تا کجا
تا کجا دل بشکند تا رحم توحاصل شود
تا کجا خون؟ تا تَهَش گم شهرت قاتل شود
بارش چشمم زمین صبر را کافی نشد
تا کجا طغیان کند تا ساکن ساحل شود
بغضِ گریان شد گره گیر گلو در بیکسی
تا کجا بفشارمش تا عقده ها باطل شود
آنچنان می لرزد از شورِ تپش در سینه دل
کز شرار حسرتش بی بال و پر این دل شود
مرغ دل گم گشته در راه به پرواز آمدن
تا کجا دل پر کشد تا منزلش حاصل شود
حلقه های نامرادی بست در بند جان من
تا کجا پیچم به خود کین حلقه ها زائل شود
«واهِبا» مرگت برون از حلقۀ آماده گیست
تا کجا بخوانمش تا با لهد درگل شود
05-05-2008
صالحه وهاب واصل
هالند