صد قافله آهنگ
در پای تو این شعر فدامیکنم امشب
پیش قدمت دست گدا میکنم امشب
ای کابل ویران شده ام، تاج سلاطین
در پیش حضور توبپا میکنم امشب
خصم تو اگر سوخت سر و سینه وجانرا
برسینۀ او زخم روا میکنم امشب
ویران شده ها کوچۀ پر درد وطن را
با عشق و غزل صلح وصفا میکنم امشب
ای خانۀ زخمی وطن، دست ودلم را
چون مرهم برزخم، دوا میکنم امشب
ای میهن زیبای من افغان ستانم ،
من سروریت باز جلا می کنم امشب
طوفان بیا پیش و بیار مستی مستان
کین خانه صفا، پاکِ ریا میکنم امشب
آن قافله ها رفت و دد و دیو بجا ماند
صد قافله آهنگ درا میکنم امشب
افغان زمان یی و جهان در قدم توست
افغان عزیز دور زبلا میکنم امشب
با دست پر از عشق وصفا، پای محبت
من دوستی خویش ادا میکنم امشب
خورشید نداریم و شب تار دراز است
بر خوان کرم، ماه، صلا میکنم امشب
این دَور شغادی بسی درد آورما شد
رستم تو کجایی ؟ که صدا میکنم امشب
" مسعود " تو اندیشه مکن مرگ وطن را
کافسانۀ جرجیس (1) به پا میکنم امشب
(1) جرجیس(ع) یگانه پیغمبری بود که دشمن هرچه اورا می کـُشت او باز زنده میشد. اگر اورا قطعه قطعه میکردند باز قطعات بدنش با هم می آمیخت وزنده میشد. به داستان انبیا مراجعه کنید.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ..... ثبت است بر جریده عالم دوام ما (حافظ) ۱۱/۵/۲۰۱۳