بگیریش که نگیریت !!!
اخیراً وزیر داخلۀ پاکستان، باز گلی به آب داده و با دیده درائی، ادعا دارد که سوء قصد علیه دوشیزۀ خُرد سال، « ملالی یوسفزی »، در افغانستان طرح ریزی شده است. این ادعای کاذب، خاک در چشم جهان زدن و کمال بیشرمی و بی حیائی است.
همه می دانند که متأسفانه افغانستان در برخورد با حوادث خونین در سی و پنج سال اخیر، از نگاه مادی و معنوی چنان مضمحل و خُرد و خمیر شده است که قدرت دفاع از خود را ندارد، چه رسد به آنکه پلان ترور دختر خرد سالی را در ماورای سرحد طرح ریزی کند.
در جایی نوشته بودم که افغانستان به ویرانۀ بی در و بی دروازه ای مانند است که هر حیوانی در آن سر می زند و زباله می پاشد و این حیوانات زباله پاش زمامداران مفسد همسایۀ شرقی است که خود هر روز با قتل های زنجیره ای و سر بریدن اطفال در برابر اولیای شان توسط نوکران شرف باختۀ خود در افغانستان فاجعه می آفرینند و اینک دیده می شود که عمل غیر انسانی که توسط سگان زنجیری و به تصمیم خود شان براه افتاده است، بر دوش ناتوان ما می اندازند.
زهی پستی و دنائت و اتهام ابلیس مابانه: تفو بر تو ای قوم ظالم تفـو. اینک شعری را که شاید نشر آن تکرار باشد، بحیث تکرار احسن یکبار دیگر تقدیم می کنم:
بگیریش که نگیریت !!!
ازقــــدرت بیگانه ، بگیریش که نگیریت گــویند صد افسانه ، بگیریش که نگیریت
این ســـفسطـــه گویان ، چفدریاوه سرایند با فکــــــرمحیلانه ، بگیریش که نگیریت
تهمت بـــه تــــوبــنـدد زســــردیده درائی همسایــۀ دیــــوانه ، بگیریش که نگـیریت
درهـــــرقـــدم ازفــتـنـه ، سرِراه من وتو دامی نهد و دانــه ، بگیریش که نگـیریت
خـــــود دزد ســـرِگردنه ، اما به تو گوید دزد آمــده درخانه ، بگیریش که نگـیریت
درد دل ا فســــرده زانــــدازه فــزون شد دنـــدانـه به دندانه ، بگیریش که نگـیریت
خــــود پـــای به زنجیرجنون دارد ومارا خوانَد زچه دیوانه ، بگیریش که نگـیریت
دربـــنــد اســــارت بــکشــــد ملت ما را با حلقـۀ زولانـه بگـیریش که نگـیریت
ازراه ســیـاست ، بـکــنـد فــکــرریاست رنـدانه و دزدانه ، بگـیریش که نگـیریت
من خون جگرمی خورم ،اوخون دل من پـیـمــانــه به پیمانه بگـیریش که نگـیریت
تـــا پـــا ، بـــه حــریـــم وطن ما نگذارد ای عـــاشق مستانـه بگـیریش که نگیریت
خـــود پیشترازآنکه شوی دست وگریبان با این سگ دیـوانـه، بگیریش که نگیریت
از بهر فریب تو « اسیر» آن ستم آئین
خوانَد به توافسانه ، بگیریش که نگیریت
م. نسیم «اسیر»
19دسمبر2007م
فرانکفورت