Skip to main content

بخش کلتوری افغان جرمن آنلاین

Go Search
صفحه نخست
خبرونه
تحليل ها و پيام ها
آثار علمی و تحقیقی (حبیبه)
مرکز دیجیتال سازی کتب
مدیریت تحلیل ها و اخبار
قاموس کبیر افغانستان
  
افغان جرمن آنلاین > بخش کلتوری افغان جرمن آنلاین > مطالب تحریری فرهنگی > شعری از پیام سیستانی ، در یاد رازق فانی  

مطالب تحریری فرهنگی: شعری از پیام سیستانی ، در یاد رازق فانی

AFGHAN GERMAN ONLINE
http://www.afghan-german.de
http://www.afghan-german.com
نویسنده/ارسالی: اعظم سیستانیتاریخ: 7/20/2014

 

شعری از پیام سیستانی ، در یاد رازق فانی

 

 پیام سیستانی شاعرشوریده وانقلابی است از سیستان ایران که در سالهای پس از سقوط طالبان  به کابل رفت ومدتی مدیر مسئول روزنامۀ افتاب درکابل بود و براثر نشر مقالۀ «فاشیزم مقدس» او وصاحب امتیاز روزنامه،میر حسین مهدوی،مورد تکفیر رهبران جهادی افغان قرارکرفتند و هردو بزندان افتادند ونزدیک بود جانشان را برسر نشر آن مقاله از دست بدهند، اما با پادرمیانی نماینده سازمان ملل لخضر ابراهیمی ونهاد های مدافع آزادی بیان وتلاش های  ژورنالیستان بدون مرز،سرانجام از زندان رها ومهدوی به کانادا وپیام به کشور ناروی پناهنده گردید. پیام که فردی شاعر وشعرشناس است با شعر های رازق فانی آشنا است. در رثای فانی شعری سروده و در وبسایت «تالارگفتگوی سیستانیان»به نشر رسانده است.من آن شعر را از آن رسانه نقل میکنم تا درجۀ ارادت واخلاصمندی یک شاعر ایرانی کابل دیده نسبت به یک شاعر خوب افغان درک شود.  اما قبل ازآوردن  شعر او در بارۀ رازق فانی، لازم است با  کلام خود شاعر آشنا شد. شاعر وبلاگی دارد بنام «نیزار» ودو غزل زیبای وی براستی بدلم چنگ زدند.

 

غزلی از دهۀ هفتاد

 

ناودان

 

تا بگويم با شما  : ای خفتگان بيدارم امشب

از دهان ِ بی زبان ِ ناودان می بارم امشب

 

وعده ی ديدارمان در ناودان ها ـ در دهان ها ـ

تا بگويم خلق ِ باران ْ مرده باران دارم امشب

 

تا بماند " می " به " خم " در قاب مردم عکس گندم

عطر ِ مست ِ می پرست ِ زلف ِ گندمزارم امشب

 

تا برقصد همچنان " نی " در نماز مولوی ها

مرتد بن مرتدی در مذهب ِ نيزارم امشب

 

تا درفش ِ حرمت ِ گل نشکند ،خواهی نخواهی

کاوه ای جا مانده در زير ِ سم ِ تاتارم امشب

 

باز آرش با من و سوگ سياوش با من آمد

تا نگويندم کلاغی مرده بر ديوارم امشب

 

هرچه بادا باد ، در قاب جهان با رمز باران

هر وجب در هر وجب صد ها کمان می کارم امشب

 

تشنه ی باريدنم ، گو ناودان باشد نباشد

همچنان درهمچنان در همچنان می بارم امشب

....................

 

وغزلی از دهه هشتاد :

 

حرف ابروی تو اينست : کمی غم داری

خدمتت عرض نکردم که مرا کم داری

 

عاقبت اين دل بد سابقه ام می فهمد

گاه و بی گاه چرا آه دمادم داری

 

طبق اسناد فلان باغچه ، گل، پی برده ست

غم چرا غصه ندارد تو چرا غم داری

 

عشق ، هم صحبت خوبی ست ولی می داند

هم نداری دل همراه شدن ، هم داری

 

گفته ام با خط خوش روی لبت بنويسم :

باطنن باده ای و ظاهر آدم داری

 

نقشه ات چيست که بی شاهد ومدرک خود را

باز هم مرکز زيبايی ی عالم داری

 

 

 پیام سیستانی به خوانندگان شعر خود در مورد فانی مینویسد:

«دوستان با خبر شديم که رازق فانی شاعر بلند آوازه ی افغان در غربت چشم بر جهان بست . از فانی کتاب های زيادی به يادگار مانده است از جمله : بارانه ، ابر و آفتاب ، ارمغان جوانی ، پيامبر باران ، شکست شب ، دشت آينه ، پرتو خورشيد بر ديوار ، دشت آينه و تصوير و.... يادش گرامی باد .

 چشم های تو ...

 

چشم های تو " شهر ِ نو " بودند پيش از آغاز ِ شهربانی ها

گيسوان : مست های ژوليده ، ابروان : مخلص ِ فلانی ها

 

پيش از آغاز ِ" شهر نو" شايد  چشم هايت پياده رو بودند

زنده در مرده ی خيابان ها ، مرده در زنده ی تبانی ها

 

بعد از آن خلط  ِ مبحثی بودند نبش ِ جمهوری خيابان ها

ابروان : مردگان ِ سر بالا ، گيسوان : مجمع ِ روانی ها

 

چشم هايت سياست ِ روزند ، چپ : هوادار ِ غمزه گردی ها

راست هم عشوه می شود گاهی در ملاقات ِ بی نشانی ها

 

دور چشمت حصار می رويد تا خدای نکرده گم نشود

در بهشت ِ عزيز ِ آزادی ، در خيابان ِ ناگهانی ها

* * *

در خبر ها دوباره می خوانم : چشم های تو خودکشی کردند

چشم های تو را کفن کردند " بی بلانسبتی " فلانی ها

ختم

 

 

 

 

  افغان جرمن آنلاین تاسو په درنښت همکارۍ ته رابولي. په دغه پته له موږ سره اړیکه ټینگه کړئ    acc@afghan-german.de
یادښت: دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ، هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولئ