Skip to main content

تحليل ها و پيام ها

Go Search
صفحه نخست
خبرونه
تحليل ها و پيام ها
آثار علمی و تحقیقی (حبیبه)
مرکز دیجیتال سازی کتب
مدیریت تحلیل ها و اخبار
قاموس کبیر افغانستان
  
افغان جرمن آنلاین > تحليل ها و پيام ها  

نظریات شما درمورد مطلب آتی:
  چنبر شایعات وافواهات آی.اس.آی - وپیروزی سیاست های پاکستان در افغانستان    نویسنده:  محمد صادق ارغندیوال

 
اسم: ادمین پورتال افان جرمن آنلاین   محل سکونت: المان    تاریخ: 08.12.2008

قابل توجه خوانندگان محترم پورتال افغان جرمن آنلاین
دوسیه نظر خواهی پیرامون نوشتۀ محترم محمد صادق ارغندیوال زیر عنوان
"چنبر شایعات و افواهات آی.اس.آی –پیروزی سیاست های پاکستان در افغانستان " به تاریخ روز سه شنبه 9 دسمبر به ساعت 23 و 59 دقیقه وقت آلمان مسدود میگردد. از محترمانیکه آرزوی تبصره در آن باره را داشته باشند، آرزومندیم قبل از تاریخ مذکور نظر خویش را درج فورمۀ نظرخواهی بفرمایند. با ابراز تشکر.


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: فرانسه    تاریخ: 08.12.2008

آقای بسیار محترم محمد صادق ارغندیوال، نوشته شما جای بسی ستایش را دارد!
شما با صداقت کامل واز موضع وطن دوستانه با مدرک و دلایل منطقی کافی روشن نموده اید که دولت پاکستان و بالاخص اردوی آن کشور با استفاده از هر فرصت در پی تخریب افغانستان و نابودی مردم ما بوده است. باید گفت واقعاً دولت پاکستان با مردم افغانستان و هندوستان سر سازش و همزیستی مسالمت آمیز ندارد، ولی متاسفانه تا هنوز در سطح تحصیل یافته گان افغان کسانی هستند ک عملیات تروریستی طالبان را که چون ابزاری در دست اردوی پاکستان هستند، عملکرد آنها رادفاع از میهن در برابر تجاوز و اشغال قدرت های بین المللی میدانند. جای تعجب است که چرا با وجود اینهمه شواهد آشکار و مدارک کافی دخالت اردوی پاکستان را در مورد افغانستان نادیده می گیرند. بهر حال من به این باورم که اگر اردوی پاکستان به زودی از سیاست دشمنی با هند و افغانستان دست نکشد در آینده نه چندان دور همانطور که پاکستان شرقی از پیکر پاکستان غربی جدا شد، پاکستان موجود بازهم به چندین قسمت تجزیه خواهد شد، زیرا آتش افروزی دولت مذکور بوسیله تروریستهای دست پرورده اش علیه هند وافغانستان اخیراً آتش تروریزم دامن پاکستان را نیز در بر گرفته است .بااحترام


اسم: صفی الله صاحبزاده   محل سکونت: کوپنهاگن دنمارک    تاریخ: 05.12.2008

سایت محترم افغان جرمن آنلاین !

با عرض احترام و ادب متذکر می شوم ، در تقدیم مضامین و ابراز نظرها سایت افغان جرمن آنلاین روش معقول با سویه ادبی بالا کار گرفته و بدینوسیله تفاوتش را از سایت های که به سویه پائین و غیر مسئولانه اظهار نظر ها را که شباهت به chat کردن را دارد نمایان ساخته است .
من با اظهار نظر هموطن محترم وحیدالله موافقم ، و به سایر نظر دهنده گان احترام مینمایم .
امیدوارم سایت محترم متوجه این موضوع باشند در غیر آن هموطنان ما جرئت نخواهند کرد تا در تبادل نظر با کسانیکه به سویه chat کردن نظر میدهند در گیر شوند .
با احترام .


اسم: وحیدالله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 05.12.2008

محترم فرهاد،
از صمیمیت تان بسیار تشکر. در بسیاری صفحات انترنیتی غربی مروج است، که اشخاص با استفاده از دلایل منطقی با یکدیگر بحث و مذاکره میکنند و هر کس کی اسناد و ثبوت قویتر داشت، برنده از تبادله نظر بر مییاید. نه اینکه افغانها این روش حسن را نمیشناختند، بلکه جنگ دوامدار بعضی مردم را به فکر انداخته، به هیچ صورت نظر مقابل را نباید قبول کرد. کوشش کنید، که نظر شخصی خود ر با دلایل معتبر ارایه نموده ، صد فیصد پشت هر کس نرفته و از حملات شحصی پرهیز نماید. هیچ عیبی نیست، کارهای خوب را از غرب یاد گرفت.


اسم: غوربندی   محل سکونت: پروان    تاریخ: 05.12.2008

محترم ارغندیوال صاحب !
من شخص نظامی نیستم ولی این را میدانم ومحترم صاحب زاده صاحب هم میداند که شایعات در جنگ وصلح تاثیر فراوان دارد. در زمان شهید داود خان یک هیت بلند پایه شوروی به کابل امده بود. از طرف حلقات معینی شایع شد که داود خان قصد حمله به پاکستان را دارد و از همین سبب هیت بلند پایه نظامی راخواسته است. ولی شایع کنندگان میدانستند که جنگی صورت نخواد گرفت . صرف مقصد شان بر ملا سختن ضعف حکومت بود.وانرا چنین مطرح کردند یک جنرال روسی از یک صاحب منصب افغانستان پرسید اسلام اباد از کابل چقدر فاصله دارد ؟ وان صاحب منصب جوب داده بود. ( صاحب به خدا معلوم است.)
در ختم هیت به داود خان گفته بود که بازاغ نمی شود بودنه گرفت.
پس گفتهء محترم ارغندیوال درست است.شایعاتی وجود داشته است .مثلا می گویند بروین ببینین شایعات سر چوک چیست !
در مورد اینکه چرا کودتای نظامی هفت ثور پیروز شد علت ان این بود که اردوی افغانستان به جز همین قوت های کودتا گر در قطعات دیگر از تاکتیک وتخنیک محاربوی لازم بر خوردار نبوده اند . حتی در زمان حفیظ الله امین به وسایط نظامی توجه جدی صورت نمی گرفت . مثلا از جمله 14 تانک که به دور رادیو و تلویزیون موجود بود در شب شش جدی صرف یک عرادهء ان فعال (چالان) شد.( که هدف راکت ضد تانک روس ها قرار گرفت.) بقیه نسبت به خرابی ویا ضعف بطری فعال نشدند.
مخابرات به مثابهءسیستم عصبی اردو از طرف روسها ویا کودتاچیا مخطل شده بود سایر قطعات اردو نمی توانستند اوامر را در یافت کنند. چنانچه نویسندهء شهیر محترم اقای سیاه سنگ در نوشتهء ان گلوله باران بامداد به ان اشاره نموده اند.
داود خان شخصیت ملی و مردمی بود. در این مورد شکی موجود نیست ولی یک تعداد اعضای کابینهء او اشخاص ضعیف النفسی بودنند که لیاقت وزارت را نداشتند مثلا وزیر دفاع ، داخله ، فوایدعامه ،امنیت ملی،صحت عامه وبعضی دیگران تعداد وزیران خوب انگشت شمار بود. که در ان بین میتوان از شخصیت مدبر لایق وطن پرست محترم انجنیر کریم عطایی نام برد ایشان شخصیت با ایمان وبا تقوای بودنند.


اسم: farhad   محل سکونت: Canada    تاریخ: 05.12.2008

MR ARGHANDIWAL YOU ARE RIGHT 100% ,WHO CARE ABOUT mr WAHEED AND mr SAHEBZADA,SOMTHINGS IS WRONG WITH THEM.HAVE A GOOD ONE


اسم: محمد صادق ارغندیوال   محل سکونت: کانادا - اوتاوا     تاریخ: 05.12.2008

محترم صاحب زاده صاحب !
متقابلا ً سلام و احترام تقدیم است .
درمورد نابودی حدود دوهزار مرکزصحی ، کلنیک وشفاخانه که در جریان دهه هشتاد میلادی بنا به توطئه سازمان استخبارات نظامی پاکستان صورت گرفت ، من رقم مذکور را سالها قبل در یک هفته نامه چاپ کابل مطالعه نموده بودم ؛ حالا فرض کنیم رقم دو هزار بنا به گفته شما درست نیست ، گفته شما را میپذیریم که ، در زمان وقوع کودتای 7 ثور، از نظر تشکیلات اداری کشور ما دارای 213 ولسوالی بود، بنا ً اگر درهریک از ولسوالی های کشور ما یک مرکز صحی ویا کلنیک موجود بوده باشد تعداد آن به 213 مرکز صحی میرسید ؛ باز هم از رفم 213 مرکز صحی میگذریم ومی پذیریم که درتمام اطراف واکناف کشورما فقط یکصد مرکز صحی وجود داشت ، آیا به آتش کشیدن همین یک صد مرکز صحی وشفاخانه در کشور فقیری چون افغانستان که هریک از آنها را با مشکلات زیاد وبه خون دل آباد شده ومردم ما سخت به آن ضرورت داشت ؛ یک ضایعه عظیم نبوده ونیست ؟ چرا مراکز صحی مذبور به آتش کشیده شد ؟
مگر در آن مراکز صحی کمونست ها تداوی و علاج میشدند ؟ خودت ازمن بهتر میدانی که در نبود وبه آتش کشیدن مراکز صحی د رولسوالی های دور دست کشور ما مردم بی پناه ما به چه مشکلاتی روبرو شدند. بلا خره آیا طراح حریق ساختن مراکز صحی ، تعلیمی واقتصادی کشور ما ، مجاهدین واقعی کشور ما بودند ؟ ! جواب :- نه ، نه ، به هیچ صورت - طراح چنین خیانت ها مردم ما هرگز نبوده اند ونیستند ؛ بلکه تمام این توطئه ها زیر سر سازمان استخبارات نظامی پاکستان بوده ومیباشد. روزگاری بخصوص در آخرین سالهای حکومت داود خان پشتون های نزدیک به سرحد ، آنطرف خط دیورند برای تداوی شان روزمره راهی کلنیک ها وشفاخانه های داخل افغانستان میشدند ؛ واین خار چشمی بود برای زورمندان دولت پاکستان ، طورمثال در همین چند سال قبل بنده جهت اجرای امورکاری راهی منطقه شهر نو واقع د رولسوالی څمکنی ولایت پکتیا شدم که فقط حدود نیم ساعت پیاده با سرحد پاکستان فاصله دارد ، درآنجا شفاخانه بسیار ، بسیارمجهزی را یافتم که تمام خدمات طبی به شمول داخله ، جراحی ، نسایی ولادی ، گوش وگلو ، چشم ، استوماتولوژی وغیره وغیره صورت میگرفت که روی خرابه های ساختمان سابق مذکور توسط یکی از سازمان های خیریه کشورهای عربی دوباره سازی شده بود. ولی در ساحه کمی دور تراز آن به فاصله دوصد متری خرابه های ساختمان دیگری به چشم میخورد ، موضوع را از اهالی محل پرسیدم ؟ ایشان در جوابم گفت که درآن ساختمان خدمات برای مادرهای حامله وشیر دار بصورت گسترده صور ت میگرفت ؛ طوریکه به همه مادران حامله وشیر دار ماهوار پنج کیلوگرام روغن با سه سیر گندم توزیع مگیردید وهمچنان به اطفالی که مبتلا به سؤ تغذی بودند ماهوار یک مقدار شیر خشک هم توزیع میگردید. پرسیدم کمک های مذکور برای تمام مراجعین صورت میگرفت ویا تنها برای مردم این طرف سرحد ؟ در جواب گفتند - از بالا امر شده بود که فرق بین اینطرف سرحد وآنطرف سرحد درمیان نیست به همه مردم بدون تبعیض کمک مجانی صورت گیرد.
پرسیدم که در سابق هم شفاخانه مذکور بخش های مختلفی که حالا دارد، داشتت ؟ درجواب شنیدم که بهتر وخوبتر ازاین.
ولی همان شفاخانه با تمام وسایل مجهز آن در نیمه های سال 1358 به آتش کشیده شد. وبعد از به آتش کشیدن شفاخانه مذکور ، شفاخانه های مشابه وکلنیک ها ی صحی در سراسر افغانستان مردم بیچاره ما با قبول صدها مشکل برای تداوی شان یا به شهر های داخل افغانستان میآیند ویاهم راهی پاکستان میشوند ، زیرا آنچه امکاناتی که مادرزمینه داشتیم بنا به دسیسه سازمان استخبارات نظامی پاکستان به آتش کشیده شد. با وجود این خودت که یک داکتر هستی شاید اینرا بدانی که اکثریت مردم ما به خصوص در اطراف ، قرأ ودهات به شخص داکتر احترام بیش از حد قایل اند ، همیشه درمقابل داکتر دست به سینه ایستاده میشوند و هر گز روا دار نیستند که به جان داکتر حتی خار بخلد ، مگر کشتن وبه قتل رسانیدن چهار نفر دوکتور متعلق به سازمان دوکتوران بی سرحد کار مردم ما بوده است ؟ مگر ده ها داکتر افغانی که طی چند سال اخیر در گوشه وکنار کشو ر به خصوص در ولایت قندهار به شهادت رسیدند ، کار طالبان افغانی بوده است ؟ نه ، به هیچ صورت همه این دسایس ، جهت خوار وذلیل کردن مردم ستمدیده افغانستان ذریعه سازمان جهنمی آی .اس .آی صورت گرفته وخواهد گرفت . در مورد مکاتب وقتی خودت میگویی که " حتی سوختن یک مکتب هم خیلی دردناک است" ؛ پس سؤال حل است ؛ در حالیکه در همین چند سال گذشته بیشتر از دو صد مکتب تازه اعمار ، در سراسر کشور ما به آتش کشیده شده است .
در جای دیگر مینویسید که " آیا می پذیرید که اتازونی بخاطر منافع ناسالم استراتیژیکش علیه منافع کشورهای منطقه به شمول مردم چین و ایران عمل کند؟ آیا این را گناه نابخشودنی نمیدانید؟ ما چه مشکلی با مردم ایران و چین داریم که به امریکا اجازه دهیم تا از خاک ما علیه دیگر ملت ها مرتکب جنایت شود؟"
دراین مورد باید گفت که :- هدف سالم ویا ناسالم کشورها ی قدرتمند ، همان جدال بالای ذخایر سر شار نفت وگاز آسیای میانه است که هر یک از کشور ها مثل چین ، ایالات متحده امریکا ، روسیه و دیگران در تلاش اند تا امتیازاستخراج آنرا کمایی کنند ؛ اگر امریکا در این مورد موفق نشود و کامیابی نصیب چین یا روسیه گردد درهر صورت کشور ما نفعی از آن نخواهد برد ، موجودیت نظامی امریکا در افغانستان برای کشورهای چین یا روسیه فقط میتواند یک سیاه چشمی برا ی طرف باشد ؛ و – الی اگر جنگ گرمی درکار باشد ؛ امریکا هرگز نمیتواند که از افغانستان منحیث تخته خیز برای حمله به چین یا روسیه استفاده کند ، زیرا امریکا در بحر الکاهل نزدیک به سواحل چین کشتی های نظامی زیادی دارد ، و بیشتر مراکز نظامی واقتصادی چین درشرق آن کشور نزدیک به جاپان قرار دارد.
واما درمورد ایران – باز هم امریکا از طریق آب های بین الملی بیشترو مؤثر تر میتواند علیه ایران عمل کند ، تا کشور صب العبورافغانستان ، امریکا حالابرای تأمین ضروریات لوژستیکی اش در داخل افغانستان با مشکلات روبرو میباشد. چه رسد به اینکه با کشور دیگری هم از این طریق مقابله کند.
از طرف دیگرما با ایران هیچ مشکلی نداریم ولی این ایران است که در پی تولید درد سر، مشکل ومزاحمت برای مردم غریب وستمدیده ماست. بیاد بیآوریم که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی درکشورما فقط دست های نا پاک سازمان های جاسوسی ایران وپاکستان بود که باعث جنگ های خانه برانداز در کشورماشد ؛ حالا هم به کرات و باشواهد واسناد ثابت گردیده است که بخشی از سلاح های مورد استفاده طالبان ساخت ایران میباشد – ولی وقتی حرف موافقت ومذاکره میان دولت افغانستان وطالبان به میان میآئید ایران غیر مسؤلانه آنرا رد میکند ، یعنی چه ؟؟؟
گذشته از اینکه ایران با پناهنده گان افغانی چه روش غیر مسؤلانه را در پیش گرفته است ، که از جمله رها کردن صد ها پناهنده در زمستان سرد سال گذشته بدون هرگونه امکانات در سرحد میان دوکشور را میتوان نام برد ؛ کشورمذکور چشم به تمامیت ارضی ما نیز دوخته است ، سال گذشته از طریق یکی از پروگرام های تلویزیون پیام افغان که از طرف محترم پوهاند سید خلیل الله هاشمیان تهیه میشد، شنیدم که " وزارت مالیه ایران بعد از به قدرت رسیدن رضاشاه دوم اسم ولایت هرات را هم در لست عایدات ولایات شا ن، که سالانه به مقام صدارت آنکشورتقدیم میشود ، اضافه نموده اند ؛ ولی بدین معنی که درمقابل اسم هر ولایت ارقام عایدات آن تحریر میباشد از ولایت هرات این رقم سفید میباشد."
از طرف دیگر ، از کار روایی های غیر مسؤلانه جاسوسان ایرانی در داخل افغانستان حتما ً خبر داری که مثال کوچک آن همانا راه انداختن مظاهرات به خاطر تبدیل نام پوهنتون به دانشگاه در شهر های مختلف افغانستان میباشد ، اگر منطقی بیآندیشم ، غیر از اینکه نام پوهنتون یک نام آشنا وقبول شده برای مردم ما میباشد، آیا تبدیل نام مذکور به دانشگاه کدام تغیری بالای کیفیت تحصیلی محصلان خواهد داشت ؛ که تعداد از محصلان ما ناخود آگاه دنبال حرف های جاسوسان ایران میدوند ؟
با وجود این ها درحالیکه سالانه به مقدار پانزده ملیارد مترمکعب آب به ارزش پانزده ملیارد دالر( فی مترمکعب یک دالر به اساس نرخ بین المللی) ازکشورما از طریق دریا های هلمند وهریرود به ایران جریان دارد وایران درمقابل آن حتی یک پول به افغانستان نمیدهد با آن هم ایران جاسوسان اش را برای تخریب وکشتن نگهبانان بند آبگردان سلما به هرات میفرستد ؛ که تاکنون چندین بار این امر اتفاق افتاده است. آب دریا های هیرمند وهریرود که از باران ها و برف های باریده شده درکوه های افغانستان سرچشمه میگیرد ، صاحب بلامنازعه آن قانونا ً مردم وکشور افغانستان میباشد هیچ کشوری بدون اجازه کشورافغانستان حق استفاده از آنرا ندارد. ولی اایران درصدد آنست تا با دامنه دار ساختن بی اتفاقی ، جنگ وخونریزی ، افغانستان را برباد نموده تا قباله استفاده آب دریا های هیرمند وهریرود را یکسره از خودکند .
بنا ًما حاضرهستیم چیزی که به خود نمی پسندیم به دیگران هم نه پسندیم ؛ ولی درصورتیکه همسایه گان ما چون کشور های ایران ، پاکستان وکمی دورتر روسیه حاضر به قبول چنین مقوله باشند و کاش همسایه گان ما خیر اندیشانه ،متمدن وعادلانه درحصه ما فکر کنند ، که نکرده اند. حالا خودت قضاوت کن .
با احترام


اسم: وحیدالله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 04.12.2008

محترمه شکیلا،

اجازه بدهید یک تفاوتی را مشخص بسازم. موسسات خیریه از ضرورت و احتیاج باشنده گان یک مملکت سو استفاده میکنند و پابندی به اصول یک عمل خیریه - کمک بدون مقصد شخصی - نمیدارند. علاوه بر موسسات خیریه، شاید باورتان نیاید، تعدادی از عیسویان بنیادگرا در اردوی امریکا فعالیت دارند، که هدف و مرامشان جنگ مقدس بر زد مسلمانان هست.

من با نظر تان موفق هستم، که بعضی ملاها و قدرتمندان از اسلام سوء استفاده کرده اند و میکنند.
ولی اسلام در پهلوی جنبه اجتماعی آن، هر فرد را مسؤل اعمال شان میداند. رجوع به اسلام در اروپا و امریکا یک خبر خوش است. ولی کدام اسلام؟
یک زن هالندی، بعد از رو آوردن به اسلام، خود را در بغداد انفجار داد.
جوانان آلمانی - مسلمان طرح انفجار بزرگ را طرح میکنند.
ناگفته نباید گذاشت، که مثالهای مثبتی هم وجود دارد.


اسم: شکیلا   محل سکونت: ترکیه    تاریخ: 04.12.2008

محترم وحیدالله این کار را تنها عیسویان نمیکنند، بلکه همه ادیان دیگر هم در گسترش دین خویش کوشا اند. مگر ما و شما نمی بینیم که روز به روز به تعداد مسلمانان اروپایی و امریکایی افزوده میشود و در این راه از طرف دول شان هم ممانعت صورت نمی گیرد، چرا که در این ممالک هر فردآزادی انتخات دین اش را دارد. این هابا فشار و زور مسلمان نمیشوند بلکه با مطالعه و شناخت که از اسلام واقعی پیدا مینمایند، گرایش به اسلام پیدا مینمایند.
به عقیده من در افغانستان و یا هر کدام از ممالک دیگر اسلامی، اگر شخصی تحت تاثیر تبلیغات دینی عیسویان قرار میگیرد، علت اش این نیست که آن فرد در دین عیسوی چیز هایی بهتری می بیند، بلکه این جنایات و ظلم ها و اعمال زشت فراوانی هستند که به نام دین از طرف رهبران، ملایان و قدرتمندان این کشور ها قرن ها بالای مردم صورت گرفته و هنوز هم می گیرد که ما در این کشور ها همه روزه می بینیم و می شنویم. پس باید این ها از دین اسلام استفاده ابزاری ننمایند.
من هم مقاله محترم آقای ارغندیوال را کاملآ قابل غور دانسته و آن را تائید مینایم که گفته های شان یک اشاره کامل به واقیعت های سه دهه گذشته افغانستان است و امید است که در افغانستان حکوماتی ظهور نمایند که از دریچه چشم و احساس ایشان به امور کشور ما نگاه نمایند.


اسم: وحیدالله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 04.12.2008

سلام محترم ارغندیوال صاحب،

هیچ شکی نیست، که مقاله شما را یک مقالۀ ملی میتوان گفت، نه یک نوشتۀ علمی.
در ثبوت شایعات، شما از افواهات استفاده کرده اید. معلوم است، که سازمانهای جاسوسی از براه انداختن خبرهای جعلی به حیث یک اصلحه کار میبرند، ولی شما سندی در این مورد نیاورده اید.
پیروزی کودتای ثور یک موفقعیت نظامی بود، که شاملین این توطهٔ توانستند ارتباط رهبری را با قوای نظامی قطع نمایند. چرا این عمل به آسانی صورت گرفت، سوال دیگر است.
همینطور اشغال کابل بدست طالبان نه از طریق افواهات صورت گرفت، مگر علت اش شکستن خط جبهه سروبی بود. با همه اعمال زد مردمی مسعود، این یک حقیقت است، که او دانش خوب تکتیکی داشت. اگر او کابل را رها نمیکرد، این عمل منجر به نابودی و یا تسلیمی همه قوایش میشد. درست است که دولت امریکا رسماً نیت انتشار دین عیسویت را ندارد، ولی بعضی سازمانهای خیریه این عمل را دنبال کرده - حتی در زمان حکمرانی طالبان - و میکنند.
به نشرات معتبر غربی، به حیث ثبوت، میتوانید در این زمینه رجوع نماید.
امید است از انتقادات من خفه نشده و مقالهٔ تان را یک بار دیگر مرور نماید.


اسم: صفی الله صاحبزاده   محل سکونت: کوپنهاگن دنمارک    تاریخ: 03.12.2008

برادر و هموطن محترم ارغندیوال صاحب !

با عرض سلام و احترام متذکر شوم ، منظورم ازینکه شما را نمی شناسم این بود که اظهار نظرم از روی عقده های شخصی و سیاسی تلقی نشود، ازینکه از اظهار نظرم ناراحت شده اید متأسفم، آیا تمام اظهار نظرها موافق نظر شما باشد؟
دانستن علم ریاضی مهم است بدون این علم نه یک مورخ میتواند مورخ خوب باشد و نه هم یک طبیب.
من به اهمیت علم ریاضی در مورد نوشته تان اشاره میکنم، شما نوشته اید در جريان دهه هشتاد ميلادی نزديک به سه هزار مکتب و مدرسه مجهز باتمام وسايل آن بشمول ميز، چوکی، تحويلخانه و کتب درسی زير نام مراکز تربيه کمونيزم به آتش کشيده در پهلوی آن نزديک به دو هزار مرکز صحی و شفاخانه نيز در سراسر افغانستان حريق گرديد.
هموطن محترم در مورد ارایه ارقام باید دقیق بود در غیر آن صحت و ماهیت نوشته را مورد شک و تردید قرار میدهد.
من وقتیکه از فاکولته طب کابل فارغ شدم تعداد داکتران تحصیل یافته در داخل کشور به حدود 1300 نفر میرسید تعداد کل اطبای کشور به شمول آنانیکه در خارج از کشور تعلیم دیده بودند به حدود 1700 نفر بود.
در زمان وقوع کودتای 7 ثور از نظر تشکیلات اداری کشور ما دارای 213 ولسوالی بود، اگر ارقام شما درست باشد در آنصورت باید هر واحد اداری یعنی هر ولسوالی باید در حدود 7 تا 8 مرکز صحی و شفاخانه میداشت که نداشت در ولسوالی زادگاهم که یک علاقه داری بزرگ هم به آن ضمیمه بود هیچ درمان و اثری از مرکز صحی نبود، پس این همه شفاخانه ها و مراکز صحی در کجا بودند؟
آیا شما درین مورد تحت افواه و پروپاگند دچار اشتباه و اغراق نشده اید؟ در مورد مکاتب سوخته موضوع به همین منوال است، باآنهم حتی سوختن یک مکتب هم خیلی دردناک است.
من از سایر مطالب ذکر شده شما میگذرم، بر میگردم به اصل مطلب که خیلی مهم است ، شما از سایر کشورها به شمول پاکستان و ایران شکوه نموده اید که کشورهای مذکور بخاطر منافع شان چه در گذشته و چه در حال دست به عملیاتی زده و میزنند که باعث خساره کشور ما شده و میشود.
من و سایر هموطنان با شما موافقیم که هیچ کشوری نباید بخاطر منافعش، منافع کشور دیگری را پایمال کند.
حال شما میگوئید که امریکا به افغانستان آمده تا بخاطر منافع ستراتیژیکش علیه منافع کشورهای دیگر عمل کند و هموطنان ما را تشویق میکنید که ازین فرصت طلایی؟؟ استفاده کنیم.
آیا می پذیرید که اتازونی بخاطر منافع ناسالم ستراتیژیکش علیه منافع کشورهای منطقه به شمول مردم چین و ایران عمل کند؟ آیا این را گناه نابخشودنی نمیدانید؟ ما چه مشکلی با مردم ایران و چین داریم که به امریکا اجازه دهیم تا از خاک ما علیه دیگر ملت ها مرتکب جنایت شود؟
من و سایر هموطنان با وجودیکه از سیاست های نادرست زمامداران ایران دل خوش نداریم اما هرگز روادار آن نیستیم که ملت های مذکور و منطقه مانند ملت عراق قربانی و لگدمال سیاست های جنایتکارانه امریکا واقع شوند. آیا قبول ندارید که یک انسان صالح آنچه برای خود نمی خواهد برای دیگران هم نخواهد؟
برادر محترم بهتر است محلی و منطقوی فکر نکنیم بر عکس به حیث یک انسان خیر اندیش و متمدن عادلانه و جهانی فکر کرد.
اینکه مرا هدایت کرده اید که : بروید و کتاب "ظهور و زوال حزب دموکراتیک خلق افغانستان" نوشته دستگیر پنجشیری و دیگر نوشته های پنجشیری به ارتباط پیروزی کودتای ثور و سیاستهای داود خان به ارتباط اوضاع ملی و بین المللی وقت را، در سایت آریایی مطالعه کنید؛ تکلیف مرا کم کردید زیرا در مورد شخصیت پنجشیری و سایت های نهایت مضر، تفرقه انداز و ضد وحدت ملی مانند سایت آریایی، خاوران، پیام مجاهد و عده معدود دیگر هموطنان ما معلومات کافی داشته و بحث های فراوان کرده اند.
در خاتمه متقابلآ برایت صحت، سلامتی، حوصله مندی و عقل سلیم از دربار خداوند(ج) تمنا مینمایم.
با عرض ادب و احترام.


اسم: محمدصادق ارغندیوال    محل سکونت: کانادا- اوتاو ا    تاریخ: 03.12.2008

سلام و عرض احترام حضور تمام هموطنان عزیز وگرامی ؛ به خصوص هموطنانی که روی اوضاع جاری کشور مسؤلانه فکر میکنند وبه آن میاندیشند.
جناب آغای صاحب زاده !
از محاسباتی که روی سن وسال من انجام نموده ائید ؛ طوری معلوم میشود که میخواهید ، غیر مستقیم افاده نمائید که" من در هنگام کودتای 7 ثور سال 1357 دوازده سال داشتم ، بنا ًبنده را درآنوقت قبل از آن به واقعات و اوضاع سیاسی دور برم غرضدار نبوده و مسایل مربوط به پخش افواهات در باره حکومت ، دولت وشخص داوود خان در نوشته ام ، ساخته وپرداخته من میباشد" درغیرآن به محاسبات سن وسال من چه ضرورت داشتید؟

قربان ! مگر هر تاریخ نگار با ید عمر حضرت نوح (ع) را داشته باشد و در تمام وقایع حاضر باشد وآنرا بنویسد ، تا دگران آنرا قبول فرمایند ؟ بآن هم من هرگز خود را تاریخ نگار و واقعه نگار بحساب نیآورده و نمی آورم ؛ مگرتونمیدانی که بعضی از وقایع واحوال تاریخ سینه به سینه انتقال و بعد هم شخصی قبول زحمت فرموده وآنرا برشته تحریر در میآورد. گذشته از آن من در آخرین سالهای حکومت داود خان یازده وداوزده سال داشتم اگر نه به تمام معنی ، بلکه شمه ای از آنرا میدانستم که در دور برم به ارتباط اوضاع واحوال سیاسی کشورم چه میگذرد.

ثانیا ً نوشته اید که " من شخص شمارا نمی شناسم ونه از تمایلات سیاسی قبلی وفعلی شما اطلاع دارم " جناب آغای صاحب زاده ! مگر هرکسی که نوشته ای برای این سایت ویا آن سایت میفرستد لازم است که تمام خواننده گان با او شناخت شخصی داشته ، وگذشته از آن شخص محرر تمایلات سیاسی قبلی وفعلی داشته باشد ؟ مگر افراد بی طرف که تعداد شان از افراد وابسته به جریان های سیاسی وحزبی به مراتب بیشتر وبیشتر است ، حق اینرا ندارند که نوشته شانرا بمنظور چاپ ویا هم آنلاین شدن برای روزنامه ها ، جراید ویاهم وبسایت ها بفرستند؟

ثالثا ً نوشته ای که " نوشته شما مملو از تضاد ها و در بسیاری موارد از واقعیت ها به هزاران کیلومتر فاصله دارداگر تمام نوشته تان را مورد نقد قرار دهم که متائسفانه شایسته نقد هم نیست باعث ضیاع وقت من و هم خوانندگان خواهد شد ، در تبصره فعلی خود به چند نکته مختصرآ اشاره میکنم "

جناب محترم ! هرکسی حق دارد که بدور از عقده گرایی ، اهانت وعصبانیت منطقا ً وعلما ً نوشته ایرا نقد کند، تا دیگران از آن نقد چیز های بیشتری بیآموزند ؛ واینکه شما نوشته ائید که " نوشته شما متأسفانه شایسته نقد هم نیست باعث ضیاع وقت من وهم خوانندگان خواهدشد " من هم درخانه شما را تق، تق نزده ام که بیا قربان نوشته مرا نقد کن .بهتر است که خودت هم باعث ضیاع وقت من وتخریش خاطر خواننده گان وطنخواه و وطنپرست نشوی ؛ نقدی که سه هموطن دانشمند من ، چون محترم مسعود فارانی ، محترم سیستانی و محترم محمد نعیم بارز (ایشان روی مسوده مقاله ام ، نقدی نوشته بودند ) و نقد های که دگرهموطنان گرامی بالای نوشته ام نموده اند ، برایم کافی است .

رابعا ً به ارتباط کودتای ثور وشایعات تخریب دولت داودخان دراواخر سالهای دولت مرحومی ، شما نوشته ائید که" من در اواخر حکومت داود خان شایعات را که گویا داود خان دست به خیانت ملی میزند نشنیده ام" شاید شما اتفاقا ً چنین شایعات را نشنیده باشید ویا هم اگر شنیده اید خودتانرا اکنون به کوچه حسن چپ میزنید. بروئید وکتاب "ظهور وزوال حزب دموکراتیک خلق افغانستان" نوشته دستگیر پنجشیری ودیگر نوشته های پنجشیری به ارتباط پیروزی کودتای ثور و سیاست های داود خان به ارتباط اوضاع ملی وبین المللی وقت را ، در سایت آریایی مطالعه کنید ؛ درست عین نوشته های پنجشیری درآنوقت ذریعه افراد وابسته به مسکو دامن زده میشد. ودر بسیاری ازمحافل وابسته به بیگانه از بیکفایتی کابینه و اعضای دولت وحکومت داود خان شدیدا ً وغیرمنصفانه انتقاد بعمل میآمد و مبلغین آنها رامتهم به کم کاری ، بیکاره گی ، خیانت ، رشوت خواری وغیره وغیره مینمودند و خواهان تغیرات کیفی وبنیادی درزمینه بودند. یکی از این افواهات آنزمان که مخالفین دولت د در هر گوشه وکنار از آن یاد مینمودند و در جای که به اصطلاح زبان شان نمیرسید خط میفرستاند که گویا دختر وزیر معارف به واسطه پدرش شامل فاکولته طب شده است ؛ و لی حقیقت این بود که " دختر وزیر معارف وقت یعنی دختر پوهاند عبدالقیوم وردک بنابه لیاقت و یاهم بنا به واسطه پدرش شامل فاکولته طب کابل شد ، مغرضین از کامیابی دختر وزیر موصوف درفاکولته طب افواهات و پروپاگند ها ساختند که "موصوفه بنا به واسطه پدرش شامل فاکولته طب شد و حق غریب و آدم های با لیاقت سوختانده میشود" واندرین مورد از کاه ، کوه جور کردند . ولی مادیدیم که در هنگام حکومت رژیم کودتا و- وابسته به مسکو درحصه شمولیت به فاکولته طب ، سهمیه ها ساخته بودند ، یعنی سهمیه کمیته مرکزی ، سهمیه شورای وزیران ، سهمیه جبهه ملی پدر وطن و ... که هر یک از افراد عضو در کمیته مرکزی ، شورای وزیران ، جبهه ملی پدروطن و... حق داشتند که سالانه یکی از اعضای فامیل و یاهم وابسته گان شانرا که علاقمند ادامه تحصیل بعد از صنف داوزده درفاکولته طب باشد ، بدون گذشتاندن امتحان کانکور به فاکولته طب معرفی نمایند ، ودر این جا اصلا ً جا برای افراد مستحق که ازطریق امتحان کانکور میآمدند ، خالی نمیماند."

خامسا ً نوشته ائید که " عده کثیری از صاحب منصبان شرافتمند اردو را توهین کرده اید که گویا صاحب منصبان بیطرف برای پيروزی کودتای ثور کف زدند ، نه هرگز چنین نبوده و شما دچار مغالطه شده اید"

آغای عزیز ، من هرگز قصد توهین به صاحب منصبان شرافت مند اردو را نداشته ام ونه هم دارم . ولی به این ارتباط از واقیعت های که در روز کودتای 7 ثور صورت گرفت نباید چشم پوشی کرد. بدین معنی که ؛ اگر تاثیر همان تبلیغات ضد داودی نمیبود چطور میتوانست که فقط دو عراده تانک ، غند چند صد نفری بالاحصار را که مجهز به تمام وسایل جنگی بود حتی بدون یک فیر هم وادار به تسلیم کند؟ وزیردفاع دگرجنرال غلام حیدر رسولی وقتی به فرقه هشت قرغه رفت چرا دست خالی بر گشت ؟ وحتی درآنجا تهدید شد که اگر فرقه را بزودی ترک نگوید بندی ویا کشته خواهدشد ؟ اگر از عملیات خفیف فرقه جلال آباد بر ضد کود تا چیان " که آن هم به آسانی از طرف کودتا چیان در نیمه راه کابل جلال آباد خنثی شد " بگذریم ، دگر کدام یک از قطعات نظامی نزدیک به مرکز چون قطعات نظامی پروان ، غزنی ، پکتیا و خوست که هریک از آنها میتوانستند بزودی خودشان را به مرکز رسانیده و درمصاف با داود خان علیه کود چیان سهیم شوند ، از خود کدام عکس العمل نشان داند ؟

در جریان کودتای ثور تنها قطعات داخل ارگ ریاست جمهوری ازخود پایمردی وفداکاری نشان دادند و قوماندان قهرمان آن یعنی صاحب جان خان اڅکزی در راه دفاع از حیثیت وآبروی وطن مرگ وشهادت را داوطلبانه به آغوش کشید ، ویک مقدار مقاومت جسته ، پراگنده وبدون سوق واداره هم در قطعات دارالامان درجریان بود . درحالیکه در آنوقت خلقی ها وپرچمی های که در اردو فعالیت داشتند تعداد شان از چند صد نفر تجاوز نمیکرد ، ولی اردوی افغانستان د ر زمان حکومت داود خان مشتمل میشد به بیش از بیست هزار نفر صاحب منصب . اینکه بعد از کودتای ثور بنا به نوشته شما سیزده بار صاحب منصبان اردو دست به کودتا علیه رژیم تحت حمایت مسکو زدند ؛ نوشته شما درست است ، زیرا وقتی چهره کریه رژیم کودتا به همه نمایان ، وثابت شد که مزدوران کریملین در خلاف منافع ملی افغانستان درحرکت اند واز طرفی هم سردمداران رژیم تازه به قدرت رسیده ظلم وستم را بالای مردم بیگناه ما بیموجب و تاسرحد افراط روا میداشتند ، نه تنها اینکه افسران اردو بار ها دست به قیام زدند ، بلکه توده های مردم ما نیز در گوشه وکنار کشور با دست خالی قیام را علیه رژیم کودتا آغاز کردند.

سادسا ً تحریر فرموده ائید که " بنا به نظر منفی که در مورد مجاهدین ضد تجاوز روس که در نوشته تان آشکار است خواهی نخواهی از سن قبل از بلوغ تحت تبلیغات رژیم کمونیستی وابسته به روس قرار گرفته اید "

صاحب زاده صاحب ! من هیچ وقت علیه مجاهدین واقعی ، قهرمان وصادق وطنم ،" آنهائیکه درجریان سالهای دهه هشتاد میلادی با قهرمانی وپایمردی شان دنیا را به لرزه در آوردند و یک ابر قدرت را وادار به شکست وفرار کردند ، مجاهدینی که بعد از آزادی وطن تفنگ شانرا کنار گذاشته و رفتند دنبال غریبی ، کار و پیدا نمودن رزق و روزی حلال ، وهیچ وقت هم مردم آزاری نکردند ومال بیت المال را به یغما نبردند ، وبعدا ً در جنگ های خونین قدرت میان سردمداران تنظیم ها سهیم نشدند وبلکه آنرا تقبیح هم نمودند" هرگز نه نوشته ونه هم خواهم نوشت ، بلکه از دل وجان برای آنها احترام قایل بوده وهستم وهمیشه در مقابل آنها سر تعظیم فرود آورده ام .

و از طرف دیگر رژیم کمونستی وافراد وابسته به آن اگر قبل از کودتای ثور با هیله وتزویر و تبلیغ ونشان دادن باغ های سرخ وسبز جامعه سوسیالستی ، توانستند بعضی از هموطنان بی خبر ما را مابه صفوف شان جذب نمایند ، ولی بعد از کودتای ثور، چلوصاف آنها از آب بر آمد ، زیرا آنها با درنده خویی ، وحشی گری و حکومت سرنیزه واینکه درجریان چهارده سال حکومت داری شان به جز از خرابی و بربادی وطن، هیچ کاری در راه آبادی و بهتر شدن زنده گی مردم انجام ندادند ؛ مگر کدام آدم احمقی بوده باشد که تحت تاثیر تبلیغات آنها قرار گرفته باشد ، درحالیکه عمل شان خلاف گفتار شان بود . که با درنظر داشت آنچه گفته آمدیم ، برای نوشتن حقایق مگر لازم است که نویسنده تحت تاثیر این ویا آن حزب ویا جریان بوده ویا باشد؟

جناب صفی الله خان ! با وجود اینکه بخش نظر خواهی سایت افغان- جرمن آنلاین درفوق ، تمام نظر دهنده گان را از کار برد جملات تخریش کننده برحذر داشته است ولی خودت بدون در نظرداشت موازین بالا در نامه اول ات نوشته ای که " متاسفانه عده از هموطنان ما نه دین دارند و نه آیئن."

لطفا ًجمله فوق را واضح سازئید، که هدف تان در این جا کی ها است ، آیا هدف د راین جا من و پشتیبانان مقاله ام میباشند ویاخیر ؟
در خاتمه برایت صحت ، سلامتی ، حوصله مندی و عقل سلیم از دربار خداوند (ج) تمنا مینمایم . با احترام


اسم: محمدصادق ارغندیوال    محل سکونت: کانادا- اوتاو ا    تاریخ: 03.12.2008

محترم آرش جان فارانی سلام !
ممنون از محبت ات ، محبت بی پایان این حقیر را هم بپذیرئید.
و با تشکر از توجهه ات نسبت به مقاله ام واینکه مرا متوجهه خلأ های آن نمودید.
درقسمت اول باید بگویم هدف من این نیست که گویا امریکا منجی بشریت است .، بلکه آمریکا درجای که منافع اش نباشد اصلا ً قدم هم نمی گذارد ویک دالر اش را هم به کسی مفت نمیدهد. در مقاله من منظوراین است که ما با استفاده از فرصت فعلی باید سرمایه داران بزرگ غربی را جهت سرمایه گذاری وایجاد کار و ورشد اقتصاد فوق العلاده مریض افغانستان ، به کشورخود بکشانیم . ولی خودت شاید بهتر از من بدانی که موجودیت آمریکا درافغانستان ، گذشته از اینکه چه منافعی برای خود امریکا درمقابله با چین وروسیه روی مسایل ذخایر نفت وگاز آسیای میانه در درازمدت در قبال دارد ، منافع ملی کشورما هم در این راستا بهره مند خواهد شد ؛ ولی موجودیت آمریکا درافغانستان درکوتاه مدت و درازمدت خلاف منافع کشور های روسیه ، چین ، پاکستان وایران میباشد ؛ از همین سبب است که آنها با استفاده از هر فرصت و امکان خلاف جریان جاری سنگ اندازی نموده ومینمایند.

واما درقسمت سوال دوم ات .
در این جا مخلصانه حضورت عرض کنم که چندشب قبل یکی از دوستان دوران تحصیل ام در پوهنتون کابل که قبلا ًساکن ولسوالی قره باغ ولایت کابل بود وفعلا ً باشنده ایالت کالیفورنیای ، امریکا میباشد برایم زنگ زد و بعد از اینکه مراخجالت داده و یک مقدار توصیف از مقاله ام کرد و در نوشتن مطالبی بیشتری به ارتباط افغانستان عزیز تشویقم کرد ، مزاح گونه گله کرد وگفت که : - داشتیم ، نداشتیم در شمالی خود یک مارشال داشتیم ، تو به او لقب ماشینی دادی و بعد هم او را متهم به غصب جایداد های ملی ومردم ساختی ؛ چرا از پروفیسور خود نام نبردی که صد ها جریب زمین مردم و دولت را در پغمان به زور از خود کده ؟. در جواب دوستم به مزاح گفتم که :

- به ارتباط مارشال شما ، این حرف هایست که همه مردم کابل میزنن ، ولی از اینکه در باره پروفیسور خودما - نه نوشته ام ، علت اش اینست که همو چند جریبک زمین زراعتی ماره هم غصب نکنه .

درحقیقت هم گله شما به جا ست وهم گله مزاح گونه آن دوستم .
ولی من به شمه از ناراوایی های که افراد وابسته به مسعود علیه مردم ما در شهر کابل نموده اند اشاره ای داشته ام البته مقاله من حوصله اینرا نداشت که از تمام جنایات سالهای دهه نود میلادی ذکری بعمل آورم ؛ ولی در این مورد سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر راپور های مشرح ای را تهیه نموده اندکه درآنجا به هیچ کسی لحاظ نشده است . اینکه مستقیما ً از حکمتیار صاحب نام برده ام اینست که با وجود اینکه تمام رهبران مجاهدین سابق اکنون درکنار دولت قرار دارند وبا جنگ وخونریزی وداع گفته اند ؛ ولی حکمتیار صاحب باز هم میخواهد همان سناریوی سابق را تکرار کند. و در ارتباط با جنایت کاران جنگی توجهه شما را به نامه خواهر عزیز محترمه لینا جان در ذیل جلب میکنم . با عرض حرمت فراوان


اسم: صفی الله صاحبزاده   محل سکونت: کوپنهاگن دنمارک    تاریخ: 30.11.2008

محترم ارغندیوال صاحب:
چون اظهار نظر ها در مورد نوشته تان ادامه دارد ، شاید فرصت کافی موجود باشد تا در مورد نظر تان در جند نوبت تبصره نمایم. من شخص شما را نمی شناسم و نه از تمایلات و وابستگی های سیاسی قبلی و فعلی شما اطلاع دارم ، فقط از خلال نوشته تان فهمیدم که در سال1359 متعلم صنف هفت مکتب بودید ، اگر طبق شرایط آنزمان در سن 7 سالگی شامل مکتب شده و شاگرد لایق بوده و ناکام نشده اید لذا باید شما در سال 59 در حدود 14 سالگی بوده باشید، و در زمان کودتای 7 ثود 12 ساله بوده اید ، و هم طوریکه از نوشته تان ظاهر است مدت 14 سال در تحت رژیم کمونیستی در داخل کشور بوده اید و بنا به نظر منفی که در مورد مجاهدین ضد تجاوز روس که در نوشته تان آشکار است خواهی نخواهی از سن قبل از بلوغ تحت تبلیغات رژیم کمونیستی وابسته به روس قرار گرفته اید و اینکه چرا و چگونه تحت تاثیر قرار گرفته اید احتمالآ در تبصره بعدی به آن اشاره خواهم کرد.

هموطن محترم نوشته شما مملو از تضاد ها و در بسیاری موارد از واقعیت ها به هزاران کلومتر فاصله دارد.
اگر تمام نوشته تان را مورد نقد قرار دهم که متائسفانه شایسته نقد هم نیست باعث ضیاع وقت من و هم خوانندگان خواهد شد ، در تبصره فعلی خود به چند نکته مختصرآ اشاره میکنم :

اینکه می نویسید که در اثر تبلیغات و شایعات شوروی آنوقت کودتای ثور رخداد، اشاره نه کرده اید که این شایعات چه بود؟

من در اواخر حکومت داود خان شایعات را که گویا داود خان دست به خیانت ملی میزند نشنیده ام، شاید چنین اطلاعات و شایعات توسط سرویس اطلاعاتی شوروی آنوقت مخفیانه به اعضای حزب کونیست وابسته خود داده باشد که داود خان تصمیم دارد که اردو و دستگاه دولتی راازین عناصر مضر پاکسازی نماید تا مرتکب خیانت و جنایت نشوند ، و بدینوسیله به ایشان پیام داده که تا دیر نشده دست بکار شوند. شما نه تنها نوعیت این شایعات و افواهات شوروی را ذکر نکرده اید بلکه عده کثیری از صاحب منصبان شرافتمند اردو را توهین کرده اید که گویا صاحب منصبان بیطرف برای پيروزی کودتای ثور کف زدند ، نه هرگز چنین نبوده و شما دچار مغالطه شده اید ، تا جایی که من به خاطر دارم وقوع کودتای خاینانه و ظالمانه 7 ثور را هموطنان ما به حیث یک عمل شوم و ننگین تلقی کردند، صاحب منصبان بیطرف نه تنها به آن کف نه زده اند برعکس اینکه غافلگیر شده بودند سخت متائلم بوده و افسوس می نمودند که چرا در رژیم های قبلی اردوی کشور درست سازماندهی نشده بود تا چنین کودتا را در نطفه خاموش سازند.

بعد از وقوع حاثه غم انگیز 7 ثور تا اشغال مستقیم کشور توسط ارتش سرخ ، افسران وطندوست کشور سیزده مرتبه دست به قیام زدند که متائسفانه با مداخلات افسران کی جی بی به شکست مواجه شدند هده کثیری شان به شهادت رسیدند و عده زیادی مجبور به ترک وطن شدند.
در مورد سیاست های ضد بشری اتازونی که خون صد ها میلیون انسان روی زمین را به گردن دارد و سایر مطالب نوشته تان در صورت احتمال و امکان در تبصره های بعدی توضیح خواهم داد فعلآ تا همینجا اکتفا میکنم .


اسم: لینا   محل سکونت: اشتتگارت    تاریخ: 30.11.2008

دانشمند گرامی و برادر محترم اقای ارغندیوال صاحب سلام !

این حقیقت مبرهن است که عوامل بیرونی در توطئه و بدبختی های و طن عزیز ما افغانستان دخیل می باشد، اعم از سازمان جهنمی پاکستان آی اس آی, سازمان های فاشیستی دولت ایران و سازمان القاعده، ولی درد ناکتر از آن این است که عناصر داخلی همواره مجریان جنگ ها و ویروانی ها در افغانستان می باشند همواره دست های بیرونی و متجاوزین را در داخل خاک این کشور مساعد نموده است، تا این کشور را به نابودی و بحران سوق دهد.
بدبختانه تا هنوز این عناصر در معاملات سیاسی و روابط قدرت در این کشور شامل می باشند و با سوءاستفاده از دین و احساسات مردم، پای بر گرده های مردم مانده و خود را بانی اسلام، جهاد و مقاومت در برابر متجاوزین محسوب می کنند.
این حقیقت بسیار دردناک و غیر قابل تحمل می باشد.
باید این جنایت کاران به پنجۀ قانون قرار گیرند. بلی این رویا ممکن است زیرا حکومت افغانستان ICJ را در سال 2003 میلادی امضاء نموده است..
دادگاه بین المللی لاحه، کشورها را ملزم می سازد تا متهمین به جنایت جنگی و کشتار مردم بی گناه را به دادگاه لاحه معرفی نمایند تا جنایت کاران به سزای اعمال خود برسند.
حکومت افغانستان ملزم است تا عاملین جنایات چندین دهۀ جنگ در این کشور را به دادگاه بین المللی لاحه معرفی نماید..
به حیث یک خواهر افغان شما و یک مادر از شما آقایان و دانشمندان محترم هموطن و از گردانندگان محترم پورتال افغان جرمن خواهشمندم که همچو اشخاص را به مراجع بین المللی معرفی نمایند. تا این شیاطین وطنفروش در نزد تمام جهانیان انسان دوست رسوا شوند.
با احترام لینا اشتتگارت


اسم: آرش فارانی   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 30.11.2008

محترم فرهیخته محمد صادق ارغندیوال زندگی بمیل تان باد !
مقالۀ روان و شیوای شما را که در پرده برداری از روی حقایق مسلم ، مبادرت ورزیده بودید، در شرایط کنونی بسیار بدرد بخور و ضروری یافتم. این نوشتۀ خوب شمارا بار بار خواندم و بشما آفرین گفتم.

تنها چند نکتۀ آن مرا وادار کرد تا تأملی برآن داشته باشم. زیرا مقالۀ به این زیبایی و مبسوطی چرا خلأ های چنین در خود داشته باشد؟ به همین لحاظ بخاطریکه خود دستخوش خبط واشتباه نه شده باشم و مقاله درست باشد. خواستم باز و روشن آنرا با شما در میان گذارم تااگر چنین تأملی از دیگران نیزپدید آمده باشد، توسط شما رفع شود و مقاله نفیس شما صدمه نبیند.

اول اینکه: در نوشتۀ شما نقش امریکا، منحیث منُجی بشریت خیر خواهانه و بدون اشتباه تصویر شده است. در حالیکه نقش امریکا بشما بهتر معلوم است که چنین منُجیانه هم نیست. اگر است. امیدارم درین زمینه برای برداشتن ابهام روشنی اندازید!

نکته دوم: به همگان معلوم است که کابل نفیس و عزیز در بزکشی احزاب اسلامی دست پروردۀ دستگاه های جاسوسی پاکستان و ایران به خواست این دستگاه ها ، به ویرانه تبدیل شد. و در آن ویرانه های خونین حدود 65 هزار کشتۀ از هموطنان بیچارۀ ما زنده بگور شدند، که بیشتر از همه، سه جناح،این همه ویرانی را، به اکمال رساندند.

1 حزب اسلامی کلب الدین
2 شورای نظار
3 حزب وحدت .

در بین این سه ویرانگر، بیشتر میتوان مدال شرم را آویزه افتخار گلب الدین و احمد شاه مسعود ساخت. بدبحتانه در نوشتۀ وزین شما نقش شورای نظار و احمد شاه مسعود بکلی حذف شده و ایشانرا مستحق این مدال شرم ندیده اید. و فقط همۀ مدال ها را به کلب الدین داده اید و به حق مسعود قهرِمان!!! ظلم کرده اید..
بنظرم از انصافِ مثل شما بعید بنظر می رسد.

بخاطریکه کج اندیشان ما را کلب الدینی برچسپ نزنند. فقط خاطر نشان میکنم که کلب برادر شغال است.
لطفاً بخاطرتکملۀ مقالۀ تان به این دونکته مبهم روشنی بیاندازید ممنون می شوم . تشکر


اسم: محمد صادق ارغندیوال   محل سکونت: کانادا- اوتاوا    تاریخ: 30.11.2008

با ابراز سپاس ومحبت متقابل حضور تمام دوستان وافغان های عزیر وگرامی بخصوص دوستانی که در ذیل محبت فرموده اند چون محترم فارانی صاحب ، محترم سیستانی صاحب ،محترم غوربندی صاحب ، محترم جاغوری صاحب ،محترم عابدی صاحب ، خواهر گرامی فربده جان ومحترم فرید جان .

محترم عابدی صاحب از کابل !
من آردس ایمیل هیج یک از روزنامه های که در کابل نشرات دارند ، د راختیار ندارم ، ولی مسلماً که اکثری روز نامه ها ومجلاتی که درشهرکابل ودیگر حصص افغانستان عزیزفعالیت نشراتی دارند با کمپوتر وانترنت مجهز هستند؛ ایشان درصورتی که خودشان خواسته باشند ، میتوانند مطلب منتشر شده مورد نظر شمارا از سایت افغان - جرمن آنلاین کاپی نموده وبه نشر برسانند ؛ اینکه سایت وزین افغان - جرمن به ایشان اجازه کاپی مطالب رامیدهد یا نه ، مربوط به خود گرداننده گان سایت میباشد واصول نشراتی آنها میباشد.

محترم صفی الله جان صاحب زاده!
احترام مرابپذیرئید؛ هر آنجه گفتنی و نقد به ارتباط مطلب مورد نظر دارئید،آنرابنوسید ؛ اگر نوشته تان هم به داراز میکشد ستون نظریات هذا برای شما لمت قابل نشده است که مطلب تان در آن نگنجد ، باآن هم لطف نموده ومختصر آنرا بنوسید . بااحترام


اسم: فرید   محل سکونت: کانادا    تاریخ: 29.11.2008

دانشمند گرامی اقای ارغندیوال صاحب سلام !

مقالهء شما بسیار عام فهم و واقیعت مسایل افغاننستان را در بر گرفته است که مثل آئینه تمام بدبختی افغانستان را منعکس می سازد.
به گفتهء غوربندی صاحب نواز شریف به مثابه شیطان بزگ و رهبران سبک سر مجاهدین به کمک سعودی ها بازهم در حالت شاندن دامی برای افغانستان هستند که امید است اشخاص فهمیدهء ما مثل ارغندیوال صاحب و دیگران انرا در وقت و زمانش رسوا سازد.
زنده باد افغانستان فرید


اسم: صفی الله صاحبزاده   محل سکونت: کوپنهاگن دنمارک    تاریخ: 28.11.2008

نوشته منتشره و تبصره های داده شده را میخوانم ، اگر نوشته را مورد نقد قرار دهم ضرورت به نوشته طویل دارد.
ما در کشور خود متل معروف داریم که بی دین باش اما بی آئین نه.
متاسفانه عده از هموطنان ما نه دین دارند و نه آیئن.
من در آیندۀ نزدیک با ارزیابی حوادث سی سال گذشته کشور پرداخته و مطلبی در مورد بی دینان و بی آئینان خواهم نوشت و آنرا در دسترس سایت های که بی دین و بی آئین نیستند خواهم گذاشت.
با احترام.


اسم: فریده    محل سکونت: ازآلمان    تاریخ: 28.11.2008

دانشمند مترم آقای ارغندیوال صاحب ممنون نوشتۀ شما هستم شماخیلی زیبا با قلمی نوشته اید که نادانی مثل من هم از فهم آن بی نصیب نماند.
ازینرو خواهرانه از تمام خواهران و برادران کشور در داخل و در بیرون تقاضا دارم که این مقاله را نا خوانده نگذرند و بر عکس بعد از خواندن از آگاهی که نصیب تان می شود لذت ببرید و کسانی را که نا خود آگاه در مجالس و محافل صحبت های غیر مسؤلانه میکنند به توانایی نصیب شده ازین مقالۀ کریم ، سر جایش بگذارید.
قلم شما را جناب ارغندیوال ستایش میکنم. کامیاب باشید.


اسم: خیر الله عابدی   محل سکونت: کابل - افغانستان     تاریخ: 28.11.2008

محترم ارغندیوال صاحب !
در مقاله شما واقیعت های نهفته است که به هیچ صورت نیمتوان آنرا انکار کرد. و درد ما مردم هم همین است که متأسفانه تعدادی از افراد چیز فهم و فاکولته پاس ما آگانه و یا ناآگاهانه همان افواهات ساخت استخبارات نظامی پاکستان را تکرار و تبلیغ میکنند.
از طرف دیگر مقاله شما آنقدر با بیان شیوا و ساده نوشته شده است که در این یکی دو روز گذشته من بیشتر از ده بار آنرا مطالعه نمودم و باز هم میخواهم که آنرا بار ها مطالعه نمایم. چون از مطالعه و شنیدن واقیعات آن هم بزبان ساده و قابل درک آدم هرگز سیر نمیشود.
ویک خواهش از شما دارم و آن اینکه چون در داخل افغانستان بیشتر مردم کامپیوتر وانترنت ندارند بهتر خواهد بود تا مقاله تانرا به بعضی از روزنامه های معروف کابل هم بفرستید.
با عرض حرمت.


اسم: سلیمان جاغوری   محل سکونت: از شهر باستانی هرات    تاریخ: 28.11.2008

سلام به پیشگاه شما آقای ارغندیوال !
مقالۀ پرمحتوای شما را خواندم از ارزیابی قضایا ، به ویژه در افشای چهرۀ شیطانی ومزور آی اس آی پاکستان ودست اندازی های ایران که استوار برحقایق ومستدل نوشته شده است . سر تعظیم فرود می آورم .
از دانشمندان محترم مسعود فارانی ومحترم سیستانی نیز سپاسگزارم که توجه خوانندگان محترم را به این مقالۀ وزین با جملات قصار وارزشمند شان جلب کرده اند .

همچنان از گردانندگان پورتال «افغان جرمن آنلاین » اظهار ممنونیت میکنم که پورتال وزین وبا وقار ایشان همیشه با نشر چنین نوشته های باارزش ،وطندوستان را سر فراز و دشمنان وطن را روسیاه تر می سازند .

در اخیر با اینکه درقدم اول وظیفۀ خود میدانم تا در تکثیر این مقاله پُرمحتوی به دوستان وهموطنان مبادرت ورزم ،از همۀوطندوستان باشرف صمیمانه تقاضا دارم ، تا در تکثیر این مقاله که بخیر وصلاح جامعۀ درد کشیدۀ ماست حتی الوسع تلاش ورزند . البته این تلاش ایشان را عمل مبارزاتی با ارزش شمرده،کارآیی تلاش شانرادر کوتاه ساختن دست دشمنان بسیار مؤثر می بینم .
پیروز باشید فرزند اصیل وطن محترم جناب محمد صادق ارغندیوال .


اسم: سید رحمن غوربندی   محل سکونت: کابل    تاریخ: 28.11.2008

محترم ارغندیوال صاحب سلام!
مقالهء شما را خواندم انرا به مثابهء چراغی در تاریکی یافتم که راه را روشن می سازد. در زمان ح د خ ا شوروی ها افغانستان را به سلاحهای مدرن وقت مجهیز کرده بودندند که در آسیا تظیر نداشت ولی سازمان جهنمی پاکستان با استفاده از گماشته گان خود آنها را نابود کردند که نواز شریف هنوز هم به آن افتخار میکند. اگر مقصد و مرام طالبان شیطانی نباشد چطور ممکن است که در پاکستان دختران اجازهء تحصیل را داشته باشند و در افغانستان از طرف طلبهء کرام مورد تیزاب پاشی قرار گیرند؟. در پاکستان جاده های نو و مدرن اعمار می نمایند ولی در افانستان انرا تخریب میکنند.

ممکن است یکی دو افغان به دین مسیحیت گرائیده باشند. این به خاطر تبلیغات مسیحیان نیست بلکه بلاهای ایست که خود مسلمانان به سر آنها آورده اند. برای اینکه همین برادر مسلمانش جلو چشمش به ناموسش تجاوز کرده، تمام مال و دارایی اش را با خود به یغما برده و خانه اش را اتش زده. و یا آنهای که سست عنصر هستند به خاطر طمع به اروپا رفتن به دین مسیحی گرایده اند، و سازمان استخباراتی پاکستان از کاه کوه می سازد.

دستگاه استخباراتی پاکستان از حمایت وسیع دولت پاکستان بر خوردار است. زمانی که داکتر نجیب مجبورا حاضر به استعفا شد رهبران مجاهدین در آن زمان قبول کردند که در کابل یک حکومت عبوری قدرت را از نجیب تسلیم گردد. بعدا انتخابات صورت گیرد قرآن شریف طلاوت شد همه قبول کردند. ولی نواز شریف که نسبت به افغانستان نظر بدی داشت مداخله کرده گفت (شما جهاد کردید؟ همه چیز خود را در جهاد از دست دادید؟ آیا حکومت عبوری حکومت را برای شما واگذار خواهدشد؟ شا باید نتیجهء جهاد خودرا بچشید.) همان بود که شیاطین کوچک به مشورهء شیطان بزرگ افغانستان را به ویرانه تبدیل کردند.


اسم: سیستانی   محل سکونت: سویدنSWEDEN    تاریخ: 27.11.2008

محترم آقای ارغندیوال سلام!
مقاله افشاگرانه ووطن دوستانه شمارا خواندم و از اینکه از روی اعمال دشمنانه وسیاست های خاینانه پاکستان و در راس سازمان مخوف استخبارات نظامی آن کشورISI ، این طراح اصلی عملیات تخریبی موسسات تعلیمی ومراکز صحی وراه های مواصلاتی وزیربناهای اقتصادی کشورما وهمچنان سیاست دوپهلوی ایران نسبت به افغانستان پرده برداشته اید، بشما تبریک میگویم. من نیز مثل آقای مسعودفارانی از نظریات شما حمایت میکنم وافغانها را به هوشیاری ودقت بیشتردر برخورد با مسایل تبلیغاتی دعوت میکنم. واقعیت همان است که شما بیان داشته اید، نوشته شما چنان جامع است که نه یک کلمه برآن می افزایم ونه یک کلمه از آن را حذف میخواهم.ولی ای کاش این نوشته خیلی پیش از این نوشته وبه دست نشر گذاشته میشد.
با احترام. سیستانی ۲۷ /۱۱/ ۲۰۰۸


اسم: مسعود فارانی   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 27.11.2008

محترم محمد صادق ارغندیوال !
از تدوین مقالۀ جامع شما در قبال اوضاع در هم وبرهم کشور، بخصوص درمورد بیرون رفت جامعۀ بین المللی از افغانستان وعواقب آن در شرایط کنونی که طالبان گماشته شده ،به همکاری پاکستان پشت دیواره های تمام شهر ها رسیده اند . همچنان تبانی ایران وپاکستان که اوضاع را برای تجزیه افغانستان ، آماده میکنند. وبنابه تبلیغات این دو کشور ،هم اکنون سرباز گیری طالبان دوچند شده است . امر ضروری یافتم . مقالۀ ارجمند شما نه تنها روشنگراست بلکه وطندوستان را مشکور و منت گذارشما نیزخواهد ساخت.مؤفق باشید .



Copyright by AFGHAN GERMAN ONLINE all rights reserved