Skip to main content

تحليل ها و پيام ها

Go Search
صفحه نخست
خبرونه
تحليل ها و پيام ها
آثار علمی و تحقیقی (حبیبه)
مرکز دیجیتال سازی کتب
مدیریت تحلیل ها و اخبار
قاموس کبیر افغانستان
  
افغان جرمن آنلاین > تحليل ها و پيام ها  

نظریات شما درمورد مطلب آتی:
  آیا کمیته امداد خمینی در کابل، اسلحه توزیع نمی کند ؟    نویسنده:  رزاق مامون

 
اسم: Dr. Sal Sayedi   محل سکونت: UK    تاریخ: 06.12.2011

خوانندهء عزیز سلام
جناب رازق مامون فرزند راستین افغان، فرهن‍‍‍‍کی رسالتمند و خبیر کشور واقعا یکی از مشاکل کشور ما را به بحث و مداقه می‍‍کیرد و روشنکری میکند. بلی خواننده کان عزیز هم درمورد همین حقایق حالا عام شده ، استدلال ومطالب ارزشمند ارایه میدارند که جدا قابل قدر اند و مهم اند. این تنها جانب ایرانی نیست که چنین کاری را درافغانستان میکنند بلکی مراجع ایرانی و بعضی کشور های دی‍کر نیز چنین کارها رادر افغانستان به پیش برده اند ومیبرند. درین راستا خواستم به یک روش فتنه کر استخباراتی ایجاد مشاکل ودسیسه بازی وفتنه کری با نتایح موفق مراجع ایرانی و خدمت کاران داخلی آن خدمت شما تقدیم بدارم.مراجع استخباراتی ایرانی اجنت های (خفته) در جهان و داخل افغانستان دارند. اجنت خفته به این مفهوم که درایران ومراجع استخبارتی ایرانی، آماده و مجهز شده، دساتیر لازم و کاری طویل المدت داده شده وبرایش هدفمند هدایت و دستود داده شده که درخدمت مراجع ضد ایرانی کشور های دی‍‍‍کر جهانی قرار ‍کیرد ود‍یکر هیج روابط استخباراتی به خاطر افشا نه شدن به وی کرفته نمی شود ویااین روابط حداقل میباشد. به این ترتیب این افراد نوکر و اجنت مجهز (لن‍کویست ها، استعمال کنندهء کاذبانهء کلیمات حقوق بشر، آزاد، دیموکرات و ....)استخبارتی ایرانی وظیفه دارند تا همکاریهای خویش را با مراجع مختلف غربی و افغانی بخاطر هدف معیین به همکاری و خدمت آغاز میکنند. درین همکاری و درخدمت قرار کرفتن بکار کیری روش های است که مراجع خارجی دردید اول از درک آن عاجز اند. درین همکاری این نوکران ایرانی هدف بس قوی و مهم نهفته است که بسیار موفق نیز میباشد ومراجع استخباراتی خارجی درموارد زیاد از درک عمق وبُعد آن کاملا عاجز اند.

روش وهدف اساسی چنین است که این افراد تریبه شدهء ایرانی و اجنت های خفته شان، شخص و مرجع را که افکار وطنی و ملی افغانی دارد ویا افکار ضد انحرافات فهم ایرانی از اسلام دارند و مخالف سیاست های کاذبانه حکام ایرانی اند مورد فوکس و تمرکز استخبارتی و جاسوسی قرار داده و درمورد شخص مذکوړ تمام آن اسناد و مطالب را که میتواند برای استخبارات جهانی ویا افغانی نیر جالب باشد جمع آوری نموده بخش های افکار و اندیشه های ضد ایرانی را درین تمرکز استخباراتی خویش درمورد این شخص حذف نموده صرف آن بخش های را درمورد باقی و تقدیم مراجع استخبارتی غربی میدارند که برای این مراجع عربی نیز جالب باشد. این مراجع استخباراتی جهانی و یا افغانی با ساده کی شخص و یا مرجع را مورد ضربه قرار میدهند که ایرانی ها درپی از پای انداختن آن اند. به این ترتیب عمال ایرانی مخالف سیاسیت ها و افکار فهم دینی ایرانی را به مشکلات جدی با هوشیاری و فتنه کری مواجه ساخته و با سیاسیت فتنه و تقیه و با استفاده از سادکي مخالف خویش برطرف میسازند. به این ترتیب با استفاده از امکانات مراجع مخالف خویش برای اهداف خویش استفاده میبرند که واقعا کاری بوده و درواقعیت با اهداف خویش با تدبیر نایل می آیند. استفاده از روشهای دی‍کر به شمول محوی فزیکی و بدنام سازی و ..... آنقدر وسیع است که ضرورت به نوشتن کتابها دارد که جناب رازق مامون نیز درمورد نوشته های زیاد دارند. جزئیات درین راستا وسیع و درموارد با دهها سوال و توضیح همراه شده میتواند که نمی خواهم به آن بپردازم.

الهی ملت ما را ازین فتنه کری ها نجات ده. این ملت بیشتر از سه دهه رنج و عذاب میکشد وحکام ظالم و فریب کار افغانی هم صرف وصرف درفکر ادامهء قدرت و پُرکردن جیب های خویش اند که جدا تأسف آور است.


اسم: عبدالستار    محل سکونت: فراه    تاریخ: 05.12.2011

با تشکر از رازق مامون !
ای کاش پولهای رشوت ایران به دهن تعداد زیاد قلم بدستان مزدور ریخته نمی شد تا حقایقی را راجع به مداخلات حکومت فاشیستی صفوی ایران در ارتباط بقضایای داخلی وخاصتا مسایل مذهبی افغانستان چیزی می نوشتند .
از روزیکه قضیه پول های رشوت ایران به قصر ریاست جمهوری ووزارت خارجه ارسال شد به تبع از آن بیشتر خبر نگاران وروزنامه نگاران وصاحبان رسانه های متاسفانه نیز با این پول های کثیف حکومت ولایت فقیه ایران آلوده شده وبسیاری از آنها حتی نمیخواهند تا بر قضایای حیاتی وامنیتی وسیاسی ودینی مردم افغانستان تماس بگیرند .
ایران در دفاتر دولتی - اردو - اطلاعات - پولیس - وحتی تمام وزارت خانه ها نفوذ کرده ودر پارلمان وکابینه حتی نفوذ دارد .
واین خطر بزرگ است برای افغانستان .
تاسیس صد های رسانۀ صوتی وتصویری ازطریق ایرانیها بنام جاسوسان افغانی شان در داخل که اکثریت شان از قم - تهران ومشهد هدایت میشوند - تاسیس مراکز جاسوسی در زیر پوشش کارهای خدماتی مانند کمیته امداد خمینی - وهم چنین درزیر پوشش کارهای تجاری - تمام کنسولگیریهای ایران در افغانستان وسفارت آن فقط نیروهای اصلی وزارت اطلاعات وسپاه هستند .
جابجائی واسگان هزاره های ایرانی در نقاط مرزی افغانستان - انکشاف راهای مواصلاتی مشهد - هرات غور - بامیان وهمچنین منطقه بیرجند - شیندند - پساوند غور - با میان - وهم چنین راه زابل ایران با نیمروز - ارزگان - بامیان
وهم چنین فراه - غورات با میان وتاسیس شهرک های بپول ایران وبدسترس گذاشتن هزاره های ایرانی ویا جاسوسان پختۀ ایران همه وهمه برای بدست گرفتن کنترل راه های اکمالاتی هزارههای وابسته به ایران در در با میان غزنی - میدان وتا رسیدن بکابل است .
وطن فروشهای کابل که با خصلت نوکری روس - پاکستان وایران وحالا غلامی امریکا وغرب خو گرفته اند هیچگاهی بر این مسایل اساسی وخطر ناک کشور توجه ندارند .
این کشور در معرض سقوط حکومت جدید صفوی ایران است اما در کابل وارگ فقط با گرفتن سالانه یک ملیون یورو دهن خود را قفل نگهداشته اند .
امروز تاسیس ده ها حوزۀ علمیه که فقط افکار تفرقه افکنانه وکفر آمیز شیعه صفوی را در افغانستان ترویج میکنند افتتاح شده است واین بپول ملیارد ها تومان ایرانی انجام شده است وصدها مکتب ومدرسه فقط برای گمراه کردن فرزندان اهل تشیع مسلمان افغان تاسیس کرده اند -چندین کانال تلویزین زده اند - ده ها حسینیه وتکیه خانه در سر تاسر افغانستان خاصتا هرات - کابل ومزار - با میان - غزنی - میدان و...دیگر ولایات ساخته اند .
ایران برای بیست ملیون اهل تسنن اجازۀ یک باب مسجد در تهران نمی دهد برای سنی اجازۀ ورود بپارلمان را نمیدهد - اجازۀ سر معلمی مکاتبرا درین سالهای اخیر هم نمیده - یک السوال - یک والی - ویک نماینده شورا ویک نفر در کابینه اش سنی وجود ندارد اما در افغانستان تمام وزارتخانه اردو - اطلاعات وامور رسانه های افغانستان را عهده دار بوده وحتی مستقلانه وجدا از چوکات دولت با پول وهدایت ایران هزارن پروژۀ دینی ومذهبی وسیاسی واقتصادی را برای ترویش افکار صفوی گری ووتقویت وتجهیز جاسوسان خویش ؛ روی دست گرفته است وحتی به ثمر دهی آغاز کرده است .
وقت آنست که اگر همه مسلمانان ووطن دوستان ( نه وطن فروشان - دین فروشان - شرف فروشان و......) دست بکار نشوند وبرنامه ای شیطانی حکومت صفوی ایران را افشا وخنثی نسازند زود است که این توسط صد ها نادر افشار وگورگین دیگری مورد تهاجم نظامی قرار خواهد گرفت .
من یک بار دیگر از رازق مامون تشکر میکنم وخداوند برای همه ؤورنالیستهای مسلمان ووطن دوست ما چنین همت ومردانگی نصیب کند .
عبد الستار فراهی


اسم: لمر جباری   محل سکونت: جرمنی     تاریخ: 01.12.2011

صفحه وزین افغان جرمن آن لاین
بی نهایت ممنون از اینکه درد دل ما را چاپ کردید، واقعا قابل تحسین است
صرف برای معلومات شما و اثبات بیشتر حرف خود عرض میکنم که لطفا این صفحه را کلک کنید:
http://www.8am.af/index.php
بعد در صفحه (سیاست) بروید و مقاله زیر را بخوانید
( حکومت داری در افغانستان از بن اول تا بن دوم )
این درست همان چیزی است که دیروز بنام صحبت روز و به عنوان اینکه نوشته ګرداننده پروګرام است ، در ( برنامه ګپ از ګپ میحیزه ) نشر شد ، باقی اختیار شماست .
باز هم یک ملیون بار تشکر از صداقت و امانت داری تان.


اسم: lemar Jabari لمر جباری   محل سکونت: germany    تاریخ: 30.11.2011

عرض احترام
آقای مسکین یار سرمقاله های روزنامه هشت صبج را بنام خود میخواند. ما چند تن هر روز متن پرنت شده را سر میدهیم ، خط به خط ، مو یه مو میخواند ږ ما میخندیم و در آخرش میګوید این بود تبصره من. پر رویی ازین بیشتر میشود ؟

بلی میشود ! روز قبل وقتی مطب روزنامه را خواند ګلوی خود را صاف کرد و ګفت : ببحشید امروز اعصابم خراب بود کمی تند ګفتم!!
اګر دوست صمیمی تان است برایش مشوره بدهید که بزودی رسوا میشود. همین لحظه ما اخبار را هم داریم و ثبت ګفته هایش را هم. به کسانی که تیلفون کردند گفت دیدید که من تمام حرف های خود را بیان کردم !! آیا مسوولیت ژورنابستیک که هر روز به رخ ما میکشد همین است ؟

یک روز نیست ، دو روز نیست دو سال است که این کار را میکند . نمیدانم در تمام افغان ها هیچ کس این روزنامه را نمیخواند ؟ هیچ باورم نمیشود یک نفر اینقدر دیده در آ باشد.
شما حود تان پروګرام های آینده اش را بشنوید و بعد با این صفحه سر بدهید:

http://www.8am.af/index.php

خداوند حافظ تان باد


اسم: hamed raz   محل سکونت: india    تاریخ: 29.11.2011

دمامون صاحب دا مقاله دوه اونۍ دمخه دڅو سا عتو نو لپاره په خاوران ويبپا ڼه کې خپره شوه ما ولو ستله او دفيس بوک له لارې مې نورو دوستا نو ته هم وليږله ،خو تر دوه درې سا عتو نو وروسته دغه مقاله دخاوران دسايټ نه يودم ورکه او تري تم شوه٠ زه پوه شوم چې دخاوران دو يبپا ڼې متعصبو او اير اني پلوومسئو لينو نه غو ښتل چې خپل اير اني باداران خپه کړي، نو ځکه دا مقاله يې په سهوه کې د خاوران په ويب پا ڼه کې پر ليکه کړې وه٠
پا تې شوه دمامون صاحب دا مقاله ډېره ښه او خوندوره وه٠ زه ډېر خو شاله شوم چې افغان- جرمن ويبپا ڼې بيا هغه خپره کړه او د افغا نستان په چارو کې دايران داخوندي دولت بې شر مانه لاسوهنو نه يې پرده پورته کړې ده٠


اسم: زهرا   محل سکونت: کابل    تاریخ: 29.11.2011

کمیتهء امام خمینی که در صدر استخبارات ایران قرار دارد. به ملیارد ها دالرپول مردم زحمتکش ایران را در خدمت رژیم خود کامه قرار داده است،این کمیته چندین چینل تلویزونی و را دیو یی را در افغانستان اداره می کنند . از ان جمله میتوان از سایت خبرګذاری افغان( آوا) و شبکهء اطلاع رسانی افغانستان نام برد . که کاسهء داغ تر از آش است یا بهتر بګویم زبان نیمه رسمی رژیم روبه زوال ایران است.
همان طوری که دوستان در بارهء بی بی سی نوشتند . قرار ګفته ء یک خواهر خوانده ام از جرمنی، رژیم خود کامهء ایران در چندین شهر بزرګ آلمان مساجد ساخته اند از آنجا نیز تبلیغ مذهبی و اطلاعاتی خود را پیش میبرند.شاید هم در کشورهای دیګر اروپایی نیز در تحت پوشش مسجد به کار های تخریبی مشغول باشند
آقای مالکی سفیر خودمختار ایران درکابل ګفته است درسال۱۳۹۰ کمیتهء خمینی با هزینه ۳۲ ملیون دالر،۴۲هزار خانواده را تحت پوشش قرار داده است (آوا).
درحالیکه همین آمرین آقای مالکی در ایران هموطنان ما را که می خواهند در بدل کار شان از برادران همکیش شان یک لقمه نان هلال بدست بیاورند به بهانه های مختلف بندی،وحتی اعدام می نمایند.
روزی نیست که من یک خبر غم انګیز از حال واحوال هموطنم را در مطبوعات کشور نشنوم یا نخوانم.
زیادتر آنهای در زندان های ایران بسر می برند که نمی خواهند، با جاسوسی به دامن پر مهروطن شان خیانت کنند .دایمالعمرعذاب وجدان داشته باشند.
آنانیکه ارادی قوی دارند وطن را به مثابه مادر می بینند به خاطر چند دالرهرګز وطن را نمی فروشند.
با احترام
زهرا کوهدامنی


اسم: Afghan German Online   محل سکونت: Germany    تاریخ: 28.11.2011

جناب انجنیر یوسفزی مسئول سایت مصالحۀ ملی:
افغان جرمن آنلاین همیشه کوشیده است اصل امانت داری را مراعات نماید.
دیده میشود که جناب شما تنها به عنوان عطف توجه میفرمائید. شما حتی در سایت خود نصف دوم اصل مضمون را که بقلم شاغلی بایانی است ندیده اید که قابل اقتباس وخواندن نمیباشد. لذا مراتب آتی به عرض رسانیده میشود:
1. مضمون فوق با عین عنوان از شاغلی رزاق مأمون است نه از شاغلی جلال بایانی
2. رزاق مأمون با استفاده از نوشتۀ بایانی آنرا نوشته است
3. این مضمون طوریکه در زیر عنوان ذکر گردیده توسط شخص دیگری بنام عابد کابلی به افغان جرمن آنلاین مواصلت کرده است
4. رزاق مأمون ضمن نوشته اش یاد آوری کرده است که این مضمون در سایت وزین آریائی به نشر رسیده است.
5. برخوردار و مأمون باشید


اسم: Dr. Sal Sayedi    محل سکونت: UK    تاریخ: 27.11.2011

سلام به شما خوانندهء عزیز
این بحث را به دقت دنبال میکنم و برای من جالب است. جالب به خاطر هم که منابع ایرانی درتمام عرصه ها و خاصتا کارفرهنګي به صورت منظم و حسابی با دقت کار میکنند. بلی دقیقا از تمام امکانات با مصارف هنګفت مالی در کار های بنیادي از تأسیس مکاتب و مراجع تحصیلی برای فارسي زبانان و یا اطفال افغان و ایرانی در داخل و خارج کشور به شمول انګلستان ګرفته درین عرصه ها با تمام قوت عمیقا با تدبیر کار مؤثر میکنند.

اما آنچه من را به نوشتن این مطلب واداشت همان ملاحظه وتذکر جناب همسایه هروی ار استرالیا است که درین سلسله نشر شده. بلی مراجع ایرانی با امکانات مالی و برنامه های طویل المدت وکدر لازم که در اختیار دارد با بکار ګیری سیاسیت های تقیه و دیګر تدابیر نیک مطابق به شواهد عملی د دستکاه رادیو بی بی سي با دقت کار مؤثر و حتی الامکان به طور به پیش میبرند که مراجع انګلیسی از درک آن هم عاجز اند. کار شان درین راستا استادانه و درنقاطر معیین ممکن است که واقعا تأسف اوراست. بلی شواهد نشان میدهد که این حلقات در بخض های مختلف رادیو و تلویزیون بی بی سی مسلط اند وکار به نفع اهداف خویش درچوکات ممکن میدارند.

بجا است درین راستا از حوصله مندی و درایت و شجاعت خانم زهرا درمورد توضیع مسایل با خونسردی لازم تذکر نموده و برای شان ادای احترام کنم. من واقعا درمورد شان معلومات ندارم اما آنچه نوشته کرده بودند به نحوی تعبیر وتفسیر کردم که منطق من به رسیده بود. به هرصورت هدف ما ازین نوشته ها نه لفاظی و نه هم عقده کشایی و یا فضل فروشی است و نه هم باید چنین باشد. که با این دید و این تفکر اګر درموارد اضافه نوشتیم و یا زیاده روی کردیم امید با عقل و منطق و هدف خیر یکی به دیګرتوضیح وبه کار هدفمند تنویری و خیرخواهانه پرداخته واز وسایل دست داشته و تخنیک به نفع خیر استفاده مؤثر بداریم. یکبار دیګر از خدمت کاران و پیشتازان فرهنګی درین راستا تشکر نموده و برای شان موفقیت بیشتراز درګاه ایزد متعال خواهانم و از قلم بدستان تمنا درام تا درین خط به همین امید و هدف کار مشترک خیر بداریم. حقایق را با منطق که دارد بیان بداریم وقبل ازهمه برای اولویت های وطنی، ایمانی و وجدانی و مردمی خویش کار مؤثر نموده ادای رسالت بداریم.

تشکر


اسم: تنویرگر   محل سکونت: اروپا    تاریخ: 27.11.2011

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته - متاسفانه ایران اهداف غیر سالم در قبال افغانستان دارد حکومت صفوی ایران منافع مذهبی، سیاسی و فرهنگی خود را در حفظ نا آرامی و تداوم جنگ در افغانستان تصور میکند. کمیته آیت الله خمینی یکی از ارگانهای استخباراتی ایرانی است که از آدرس همکاری و همدردی به نیازمندان، فقرا و مساکین در جستجوی ایرانیزه کردن جامعه افغانستان می باشند. اینکه چقدر در اهداف و خواسته های غیر اخلاقی،ارتجاعی و مذهبی شان موفق شدند مبحث جدگانه می باشد.

صفحه تنویر: http://tanweer.blogfa.com/


اسم: همسایه هروی   محل سکونت: آسترالیا    تاریخ: 25.11.2011

کمیتهء امداد خمینی تنها سازمانی نیست که به امور افغانستان به نفع ایران فعالیت دارد.در افغانستان تا دستان نابکار مزدور در کار است مثل کمیته هائی امام از هر منبع به فرهنگ و وقار ملی و حیثیت افغان تجاوز میشود وفکر میکنم در این راه ها پولهائی هنگفتی به مصرف میرسد.

حتی اگر سری به صفحهء انترنیت بی بی سی بزنید متوجه میشوید که در صفحهء افغانستان هیچگاه از باز سازی خبر ی نیست ولی در مورد ایران مطالب مختلف چاپ میشود که هیچ ربطی به افغانستان ندارد. در انجا نیز رژیم آخندی عدهء را مزدور یافته تا خبرهاو مطالب ایران را در صفحهء افغانستان نشر کنند و به نفع ایران تبلیغات شود. نگارنده چند بار به بیبیسی نوشتم ولی همیشه جواب بی منطقی به من نوشتند و نخواستند که به اصل موضوع بپردازند. به توجه همه نویسندگان با درد افغان رسانیده میشود تا ادارهء بی بی سی را متوجه این موضوع بگردانند .

نوشتن به گردانندهء انگلیس بی بی سی ممکن است آنها را متوجه این آخند بازی گرداند.
مقالهء دانشمند گرامی ژورنالیست با درد کشور جناب سراج وهاج نمایانگر واقعی تجاوز فرهنگی چند ایرانی متعصب نا عاقبت اندیش است. امید وارم متن این مقاله در ویب سایت هائی دیگر تکثیر گردد از خداوند برای آقائی وهاج توفیق نوشتن بیشتر را آرزو دارم


اسم: زهرا   محل سکونت: کابل    تاریخ: 24.11.2011

قابل توجه محترم حلیم از امریکا

من دختر خالهء آقای سروری نیستم. این قصهء یک نویسندهء محترم پورتال بود.


اسم: احمد یار   محل سکونت: لندن    تاریخ: 23.11.2011

بدبختانه مشکل ما افغانها دراین است که تعداد فروخته شده های ما بیشتر از مردم صادق ما هست. وقتی لویه جرگه دایر شد به کمک فروخته شده های پارلمان و پاجه بوسان پاکستان تظاهرات در جلال آباد رخ داد. برخی پاچه بوس های ایرانی از جمله احمد بهزاد به دامن زدن برخی مشکلات از جمله عزل رییس پارلمان دست بر زده اما مردم صادق ما که تعداد شان اندک است به خواب اند. آنها هیچ گاهی مظاهره نکرده اند که این گونه پایگاه های مخرب ایران در افغانستان باید مسدود شود، هر وقت صدا میزنند پایگاه نظامی امریکا در افغانستان نباشد
ما به یک اجماع ملی نیاز داریم به کسی نیاز داریم که اول دامن همسایه های ما را از ملک ما کوتاه سازد بعدا سراغ دیگر موضوعات و مشکلات برود.


اسم: ملالی موسی نظام   محل سکونت: ورجنیا    تاریخ: 23.11.2011

سایۀ منحوس ایران بر ارزش های ملی افغانستان

سایۀ منحوس ایران بر ارزش های ملی افغانستان

برای مصائبی که ملت بیچارۀ افغانستان در گیر است و دامنۀ آن روبروز وسعت مییابد، البته حد و حدودی نمیتوان قائل گردید. قسمت مهمی ازین بدبختی های ملی همانا مصرف گزاف عایدات تیل ایران برای هر نوع تخریب جامعۀ افغانستان، منجمله تغیرات بنیادی معارف و کلتور ارزشمند افغانی و‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎« ایرانی سازی» آن است. درین خندق متعفن، دست های بیشمار هموطنان فروخته شده ایکه کوچکترین حب وطن درعروق شان جریان ندارد، تا شانه غرق است. فرقی ندارد که که این گروه و گروپ وزارت مینمایند، قانون «!» میسازند و یا اینکه ظاهراً عدالت را اجراء مینمایند، همه و همه برای جامعۀ شریف افغانی مار هایی اند اژدار گشته!

وقتی حکومت ضعیف و بی کفایت حامد کرزی از نشر ملیون ها کتاب درسی معارف افغانستان که رهنما و چراغ منور و مشعل فروزان اولاد وطن محسوب میگردد، بنام« کمک دولت همسایه» که مصرف آنرا هم ممالک خارجی پرداخت نموده، ممانعت به عمل نمی آورد، از وزیر کلتور، معارف، تحــصیلات عالی و دار و دستــگاه وابستۀ « محسنی ها» وتخریبات ذهنی مستند آنان و پامال علنی حقوق زنان افغان، چه شکوه و شکایتی میتوان داشت؟!
این کتاب های صادر شده از ایران که با املای غلط ترین و انشاء بدترین به دسترس متعلمین بی وسیله و مجبور ما گذاشته میشود، جای گریه و افسوس است. در سابق با یکی دو چاپخانۀ دولتی و شخصی مواد درسی هیچ کم و کاستی نداشت، در حالیکه امروز در افغانستان صد ها مطبع مشغول کار هستند و کتاب از ایران میآید. درین خیانت بزرگ که بی اعتنایی و غفلت اولیای امور و مسئولین بصورت واضح و آشکارا موجود است، اطفال و نوجوانان معارف افغانستان آنچه را از کتاب و مواد درسی افغانی خود هم آموخته اند، به فراموشی سپرده و به کتب درسی« ساخت ایران» در پهلوی املا و انشاء غلط، با اصطلاحات و لغات نامأنوس و غیر قابل فهم اجباراً متوصل میگردند. در زمینۀ این استحالۀ ناهنجار و دردناک که ارزش های ملی را از تهداب تخریب نموده میرود، باید اقرار نمود که تأثیرات خانمان برانداز آن با ریشه های عمیقی که در امحای کلتور و معارف و حقوق اتباع کشور ازهم پاشیدۀ ما دارد، از آنچه در اثر جنگ های اتومی ایران و اسرائیل در آینده تصور میگردد، خطرناک تر است.
به همه معلوم است که ظلم و تعدی آخند های ایران درین بیشتر از سه دهه بر هموطنان مظلوم ما و اجبار مهاجرت های افغان ها به ایران، میتواند بصورت داستان ها و کتب تراژیدی و اشک آور دنباله داری، سال های متمادی تحریر گردد، منجمله کشتار و اعدام های افغانان بی وسیله و بدون بازخواست، لکۀ سیاهی است بر چهرۀ مفلوک ظلم خانه ای بنام دولت آخندی!

بدون کوچکترین شک و تردید، تجاوزات فرهنگی ایران بر لسان ارزشمند دری افغانستان که مهد و جای تولد آن همین مناطقی است که افغانستان امروزه و ماورالنهر قرار دارد، جنایتیست آشکارا. فرهنگستان آخندی که به زعم خود مذبوحانه در تلاش امحای لغات عربی و اصطلاحات تکنالوژی معمول از پیکر لسان فارسی ایران میباشد، به اساس سیاست تخریبی و توسعه طلبانۀ آخند های مکار، در صدد تغیرات نا جائز در استعمال لغات و اصطلاحات ارزشمند دری باستانی افغانستان عزیز هم هست. افغانان در هر اجتماع مهاجرت که باشند به تلویزیون های افغانی که از داخل مملکت پروگرام پخش مینمایند، ایراد میگیرند که چرا دری زیبا، عام فهم و قرن ها مروج در افغانستان توسط این دستگاهای مخابراتی بی جهت تعویض و تخریب میگردد؟ بلی، هموطنان، همۀ ما چنین سوالهایی را با خشم، افسوس و اعتراض مطرح مینماییم. جواب بسیار ساده است، پول سرشار دولت آخندی ایران در عقب پرده های تلویزیون ها و دستگاهای مخابراتی دست بالا دارد. زمانیکه به عوض «میخوانیم» گفته شود که «به خوانش می گیریم» و یا به عوض «هلی کوپتر» که شناخت جهانی دارد بگوییم «چرخ بال» و لغت جهان فهم «وبسایت» را« تار نما» بنامیم، پس به همین منوال هر روز این خدمتگاران به ظاهر عامه، لغات نا مانوس تر واصطلاحات جدید«*» تری را به اصطلاح ایرانیان« به خورد» مردم افغانستان میدهند.

یکی ازعجایب روزگار این است که با ورود عساکر امریکا و ناتو در افغانستان، ایران که اکثراً شعیه مذهب افراطی بوده و با طالبان سنی مذهب دشمنی خونی داشت، حال همدست یکدیگر گردیده و بلای جان ملت مظلوم افغانستان در کشتار و تخریب شده اند. صریحاً ثابت گردیده که دولت اخندی نه تنها اسلحۀ ساخت چین و مین های ساخت ایران را از ورای سرحدات به دسترس مخالفین مسلح دولت کرزی میگذارد، بلکه در شهر بروجرد تعلیمات و کمپ های تعلیمات تروریست ها و فراگیری عملیات تخریبی آنانرا اجازه کاملاً آزاد گذاشته است. نتیجتاً طالبان از سرحد غربی هم از مملکت اسلامی دیگری برای کشتار مردم بیگناه ما داخل میگردند.
بعد از سقوط طالبان در افغانستان، تعدادی از فامیل « بن لادن»، منجمله دختران وی در یک منطقۀ کاملاً محفوظ در ایران پذیرایی و حمایه میگردند. اطلاع داریم که یکی از دختران «بن لادن» با فرار از خانه در تهران به سفارت عربستان برای بازگشت به وطن، پناه برده است.

همانطور که مشاهده میشود، نفوذ ایران و پاکستان به کمک عمال افغانی شان در تار و پود دولت کرزی در حال انکشاف هراس انگیزی است. در مملکتی که تنها در پارلمان آن ۹۰ وکیل سرسپرده و تنخواه خور ایران موجود باشد و معاونین رئیس جمهور و وزارت خانه های کلیدی، منجمله وزارت کلتور که سفیر ایران به « ارادۀ شخص شخیص» خود بدون اطلاع وزیر آن، فلم افغانی« مدرسه» را در خود شهر کابل«!» توقیف نمود، همه و همه تجاوزات گوناگون ایران را نادیده بگیرند، چه امیدی را برای آیندۀ تاریک مردم بینوای آن میتوان داشت؟!

به اضافۀ تفصیلات متذکرۀ بالا، ایران با تمام قواء، البته به کمک عمال سرسپردۀ افغانی، همچنان تلاش وسیع دارد تا با تشکیل هرچه بیشتر ظاهراً مراکز کمکی بنام « کمیتۀ امداد امام خمینی» در قسمت های مختلفۀ افغانستان با تخریب اذهان مردم و تلقین برای پیروی به احکام امام خیمنی و تشویق به گرویدن هرچه بیشتر فامیل های محتاج در بدل کمک های مالی، سایۀ منحوس خود را بر ملت بینوای افغانستان پخش نماید. در مورد آگاهی به این خطر آشکارا و بزرگی که جامعۀ افغانی را واقعاً استیلا نموده است، هموطنان میتوانند به مضمون ارزشمند و افشاء کنندۀ آقای رزاق مامون که در صفحۀ نظرخواهی پورتال افغان جرمن آنلاین غرض قضاوت و ابراز نظر بنام « آیا کمیتۀ امام خمینی در کابل اسلحه توزیع نمیکند» و نوشتۀ افشاگرانۀ محترم ولی احمد نوری تحت عنوان « نفوذ ایران در افغانستان: کمیتۀ امداد امام خمینی » مراجعه نموده و بر معلومات خود ها بیفزایند.

پایان
نوت:
«*»- در مورد هجوم فرهنگی ایران بالای کلتور و فرهنگ اصیل افغانستان، خاصتاً در مورد لسان ارزشمند و عام فهم دری افغانستان، مقالات و اعتراضات زیادی تحریر گردیده و گفته شده است، ولی کو گوش شنوا؟! این جانب هم درین زمینه مقالاتی داشته ام که جدید ترین آنرا مفصلاً انشاالله خدمت هموطنان بزودی تقدیم خواهم نمود.



اسم: انجنیر ذکریا یوسفزی   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 22.11.2011

سلام هموطنان عزیز!
این مقاله قبلا در سایت مصالحهء ملی نشر شده و نویسندۀ آن رزاق مامون نه بلکه محترم دوکتور جلال بایانی میباشد، سوال در اینجاست که :

1- چرا مسئولین محترم سایت افغان جرمن آنلاین مقاله را بنام رزاق مامون نشر نموده اند؟
2- چرااز موخذ آن یعنی سایت مصالحهء ملی نام نبرده اند؟

بااحترام
مسئول سایت مصالحهء ملی
انجنیر ذکریا یوسفزی

http://www.mosalehaimeli.org/index.php?option=com_content&view=article&id=720:2011-11-05-17-24-37&catid=34:2010-07-02-17-04-29&Itemid=53


اسم: مهرالدین مهشید   محل سکونت: کابل    تاریخ: 21.11.2011

مزدوری برای ایران و پاکستان ننگین و زیانبار است !‏
‏ مهرالدین مشید /کابل

مزدوری برای بیگانه ها به هر اسم و رسمی که باشد، خیانت است و جنایت؛ ولو که بآن پوشش های مقدس ‏دینی، مذهبی، زبانی، همسایگی، مشترکات فرهنگی و تاریخی و ... داده شود یا در زیر عبای روحانیت ارتجاعی و قبای ‏رهبریت سیاسی باشد؛ باز هم نوکری بوده و نوکری برای کشور های خارجی خاصتاًایران و پاکستان تحت هر نامی که باشد، ‏گناهی است نابخشودنی و این عاملین بیگانه ها در هر محل و مقامی که باشند، مستوجب مجازات هستند.

زیرا روحانیون ‏مذهبی و رهبران سیاسی مزدور منفور ملت ها هستند. مردم متدین و غیور افغانستان رسالت اسلامی و تاریخی دارند تا هر‏چه زود تر این بیگانه پرستان را شناسایی، افشا و محکوم نمایند.

زیرا مزدور پروری از خاصیت دولت های مزدور ‏بوده و برای بقای ننگین خود افراد صالح و پاک را از صحنه کنار زده و نوکران خارجی هارا به آغوش میکشند؛ زیرا این ‏عمال بیگانه به مثابۀ مار آستین اند که بخاطر دل خوشی باداران شان از درون، قلب های مردم خود را با شمشیر های زهر ‏آلود میدرند تا جاده را برای بهره برداری های اقتصادی و سیاسی باداران خود هموار کنند.

از این رو گناۀ این ها ‏بزرگتر از تخطی کنندگان حقوق بشری و جنایتکاران جنگی است؛ گرچه بیشتر اینگونه افراد متهم به جنایات جنگی بوده ‏و جنایت جنگی را در حق مردم خود به اشارۀ این دو کشور انجام داده اند.

شاید لیبرال ها، دیموکرات ها و تکنوکرات ها با خواندن این مقاله اندکی نفس راحت بکشند و به بهانۀ حمایت از ‏دیموکراسی و حقوق بشر خود فروشی و مزدوری خودرا به غرب و امریکا توجیه کنند؛ اما نه، بیشترین این افراد از آن ‏جنایتکاران دیروزی اند که در رکاب نیروی مهاجم شوروی سینه های مردم افغانستان را دریدند و شماری هم با مانور ‏های کذایی در عرصۀ حقوق بشری و دیموکراسی می خواهند بر وابستگی های ننگین خود با کشور های بیانه پرده بکشند.

آنانیکه همبستگی های راستین مذهبی، دینی، فرهنگی و تاریخی را با وابستگی های ننگین، خیانت بار و ‏جنایتکارانه به اشتباه گرفته اند و با خلط کردن این دو خاک در چشم مردم می افگنند و جادۀ ناهموار مزدوری ها رابرای ‏خود هموار میسازند؛ پس آنانیکه به وابستگی های واقعی میان کشور ها بخصوص میان کشور های مسلمان باور دارند و بر آن ‏ارج میگذارند؛ هر چه زود تر راۀ خود را از راۀ آنانی جدا بسازند که این عناصر دینی و فرهنگی را بهانه یی برای توجیۀ ‏پابوسی های خود برای خارجی ها به خصوص پاکستانی ها و ایرانی ها قرار داده اند.

ارایۀ این موضوع به معنای ترک همبستگی های دینی، فرهنگی و تاریخی و قطع علایق دینی و مذهبی با کشور ‏های پاکستان وایران نبوده؛ بلکه روابط بر بنیاد همبستگی های پایدار و غیر استفاده جویانه بر اساس شناخت و حفظ منافع ‏مشترک متقابل کشور ها هر چه بیشتر روابط دولت ها و ملت ها را شفافیت بخشیده و تخم راستین دوستی دینی و فرهنگی و ‏تاریخی را میان آن ها میکارد.

باتاسف که تا کنون پاکستان و ایران این رابطه ها را تحتۀ خیزی برای رسیدن به اهداف ‏ستراتیژیک خود گردانیده اند، اما صد ها دریغ و درد که باوجود این سؤ استفاده ها باز هم نوکران شان در افغانستان عبرت ‏نگرفته و این رابطه های مقدس را در پای نامردان قربانی کرده اند و مینمایند.

گرچه دشوار و حتی ناممکن است، برای آنانیکه باری دستان خود را برای عبور از آبروی دینی و فرهنگی مردم ‏خود بسوی بیگانه ها دراز کنند و با پل بستن از آبروی خود میگذرند؛ زیرا این دستان بی آبروتر از آن دستانی اند که از ‏روی ناچاری ها و ستم روایی های نظام فاسد جهت بدست آوردن چند افغانی بسوی دیگران دراز میشود؛ زیرا در عقب ‏این دستان دراز دل شکستۀ فقیری قرار دارد که از روی نهایت فقر و تنگدستی بسوی دیگران دراز میشود که تنها ‏آبروی خود را به بازی گرفته و اما آن دستان دیگر نه تنها آبروی خود را به قمار خواست های نامطلوبی واگذار کرده اند؛ ‏بلکه برای رسیدن به قدرت و ثروت آبروی مردم و هم کیشان خود را نیز در معرض معاملۀ ننگین قرار داده اند.

در ‏حالیکه دستان دراز اولی از تل های ثروت و قدرت بسوی بیگانه ها جهت تگدی دراز میشود و اما دستان دومی تنها بسوی باشندگان کشور شان دراز میگردد که مسؤول فقر و بدبختی این هم همان دراز دستان مزدور و خود فروخته هستند.

شرم شان باد از این زندگی بس ننگین که بزرگترین ارزش های دینی و فرهنگی ملتی را ناجوانمردانه به قربانی گرفته اند ‏.

اینها که به ذلت تن داده و برآن عادت کرده اند، شرم و ننگ هم برای شان رنگ باخته شده است؛ زیرا کسانیکه وجدان ‏وعقل و حتی عواطف و احساسات خود را در اختیار بیگانگان قرار داده باشند، مانند اشخاصی اند که آب آبروی شان چندین ‏نیزه از سر های شان پایین تر افتاده است؛ پس حالا که آب آبروی شان چندین نیزه پایین افتاده است. تن به ذلت داده وی بلند ‏رفتن آبروی رفته را ندارند؛ چه هزاران نیزه پایین رود و چه صد نیزه بالا. این ها که همه چیز خود را در پای نوکری ‏بیگانه ها ریخته اند و چون هیچ ندارند و غمی هیچ ندارند.

این مزدوران چنان از خود بیگانه شده اند و عاشقان کور باداران خود هستند که حتی تمامی زشتی های آنان را زیبا ‏می بینند. به قول معروف سگان کوی او را مانند جان خویشتن تلقی میکنند و حتی شرم از آن ندارند تا از مستبد ترین نظام ها ‏مانند رژیم بشار الاسد به عوض ابراز خشم و نفرت به عکس از آن حمایت کنند تا باشد که گوشۀ چشم لطف زمامداران ‏ایران به سوی آنان قد بکشد.

این سگ پروری ها و شکم آذینی هارا نباید با این سخن حافظ به عوضی گرفت که میگوید: ‏
سگان کوی او را من چو جان خویشتن دانم.
این عشقی است که می ارزد تا خود را در پایش قربانی کرد و دشواری مردن ‏را آسان نمود. این عشق آتشین انسانی لازمۀ زندگی است که زندگی را معنی و طراوت می بخشد. حافظ ما فتوای مرگ ‏آنانی را خواسته است که این شور در درونشان مرده است : کسیکه نیست در این دهر زنده به عشق اگر نمرده به فتوای ‏من بر او نماز کنید. ‏

این مزدوران گوش به فرمان پابوسی های صادقانۀ خود را با آب و تاب در رسانه های چاپی، تصویری و صوتی ‏خود بازتاب داده و اظهارات زمامداران ایران را در سرمقاله ها و سرخط های خبری خود قرار میدهند.

اینها که قضاوت ‏بر بنیاد اعتقاد را از دست داده و به عوض سیاست اسلامی، اسلام را سیاسی کرده و بر این مبنا دوست دوست بادار را ‏دوست و دشمن دشمن بادار را دشمن تلقی میدارند؛ زیرا در قاموس اینها اساس دوستی و دشمنی باکسی بخاطر خوشنودی ‏و رضای خداوند نه؛ بلکه بخاطر دل خوشی باداران شان و رسیدن به مقام های بلند و ثروت های حرام است. حال که ‏وضعیت چنین است؛ پس اسلام سیاسی را نباید با اینگونه سیاسی کردن اسلام بعوضی گرفت و با خلط کردن اسلام ‏سیاسی و اسلام تاریخی نقش سیاسی اسلام را در یک نظام اسلامی نادیده گرفت؛ زیرا در اسلام سیاست از دین جدا نبوده و ‏اسلام تاریخی بوده که نقش سیاسی دین را که به مثابۀ محرک واقعی نظام اسلامی است، از جامعه روبیده است.

به گونۀ ‏مثال در ادوار مختلف تاریخی زمامداران مستبد، عیاش و فاسد زمام امور کشور های اسلامی را غضب کرده اند و دولت ‏های استبدادی و غیر دینی را بنام اسلام بر مردم تحمیل کرده اند. نه تنها دیروز؛ بلکه امروز هم شماری زمامداران ‏مستبد و فاسد در چهان اسلام هستند که از اسلامی چماق استبدادی درست کرده اند و اسلام را بهانه و ابزاری برای بقای ‏قدرت غیر اسلامی خود گردانیده اند.

نوکری برای اینگونه دولت ها بدتر و خطرناک تر از مزدوران شوروی است که ‏عامل اصلی حوادث جانگداز سه دهۀ اخیر در افغانستان است؛ زیرا مزدوران شوروی چهره های شناخته شده بودند. بهر ‏رنگی لباس بر تن میکردند، از چشم واقعیت بین مردم مخفی شده نمیتوانستند؛ اما مزدروان زمامداران پاکستان و ایران ‏خطرناک تر از آنان اند؛ زیرا این ها لباس مذهب را بر تن کرده و بنام مذهب بجنگ مذهب آمده اند.

این مبارزه دشوار ‏تر و غلبه بر آن مشکل آفرین است. فرصت زیادی نیاز است تا سیاه رو های بلمباعوری برای مردم شناختانده شوند ‏و سیمای واقعی قارونی و فرعونی آنان بر ملا گردند.

این مزدوران مسلح با تسبیح، تبر و طلا هستند. آنزمان که نتوانستند از ‏دین بحیث ابزار استفاده کنند و آخرین نیرنگ های شان تحت پوشش دین آشکار گردید. تبر را از نیام بیرون کرده و بر ‏کشتار و بیرحمی و تحمیل فقر و تنگدستی بر مردم خود فتوای شرعی صادر کرده و این فتوا ها را در بدل پول در معرض ‏معامله قرار میدهند. ‏

با خواندن این مقاله شاید نوکران امریکایی، انگلیسی، آلمانی و ... شاید بر خود ببالند که گویا عصر اخم افگندن بر ‏مزدوران تغییر کرده و حالا دیگر آنان از انزجار و نفرت مردم افغانستان رهایی یافته اند و به نحوی خود را برنده حساب ‏کنند و در سیاه کاری مزدروان ایرانی و پاکستانی خود را سفید رو تلقی کنند. در حالیکه سیاه رویی این ها کمتر از نوکران ‏استخباراتی و بچه خوانده های آخوند های ایرانی نیست. اینها که با ارزش ها پشت کرده اند و در دنیایی خود را می بینند ‏که ارزش ها جا گزین بی ارزشی ها گردیده و هر آنچه فاقد ارزش است، ارزش نمایی میکنند. در چنین دنیا شکی نیست که ‏ارزش زدایان خود را ارزش آفرینان جا بزنند و ارزش آوران را از صحنه برانند. اینها چماق بدستانی اند که در دست ‏دیگر خود جاروب دارند. با چماق میزنند و با جاروب روی جنایات خود خاک می پاشند تا فضا هر چه بیشتر برای غارت و ‏تاراج شان فراهم گردد و بندگان صالح خداوند را در تاریخ تبعید کنند و به انزوا بکشند.

زمینه را برای ورود و ابقای ‏افراد بی احساس، خوشباش، وطن فروش و بی ایمان هموار گردانند تا در موجی از بی باوری ها و اخلاص زدایی های آنان ‏به زندگی ننگین خود ادامه بدهند. ‏

این مزدوران قامت استوار خویش را در برابر زمامدارانی خم کرده اند که یکی در پی پیاده کردن راهبرد های ‏کلان حمید گل ها جنرال عبدالرحمان ها و جنرال ضیاالحق ها مبنی بر رسیدن به عمق ستراتیژیک و دیگری خط سواک ‏استخبارات شاۀ پیشین ایران را در افغانستان دنبال میکنند.

چنانچه شاۀ ایران همیشه به افغانستان نه بحیث یک کشور برادر ‏برابر؛ بلکه بحیث کشوری فقیر می نگریست که همیشه محتاج به ایران باشد تا مردم افغانستان چنان در عقب نان سرگردان ‏باشند که لحظه یی هم فرصت استفاده از آب های هلمند را پیدا نکنند. زمامداران کنونی ایران به مراتب تشنه تر و آزمند تر ‏از شاۀ سابق تا سرحد بغض برای هر چه فقیر شدن و بیچاره شدن مردم افغانستان تلاش مینمایند. اینها نه تنها از پیشرفت ‏افغانستان حسد می برند؛ بلکه با دامن زدن ناامنی ها در این کشور هر گونه زمینه های ترقی و رفاه را نیز از مردم ما گرفته ‏اند. بدا براین بغض کینه توزانه و غیر اسلامی که ملت های بزرگی را تباه کرده است. ایکاش در کنار افغانستان دو ‏همسایۀ نامسلمان یا مسلمان غیر ایرانی و پاکستانی قرار میداشتند تا مردم افغانستان از شر بلا های امروزین آنها درامان می ‏ماندند . این دو کشورپس از نابودی پیروزی های جهاد افغانستان چه بلا هایی نبود که بر سر مردم افغانستان تا کنون آورده ‏اند . باوجود این همه بلا های تحمیل شده از سوی این دو کشور بر مردم ما، این سوال باقی میماند، چگونه آنانی که خود را ‏افغان و افغانستانی میدانند و از آب و خاک این کشور تغذیه کرده اند . تن به خود فروشی داده و طوق لعنت نوکری ایران و ‏پاکستان را بر گردن های شکسته و افتاده بر زمین خود بسته اند . ‏
‏ مهرالدین مشید ‏
برگرفته از سایت آرائی


اسم: Haleem   محل سکونت: USA    تاریخ: 21.11.2011

Dear Ms.Zuhraa Jaan,

Sorry that I have no access at this moment to write other than English.

I have no opinion related to your comments in regard to Assadullah Sarwary with the exception of ONE:

There were never an educated FEMALE from Sarwari's motherside and as such you can not be his dukhtar Khallaa and if you are his Dukhtar Ammaa, then your name is not Zuhraa

Regards,
Haleem


اسم: حميد    محل سکونت: مهاجر دايمی    تاریخ: 20.11.2011

از آقای رزاق مأمون بخاطر جرأت و شهامت شان قلباً سپاس دارم که در زاویه ای نور اندازی میکند که مصدر آفات و مخزن بليات در منطقه میباشد. دویدن بر پاکستان که مشکلی نخواهد داشت، اما افشاء کردن اسرار نفاق ايران و بزیر کشیدن نقاب از روی آنها کار مردانی است که مردانه تعهد بمصالح والای کشور شان کرده اند و تمام تطمیع و تهدید آنهارا نادیده گرفته دَین خویش را ادا میکنند.
چه قلمهایی است که هنگام توجه بر حوادث نازل شده از سوی ایران بر کشور ما خشک میگردند، زبان میگنگند، چشمها را به پائین می افگتند تا به اصطلاح مردم " تیر " خود را بیاورند، شتر دیدی ؟!... ندیدی!.
زیرا در ایران اسلامی !!؟ آنقدر مؤسسات رسمی و غير رسمی برای سرکوب مخالفين اعمال زشت شان، چه ایرانی و یاغیر ایرانی - چه در داخل ایران و یا در کشور های دیگر وجود دارد که مردم را توسط افراد مزدور خود مجبور به سکوت کنند.
از اینجاست که اهمیت چنین نوشته ها بارز و ظاهر میشود.
بادست اندازی های پاکستان و حتی هر کشور دیگر به غير از ایران میشود خیلی واضح مقابله کرد و موقف گرفت اما با ایران نظر به نفوذ عمیق آن در مغز اداره و حکومت و مؤسسات افغانی بمشکل میتوان با مبارزه کرد. و هستند مردان مخلص بوطن شان که متوجه این موضوع بوده، وظیفه ملی شان را ادا میکنند.
خوب بیادم است که در سال 2003 وقتی به داخل وزارت خارجه رفتم،آقای ایرانی ایرا دیدم که رسما با هویت ایرانی اش بنام مشاور در آن وزارت بالاتر از مامورین افغانی ما قرار داشت طوریکه به هر جا و هر الماری میتوانست دست یابد. وقتی تعجب مرا دوستی دید گفت پشت گپ نگرد که از بالا آمده است. آنوقت داکتر عبدالله عبدالله مسؤولیت این وزارت را بر عهده داشت، کسیکه دریشی های موافق به سلیقه و به تناسب (خدای نخواسته) ریاست جمهوری دوره آینده برای خود از همین حالا فرمایش داده است. و وقتیکه وی (خدای نخواسته)رئیس جمهور شود بسر ما چه حال خواهد آمد.
برای گریز از بدخواهی لازم نیست به بد خواه دیگری پناه ببریم.
این کمیته ها و حتی هرجایی که مؤسسه ایرانی و در ارتباط با ایران در کشور ما فعالیت دارند همین وظیفه را دارند که سلاح را و نشریات گمراه کننده را در میان افغان ها توزیع کنند. اینها وقتی فکر مردم را مطابق بمیل خود تغيير دادند و عقيده " ولایت فقيه " که برای کلاه گذاشتن بالای مردم نخدعه ای بیش نیست، در میان مردم جاگزین کردند، آنگاه خدای ناخواسته گلیم سعادت از کشور ما برداشته خواهد شد.
اگر آنچه را آقای رزاق مأمون از برخورد و مخالفت آقای مزاری با دست درازی های سفارت رژیم خمینی قبول کنیم باید به شهامت آن مرد نیز تعظیم کرد.
هیچ شکی نیست که متأسفانه دست ایران تاشانه در مصائب کشور ما دخیل است.


اسم: ولی احمد نوری   محل سکونت: پاریس - فرانسه    تاریخ: 17.11.2011


نفوذ ایران در افغانستان: کمیتۀ امداد امام خمینی


اسم: پیر محمد بابر    محل سکونت: انگلستان     تاریخ: 17.11.2011

هر باریکه افغانها در مورد جنایات غیر انسانی ، غیر اسلامی و وحشیانه پنجابی های کشور مصنوعی پاکستان و آخوند های ایران بحث میکنند یکی از اجنت های شان زیر نام احمد یا محمود ظاهر شده مسله را به جنگ خلقی - پرچمی ، جهادی ، شاهی داودی و غیره میکشانند تا افغانها به جای بحث در مورد جنایات غیر بشری همسایه های به نام مسلمان به سر یکدیگر بزنند. این مسله تنها منحصر به سایت وزین افغان جرمن انلاین نه بلکه در تمام سایت های افغانی شما میتوانید اینگونه افراد را شناسایی کنید.

ما باید آگاه باشیم. هیچکس نمیگوید جنایات گذشته قابل برائت است ولی ما زمان و وضع خود و مادر وطن خود را هم باید در نظر بگیریم. اگر ما هر افغان را فقط یه خاطر اینکه تحت رهبری وطنفروش کبیر کارملوف در دولت آنزمان کار کرده است، اگر ما هر افغان را به خاطر کار تحت رهبری خاین و جنایتکار ملی مسعودوف ، یا به خاطر عضویت در جمعیت، حزب دموکرات خلق ، احزاب جهادی ... رد کنیم و هر کس را بگوییم که ندامت یا خط بینی بکشد پس ما برای صد ها سال دیگر مشغول انتقام گیری خواهیم بود و کمیته های ضد افغانی خمینی و حمید گل به آسانی در کشور عملیات خواهند کردو جوانان ما را برای انتقام گیری و قتل افغان مورد استفاده قرار خواهند داد.

من بار ها گفته ام و باز هم تکرار میکنم که منفی یکعده از سران گروه ها و احزاب چپی و راستی که در سه دهۀ گذشته مرتکب جنایات شده اند ، با دیگر اعضا، حامیان و افراد این گروه ها، تنظیم ها، حلقات و احزاب باید آشتی کرد و آنها را به حیث هموطنان خویش در آغوش گرفت.

در غیر آن کمیته انسداد خمینی و طالبان حمید گل تمام راه های پیشرفت، مصالحه و خوشخبتی را بروی ما مسدود کرده به آسانی به مقاصد شوم شان خواهند رسید.


اسم: زهرا   محل سکونت: کابل    تاریخ: 17.11.2011

نوشته ای از قلم توانای محترم داکتر صاحب سیدی یا سعیدی را خواندم که این حقیر را مجری سیاست رژیم فاشیستی خمینی قلمداد کرده اند. کینه ای از ایشان ندارم زیرا معلوماتی در بارۀ من ندارند. هر کس هم حق دارد آزادانه ابراز نظر و عقیده کند.
چیزیکه برای من جالب است اینکه چندی قبل شعر یک شاعر توانای ما به نظر خواهی ګذاشته شده بود. ابر مردان نویسندۀ ما از چپ ګرفته تا راست بطرفداری و یا مخالف آن قلم فرسایی نمودند که این جنګ و جنجال حتی به سایت های دیګر هم سرایت کرد.
اکنون که یک مسلۀ فوق العاده ملی یعنی جنګ علنی و پنهانی رژیم ضد مردمی ایران که حتی در اطاق های خواب ما قریب رسیده اند. از سنګ صدا می آید از اینها نی.!!؟
من وقتی این عنوان را دیدم مقاله را خوانم فکر کردم حالا نوبت به هموطنان ما میرسد هر کدام بخاطر آرامش روح مادر وطن در جهت افشای کارنامه های سیاه و نیمه ګک سفید کمیته تخریبکار خمینی شروع به افشاګری میکنند می بینم که هنوز هم بیک دیګر اتهام وارد میکنند. از اصل موضوع بدور می مانند.
در زمان ادارۀ خلق و پرچم که قشر روشن جامعه ما در زندان پلچرخی به سر می بردند. قلت مرد احساس میشد زنان و دختران قهرمان ما این بیرق مبارزه را بلند کردند. امید است امروز هم زنان در این نظر خواهی سهم بګیرند آنچه مطبوعات در مورد رفتار خصمانۀ رژیم آخندی ایران از مداخلات علنی و پنهانی شان در امور افغانستان از جمله کمیته زیان آور خمینی بنویسند مزد بګیران شان را افشا کنند، تا اګر کمی دین خود را در مقابل وطن ادا نموده باشند.
میدانم که ګرسنګی و فقر سخت است ولی سیری در ګرو همچو رژمی به مراتب سخت تر است. امید میرود هموطنان ما این کمک های پر از تماع و توقع را که آیندۀ خوبی برای آزادی ما ندارد تحریم کنند.
باحرمت بی پایان
زهرا کوهدامنی


اسم: امان الله عمر   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 17.11.2011

ایران حامی تروریزم

امان الله عمر

هر چند در مورد حمایت رژیم سفاک ایران از القاعده بحث های صورت گرفته و گفته میشود ایران از سازمان تروریستی القاعده حمایت می نماید، و در این راستا برای این سازمان جنگجویان را جلب و جذب می نماید.
پاسداران ایران و بخصوص شاخۀ قدس علیه منافع افغانستان و غرب می جنگید، گفته میشود ایران بالای بعضی سران القاعده سرمایه گذاری نموده، از جمله عضو ارشد ان بنام سیف العادل که در ایران زندگی کرده و اکنون نیز تحت حمایت قدس فعالیت های تروریستی خود را به پیش میبرد.
به استناد یک راپور کانگرس ایالات متحدۀ امریکا، ایران بطور تدریجی با القاعده روابط خود را تأمین کرده و آنرا نیز توسعه داده است.
یکی از محافظان شخصی اسامه بن لادن رهبر کشته شدۀ سازمان تروریستی القاعده اظهار داشته، که رهبران ارشد القاعده با ایران در ارتباط هستند.
حمایت ایران از طالبان ناشی از همکاری ایران با القاعده است، زیرا روابط طالبان(تندرو سنی) با رژیم شعیه و ظالم ایران در زمان حاکمیت طالبان خوب نبود، و مناسبات افغانستان و ایران در آنزمان به تیرگی کشیده شده بود.
اینکه ایران چگونه توانست روابط خود را با طالبان که باهم دشمن بودند بهبود بخشد، سوالی است که باید به آن پاسخ گفته شود و آن اینکه ایران وقتی رژیم طالبان در افغانستان سقوط نمود، یک تعداد کثیری از اعضای سازمان القاعده به ایران پناه بردند و به همین ترتیب ایران روابط خود با سازمان تروریستی القاعده را تأمین کرد.
به نقل از مجلۀ فار ِن پالیسی ناصر احمد البحری در گفتگو با شبکۀ ماهواره العربیه اظهار داشت، که رهبران ارشد القاعده همچون سیف العادل و ابو حفص مسئول ایجاد ارتباط با ایران هستند.
اینکه چگونه سازمان تندرو سنی و تروریستی القاعد با رژیم تروریستی و شعیۀ ایران باهم روابط خوب و همکاری دارند، البحری در پاسخ باین سوال که دلیل اتحاد ایران و القاعده چیست ؟، گفت چون دشمن ما ایران و القاعده یکی است و ان امریکا است.
رژیم تروریستی ایران که حامی سازمان دهشت افگن القاعده بشمار میرود، بحمایت و پیشتبانی همه جانبه از گروه های حماس در فلسطین، جنبش حزب الله در لبنان، شبه نظامیان در عراق و طالبان در افغانستان می نماید، پاسداران ایران و بخصوص شاخۀ قدس آن مستقمیا ً در طرح اقدامات تروریستی در خاور میانه و افغانستان شرکت جسته و آنهارا مورد حمایت قرار می دهند.
اینکه چگونه ایران توانسته با طالبان روابط خوب داشته و آنهارا حمایت مالی و نظامی نموده، همۀ این روابط توسط شبکه القاعده تأمین شده است، بعبارت دیگر ایران در قدم اول با القاعده روابط حسنه ایجاد کرد، و از طریق آن با طالبان.
اکنون دیده میشود که در عقب هر عمل تروریستی در افغانستان ایران و پاکستان قرار دارند.
با در نظر داشت فعالیت های تروریستی ایران در اطراف جهان و با حمایت از سازمان تروریستی القاعده؛ این کشور سزاوار مجازات است، تا دست از حمایت القاعده و طالبان بر دارد.
به ارتباط نقش تخریبی و تروریستی ایران و همکاری آن با القاعده، یک مقام عربستان سعودی به تلویزون سی ان ان امریکا گفت، مرگ اسامه بن لادن خبر خوشی است باید بخاطر داشته باشیم که رژیم ایران از القاعده حمایت میکند و پسر اسامه بن لادن که در ایران است میتواند یکی از رهبران شبه نظامی این گروه در آینده شود.
اکنون بر دولت حامد کرزی است تا از وضع پیش آمده که بعد از کشته شدن اسامه بن لادن بوقوع پیوسته به نفع افغانستان استفاده نماید و اسنادی که افغانستان در رابطه به مداخلات ایران و پاکستان در دست دارد، به مقامات جامعهٔ جهانی باید سپرده شود، و در قبال ایران و پاکستان از سیاست ملی و جدی کار گرفته شود.


اسم: Afghan German Online   محل سکونت: Germany    تاریخ: 16.11.2011


بدون شرح

مدرسه زیرزمینی کودکان افغان در ایران


اسم: Dr. Sal Sayedi    محل سکونت: UK    تاریخ: 16.11.2011

جناب محترم رازق مامون و خوانندۀ عزیز سلام خدمت تقدیم است.
مدت بیشتر از دو ماه مصروف تدارک و اجرای سفر پر فیض بودم و از مطبوعات کشور فاصله معین داشتم تا در مورد سهم فعال داشته باشم. اینک با بازګشت مانند همیشه با باز کردن پورتال وزین افغان جرمن آنلاین چشمم بنام قابل احترام شما در رابطه به نقش و کارنامه های ایران در افغانستان تحت عنوان: آیا کمیته امداد خمینی در کابل اسلحه توزیع نمی کند؟ خورد و توجه مرا جلب کرد.
عنوان انتخابی فوق شمارا کمی کامل نمیدانم. ایکاش این فعالیت شان تنها در کابل خلاصه میشد که مطمئناً شما و خوانندۀ عزیز نیز هدف مرا درک میکنید.
اما بیایید کمی عینی تر بیاندیشیم، فهم و درک به یک سلسله مسایل داشته باشیم و در توقعات و آرزوهای خویش دید ګاه دیګران و آنهایی که ما نمی خواهیم ببینیم نیز تاحدی درنظر بګیریم. در سیاست خیرات نیست. منافع است و مصالح و این کار را همه میکنند. ایران (حاکمیت فعلی ایران)خلاف توقع عدۀ با در نظر داشت شرایط موجود در افغانستان و منطقه خلاف توقع بعضی این کار را جانانه، هوشیارانه، مدبرانه، مؤفقانه و با بکارګیری دقیق از سیاست تقیه در عرصۀ سیاست دینی و سیاسی از سالهاست به پیش برده و درین راستا با عمق و بُعد خاص بخود موفقانه به پیش رفته و میرود. من و به شناخت من بخش اعظمی از خواننده های وطن دوست و در مورد آنچه شما نګاشته اید اندکترین تردیدی نداریم اما اینکارنامه های شان را در ساحه و ابعاد وسیع تر از کابل میدانیم که عدۀ از سیاست مداران حاکم نیز آنرا درک میکنند و درک آن هم چندان مشکل نیست اما باآسان ګیری این مسایل میخواهند مدت زمامداری ننګین خویش را با عدم اعتنی به آن کمی طویلتر سازند. اینکه این حالت چه عواقب خطر ناک طویل المدت خواهد داشت هر عقل سلیم و خود این زمامداران نیز تصور کرده میتوانند.
نمیخواهم تکرار کنم. برادر محترم امان الله عمر ممکن با فاصلۀ ایکه از کابل دارند توقع کرده که زمامداران متوجه شوند و شاید هم منظورش مسؤولین امور امریکايی در افغانستان و منطقه باشد،اما اګر منظور جناب محترم امان الله عمر این ادارۀ جناب ح کرزی باشد بفکر من دقیقاً محترم قاسم از جرمنی به نقطۀ مرکزی توجه من خواننده را جلب کرده و متن کوتاه نوشتۀ شان کتاب بزرګ ازین مبحث است. بلی حکومت و ادارۀ که به بوجی به شکل غیر قانونی از مراجع رسمی ایران پول بدست آورد و شخص اول کشور بګوید که کتابچه دارد و حسابش را بجانب ایرانی داده است که بکدام فصل و باب بمصرف رسیده و کسی از مراجع قانونی و سیاسی افغانی از آن بازپرسی نکرد و جامعۀ جهانی هم کور و کر ماند، نتایج ازین بدتر را هم باید انتظار کشید. اما واپس به اصل ګپ این کار را در افغانستان کشور های دیګر نیز میکنند که مقام اول را به نحوی خویش پاکستان دارد. کشور های دیګر جهان نیز کار خویش را میکنند. اما به یقیین و بدون شک کار جانب ایرانی درین راستا بسیار قوی، ستراتیژیکی و دارای ابعاد وسیع است. ملت را نکُش تاریخ و افتخاراتش را از بین ببر و مراجع ایرانی درین راستا در افغانستان و در مهدهای علمی در بین افغانها در خارج از کشور بسیار موفقانه و فعالانه کار میکنند. مراجع افغانی؟! و جامعۀ جهانی درین راستا برخورد بیکاره نموده که نتایج شوم آنرا در مراحل بعدی خواهند چشید.
مراجع شکلی امروزی افغانی از برکت پول آنها و در اختیار قرار دادن بخشی از کدر ها و جواسیس شان در اختیار ایشان شکلاً مراجع افغانی شده اند.
جامعۀ بین المللی همان بی تفاوتی های را در قبال مسایل مهم افغانی و منطقه دارند که نتایج آنرا در اثر بی تفاوتی های سالهای نود قرن ګذشته جهان در رابطه به افغانستان و نتایج رقت بار آنرا در حوادث یازده سپتامبر ۲۰۰1چشیده اند اما عبرت نمی ګیرند. حوادث تراژیدی که خلاف خواست انسان رسالت مند جهان مارا به تقابل تمدن ها کشاند و با برخورد عدۀ از سیاست مداران حکام لجوج عوض راه حل اساسی بااقدامات روانچي و انتقام جویانه جامعۀ جهانی را منجلاب و تباهی میکشانند. مردم بیګناه قربانی میدهند که در رأس این قربانی قرار دارند.
نوشته خانم زهرا کوهدامنی را در مورد ستایش از نوشتۀ جناب رازق مأمون از کارهای استادانۀ استخبارات ایرانی میدانم ویا هم نا خود آګاه آب به آسیاب شر ریختن است. الهی مارا هدایت نیکی کند شما بحث را کجا بردید و استادانه موضوع کارنامه های ایرانی را در افغانستان به بحث دیګری کشانیدید. واقعا متأثر کننده و یا قابل انتظار بګویم؟ اګر این کار وظیفه نیست و معذورانه است باید هوشیار بود و نباید خود بنفع آنچه دوست ندارید خدمت کرد و با ټاپه های غیر مسؤلانه و یا هم اقلا بحث بی ارتباط از هر چمن سخنی را باز کرد یعنی کاری که من همین حالا به آن وادار شده ام. و اما آنکه در چوکات این کمیته های ایرانی تنظیم اند همه خاین و ضد انسانی عمل میکنند؟ جواب بصورت قطع نه. اما راه و چاره چیست این مراجع را باید بست و مسدود کرد و کارمندان آنرا به محاکمه کشاند؟ نه اصلا نه و کاری درست نیست. خداوند متعالی آنهای را که بمردم افغانستان مساعدت میکنند اجر عظیم نصیب کند و کار شان قابل قدر هم است.

را ه حل ؟ این کار مراجع امنیتی مسؤول کشور است که کار این سازمانها را تحث نظرداشته و تمام ارګانها و مراجع دولتی و ملکی داخلی و خارجی را در مطابقت به قانون و مصالح کشور مورد مداقه قرار داده و با ارایه مستندات متخلفین را به پنجه قانون بسپارند.
برادر عارف از لندن الله تعالی شمارا خیر بدهد اما این کار ګوش شنوا و صداقت و شهامت میطلبد که در نوشتۀ بعدی خویش نوشته کنند که واقعا اشتباه کردن و بحث را به کجراهه بردند.
و اما واپس به اصل موضوع شما آګاهی دارید که هزاران هزار محصل در مراجع تحصیلی و دینی ایرانی مصروف تحصیل اند واین مراجع تحصلیی مذهب شیعه به فهم ایرانی از دین بصورت وسیع و با مهارت خاص به خود شان در افغانستان نیز فعال اند که عواقب آن بس خطر ناک تر از توزیع سلاح است. توزیع سلاح را دیګران نیز میکنند که آنقدر خطرناک نیست تا کار شستشوی مغزی که در ایران و پاکستان صورت میګیرد. الهی ملت مرا را نجات بده.
تشدد تفرقه های قومی، لسانی، قومی، سمتی و مذهبی در افغانستان تصادفی نیست همۀ اینها از طریق منابع اجنبی و دشمن و ضد افغانی سازمان دهی میشوند که عواقب بس خطرناک را با خود خواهد داشت. برادر و خواهر رسالت مند وظیفه و رسالت است تا درین راست متخلفین را افشاء و تجرید نموده و ساحه تخریب شان عملا ً محدود کرد. نګذازیم افغانستان میدان جنګ و زور آزمایی دیګران شده و مردم ما چوب سوخت آن کماکان باقی بمانند.
ای حکام و زمامداران امور افغانی!؟ تاریخ شما را روی سیاه خواهد کرد و مزۀ مرګ را چشیدنی اید و از اعمال خویش جواب خواهید ګفت.
والسلام علی من التبعی الهدی د ص سعیدی


اسم: علی دین پرور   محل سکونت: کابل     تاریخ: 16.11.2011

برادران و دوستان و مبصرین محترم!
با تشکر از پورتال وزین افغان جرمن که این موضوع مهم ملی را به بحث و تبصره گذاشتند.
دوستان!حکومت موجود ایران که بنیاد آنرا استعمار برای بوجود آوردن خط فاصل بین شرق وغرب جهان اسلام برهبری خمینی بوجود آورد بود، از همان بدو تاسیس،این حکومت مستبد مذهبی بر اساس تجربیات حکومت اسبق شاه اسماعیل صفوی دست بکار شده و همان نقشۀ شیطانی و اهریمنی اسلاف خویش را در ارتباط به جهان اسلام و خاصتاً افغانستان بمنصــۀ اجرا گذاشت.
این حکومت فاشیستی که بر اساس اندیشۀ دیکتاتورانۀ ولایت فقیه استوار است، با روکش مذهبی شیعۀ افراطی، اولا یک تعداد زیاد از اتباع کشور خود را تحمیق کرده و مانند اسپهای گادی آنهارا بهر طرف کشانده و مخالفت با ولایت فقیه را کفر پنداشته نه تنها سنی ها بلکه هر شیعه ایکه هم ولایت فقیه این حکومت صفوی جدید را قبول نداشته باشد واجب القتل میداند.
بر اساس همین اندیشۀ افراطی و دیکتاتورانه، برای پهن ساختن اندیشۀ شیطانی خود، با همکاری استعمارگران غربی، قدرت نظامی - اطلاعاتی - و سیاسی و فرهنگی خویش را در عراق محقق گردانیدند. و امروز حکومت مالکی باآنکه برای امریکا دم می جنباند اما در اصل آلت فعل حکومت صفوی تهران است
ایران با تجربیاتیکه از عراق بدست آورد به عین شکل زمینۀ نفوذ و مداخلۀ خویش را بعد از جریان کنفراس بن در افغانستان روی دست گرفت، و به پیروی از استعمار بین المللی، با بکس های دالر و یورو جمعی مردم دین فروش - جهاد فروش - مذهب فروش - وطن فروش - و بی شخصیت و ضد ملی را از داخل و خارج با خود همراه ساخته و عملا دیده میشود که بر اساس نقشۀ مزورانه چطور مانند تار های عنکبوت در سرتاسر افغانستان جالهای خودرا پهن ساخته است.
تمام عناصریکه در وزارت خارجه - وزارت تجارت - وزارت ارشاد و فرهنگ - وزارت سرک سازی - وزارت آب و برق و وزارت صحیه کمیتۀ امداد خمینی - هلال احمر ایران و سایر مراکز صحی و امداد و درمان ایران که به ارتباط افغانستان کار میکنند همۀ شان افراد متخصص و ورزیدۀ وزارت اطلاعات و سپاه و وزارت دفاع و وزارت داخلۀ ایران میباشند که برای اهداف سیاسی و نظامی و اطلاعاتی در زیر پوشش کار های خدماتی جالهای عنکبوتی این حکومت شیطانی را در سرتاسر افغانستان پهن کرده اند.
شما خود تصور کنید که برای خبر نگاران - و صاحبان رسانه های صوتی و تصویری - و حتی روزنامه ها بطور رشوت پول میدهند تا پالیسی ایران را در افغانستان تبلیغ و ترویج کنند.
بیش از ده ها سایت انترنتی با پول ایران برای افغانهای مزدور باز شده و تمام امور مذهبی و سیاست ایران را در داخل افغانستان تبلیغ میکنند.
شما خود تصور کنید وقتی بکس های دالر و یوروی رشوت حکومت صفوی تهران بدفتر ریاست جمهوری و وزارت خارجه راه پیدا کند آیا وقت آن نرسیده است تا ما بالای همه افراد و کارمندان این دولت فاسد شک نمائیم؟
شما نگاه کنید مرز های افغانستان و کنترول آن بدست ایرانی ها افتاده است. خط اتصال زمینی تای آباد و تربت جام و بیرجند و زابل و زاهدان را تا مرکز بامیان وصل نمودند و حتی در بسیاری جاها زمین های مسیر راه هارا بپول دالر ایرانی ها خریداری و به هزاره های نفر هزارۀ و حتی ایرانی های مقیم مشهد و تهران را بنام برادران هزاره افغانی واگذار کردند.
ترکیب جمعیتی شهرهای مرزی مانند هرات - شیندند - فراه و نیمروز را قصد تغییر داشته و حتی بیش از صدهزار نفر هزارۀ غیر بومی را که ممکن جمع زیاد شان هزاره های ایرانی مقیم مشهد باشند در هرات جا بجا کردند.
در غورات - غزنی - وردک - میدان و حتی تا پغمان زمین هارا بپول ایران خریداری کرده اند. و خط ارتباط مواصلاتی مشهد و زاهدان را تا کابل وصل کردند.
در تمام وزارتخانه ها و حتی در مراکز اطلاعات و وزارت دفاع افغانستان هم بزرگترین نفوذ خودرا قایم ساختند.
سخنگوی وزارت دفاع وقتی نفر ایران باشد پس برای وزارت دفاع چه باقی مانده است؟
وقتی در دفتر کار رئیس جمهور عناصر اطلاعاتی ایران گماشته شده است پس کجای افغانستان از تصرف و تسلط نیروهای اطلاعات ایران در امان مانده است؟.
اگر عناصر مومن و وطن دوست و ملی دست بکار نشوند و هر کدام این جرثومه های خبیثه را افشا نکنند و کشور افغانستان را از شر این میکروب ها وقایه و واکسین نکنند زود است که این ویروس کشنده به کل افغانستان سرایت کرده و مانند طاعون خطر ناک برای ما فاجعۀ ملی را بوجود آورد.
خداوند جناب رازق مامون را در حفظ و امان خود نگهدارد. وقت آنست تا عناصر مومن و با شرافت برای امنیت جان رازق مامون باید دست بکار شوند ورنه ایران با جنایتکاران تروریست خود جان این شخصیت ملی را بخطر مواجه خواهد ساخت.
والسلام
علی دین پرور


اسم: زهرا   محل سکونت: کابل    تاریخ: 15.11.2011

محترم بابر صاحب سلام!
نظریات شما را در ستون نظر خواهی افغان جرمن آنلاین تعقیب می کنم از نظریات تان خوشم می آید و برایم آموزنده است. بدین سبب مورد احترام زیاد من هستید.
با سپاس فراوان از اینکه اشتباه مرا در مورد استخبارات شهید سردار محمد داود اصلاح نمودید.
من نمی خواستم به سوالات شما جواب دهم، برای ا ینکه من این مباحثات را خارج موضوع میدانم. زیرا مسئلۀ خیلی دلچسپ مهم و حیاتی در نوشتۀ محترم مامون مطرح شده باید هموطنان شریف ما بر حسب دین و وظیفه نظریات نیک و سودمند خود را شریک سازند. چی وطن ما مورد تهاجم سیاسی، فرهنګی، زبانی، مذهبی قرار ګرفته است
نظر به احترامی که به شما دارم نخواستم سوال های شما بدون جواب نماند.

1. در مورد غلام رسول خان فکر می کنم معلومات هر دوی ما از مطبوعات کشور است. من از یکی نویسندګان همین پورتال که فعلآ اسم او فراموشم شده خوانده بودم. در زمان ریاست رسول خان برادر مرا آنقدر شکنجه کرده بودند که پس از آزادی دیګر آن مرد سابق نبود.
بعد از کودتای منحوس ثور اسدالله سروری که پسر خالۀ من است و ما دیګر علایقی باهم نداریم. از ایشان خواهش کردم که تحقیق رسول خان را اګر میشود من هم ببینم و همین طور هم شد. من میدیدم که رسول خان چقدر چیق میزد عذر میکرد. از آن دبدبه یک بار به طفل تبدیل شده بود. این نامرد چندین نفر بیګناه دیګر را هم قلم داد کرد. یکروزی خبر شدم که اعدام شده است.

2.در مورد سوال چهارم تان عرض شود این سوال از نظر من جنبۀ معلوماتی برای شما دارد که میخواهید جهت سیاسی این حقیر را معلوم کنید ګرچه شما از من بهتر میدانید که چقدر انسان های شریفی کشته شده اند. بطور مثال اګر من بګویم محمد موسی شفیق و یا نور احمد اعتمادی را بګیرم بنده را شاه دوست جمهوری خوا می بینید اګر نامی از مولانا باعث (باحث) و طاهر بدخشی ببرم حتمی مرا در ترازوی ستمیان می اندازید. باآوردن نام نادر علی پویا مجید کلکانی شعله یی حسابم میکنید. اګر نامی از چند شهید حزب اسلامی جمیعت اسلامی و غیره ببرم اخوانی خوانده میشوم. بګذارید این یک راز باقی بماند.
درود بر روان شهدای بی کفن، بی ګور، بی نام و نشانیکه در وقت رژیم خلق و پرچم. دلیرانه بی باکانه در آخرین لحظات زندګی شان لزش دستان خون آشامان را دیده اند
با حرمت بی پایان
زهرا کوهدامنی


اسم: ع، پیشتاز   محل سکونت: کابل    تاریخ: 15.11.2011


همو طنان عزیز سلام

اگر دولت افغانستان خوا ب است و یا در چنگال عقابان خونخوار اسیر است، وظیفه ما افغانهاست که بیدار باشیم.

ایران، این همسایۀ طماع و مکار به کمک یک تعداد مرتجعین وطن فروش میخواهند زمینۀ بربادی افغانستان و ملت آنرا فراهم سازند.

وظیفه هر افغان وطن پرست است در هر کجایی که هستید دسیسه کاران و دسیسه های شوم شان را افشا و حقی که وطن به شما دارد به افتخار ادا کنید.

ع، پیشتاز


اسم: محمد یونس   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 14.11.2011

محترم آقای مامون:
نوشته شما در مورد نقش کمیته امداد خمینی بسیار کوبنده و افشاکننده است. خداوند بزرگ به شما توانائی بیشتری ببخشد تا ذخایر معلوماتی خود را در اختیار هموطنان تان قرار دهید. اما متوجه باشید که دشمنان در کمین نشسته تا به شما ضرری برسانند، طوریکه در گذشته اتفاق افتاد. سازمان جاسوسی ایران در داخل شورای نظار و جمعیت اسلامی فراوان جاسوس دارد. متوجه این مردم باشید. خطرناک تر از همه سید مخدوم رهین است که در کرسی اطلاعات کلتور نصبش کرده اند. این شخض از جواسیس ورزیده و قابل اعتبار واواک به شمار میرود که میتواند درد سر های جدی برای شما خلق کنید. به مبارزه و افشاگری خود ادامه داده تجارب خود را در اختیار دیگران قرار دهید، لاکن در حین زمان ار خود مواظبت نمائید. موفق و پیروز باشید.


اسم: پیر محمد بابر    محل سکونت: انگلستان     تاریخ: 14.11.2011

من ضمن تایید کامل حرف های محترم عارف از لندن از زهرا جان کوهدامنی خواهش میکنم که اگر آرزو داشتند چیزی به جواب پیام من بنویسند آنرا در بخش دیدگاه ها پست کنند.

ولی در مورد مضمون این صفحه به ادامۀ آنچه قبلاً نوشتم میخواهم احترامانه عرض کنم که از همه خطرناکتر و ویرانگر موجودیت جواسیس سپاه پاسدارن ایران در دستگاه دولت افغان بخصوص ولسی جرگه است که در کنار جواسیس پنجابی ها بزرگترین تهدید به منافع ملی کشور ما به شمار میرود.

اشخاصی چون ***( پدارم) که حتی از زمان کار در بخش روابط بین المللی حزب دیموکراتیک خلق و حقیقت انقلاب ثور جریده رسمی آن حزب تحت ریاست محمود بریالی برادر وطنفروش کبیر کارملوف با ادارات استخباراتی ایران روابط مخفی دارد از تربیون ولسی جرگه برای منافع ایران و دامن زدن به تضاد های قومی و سمتی استفاده میکند.

اینگونه اشخاص باید برای افغانها معرفی گردند تا خائینان ملی رسوا و سیه رو شوند.


اسم: عارف    محل سکونت: لندن    تاریخ: 13.11.2011

پیامبر اسلام (ص) فرموده است که: " نگو که کی گفته بگو که چی گفته ".
به تاسی از حدیث مبارک در شرایط کنونی که دشمن، تمام سنگر ها را نامردانه اشغال کرده است هرسخنی که منافع ملی را شفافیت بخشد و به نفع منافع ملی تمام شود. مبارک است. حرفهای شخصی که فلان در گذشته کی بود و چه کرد حرف است نادرست که اول از طرف خانم محترم زهرا جان آغاز شد و اولین ضربه اش منافع ملی را کم رنگ ساخت. همچنان مسیر حرکت بحث را از حالت اصلی کشید و به فرع رهنمون ساخت. نمی دانم این کار آگاهانه بود یا اینکه اشتباه درکار بود؟ بهر حال من صحبت جناب کامل را برحق میشمارم ولی اتهاماتش را نادرست میدانم. آرزومندم خانم زهرای بزرگوار و جناب کامل صاحب عزیز از موضوع بگذرند تا موضوع بحث به مسیر اصلی اش سیر نماید. اگر موضوع به مسیر اصلی اش سیر کند هموطنان در زمینه روشنی بیشتر خواهند انداخت که این گونه روشنایی ها بیشتر از جنگ های زرگری، براه وطن کارساز و معتبر است. من از بزرگان تقاضا میکنم تا درموضوع نوشتۀ جناب رزاق مأمون بیشتر تماس بگیرند زیرا موضوع، موضوع حیاتی برای مردم و سرزمین ما می باشد.این اهمیت را جناب رزاق مأمون عمیق درک کرده اند که دست بنوشتن مقالۀ معتبر شان زده اند.
حافظ وظیفۀ تو دعا گفتن است و بس وسلام


اسم: مسعود فارانی   محل سکونت: آلمان     تاریخ: 13.11.2011


چنین گفت با دوست کای هوشیار

مـکن سـُستی انـدر گـه کـارزار


اسم: پیر محمد بابر    محل سکونت: انگلستان     تاریخ: 13.11.2011

قابل توجۀ میرمن یا پیغله زهرا کوهدامنی

1. غلام رسول خان رئیس استخبارات زمان شاهی اعدام نگردیده است. او در زمان نور محمد تره کی دستگیر و بعد از شش جدی یعنی هجوم روسها از زندان پلچرخی کابل آزاد و چند سال بعد به اثر سکته قلبی وفات کرد. موصوف تا آخر دورۀ بابای ملت شادروان محمد ظاهر این سمت را به عهده نداشت. بعد از کودتای سرطان در خانۀ خویش تحت نظارت قرار گرفت که بعد از هفت ثور به اتهام کودتا دستگیر گردید.

2. در زمان سردار شهیدان داود خان استخبارات افغانستان امنیت ملی نه بلکه اداره مصئونیت ملی یاد میشد

3. اګسا- داﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن د ګټﻮ دﺳﺎﺗﻨﯽ ادارﻩ

4. لطفاً بگویید که به نظر شما در زمان خاد کدام "محبوب ترین و آگاه ترین افراد افغانستان عزیز" به شهادت رسیدند؟ من نمیگویم شما راست نمیگویید ولی فقط خواستم ببینم به نظر شما محبوب ترین و آگاه ترین کیها اند؟

لطفاً در مورد ظلم های که به نظر شما غلام رسول خان در زمان ریاست خود مرتکب شده هم قدری معلومات دهید.
تشکر و احترام


اسم: زهرا   محل سکونت: کابل    تاریخ: 13.11.2011

برادر ګرامی نجیب جان کامل از هالند!
متقابلآ سلام و احترامات مرا ببذیرید. من نوشته های زیادی از شما درهمین پورتال خوانده ام ، این بار مرا کمی متعجب ساختید.
اول اینکه برای من عار است که من در یک موسسهء مربوطه به ترورتسان جهانی کار کنم. اینجا دو سوال مطرح میشود یا مرا باکسی دیګری به اشتباه گرفته اید ویا می خواهید بدینوسله افراد واشخاص را ترورشخصیت کنید.امید است این منظور تان نباشد.
این نظر آخر شما کاملآ به اصطلاح وطنی ګدود به نظر می رسد اینکه به گفتهء خود شما، شما عضو حزب دیموکراتیک خلق بوده اید برای من مهم نیست ،مهم آن است که شما در آن زمان چی اعمالی را مرتکب شده اید.
در پهلوی بسا مسایل دیگر من تازه متوجه شدم که معلومات شما در بارهء استخبارات کشور خودما هم ناقص است.من کوشش می کنم که انرا خدمت شما تشریح کنم. این ارګان کشفی در زمان ظاهر شاه استخبارات نام داشت شخص ظالمی دربنام رسول خان در راس ان قرار داشت که در زمان حزب دیموکراتیک خلق اعدام شد.
در زمان سردار محمد این اداره بنام امنیت ملی مسمی ګردید.
در زمان نورمحمد تره کی نام آن به آګسا(افغان ګټی ساتونکی اداره)تغیرکرد. اسد الله سروری خون آشام آنرا رهبری می کرد.
حفیظ الله امین نام انرا کام ګذاشت (کارګری استخباراتی موسسه) برادر زادهء شان اسدالله امین برآن حاکم مطلق العنان شد
در زمان اقدار شما نام ان به خاد تغیر کرد داکترنجیب الله آنرا اداره می کرد.در آن زمان بود که این اداره زبان زد جهانی شد در سر تا سردنیا انرامی شناختند محبوب تراین آګاه ترین افراد افغانستان عزیز هم در همین زمان به شهادت رسیدند.تا دولت وقت نام انرا ادارهء امنیت دولتی و بعدآ وزارت امنیت دلتی یادګردید که آقای یعقوبی در راس آن قرار داشت
در مورد اینکه مجاهدین (جنګسالاران) هم خاطرات خود را بنویسند من با شما کاملآ هم عقیده استم.
من از پدر و مادر سنی تولد شده ام با آن هم نزد من سنی ،شعیه، هندو سک، عیسوی از لحاظ درجه انسانی تفاوت ندارند.من مخالف هیچ کدام شان نیستم.
با عرض حرمت زهرا کوهدامنی


اسم: نجیب کامل   محل سکونت: روتردام هلند    تاریخ: 12.11.2011

سلام هموطنان عزیز
زهرا جان شما شعبات خاد مربوط به حزب دیموکراتیک خلق نبود بعد ها به وزارت امنیت دولتی تبدیل شد و تنظیم جهادی نبود که دستگاه استخباراتی تنظیمی داشته باشد و شما که از سال 1371 تا بحال نتوانستید بعضی معلومات هایی را که بدرد بخور که کارمندان استخبارات دولت قبل از دولت اسلامی همیشه با هموطنان شان تقسیم کرده میروندو شما هم منحیث یکزن هموطن که به مجاهدین بگوهید(بگوئید) که معلومات های مفید و روشن شان را با مردم افغانستان تقسیم کنند. شما مهاجر در ایران بودید و از آنجا دیپلوم هم گرفتید و حال در موسسۀ امام خمینی مشغول کار استید چه میشود به ما هموطنان مانند محترم جلال بایانی که افسر پولیس بود نه کارمند استخبارات معلومات بدهید. من شخصاً دو بار در تایمنی در دفتر تان با شما صحبت کردم ولی یک معلومات ضروری را که من میخواستم در ماه اسد امسال متأسفانه بدست آورده نتوانستم و وقت من هم کم بود و امنیت لازم هم نداشتم شما مربوط به اهل تشیع کشور ما استید ما همه اگر به هر مxلxیxت (قوم) تعلق داشته باشیم یک ملت استیم من از شما برادرانه تقاضا دارم که از بنیاد خمینی در مناطق دشت برچی و کارته 3 و کارته سخی و خوشحال مینه و در منطفه سرخ پارسا، دوشی و بامیان و جاغوری و هرات و غور و لشکر گاه و غزنی و مزار و طرف شمال بدخشان و تخار و کندز و فراه و چخانسور معلومات بدهید. من مطمئینم(مطمئنم) که شما منحیث یکزن هزارۀ افغان و یک مسلمات اهل تشیع این کار را بخاطر وطن انجام میدهید.البته معلومات ما در مورد بنیاد کمیته امداد خمینی بسیار زیاد است چون ما کارمندان سابق دولت وقتی کابل میرویم دوباره بخانه بر میگردیم با یک عالم معلومات دوباره بر میگردیم ولی چه خوب است که ما بخاطر دفاع از میهن همکار خوب یکدیگر باشیم. سلام من را به همکاران تان علی جان و صغرا جان هم تقدیم کنید. بااحترام.


اسم: پیر محمد بابر    محل سکونت: انگلستان     تاریخ: 12.11.2011

کمیتۀ امداد خمینی بخش تبلیغاتی و جاسوسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران است. تمام کارمندان این کمیته بخصوص در خارج از ایران اعضای مخفی سپاه پاسداران میباشند، که با استفاده از پوشش کارمند کمک رسان اهداف تبلیغاتی و جاسوسی سپاه پاسداران را عملی میکنند.

در بین کشور های همسایه هر سه همسایۀ شمالی ما یعنی تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان فعالیت های این کمیته را ممنوع و یا محدود کرده اند که از جمله رئیس جمهور تاجیکستان امام علی رحمانوف سال قبل فرمان بر گشت تمام محصلین تاجیکی را که از طریق مرکز کلتوری و کمیته هایی به اصطلاح کمک رسانی ایران مشخص و برای تحصیل به پوهنتون های ایران فرستاده شده بودند، صادر کرد.

سپاه پاسداران با استفاده از کمیته های امداد خمینی و مراکز کلتوری ایران فعالیت های تروریستی را در افغانستان سازماندهی کرده که من به یقین میتوانم بگویم که تمام حملات مسلحانه و انتحاری در ولایات فراه، هرات، نیمروز و بادغیس کار افرادی است که بوسیله تروریست های سپاه پاسدران اجیر، تمویل و تربیه شده اند.

متأسفانه دولت و رهبران ما آن قاطعیت را که کریموف و رحمانوف و دول ازبکستان و تاجیکستان دارند، نداشته بلکه بر عکس بدون کوجکترین توجه به منافع ملی همانطوریکه پنجابی ها را برادران دو گانگی افغانها میخوانند به هر ساز و ناز ایران هم میرقصند و گردن می نهند.


اسم: زهرا   محل سکونت: کابل    تاریخ: 12.11.2011

در پورتال وزین افغان جرمن آنلاین نوشته ای از قلم محترم رازق مامون خواندم.
راستی زیاد خوشم آمد. در پهلوی آنکه این مقاله تحلیلی و معلوماتی است نویسندۀ محترم تلاش زیاد به خرچ داده تا از یاداشت ها و نوشته های نویسندګان دیګر هم نقل قول کند. از آن جمله داکتر جلال بایانی. اګر چه جلال بایانی زمانی عضو خاد یا ادارۀ امنیت ملی کار مل و نجیب بود، ولی بعضی نوشته های شان معلوماتی و به درد بخوراست.
اولآ :امید میرود تا اعضای حزب خلق و پرچم به خاطر راحتی وجدان هرآن معلومات مفید و روشن کننده را که در اختیار دارند بیرون بکشند، و از ګذشتۀ خود ندامت کنند.
مثلآ معلومات جلال بایانی موثق به نظر میرسد زیرا ایشان مدتها در شعبات استخباراتی حزب دیموکراتیک افغانستان مشغول خدمت بوده اند.
ٍثانیآ: توقع برده میشود که سایت های افغان ها هم بدون تنګ نظری معلوماتی را به هموطنان خود پیش کش کنند تا سبب یا زمینۀ جدایی قومی، زبانی، سمتی، حزبی و غیره از بین برود.
این را میدانم بعضی سایت هایی هستند که خود چیزی به ګفتن ندارند، سایت های دیګر را به خلقی ها پرچمی ها اخوانی ها و یا دیګران برچسپ می زنند.
بااحترام
زهرا کوهدامنی


اسم: Qasemi   محل سکونت: Germany    تاریخ: 12.11.2011

Mohtaram Amanullah Omar,
Kodam Dawalt Mardan Afghanistan???
In ha hama Boji Boji Pool az Iran me girand wa shoma az in ha Omid Darid
Yagana rahe Hal Qiam Meli ast bar zede in Dawoalat Mardan wa Woliat Faqia Irani
Wa salam


اسم: امان الله عمر   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 11.11.2011

محترم رازق مامون
نوشتار تان واقعاً با احساس ملی و روحیۀ وطن دوستی برشته تحریر درامده خداوند مددګار تان باشد
جوانان افغانستان باید توجه جدی نمایند و بخصوص دولت مردان افغانستان باید در مورد برخورد مسئولانه بدارند. با احترام



Copyright by AFGHAN GERMAN ONLINE all rights reserved