قسم به سخی جان
که بهار را همچو میهن دوست دارماگر بگذرم بر دشت لیلی، دشتهای شمالاگر بشنوم رایحهٔ بهار امسالاگر عطر بهاربگذرد بر بنفشهٔ آزادهٔ خودرواگر لاله زار های شمالدر ورای سالنگآنطرف هندوکشمرغزار ها را رنگ بزنداگر شقایق وحشیبر دامن تپه ها چنگ بزندقسم به سخی جانکه ترا در هر برگ سبزهدر هر ساقهٔ تردر هر عطر گلشندوست دارمهمچو میهنهمچو بهارو آنوقت که نارنج باغهای ننگرهارعطر بپاشند بر باغ و انهارو آنگاه که در ویساک سلطانپورافغاندختران هندوی طلا پوش رابه عقد جوانان هندو بدهندآنگاه که غروب تخت صفر هراتو انار باغهای قندهارلعبتان شغنانی را بیاد آورندو برف زمستانبا تیرهای طلایی نور آفتابقطره قطره در پایکوهستان های کنرهاهندوکوه و کوه بابا آب شودقسم به سخی جانکه ترا بیاد خواهم داشتدوست خواهم داشتهمچو میهنهمچو بهارو گاهی که کاغذپران های رنگ رنگو ا سکتی وعینکی ونقشی و پتنگاز دامنهٔ سخی ، مرنجان و جبهآسمان کابل را گل بپاشندو جمعه روز های حوتتا اول فروردین- تا نوروزبچه ها را به غرغرانک بازیسواری اسپکهای چوبیو چرخ فلک بخواندقسم به سخی جانکه ترا بیاد خواهم داشتو دوست خواهم داشتهمچو میهنهمچو بهارو آنگاه که مزار زمردیکبوتران سفید بال سفید جامه رابه طواف بخواندو مزاریان و زوارانجامه های رنگه بپوشندو جندهٔ سخی جان در اولین روز بهارسر افرازد و معجزه آفریندقسم به سخی جانکه ترا بیاد خواهم داشتآنگاه که دیگهای سمنک بجوشندکه دختران کفچه بدست سرود بخوانندو آن شب بهار که چلو سفیدسبزی سبز و خروس سرخ تاج سفیدنوید آغاز سال نو باشندو آن صبح بهار کهمیوهٔ هفت رنگ تر کردهیاد شراب سومای آریانای کهن را زنده کندو آن زمان که مرد دهقاننرگاو قوی شاخ خود رابا دستمال گل سیب بیارایدو آنوقت که کودکانشور کنند و مستی کنندوبزرگران بیل بازی کنندترا بیاد خواهم داشتو دوست خواهم داشتهمچو بهارهمچو میهناگر در روز اول سالبر شوم بر شاخه های هندوکشاگر نسیم بهار در ارتفاعا تبمن جان تازه ببخشداگر همراه شوم با قچ پامیریا پلنگ پنجشیراگر بر پرم چون باشه و بازو اگر با سنگ شکن نغمه کنم سازو اگر با عندلیب ترانه کنم وبخوانم آوازاگر نظاره کنم بر یاسمناگر بشنوم عطر نسترناگر جلوهٔ ارغوان رادر کوهستانو عطر رشقه را در کشتزار دریابماگر بجای برف سپیدشگوفهٔ بادام را بر شاخه ببینمبدان که ترا بیاد خواهم داشتو دوست خواهم داشتهمچو میهنهمچون بهاروترا وعشق تراگرامی خواهم داشتونوروزرامبادا که دیگر نوروزی نباشدمبادا که دیگر نو سالی نباشد