدایی می شود بالا، دروغ
شرق را در بیسوادی غـرق مـی دانند و لیک
غـرب با دانش، همی گوید به صد ایما دروغ
حرف حق ازمن چه می جویی که در سیر زمان
تا نـظـر وا مـی کـنـی، پـیـدا و نا پـیـدا دروغ
عامی و عاصی اگر گوید دروغی، شکوه نیست
وا از آن روزی که گـوید طالب و ملا دروغ
شـوکـت دَور جهـان و محـنـت بــــــزم فساد
آن نـظـر آرا فریب و این جگــر فرسا دروغ
شیوۀ صدق و صفا، هم رخت بسته از جهان
دیــده بکشا و ببین، اینجا دروغ، آنجـا دروغ
گر اساس زنـدگی در آسـیا، کــذب و ریاست
در اروپـا هـم تـقـلـب هست و امـریکا دروغ
آب از سر چشمه ناپاکست، حکمت در کجاست؟
گرگ و میشی را بهم افکنده با صدها دروغ
قصۀ بــغــداد و جـنـگ عــالـــــم اســـلام را
ساخته افسانۀ هـر بــوم و بــر، اصلا دروغ
طشت بــد نامی پیش آهنگ می افـتـد ز بـام
در سیاست بسکه مـیگوید به پیش مـا دروغ
بهــر استـقـرار صلـح و آرامش در ملک ما
جـان فشانی می کـنـد، ناتـو و امریکا دروغ
بـر سـریـر مُکـنـت و مشـق دنائت این چنین
ادعـــا با آن بـزرگــی و به ایـن پهـنا دروغ
آنکـه با مکـر و ریـا، گوید به قوم خود غلط
بـی ریـا روزی تواند گفت هــم، با ما دروغ
ساده لوحی بین که ابنای جهان در فکر صلح
پیشــوای خویش می خوانند، او را بـا دروغ
شـمـع با آتـش زبانـی هـا بـه خاکستر نشست
قطره قطره اشک از چشمش چکید، اما دروغ
با شعار صلح و طـرح دوستی، دارند جنگ
صلح شان یکسـر فــریب و دوستی یکجا دروغ
گـر دروغ مصلحت آمـیـز مـی خـواهی (اسیر)
عشق مـا بـا او درست و مـهـر او بـا ما دروغ