Skip to main content

تحليل ها و پيام ها

Go Search
صفحه نخست
خبرونه
تحليل ها و پيام ها
آثار علمی و تحقیقی (حبیبه)
مرکز دیجیتال سازی کتب
مدیریت تحلیل ها و اخبار
قاموس کبیر افغانستان
  
افغان جرمن آنلاین > تحليل ها و پيام ها  

نظریات شما درمورد مطلب آتی:
  آیا میتوان خشونت بر زنان را کاهش داد؟    نویسنده:  محمد اعظم سيستانی

 
اسم: زرلشت رسول احراری    محل سکونت: هرات باستان    تاریخ: 20.03.2010

همان قدر که نوشتۀ جدید جناب کاندید اکادمیسین سیستانی از کشور سویدن زیر عنوان «جشن نوروز و منزلت آن در میان ملل آریائی» که در پورتال افغان جرمن آنلاین به نشر رسیده برایم دردناک و تکان دهنده بود، به همان اندازه نوشتۀ شان «آیا میتوان خشونت علیه زنان را کاهش داد؟» جالب و قابل مکث و تبصره.

ببخشید که (کاندیدای اکادمیسین) و (سوید) نگفتم چون در افغانستان ما (کاندید و سویدن) میگویند و می نویسند.

خواهر گرامی ام لینا جان روزبه که به ایشان بسیار احترام دارم و به اندیشه ها و نوشته های شان ارج میگذارم در یکی از نوشته های اخیر خود از یک بیت عشقری شاعر افغان یاد کرده اند که :

اسلام به ذات خود ندارد عیبی ****** هر عیب که هست در مسلمانی ماست

این بیت عشقری را بسیار از نویسندگان و سخن وران افغان در گفتار و نوشتار خود تمسک می گیرند برای اینکه ثابت سازند همه نابسامانی ها و نارسائی ها و بد بختی هائیکه دامنگیر ما مسُلمانان است قصور و «کوتائی» خود ماست.

من شخصاً به محتوای این بیت عشقری موافق نیستم. ما باید دلیل این همه نا بسامانی و نارسانی و بدبختی زنان را در جای دیگیر جستجو کنیم.

آیاتی که در قرآن عظیم شأن به ذلیل بودن زن مشاهده می شوند سؤال برانگیز اند. من فکر میکنم این آیات از طرف دشمنان اسلام بعد از وفات حضرت پیغمبر اسلام (ص) برای بد نامی و مزمت دین اسلام اضافه شده اند.
لطفاً به یکی دو از این نوع آیات توجه نمائید :

آیۀ 11 سوره شوری چنین است :
« فاطر السموات والارض جعل لکم من انفسکم ازواجاً ومن الانعام ازواجاً یذروکم فيه ليس کمثله شى ءً وهوالسميع البصير.»
يعنى : (خداوند آفريننده زمين و آسمانها، براى شما از نوع خودتان و براى چهارپايان نيز جفت هایى خلق کرد تا بدين وسيله نوع شما زياد شود. خداوند راهيچ مثل و مانندى نيست و او به همه چيز شنوا و بيناست.)

دکتر انصاری اسلام شناس معروف درکتابی بنام (بازشناسی قرآن) باین نکات پرداخته که در زیر از نظر شما میگذرد:

آيۀ ١١ سوره شورى فلسفه خلقت مرد را از زن جدا کرده و ميگويد: خداوند زن را براى اين آفريده است که براى مردها نقش جفت را بازى کند و براى حيوانات ذکور نيز اناث آفريده است که جفت آنها باشند و بچه توليد کنند. بدين ترتيب معلوم ميشود که فلسفه آفرينش زن با مرد تفاوت دارد.

آیۀ 228 سورۀ بقره چنین است :
«...ولهن مثل الذى عليهن بالمعروف وللرجال عليهن درجة واﷲ عزيزُ حکيم ...»
ترجمه : (... و زنان را بر شوهران حقوق مشروعى است چنانکه شوهران را بر زنان ، ليکن مردان را بر زنان برترى خواهد بود و خدا برهمه چيز توانا و به همه امور داناست.)

اگر عادلانه تعمق نمائیم در این آیه بطور صریح برتریت مردان از زنان به مشاهده ميرسد:

حالا من از جناب سیستانی تقاضا دارم تا در راه بسیج نمودن دانشمندان جهان اسلام فعالیت فرمایند تا برای نجات دین اسلام و نجات نه تنها زن بلکه بشر و انسان از آیات کلام الله مجید ترجمه و تفسیر مجدد و دیگر کنند تا این دین عالی با زمان و عصر خود که هدایت قرآن است تطابق پیدا کند و تنها در همین راه خواهد بود که نه تنها خشونت در برابر زنان بلکه خشونت در برابر انسان هم از این ورطۀ هولناک نجات یابد. من یقین دارم که در متون کتاب آسمانی در بارۀ زنان و انسانان چنین و چنان نمی باشد

اگر سایت افغان جرمن آنلاین این نظر خواهی را زود بسته نکنند من باز حاضرم آیات دیگری را از این قبیل با شما در میان گذارم و ممکن دانشمندان افغان و ایرانی بتوانند نظرات خود ها را در اینجا ثبت نمایند.
با احترام زرلشت


اسم: افغان جرمن آنلاین   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 19.03.2010

قابل توجه خوانندگان محترم پورتال افغان جرمن آنلاین.

دریچۀ نظر خواهی در مورد نوشتۀ جناب محمد اعظم سيستانی در بارۀ یا میتوان خشونت بر زنان را کاهش داد؟ به روز شنبه 20 مارچ 2010 به ساعت 12 شب وقت آلمان مسدود می گردد.

آنانیکه خواسته باشند هنوز هم در باره آن ابراز نظر نمایند از فرصت باقیمانده استفاده فرمایند.

افغان جرمن آنلاین از سهم گیری تان اظهار سپاس دارد


اسم: لینا روزبه   محل سکونت: U.S.A.    تاریخ: 18.03.2010

کاهش خشونت علیه زنان فقط از طریق مقتدر ساختن آنان و زدایش جهالت مطلق حاکم بر جامعه ممکن است. احیای حقوق زن و دادن جایگاه شایسته او، به وی در یک جامعه، به تلاش بی انتهای آن قشر ، افزایش سطح آگاهی و سواد مردان جامعه و آمادگی یک اجتماع برای نابود نمودن سنن و تابو های بی اساس اجتماعی آن بستگی دارد.


اسم: انجینیر فضل احمد افغان    محل سکونت: کانادا    تاریخ: 15.03.2010

جناب فاضل و دانشمند گرانقد محترم داکتر سیستانی صاحب.
من درحالیکه نظریات و پیشنهادات عالی جناب شما را تائید مینمایم میخواهم به عرض برسانم که.
- سطح دانش ملت افغانستان از نگاهء کمیت و کیفیت به سویه کشورهای متمدن جهان بلند برده شود.
- قوانین مطابق شرایط وقت و زمان ساخته شود و قوانین بالای همه بدون در نظر داشت این و آن با قاطعیت تام مساوی تطبیق شود.
- علمای دین ما با قوانین بین المللی و تعهدات دولت افغانستان در مقابل تطبیق میثاقهای بین المللی آشنا و مجبور به تطبیق و عملی شدن آن گردند.
با عرض حرمت. تشکر از توجه شما


اسم: سید رحمن غور بندی   محل سکونت: پروان    تاریخ: 14.03.2010

نویسندهء آگاه ومتعهد محترم سیستانی صاحب !
شما یک بار دیگر با این نوشتهء خود از ظلم وتعدی که با زنان در وطن ما میشود مستند و با ارقام، تصوری به خوانندگان دادین.
این نوشتهء عالی شما نه تنها مشکل را طرح کرده است .بلکه علت بیرون رفت از این مشکل هم ارایه شده است که اندک نویسندگانی از همچو قلم بر خوردارهستند.این شیوهء خاص شماست.
درود بر زنان مظلوم افغانستان.
با احترام زیاد
سید رحمن غور بندی پروان


اسم: محمد ا صغر( عبا د ی )   محل سکونت: کا نا د ا    تاریخ: 14.03.2010

سلام واحترام حضور همه!
بامحترم غوث (جانباز)، که خطاب به مردها، گفته اند :
(بیائید، تاخودراازین شرمساری بدر سازیم. موافق ام.
قابل یادآوری میدانم که، در نوشتاریکه بمناسبت (هشتم مارچ)، داشتم و بشمول سایت وزین (ژواک)در بعضی از سایتهای معتر دیگر نیز موجوداست، ذکر رفته که:(گویا که حکام و بعضی از ما مردان، نه گوش داریم و نه چشم.
به امیدیکه زنان بدبحت افغان هم روزی از دست ما،(روز)داشته باشند.
در صورت تمایل، می توانید نوشته ام را بصورت مکمل، در همین (سیایت وزین)،از نظربگدرانید. بااحترام.


اسم: غوث جانباز   محل سکونت: مسکو    تاریخ: 12.03.2010

دانشمند سترگ و نهایت عزیز سیستانی صاحب سلامهای مخلصانۀ مرا بپزیرید!
به عزیزان افغان جرمن آنلاین نیز پاکترین تمنیات و احساسات خودرا تقدیم میدارم!موفق و سربلند باشید،چنان که هستید!
قبل از همه میخواهم تآکید نمایم که حاضرم در اخیر هر جملۀ از مقالۀ پر ارزش شمابه عنوان تائید امضاء نمایم. چیزی که میخواهم در رابطه به مبحث جاری خاطر نشان سازم این است که به نظر بنده مشکل اساسی زنها در افغانستان اخلاق و کردار ناشایستۀ مرد ها در کشور ما در برابر زنها است. مرد ها منشاً بدبختی های آنها اند. کسی از دانشمندان گفته است که سطح تعالی و ترقی یک جامعه را در برخورد روزمره و طرز تفکر مرد های آنجا در برابر زنهای آن جامعه باید دید.جهالت، تنگ نظری، حسادت ، خود خواهی، مرد سالاری، کوچک اندیشی، زور گوئی، (در حقیقت ذلت و کوچکی)، عدم تحمل آن دیگر، (به خصوص وقتی آن دیگر زن باشد!) و ده ها علت و دلیل دیگر که از طرف مردها عملی میشوند سبب گردیده است تا زنهای ما در چنین یک حالت فلاکت باری به سر ببرنند.
مرد ها! بیائید تا خود را از این شرمساری بدر سازیم. زنهای نازنین و زیبا روی افغان (مقبولترین زنهای عالم) به هیچصورت سزاوار همچون وضعیت رقتباری نیستند! بادار بودن بالای یک زن معصوم افغان عقل زیاد کار ندارد، در حالیکه احترام واقعی مقام زن، پزیرش او به صفت موجود به تمام معنی متساوی الحقوق شجاعت و به راستی مردانگی میخواهد. مرد ها لطفاً قدم بردارید و خود را از این شرم نجات دهید تا دیر نشده...! استاد گرانمایه، یکبار دیگر احترام بیکران خودرا به شما تقدیم میدارم.
غوث شما


اسم: سلیمان جاغوری   محل سکونت: از هرات     تاریخ: 12.03.2010

سلام بردوستان وخوانندگان صفحه نظرخواهی !

نوشته آقای عبدالخالق پویا، وم. آشنا، در ارتباط به بعضی مقالات ضعیف وبی محتوا در روز هشتم مارچ مرا به یاد این سخن معروف ابوالعلای معری دانشمند اسلام می اندازد که هزارسال قبل گفته بود:

من هرگزمؤمن عاقل و عاقل مؤمن ندیده ام

کسانیکه خود بنابه نداشتن دانش کافی مجذوب اندیشه یی یا عقیده یی میگردند، علم امروزه ثابت کرده که آنها( درهرسنی وسالی که باشند) هویت و شخصیت گمکردگانی اند که نا دانسته میخواهند به آن وسیله برای خود هویتی دست و پا کنند. کسیکه در طفلی عقیده یی را میراثی دریافت کرده باشد و جز در راه اندیشه خود چیزی دیگری نیاموخته باشد ، نمیتواند از آن اندیشه خارج شوند، زیرا او چیزی نیاموخته انست تا توانایی آنرا پیدا کرده باشد که خود را از بلای حتمی که از پدر عقب مانده اش آموخته است، ازآن نجات دهد. همین است که 99،9 در صد جامعه، دو دستی به مذاهب شان چسپیده اند و هر یک از جهالت، دین و آیین خود را بالاترین دین ها می دانند. برای جوامع یهودی جز یهودیت دیگر تمام ادیان ناقص و نامطلوب مزخرف است. همچنان برای جوامع اسلامی، جوامع عیسوی، برای جوامع بودایی، برای جوامع هندو تا اخیر. و گر با یکی از پیروان این ادیان سر صحبت را باز کنید تمام ادیان دیگر را باطل و مزخرف دانسته با استدلالات بسیار سطحی و با چهرۀ غضب آلود میخواهند چرندیات شانرا به طرف مقابل به زور و جبرو نه با منطق بقبولانند. (کسانیکه با خواندن این سطور غضب ناک میشوند، همان جاهلینی اند که مورد بحث ما است.) و سخنان مقابل را تمام ناقص شمرده به خود می بالند که طرف را وادار به سکوت کرده اند. در حالیکه انسان عاقل با تشخیص جهالت کامل او مثل یک تماشاچی لایق حماقت اورا به نظاره نشسته است.
این اشخاص که بنا به نداشتن دانش کافی مجذوب عقیدۀ خود گردیده و درهمان عقیده ذوب شده اند حتی حاضر به مرگ انتحاری مثل طالب بچه ها میشوند. اینها همیش از روی بی دانشی ،خود را کبیر و دیگران را صغیر می پندارند.
ازهمین روست که درهرجا به موعظه و تفاسیر خود ساخته به ظرفیت دانشش می پردازد. قصه ای بیادم آمد که حکایت آن خالی از مفاد نیست:

دانشمندی از غرب با افغانستان آمده بود و آرزو داشت تا با یکی از دانشمندان افغان از نزدیک ملاقات کند و سطح و سویۀ مردم افغان را بداند. این شخص که مثل توریستی داخل افغانستان شده بود، از هوتل برآمد و با بچه های کوچه بزبان انگلیسی که یکی از آنها بلد بود فهماند که به دنبال چه است ؟ بچه های شوخ رفتند چوپانی را که در آن نزدیکی ها بود و چهرۀ بشاشی داشت به شوخی با خود آورده فهماندند که دانشمند غربی چه میخواهد. چوپان بدون تردید بعد از سلام در مقابل او نشست و منتظر طرح سوال آن غربی گردید. چون مشکل زبان وجود داشت مرد بروی زمین با یک چوبک دایره ای کشید و مرد چوپان آن دایره را بایک خط میانی بدو قسمت نمود. مرد غربی بسیار تعجب کرد و یک دانه کچالوی که در دست داشت آنرا در میان دایره نهاد و چوپان افغان پیازی را که برای نان چاشت خود آورده بوداز جیب بیرون آورده در میان دایره نهاد. دانشمند غربی فوری از جایش برخاسته چوپان افغان را در آغوش کشیده به جوانان خطاب کرده گفت: واقعا ً این افغان شما عالم بزرگ است. جوانان پرسیدند چگونه برایتان واضح شد ؟ غربی در جواب گفت : من جهان را در یک چوکات دایروی کشیدم، عالم شما جواب داد که این دایره دارای محور و محراقی نیز است. وقتی من بوسیلۀ کچالو گفتم که کرۀ زمین کروی است او در جواب با ماندن پیاز نشان داد که واقعا ً کروی است ولی طبقات نیز دارد.وقتی بچه ها از چوپان پرسیدند که شما چه کردید او جواب داد که خارجی گفت :
من یک نان دارم.
من برایش گفتم نیم آنرا برای مهمانت بده:
بعد از آن او گفت من نان را با کچالو میخورم.
گفتم من با پیاز میخوریم.
این داستان نشان میدهد که هرکس بقدر دانش خود از کتاب مقدسش تفسیر میکند، پس ازهمین جهت است که نادان ها تفاسیر مسخره مثل دست غیب، باقر مجلسی، و سبزواری و خمینی از مقدسات خود بیرون میدهند و دانا از کلی گویی های بی معنی که خود به آن معتقد نیست ،برای تحمیق انسانهای بیچاره آسمان و ریسمان میکنند تا چگونه مردم را فریب دهند که شکم خودشان به مفت خوارگی سیر باشد. ضرب المثل معروف به همین سبب عرض اندام کرده است که : تا احمق درجهان است مفلس در نمی ماند
. اگر کسی عقل و دانش داشته باشد و بگفتۀ حافظ :

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود **** ز رنگ هرچه تعلق پذیرد آزاد است

و آن عقل و دانش را واقعا ً بدون تعلق ها بکار اندازد، خواهد دید که اگر پیامبران کرام از طرف خداوند فرستاده شده باشند پس این پروژه خداوندی با موجودیت اینقدر پیامبران کرام چرا همیش ناکام است و بدبختی ها روز بروز در جهان بجای کم شدن در حال زیاد شدن است؟ لطفا ً درین زمینه کتاب «آری این چنین بود جان برادر» از علی شریعتی را بخوانید که تا کجا از عقلش بدون تعلق کار گرفته است و در آخر آگاهانه دوباره به تعلق ها پناه برده است.
ازینرو نباید عقل خود را قربان خواهشات و علایق خود کنیم، زیرا با این چنین قربانی ها گله های انسانهای با دانش و بی دانش در فضای تار شنا خواهند کرد و هیچ وقت به پیدا کردن حقایق نایل نخواهند شد.
هرگاه از پنجرۀ کوچک مذهب به بیرون نگاه کنید، پس تمام حوادث طبیعی جهان مثل سونامی ها، سیلاب ها طوفانها وهزاران مصیبت دیگری طبیعی را ( اگر احمقانه دلایل برایش نتراشیم ) جز دیوانگی و بی بند و باری بی مسؤلیتی طبیعت که انسان معتقد آنرا خدا میداند بیشتر نخواهد بود.
حرف زیاد است برای اختصار فقط با جملۀ دانشمند بزرگ عرب ابوالعلای معری زحمت را کم میکنم
ابوالعلای معری میفرماید :
من هرگزمؤمن عاقل و عاقل مؤمن ندیده ام
وسلام


اسم: هجاگو   محل سکونت: افغانستان    تاریخ: 12.03.2010

سلام آقای سیستانیbr> نوشته های شماآموزنده است و بدل می نشیند.
فکر میکنم سرچشمه این ستمگری ها بدذاتی و جنون فردی نیست. مساله به این مرد و آن مرد، این اتفاق و آن اتفاق محدود نمیشود.ما با ارتجاع فکری و عقب مانده گی فکری روبرو هستیم که انقیاداجتماعی و شخصی زن را الزام آور میکند.
در این جامعه, زن ستیزی و سلطه خواستن بر زن به عنوان یک خصلت طبیعی و خوب مردانه تشویق می شود. احترام مرد در جامعه وابسته به این است که چقدر {مررررد}است.
و کسانی که ازاین خصلت بهرۀ چندانی نبرده اند را به تحقیر "زن" یا "زن ذلیل" می نامند...
آقای سیستانی
نمی دانم آنهای که در راه احیاءحقوق زنان، این نصف جامعه، با فیصله ها و فتوا های قرون وسطائی خود موانع می تراشند، آیا صدای خرد شدن استخوانهای زنان را در مزرعه, کارگاه های قالین بافی , در کار طاقت فرسا و یکنواخت خانه می شنوند؟ آیا فریادهای نهفته در نگاه دختری که به او تجاوز میکنند رااحساس میکنند؟
آیا دیده اند , بغض واشک دختری را که به زور سر سفرۀ عقد نشانده اند تا روانهء جهنمش کنند؟
آیا از فروش دختران خردسال در دهات و آیندۀ شومی که انتظار شان رامیکشد, باخبراند؟
آیا چیغ دلخراش نوعروس 9 ساله روستائی که در حجله شکنجه میشود, پشتت شان را لرزانده است؟
آیا از لت و کوب شبانه دختران خبردارند؟
آیا میدانند که هیچ شمرده شدن زن چقدر سنگین است؟
آیا می دانند چه دردی است توهین و تمسخر به زن از جانب شوهر در حضور دیگران؟
آیا بااین حرفهاآشناهستند: ضعیفه, سیاه سر، مادر اولادها, دهانت رابسته کو, توهیچ نیستی و.. و.. و...
آیا خشم فرو خوردۀ زنیکه به خیانت شوهرش آگاه است را حس کرده اند؟
آیا با شنیدن اینکه زنی, شوهر متجاوز و خاین خود را مجازات کرده احساس رضایت و همبستگی کرده اند؟
آیاآن هنگام که میشنوند زن جوانی فقط بخاطر آنکه قصد طلاق داشته بدست شوهرش روز روشن در کوچه به قتل رسیده, قلب شان فشرده میشود؟ آیا چهره بیرنگ دختری که به خاطر "حفظ ناموس" بدست برادرش به خون خودغلطید را به خاطر می آورند؟
آیا میتوانند مانند آن زن شجاع افغان, معنای زنده گی نا استوار , بی خانگی, تبعیض و موقعیت ستمدیده ترین ستمدیده کان رابفهمند؟ آیا میتوانند خودشان را بجای زنی بگذارند که هیولای فقر دست در دست شوهرش او را به تن فروشی وامیدارد؛ زنیکه مجبوراست روح و غرورش را زیر پاگذارد تا شایدامشب فرزندانش گرسنه نخوابند؟
آیا از خود سوال کرده اند که بر آن مادر چه میگذشت که برای خلاص شدن, به کودکانش زهر خوراند و خودرا آتش زد؟
آیا برآن دختر جوان چه چیزی را میخواستند تحمیل کنند که خود را غرغره, حلق آویز کرد و از آینده گریخت؟
آیا صدای نخستین سنگی که به جمجمۀ زن محکوم اصابت میکند و خونی که فواره میزند را احساس میکنند؟
آیا تصور باران سنگ و پیکرهای درهم شکسته, هر بار ذهن شانرا را سنگسار نکرده است؟
آیا میتوانند احساس کنند که کارد و چاقو, چگونه صورت زنی را می شگافد مه چادری و دلاق ندارد وگویا "بدحجابی" کرده است؟ آیا از خود سوال نموده ای که چـــــرابایداین جنایات رخ بدهد؟


اسم: عبدالخالق پویا   محل سکونت: کابل    تاریخ: 12.03.2010

جناب سیستانی نویسندۀ فرهیخته و مؤرخ بااعتبار کشور!

به شما سلام و ارادت تقدیم میدارم.
مقالۀ شما بسیار عالی و اهداف آن که جست و جوی راه های کاهش خشونت بر زنان است ارزشمند و قابل تعمق است.
ولی ما اگر آب را از سرچشمۀ آن پاک نسازیم و اینهمه دروغ و بهتان را که از ورای تفاسیر غلط و دشمنانه به اسلام ساخته اند و نوشته اند افشا نکنیم کار بجائی نخواهد رسید.
تا ما جرئت آنرا بخود ندهیم که واقعیت ها را بیان نمائیم و مردم را روشن سازیم و تاریکی ها را از میان برداریم به هیچ یک از آرزو های خویش نایل نخواهیم شد.
تا نویسندگان ما فقط برای اینکه چیزی بنویسند و صفحه ای را سیاه کنند و از اظهار حقایق و واقعیت های تاریخی طفره روند به هیچ روشنگری دست نخواهیم یافت.
اگر شما دریکی دو مقالۀ بسیار ضعیف و بی محتوا که در سایت افغان جرمن آنلاین، بقلم آقایان افضلیار و انجنیر فضل احمد افغان و امثالهم به نشر رسید متوجه شده باشید ( چه بسیار بزودی هر دو مقاله از سایت شان برداشته شدند، که قابل ارجگذاری است) حتماً استدالال خیلی پائین هر دو مقاله را با کمبودی ها و ضعف املا و انشاء خنده دار یافته اید.
در این نوشته فقط یک جمله از مقالۀ آقای افضلیار را طور نمونه در زیرنقل میکنم تا هم طرز تفکر و منطقش را دریابیم وهم انشاء اش را از نظربگذرانیم. در بارۀ نوشتۀ اقای فضل احمد افغان در نوشتۀ دیگرم تبصره خواهم کرد.
آقای افضلیار مطابق فکر و تصور ملائی خود، زنان جهان را اول به شرقی وغربی و بعد زنان شرقی را به زنان شرقی مسلمان و غیر مسلمان و زنان غربی را نیز به مسلمان وغیر مسلمان تقسیم کرده، در مورد زن مسلمان شرقی چنین مینویسد:
"زن مسلمان شرقی به زنی گفته میشود که خود را پای بند به قوانین اسلامی، خانه و خانواده، و اجتماع میداند. و اینکه گفتیم خود را به قوانین اسلامی میداند به این معنی است که خود را شناخته است و حق و حقوقی را و حد و مرزی را که اسلام به زن تعیین کرده و در چارچوب همان حد و مرز پای بند است، زندگی والای را صاحب می باشد که دارای موفقیت ها و خوشبختی ها میباشد. و از جمله سعادتمند ترین انسانهای عصر میباشد." ؟؟؟
آخوند افضلیار تصور میکند، همینکه یک زن مسلمان باشد و درچوکات حد و حدود اسلامی رفتارخود را تنظیم نماید، دیگر او خوشبخت ترین انسان روی زمین در عصر حاضر است. درحالیکه ما میدانیم تمام زنان افغانستان، هم مسلمان اند وهم صد فیصد حجاب را رعایت میکنند، مگر چرا 99 فیصد آنها بدبخت ترین زنان روی زمین را تشکیل میدهند. در شهر کابل بیش از30 هزار زن مسلمان در زیرچادری با حجاب اسلامی در وسط جاده های مزدحم ترافیک مشغول گدائی اند ولی بازهم نمیتوانند شکم خود و اطفال خود را برای یک بار در24 ساعت سیرنمایند، و این زنانی اند که شوهران شانرا جنگهای مدعیان کمونیزم و اسلام لز بین برد. آیا میتوان آنها را خوشبخت ترین زنان عصرحاضر خطاب کرد؟
آقای افضلیار گفته میتواند که خوشبخت ترین زن مسلمان شرقی، برابر یک صدم حصه حقوق و خوشبختی های زن غربی (غیر مسلمان) را دارا هست؟ البته معلوم است که جواب منفی است!
بخاطر اینکه از دید تنگ نظرانه اقای افضلیار تکامل غرب از سوزن تا فضا نوردی خوب ولی تنها بخش زنان ان خراب است.
پس باید گفت : سعادت و خوشبختی زمانی نصیب زنان شده میتواند که نظام های اجتماعی - سیاسی دریک کشور، مبتنی برسیکولاریزم و دموکراسی استوار باشد. فقط در چنین نظامهای است که قانوناً زنان دارای حقوق مساوی با مردان شناخته میشوند و در عمل زنان از چنین حقوقی برخودار میگردند، چنانکه زنان غربی از این حق و حقوق بهره مند هستند. تمام زنان درکشورهای اسلامی، بدبخت ترین و بی حقوق ترین طبقه جامعه را تشکیل میدهند، زیرا نظام های حاکم در کشورهای اسلامی، با دیموکراسی و تساوی حقوق زنان با مردان و آزادی بیان وعقیده که ارکان اساسی دیموکراسی است، سرسازگاری ندارند و بنا برین زنان درکشورهای اسلامی چون: عربستان سعودی و ایران و پاکستان و افغانستان وغیره کشورهای اسلامی غیر سیکولار، هرگز روی خوشبختی را ندیده اند و اصلاً نمیدانند که خوشبختی چیست؟
در کشورجمهوری اسلامی افغانستان، زنان در بدل سگ معاوضه میشوند و یا زنان حامله دار و صاحب اطفال شیرخوار از طرف شوهران خود مثل حیوان در بازار نخاس بفروش رسانده میشوند و یا در بدل حیواناتی چون خر و گاو معاوضه میگردند.
پیامی که آخوند افضلیار و فضل احمد افغان به خوانندگان و بخصوص زنان میدادند، پیام نادرست وعوامفریبانه بود و چه خوب شد که دست اندرکاران سایت افغان جرمن آنلاین بزودی آن مقالات را برداشتند.
جناب افضلیار فراموش نکنید که وضع خراب زنان در ایران عربستان و دیگر جوامع اسلامی که بیشتر نسبت به غرب به فساد و فحشا سردچار هستند بخاطریست که مردان مسلمان (یعنی شما و من) آنها را از حقوق عادی مدنی و انسانی شان محروم ساخته اند.
زیرا هر معلول نتیجۀ علتی است. با احترام


اسم: ملالی موسی نظام   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 10.03.2010


نجات زن افغان از دوزخ مرد سالاری، راه حل هایی دارد


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 10.03.2010

در روز 8 مارچ امسال صفحۀ « سایت افغان جرن آنلاین» را بیشتر از هر وقت دیگر زیبا و پر محتوا یافتم، بگردانندگان آن مبارک باد میگویم.

در اینجا نمیشود به همه نوشته های خوب پرداخت و یاآن نوشته هائی را به نقد گرفت که مثل همیشه به دوپهلو گوئی و طفره رفتن از واقعیت قلم می زنند. فقط میخواهم از میان همه به چند تای آن اشارۀ داشته باشم:

1 - فلم ویدویی دختر مقبول و تناز افغان، به عنوان ملکه زیبائی سال 2003 بموقع در مقبولی سایت جلوه گر است.
2 - مصاحبه محترم آقای فیضی با چهره فرهنگی و ژورنالیست زیبا، خانم لینا روزبه حیدری و با صدای چون موسیقی گوشهارا نوازش میدهد و اشعار وی هم مثل خودش مقبول و دلپذیر است.
3 - از لحاظ سیاسی نیز جا خالی نبوده، مصاحبۀ کم نظیر اقای عمر خطاب همرای بزرگ مرد سیاسی آقای زلمی خلیل زاد، موضوع بسیار مهم و بحث بر انگیز است.
4 - نوشته محترم اقای اعظم سیستانی، علاوه از جهات مثبت دیگر، چند موضوعی را که به سهولت برای دولت قابل عملی بوده پیش کشیده است، واقعاً اینگونه پیشنهادات و طرح های ابتکاری اگر مورد اجرا و تطبیق قرار داده شود، بلا ترید کم کم و آرام آرام زن افغان از قید خشونت و فقر و بندگی احساس راحت و رهائی خواهد کرد.
5 - و نوشته اقای نوری: تاآنجا که من از مشخصۀ عمدۀ وی شناخت دارم بمثابه یک روشنفکر نا همرنگ با عوام و عوام فریبان بوده و کسی است که از یک گروه خاص دنباله روی نمیکند، جسور، نوآور و نو اندیش است، غیر قالبی است، دشمن بتها و سنت هاست، اما دین ستیز نیست و طرفدار دین زدائی نیست. این برداشت مرا از همین آخرین نوشته جناب شان در مورد زن نیز میتوان دریافت، زیرا آقای نوری خوب دام و طلسمی را که قرنهاست تن و روح و روان زن مسلمان در آن اسیر شده، شناخته و میداند که دیر پائی آداب و سنتهای جامعه قبیله وی از تفکر مقدس بنیاد گرایی دینی مذهبی آب می خورد، لذا با شناخت درست زنجیر و هستۀ اصلی اسارت زن را نشانه گرفته و ضربه ای ولو کوچک خود را به آن وارد نموده است.
6 - آخرین سخن اینکه یک مقدار وضعیت نا هنجار ، « سایت افغان جرمن » اینرا میرساند که گردانندگان محترم آن مثلیکه تا هنوز روی بعضی مسایل بسیار اساسی چندان باهم توافق نداشته باشند. زیرا بخاطر استفاده از کمیت و تعداد بیشتر مقالات، نوشته های از ارتجاعی ترین افکار که به غیر از نقش منفی و مخرب بخصوص بحال جوانان تازه کار بمسایل سیاسی و اجتماعی هیچ اثر مثبتی از آن تصور نمیرود، داخل سایت میگردد که در میان انبوهی از همچو نوشته ها بعضی نوشته های خوب و ارزشمند از نظر می افتند و ناخوانده رهسپار آرشیف میشوند.

مرا از صراحت گوئی ام ببخشید. بااحترام


اسم: م .آشنا   محل سکونت: کابل/خیرخانه    تاریخ: 10.03.2010

کارکنان پورتال وزین افغان جرمن آنلاین بشما هر کدام عزیران سلام میکنم!
ازاینکه سایت شما در روز هشتم مارچ بسیار به خوبی و فوق العاده بوسیله مقالات و اشعار نویسندگان و صاحب نظران افغان تجلیل به عمل اورد، من این کامیابی را به مسئولین پورتال افغان جرمن آنلاین صمیمانه تبریک میگویم.

واقعاً هر یک از مقالات و نوشته هائیکه به این مناسبت در این سایت انعکاس یافته اند، یکی از دیگری بهتر استند، اما در همین ارتباط یکی دو مقاله از بعضی نویسندگان دگر هم برای چند ساعتی به نظر رسیدند که بسیار بی محتوا بودند و من برای یک لحلظه تصور گردم که سایت چرا با نشر این چنین مقالات خواسته برروی مقالات خوب به مناسبت روز جهانی زن لجن پراکنی کند و تا میخواستم یک پیغام شدید به مسئولان سایت نوشته روان کنم، مگر خوشبختانه که کارکنان خود متوجه شدند و آن مقالات مزخرف و بی محتوارا پس کردند که در واقع کار خوبی انجام دادند.

حال برمیگردم به مقاله آقای سیستانی که راه های محو خشونت بر زنان را در محراق بحث خود قرارداده اند. دراین مورد وظیفه زنان منور، صاحب قلم و صاخب نظراست تا مشکلات زنان را در وضعیت خشونت بر زنان در داخل افغانستان مورد تحلیل و تجزیه قرار بدهند وراه های نجات و خلاصی خود را از این وضعیت رنج آور به مسئولان افغانستان خاطر نشان کنند تا آنها این نظریات را در لوایح و مقررات منع خشونت علیه زنان داخل کنند و در پرتو این نظریات بهترین و کوتاه ترین طرق جلوگیری از خشونت جستجو شود.

مگر تاجائیکه دیده میشود، تا کنون خود زنان و مادران افغان در مورد طرق جلوگیری و یا کم شدن خشونت مردان بر زنان در این بحث شرکت نکرده اند که برای من تعجب آور و حتی مایوس کننده است.

خلاصه اگر من بتوانم یک نظر دیگر، بر پیشنهادات آغای سیستانی علاوه کنم، این خواهد بود که باید در قوانین مربوط به زنان افغان این نکته قید گردد که هیچ مردی مسنی حق نداشته باشد با یک دختر کم سن و صغیر ازوداج کند و محاکم مربوطه مانع مراسم نکاح چنین مردان گردد. همچنان باید قوانین کشور مانع ازدواج مردان دو زنه و سه زنه و چهار زنه با دختران صغیر گردد، زیرا که بسیاری از واقعات فرار از منزل و بالاخره خود سوزی ها بر اثر همین ازدواج اجباری و یا فروش دختران کم سن و سال است که چون راه نجات دیگری ندارند مجبور میشوند تا خود را آتش بزنند و خود را از شر شوهر مسن و طعن و لعن خسر و خشو و امباقها نجات بدهند. با احترام.


اسم: ولی احمد نوری   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 10.03.2010

سلام به خوانندگان گرانقدر پورتال افغان- جرمن آنلاین!
آقای سیستانی یک مسالۀ بسیار مهم و حیاتی در مورد راه های کاهش خشونت علیه زنان افغان را مطرح ساخته که متاسفانه روزبروز بر ابعاد این خشونتها درافغانستان افزوده میشود.
من پیشنهادات جناب سیستانی را مهم تلقی کرده به تائید از آن میخواهم بر این نکته تاکید نمایم که آگاهی یافتن زنان به حقوق حقۀ شان یک ضرورت مبرم است، زیرا زن اولاً به عنوان یک انسان و ثانیاً به عنوان شریک زندگی مرد و ثالثاً به حیث مادر و خواهر و رابعاً به حیث تربیت کنندۀ کودکان و سامان بخشیدن خانواده و نیز پیشبرد بخش عمدۀ کارهای روزمره در محیط خانه و منزل، به علم و کسب دانش ضرورت دارد که بدون تعلیم و تحصیل این آگاهی ها برای شان ناممکن است. پس زنان می باید در کسب دانش و فراگرفتن علم و آگاه شدن به حقوق خود، سعی و توجه فراوان نمایند و فقط با آگاهی است که میتوانند جلو زورگوئی و اوامر ناروای مردان را بگیرند، چنانکه زنان آگاه وطن ما سال گذشته با تظاهرات برضد قانون احوال شخصیه اهل تشیع توانستند، آن قانون قرون وسطائی را از اعتبار بیندازند و مورد دوباره نگری و تجدید نظر مقامات دولت قرار دهند و خود را از دست تعدی و خواست های ناروای مردان رهائی بخشند.
برای بقیه نظریاتم لطفاً به لینک ذیل رجوع کنید!


آگاهی، ضرورت مبرم برای زنان ونگاهی به فتوای شرعی ستر و حجاب زن درعهد دولت اسلامی ربانی >


اسم: نجیب کامل   محل سکونت: هالیند    تاریخ: 10.03.2010

سلام
منهم روز زن را بتمام خواهران و مادران عزیز هموطنم و خصوصاً برای خواهر و مادرم که بسیار دوست شان دارم تقدیم میدارم.
نوشته آغای سیستانی با تحلیل همه جانبه مرا واداشت تا چند سطر بنویسم.
اگر ما مشکل زنان را بدرستی درک و حل نکنیم وضعیت زن در جامعۀ افغانستان ازین هم بدتر میشود. تمام عوامل بدبختی جامعه ما خصوصاً جفا در مورد این خواهران و مادران ماعنعنات کهنه و سنن مروجه است که اورا مثل برده در دست مرد ساخته است.
جامعه زمانی انسانی میشود که انسان تابع قوانین انسانی گردد. زیرا تجربه ثابت ساخته که در کشور های که قوانین ایشان انسانی است، زن مقام و جایگاه معتبری را در جامعه خود دارد.
من بمادر خود و تمام زن های سرزمین خود افتخار میکنم که حالا آغاز جدیدی را برای بدست آوردن حقوق خود بهر شکلی که است تهداب گذاشته اند و روزی خواهد رسید که جفا کاران را به معذرت خواهی و توبه وادار خواهد کرد.
اگر ما مردان در کنار زنان بشکل صادقانه و دوستانه و برادرانه باستیم، زن مقامش را در جامعه باز خواهد یافت.
بامید فردای بهتر برای تمام زنان در کشور عزیز ما افغانستان



Copyright by AFGHAN GERMAN ONLINE all rights reserved