Skip to main content

تحليل ها و پيام ها

Go Search
صفحه نخست
خبرونه
تحليل ها و پيام ها
آثار علمی و تحقیقی (حبیبه)
مرکز دیجیتال سازی کتب
مدیریت تحلیل ها و اخبار
قاموس کبیر افغانستان
  
افغان جرمن آنلاین > تحليل ها و پيام ها  

نظریات شما درمورد مطلب آتی:
  پاکستان و جرگۀ صلح: مصاحبۀ شپیگل آنلاین با حمید گل، سابق رئیس استخبارات پاکستان    نویسنده:  کریم عطائی

 
اسم: وحیدالله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 20.06.2010

محترم عباسی،
بهیچوجه مقصدم انتقاد از شما، که یقینناً درد وطن و مردم در دل دارید، نبود. اشاره ام بیشتر به فقدان توانایی فکری یک بخشی از ملت افغان بود، که این حالت فکری آنها را از قضاوت منطقی باز میدارد. اعتبار به منطق و عدالت فکری بدون شک در وجود هر انسان ـ البته معلولین از این حالت معذور اند ـ وجود دارد، ولی متاسفانه هر کس از آن استفاده کرده نمیتواند. علاوه بر علتهای ذکر شده در مطلب قبلی تان - نفرت، تعصب، بد بینی … ـ ، دوری افراد جامعهُ افغانی در داخل و خارج وطن از کتاب است. زمانیکه مشاهده میکنم، چطور بزرگان شب و روزشان پیشروی تلویزیونها گذشته و جوانان در انترنیت به هزل مبتلا هستند؛ یا اینکه صلاح در دست و بنام خدا خوشی به پاره کردن بیرق سه رنگ وطن کرده، یا که گروه دیگری لذت از دالرها میبرند، امیدم به آینده وطن کم میشود. ایکاش دانشمندانی بیشتری چون صبورالله سیاه سنگ میداشتیم، تا با قضاوتهای عادلانه و بیطرف ـ حتی در باره خدا و وطن ـ فکر ملت افغان را بیشتر، مثلاً در مورد مداخله سازمان جاسوسی پاکستان، روشن میساختند.


اسم: محمد عارف عباسی   محل سکونت: ایالات متحدۀ امریکا    تاریخ: 19.06.2010

برادرمحترم وحیدالله جان ، به یقین کامل فرمودۀ شما درست ، معقول وبجا است تحلیلهای سیاسی ویا کاوش های علمی در مسائل مختلف زندگی جامعه که بطور مقالات در صفحات انترنتی ظاهر میگردد بهیچصورت جاه گزین گنجینه واقعی علمی که کتاب است شده نمیتواند . خواننده آگاه ، دانا وخردمند بحیث مکلفیت عالمانه محتویات و مطالب آشکار و پنهان نه تنها هر مقاله بلکه هر کتاب رابعمق و وسعت نظر ارزیابی کند . باستثنی کتب و مقالاتی که نتیجه تحقیقات علمی و تجارب مستند بوده ومبتنی بر حقایق علوم مثبته باشد یقینا" درپذیرش آن مجال شک وتردید وجود ندارد. ولی نوشته ها در مسائل سیاسی ، اجتماعی مخصوصا" مو ضوعات تاریخی ایجاب تعمق وارزیابی بیشتر را مینماید تا منابع ، مؤاخذ و انگیزه ها آشکارا شود.

خوشبختانه با موجودیت فضای آزاد مطبوعات هیچکسی را در بیان نظرش هراسی نیست آزاد میگوید و آزاد مینویسد اما با نهایت تأسف بعضی نوشته ها از اعماق نفرت ، تعصب ، بدبینی ، کینه و عداوت ریشه گرفته ولو که آزادی بیان را بحیث یک واقعیت بپذیریم این نوع بیانات نه تنها که آموزنده نبوده بدبختانه برپیکر لرزان ونحیف وحدت ملی ومنافع علیای کشور را سخت صدمه میزند . پوشاندن واقعیتها ، گریز از اصالتها پیوستن بدام های قوم پرستی و منطقوی و مذهبی و زبانی، مطبوعات آزاد را وسیله عقده کشایی قرار دادن بنفع جامعه افگار و ویران افغانستان نیست .

فکر روشن خواننده دانشمند را هیچ برنامۀ نا مطلوب تلویزیونی ویا انترنتی تغییر داده نمیتواند ، اگر چنین تأثیری متصور باشد این خود مبین ضعف موقف فکری خواننده ویا بیننده خواهد بود .
فکر میکنم در نوشته قبلی نتوانستم منظور خود را روشنتر افاده نمایم که معذورم دارید.

اگر متوجه شده باشید من معذرت صحی خودرا که زمینه خواندن کتاب را برایم محدود ساخته بعرض رساندم هدف ام این نبود که مقالات پورتال را تعویضی جامع و کامل برای کتب که در نوشتن آن اهتمام بیحد بکار رفته عالمی از تحقیق وتجسس علمی صورت گرفته قلمداد نمایم . صادقانه عرض باید نمود که با وصف مشکلات صحی تا هنوز عطش بیحدی نزد من بحیث یک عادت همیشگی برای مطالعه کتاب موجود است . دوستان مهربان با ارسال کتب مختلف مرا در زمینه یاری مینمایند ولی اوقات مطالعه کوته تر شده ختم یک کتاب بمراتب وقت بیشتر را میگیرد. اکثرا" مقالات مختلف در پورتال وزین افغان جرمن آنلاین برایم مفید و آموزنده است. والسلام


اسم: شمس الحق   محل سکونت: لندن    تاریخ: 18.06.2010

الحق برادر عزیز وحید الله به نکتهء بسیار اساسی اشاره نمودند. متاسفانه تغذیه فکری وقتی از منابع غیر معتبر باشد، آثار ناگواری بر روان جامعه می گذارد، و سوء تفاهم ها را افزایش می دهد. این را از این نظر باید با اهمیت دانست که مدیا، یا نشرات مستقل و حرفه ای نداریم.


اسم: وحیدالله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 18.06.2010

محترم عباسی،
من شک دارم، که یک صفحه انترنیتی، با همه اعتبارنشراتی اش، بتواند جای عادت خوب همیشگی تان ـ کتاب خواندن - را بیگیرد. نوشتن یک کتاب حوصله و استعداد خاصی ایجاب کرده، نگارنده اش باید به خود زحمت داده و عمیق تحقیق کند. از طرف دیگر به داورگران این فرصت را میدهد، تا به حقانیت گفتار نویسنده مکث کنند. من فکر میکنم، علاقه زیاد بعضی افغانها به تلویزیونها و صفحات انترنیتی نقش منفی را بر ذهنیت آنها وارد میکند. دیدگاه من از افغانها ـ چه جوان یا پیر- در آلمان امیدوارکننده نیست. از اینکه کاملاً از موضوع خارج نشوم، لازم میدانم به کتابهای احمد رشید در باره نقش سازمان جاسوسی پاکستان در سیاست افغانستان اشاره کنم.


اسم: محمد اعظم   محل سکونت: لندن    تاریخ: 16.06.2010

از حمید گل و حمید گل ها پرسیده میشود که در زمانیکه حکومت و پولیس پاکستان و همچنان آی اس آی یا سازمان استخبارات نظامی پاکستان، بعد از تهاجم امریکا به افغانستان، طالبان را دسته دسته به جاسوسان و مقامات نظامی امریکا در منطقه تسلیم می کردند و در بدل تسلیمی هر طالب و قومندان طالب و منسوبین و اعضای طالبان، هزاران هزار دالر و پوند دریافت میداشتند و در زمانیکه نیرو های امریکائی در همکاری با اتحاد شمال و ملیشه های دوستم، سه ماه کامل مواضع و سنگر های طالبان را بدون وقفه شب و روز بمباردمان میکردند و هزاران هزار طالب را قتل عام کردند و رشید دوستم در ظرف یک روز بیش از 3000 طالب اسیر را در کانتینر ها زنده زنده بریان نموده و تیر باران کرد و هزاران نفر افراد طالب را ارتش و پولیس و آی اس آی پاکستان به امریکائی ها تحویل میدادند و زندانها از آنها لبریز شد و در زمانیکه پولیس و استخبارات پاکستان حتی سفیر برحال طالبان را خلاف تمام تعاملات بین المللی به امریکائی ها تحویل دادند، در آن زمان جنرال حمید گل در کدام خواب خرگوش فرو رفته بود؟ یا اینکه حمید گا مانند تمام استخبارات پاکستان به ساز انگلیس و امریکا میرقصد و طوطی وار هر آنچه برایش گفتند بگو ، میگوید و این اظهاران نیز نظر به صوابدید و دستورات اربابان انگلیسی و امریکائی اش را یش داده شده است. الغیب و عندالله


اسم: خوشحال صافی   محل سکونت: لغمان    تاریخ: 16.06.2010

صفی صاحبزاده
لطفاافکار دوستان را متوجه تان نسازید,بگذارید دوستان نظر بدهند.
تشکرازشما


اسم: دوکتور صفی الله صاحبزاده   محل سکونت: کوپنهاگن دنمارک    تاریخ: 14.06.2010

طوریکه در نظر اخیر خود متذکر شدم در مورد بحث جاری اظهار نظر نمیکنم ، درینجا فقط جهت رفع سؤتفاهم که گویا خودم با نام مستعار کس دیگری نوشته ام باید یاد اور شد که اشتباه مطلق است
امیدوارم پورتال محترم با مسؤلیتی که در مورد خوانندگان و نظر دهندگان دارد با استفاده از امکانات دست داشته شان اطمینان دهند که من به نام مستعار " محمد نادر پشتون از لندن " نه نوشته ام و نه شخص مذکور را میشناسم و نه کدام ارتباط با ایشان دارم . من چند بار قبل از مستعار نویسی شکایت کرده ام
و برای اصداقم درین مورد اینست قسمتی از اظهار نظرم که در مورد " تبصره شما در مورد مطالب نشر شده " که هنوز هم ادامه دارد در اختیار قرار میدهم :

مسئله مستعار نویسی مشکل دیگر پورتال است ، درین مورد اعتراضات زیاد صورت گرفته اما توجه نشده است ، مستعار نویسان از کی میهراسند ؟ پولیس و فرقه مشر خو بالای سر ایشان ایستاده نیست که بترسند .


اسم: Ahmadullah SAHEBZADEH   محل سکونت: DENMARK    تاریخ: 14.06.2010

We cannot dance with American musik more.War between America and Hamid Gul is not our war more.Afghanistan have paied very big price for cold war.The real Afghans should not be used or misused by Nato more.Afghanistan and afghans vaues have been destroied by American and Russianll


اسم: khatiz .E   محل سکونت: Nangarhar_Afghanistan    تاریخ: 14.06.2010

http://da.azadiradio.org/content/article/2070177.html


اسم: عبدالجليل جميلي   محل سکونت: کا ليفور نيا    تاریخ: 14.06.2010

جناب محترم داکتر صفي الله صاحبزاده ! با آنچه که گذشت بکلي به خطای خود ملطفت شدم و ازينکه تا حال باتخيل باطلي ؛؛ شما را نديده و نا شناخته در لبا س چوپان های با فضيلت و ذيمقام و پا بند به حديث مبارک (( حبُ الوَط‌ن ِ من الا بمان ))در آورده بودم کمال معذرتم را بشما پيشکش کرده و بهمين لحاظ با قطع سلسلهٔ بگو و بگردان با شما با کمال تأ سف وداع گفته به خموشي رفت‌ن را ترجيح ميدهم و شما را به خداوند هادی ميسپارم .


اسم: عارف عباسی   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 14.06.2010

با پیشرفت وتوسعه روز افزون ساینس و تکنولوجی و بلاخص در ساحه اطلاعات شیوه های عتیقه تحقیق وتتبع تغیر فاحش نموده . موهبت و غنیمت مساعد کمپیوتر و انترنت فضای کسب دانش و دسترسی بجهان بیحد وحصر اطلاعات را وسعت معجزه آسا بخشیده .

با ضعف قوه بینایی که دارم پورتال معتبر ، ملی وشائسته افغان جرمن آنلاین یک موخذ و منبع فوق العاده مفید، جامع و ثقه علمی برایم بوده و تا حد زیاد مرا از مطالعه کتب که عادت همیشگی ام بود بینیازساخته .

بوجود دانشمندان ، فضلا ، صاحب نظران هموطن که الحمدلله دارای درجات عالی علمی اند افتخار میکنم و علی الرغم خاموشی چراغ معرفت در گذشته دردناک کشور هستند شخصیت های علمی که بحیث دختر وپسر این سرزمین مشعل علم را فروزان نگهداشته اند

بر حسب عادت روزمره درب با سخاوت افغان جرمن آنلاین را بامید دستیاب کردن آذوقه علمی دق الباب میکنم. خوشبختانه از خوان پر فیض علم و دانش این پورتال که محصول اندیشه های هموطنان محترم است بهره گرفته ام.

بهمین منوال بنابر صوابدید مسئولان امور مطالبی غرض پهناوری مباحثه و تعاطی افکار با نظر خواهی گذاشته میشود این شیوه خود گشودن درب آموزش و دانش بوده . صاحب نظران را مجال آن میسر میگردد تا عالمانه و عارفانه داوری کرده نظر ارائه نمایند . برای خواننده این خود یک موخذ آموزش و دانش است.

با کمال تأسف اکثرا" این خواست های شائسته ومعقول به نا امیدی کشانده شده . مطلب اصلی در کناری ایستاده مانده زار میگرید و صاحب نظران اصل موضوع را کاملا" فراموش نموده یخن همدیگر را چسپیده اندیشه ها بجای کمان و قلم های مقدس بجای تیر مورد استفاده قرار گرفته قلب عزت وحیثیت طرف مقابل هدف قرار میگیرد .

بالآخره قهر وغضب بجایی رسید که مثالهای بیحد نا مطلوب و زننده از طرف کسانی بکار برده شد که اصلا" انتظار شنیدن چنان کلامی از شخص محترم نمیرفت. در گیریهای عمیق در چنین مشاجرات بیهوده کرامت و تقوای فضیلت و دانش را به یغما برده صاحب نظر جنگره را کوچک میسازد . البته که بشهرت پورتال صدمه میزند .

من روی این اصول محترمانه پعرض میرسانم که افغان جرمن آنلاین این حق را بخود محفوظ نگهدارد که هرگاه مطالب مطرح شده به بیراهه کشانده شده و هدف متوقعه را بر آورده نسازد باید بحث مطروحه را متوقف ساخته با توضیح مختصر از ادامه آن معذرت بخواهند . در غیر آن انتباهی نا جائزی گرفته میشود که ا فغان جرمن آنلاین خود این این منازعه را دامن میزند .


اسم: شمس الحق   محل سکونت: لندن    تاریخ: 14.06.2010

با سلام و عرض ادب

نوشته های اکثر دوستان را خواندم، تا زمانیکه دنیا در نظر ما سیاه و سفید است، نه ملی گرایی ما ملی گرایی است، و نه دینداری ما. در پاکستان برغم اختلافات اساسی که همهء احزاب سیاسی دارند، در مسایل امنیت ملی و ملی گرایی، حمید گل هم برایشان محترم است و بی نظیر بوتو هم که از وی سخت نفرت داشت، و پرویز مشرف و مولانا فضل الرحمن و ... هم.

اما در کشور ما، همهء ما لیستی از خائنان در جیب خود داریم و هر لحظه آماده ایم که آن را به رخ هم بکشیم، از احمدشاه بابا گرفته الی احمدشاه مسعود و غیره. در حالیکه یک ملت، در حالت طبیعی، در طول تاریخ با فراز و نشیب های زیاد به پختگی و تکامل و درجه ای از شناخت و آگاهی می رسد که نظام سیاسی اش نیز از آن متاثر شده وبه ثبات و بقای آن کمک می کند.

اگر محور تفکر ما، ملی گرایی به معنای واقعی اش باشد، باید این سیر تکامل را، بشکافیم و بشناسیم و با آن ارتباط بر قرار کنیم و از خطاهای گذشته برای ساختن آیندهء بهتر درس بگیریم.

در نظر من، حکمتیار، طالبان و ملا عمر، فرزندان این خاک هستند، اما تجربهء را که آنها می روند، ملت ما پشت سر گذاشته است، و نا رضایتی و شیوهء بیان آن نا رضایتی، برای کشور ما پیامد هایی نا گوار دارد، کما اینکه نا رضایتی های یک قرن اخیر و شیوهء ظهور و بروز آنها، با وجود جنبه های مثبت در روند کسب تجربهء تاریخی، دارای جنبه های بسیار منفی هم بوده است که موجب از هم پاشی سامانهء دولت، و سیستم حکومتی شده، بماند که چقدر زیان اقتصادی و معنوی نیز به کشور وارد نموده است.

زمینهء بروز و ظهور این نا بسامانی ها، هم در سیستم و حکومت مهیا بوده است، و هم در خوی جامعهء ما. به نظر من رسالت ما، ترمیم این خرابی ها، و رقیق کردن دشمنی، یاد گرفتن دیگر پذیری، و ایجاد فضایی برای ظهور و حضور سلایق گوناگون در عرصهء اجتماعی و سیاسی است. ما روس را شکست دادیم، تبعاً امریکا یا هر کشور دیگری را هم که بخواهد آزادگی ما را سلب کند ضربات سخت وارد خواهیم نمود، اما آیا لازم است ما پیرامون مان را از دیدی منفی ببینیم؟ شاید حضور امریکا، عرصه را برای تغییر انزوای کشور بعد از سده ها گوشه نشینی فراهم سازد، و حتی این تغییر موجب جدی گرفتن ما از جانب قدرت های منطقه ای و پیرامونی ما شود و به ثبات نظام سیاسی ما کمک نماید.


اسم: حمید انوری   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 14.06.2010

جناب محترم صاحبزاده را عرض ادب است! از اینکه وقت گرانبهای شما و هموطنان را گرفتم پوزش میخواهم و اما در مورد جوابیۀ شما با کمال تواضع و به اجازۀ شما میخواهم چند سطری بنگارم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. محترما! لطف فرموده به نوشتۀ مختصر این کمترین کمی دقت کنید و بعد قضاوت.من جناب شما را نمی شناسم و در مورد تان قضاوت هم نکرده ام و شما را بازاری خطاب نکرده ام ، بلکه نوشته بودم : " .... مثال شما ...کوچه و بازاری است." و این هرگز بدان معنی نیست که خدای ناخواسته جناب شما " کوچه و بازاری " هستید، هر کس میتواند از این گونه مثال ها در گفتار با دوستان هم طبع خود استفاده بعمل آورد و اما در زبان نوشتاری و در یک نظر خواهی و یا یک نوشته در نشرات چاپی و حتی رادیوئی و تلویزیونی ، همچو مثالی راآوردن به نظر این کمترین کار درستی نبوده است و اگر من بخطا رفته باشم هموطنان به بزرگواری خود عفو نمایند. از فحوای جوابیۀ تان چنین استنباد میشود که شما با سنجش تمام آن جملات را نقش در صفحۀ نظر خواهی نموده اید و بدان امیدوار بوده اید که بگفتۀ خود تان مورد حملۀ عدۀ زیادی از جمله ماوئیست های تنگ نظرو.... قرار خواهید گرفت ( و نه مواجه خواهم شد ). از اینها که بگذریم شما از کجا فهمیدید که جناب صبور واقف دوست دیگر من است؟ من هرگز همچو شخصی را در زندگی نمی شناسم و به اسم مبارک شان هم برای اولین بار در همین نظر خواهی آشنا شدم. شما که خود را مسلمان مومن و سنگر نشین و سنگر دار میدانید ، آیا میدانید که گمان بد ،گناه کبیره است؟
بدگماني به ديگران از مسائلي است كه قرآن ازآن نهي كرده است:
در سوره حجرات آمده است:
" يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إثمٌ; (حجرات، 12) اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از بسيارى از گمان ها بپرهيزيد; چرا كه بعضى از گمان ها گناه است " و نیز رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله)در حديثى مى فرمايد: «خداوند خون و مال و آبروى مسلمان را بر ديگران حرام كرده و همچنين گمان بد درباره او بردن را.". حال خود قضاوت کنید که جناب شما مسلمان مومن و سنگر نشین از اسلام چه برداشتی دارید و در کجای آن قرار دارید. شما که مرا نمی شناسید ، از چه رو گمان بد در حق من روا داشته و مرا به اصطلاح تاپه باران کرده اید و از چه رو گمان کرده اید که صبور واقف دوست دیگر من است؟ من در همان مختصر یاد آوری کرده بودم که در نوشته های تان کمی دقت کنید. همین. و نه کمتر ونه زیادتر ، و اما دیده میشود که ترک عادت موجب مرض است و شما به همین گونه چرند گوئی خو گرفته اید و بالای هرکس از هر دریچه ای تاخت و تاز میکنید . چه خوشبختم من که در افغانستان سنگر ندارم.کارروائی های سنگر داران و سنگر نشینان شما در افغانستان زبان زد خاص و عام است و نمونۀ کامل آن سنگر نشین ها را مردم افغانستان و جهانیان چه در زمان اشغال کشور بوسیلۀ متجاوزین روسی و چه بعد از آن بین سالهای 1992-1996 با چشم و سر مشاهده کردند و حاصل آن سنگر نشینی ها تخریب کامل کابل زیبا و کشتار بیش از 65000 شصت و پنجهزار افغان بی گناه و بی دفاع ، تنها و تنها در کابل بود. سنگر نشیان شما در آن زمان گوش و بینی مسلمان ها را بریدند و به زن و فرزند مردم تجاوز کردند و زنان را سینه بریدند و به سر مردم میخ کوبیدند و رقص مرده و رقص زنده براه انداختند و از گوشت مسلمان ها شوربا پختند و به خورد مردم دادند و هزار ویک نامردی دیگر را مرتکب شدند که هم شما از آنها پوره واقف هستید و هم من و هم خلق خدا.پس آن سنگر نشینی مبارک رهبران تان باد و این سنگر نشینی مبارک شما باد که به اصطلاح بی خریطه فیر کرده و همه را نشانه گرفته اید. چه بهتر می بود تا حرف بزرگتر ها و خواهران ما را گوش کرده و از این جفنگ پراکنی ها خود داری کرده و دین و دنیا وآخرت تانرا برباد نمی دادید.
جناب محترم! قراریکه قبلاً یاد آوری کردم ، بازهم از شما تقاضا میکنم یک بار دیگر همان نظر مختصر مرا به دقت مرور کنید. من در کجای نوشته ای خود به گفتۀ جناب عالی " به مبارزین مسلمان عرب " ، دشنام داده ام ؟ من حتی به گلبدین و برهان الدین و قطب الدین و......، هم دشنام نداده ام ، بلکه نوشته بودم آنانرا باید نابود کرد تا صاحبان شان در اسلام آاباد و قم و لندن و واشنگتن و ریاض بخود بلرزند. به این حقیقت تلخ شما هم باید معترف باشید که اگر یک مشت خود فروش و وطن فروش و جاسوس، در افغانستان برای منافع شخصی و حزبی و قومی خود در خدمت بیگانگان قرار نمی گرفتند و کشور را با خاک و خون نمی کشیدند ، بیگانگان را یارای چپ نگاه کردن بسوی افغان و افغانستان نبود و از ماست که برماست و شما هم آگاهانه و یا ناآگاهانه گاهی از حمید گل ها به دفاع بر میخیزید و گاهی هم از یک مشت تروریست عرب و فردا هم از القاعده و بن لادن. یک بار کلاه خود را اگر دارید قاضی ساخته و خود قضاوت کنید که ما اندر چه خیالیم و فلکم اندر چه خیال .
شما جناب محترم دکتور صاحب به این هم بسنده نکرده و بعد از آنکه مرا تاپۀ مائویست و شعله ئی زدید، روز دیگر با نام مستعار " محمد نادر پشتون از لندن " وارد شده و مدعی شدید که بوسه به آستان فلان و بهمان زده ام و بگفتۀ شما " تا جائیکه معلومات موجود است " ، یکجا با حکمتیار وربانی و........، از یک گریبان سر بیرون نموده ام و.........، وچون خواسته اید به اصطلاح رد گم کنید، یکی دو فحش هم نثار حمید گل کرده و در اخیر از فرزند واقعی این وطن یاد کرده اید. به یقین کامل منظور شما از " فرزند واقعی این وطن " ، همان گلبدین حکمتیار است که در جائی از نوشته های بعدی تان او را مجاهد گفته اید و به توصیف آن گندم نمای جو فروش پرداخته اید و بدین گونه خود را افشا کرده اید. اما تا فراموش نشده باید خدمت عرض کرد که من به کسی سگ خطاب نکرده ام ، بلکه مانند شما از یک ضرب المثل وطنی ما استفاده نموده ام و آن بدان معنی تواند بود که در قدم نخست جواسیس و سرسپردگان اجنبی را در کشور باید نابود نمود و قدم بعدی صاحبان شان خواهند بود . اما از سبب که شما آزرده نشوید که چرا به بزرگان تان بگفتۀ شما گویا " سگ " خطاب کرده ام ، من از تمام سگان وحشی و اهلی و ولگرد بدین نسبت معذرت میخواهم که به آنها توهین شده است.
در آخرین تحلیل این کمترین ندانستم که مائویست هستم یا شعله ئی و یا اخوانی و گلبدینی و یا اینکه نوکر امریکا و یا انگلیس و یا روس و یا........، جناب شما که زیر نام محمد نادر پشتون پنهان شده اید و از آن سنگر مرا آماج رگبار مسلسل خود قرار داده اید، بهتر نخواهد بود تا اسناد دست داشتۀ تانرا رو کنید و در همین صفحه به قضاوت هموطنان بگذارید تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. بازهم یک متل دیگر وطنی ما را خدمت تان عرض میکنم که " آنرا که حساب پاک است ، ار محاسبه چه باک است. " داگز او دا میدان ، به هر اسم و رسمی که مورد پسند تان است آن اسناد را بیآورید تا من هم بدانم که بکدام دسته و گروپ و حزب و تنظیم و سازمان وابسته بوده ام که خود تا حال خبر ندارم. اگر واقعاً شما " محمد نادر پشتون " نیستید، پس من از شما معذرت میخواهم و امید وارم به بزرگواری تان ، این کوچک تانرا ببخشید و نادر پشتون هر کی است از سرلطف از نوشتن سخنان هوائی و بی بنیاد خودداری ورزید و به سیه مشق های ناچیز این کمترین در 28 سال گذشته در نشرات افغانها در اروپا و امریکا و پاکستان ، در نشرات مختلف نظری انداخته و یک مرور گذرا بر آن نوشته هابیندازند و بعد قضاوت فرمایند که سیه کدام و سفید کدام است.
جناب محترم صاجبزاده ! شما خطاب با این کمترین نوشته اید: " که دشنام دادن تان به مبارزین مسلمان عرب و افغان خدمت مستقیم و غیر مستقیم به امپریالیزم جهانی است. " خدمت شما باید عرض کرد که یکی از خادمین سرسپردۀ امپریالیزم امریکا ، همانا " مجاهد حکمتیار " شما بود و این سخن هوائی نیست و هزار ویک سند در رابطه وجود دارد و از تمام لک بخشی های امپریالیزم به تنظیم های ساخت پاکستان ، هشتاد فیصد آن به جیب حزب اسلامی گلبدین ریخته می شد و متباقی بیست فیصد، به هشت تنظیم دیگر و این همان گلبدین یا بگفتۀ شما " مجاهد حکمتیار" بود که سنگر نشین کشتار مجاهدین دیگر تنظیم ها و مردم شریف و نجیب و مبارز افغانستان در داخل افغانستان و در پاکستان بود و زندانهای مخوف و شکنجه گاهای متعدد حزب اسلامی گلبدین در نواحی سرحدات افغانستان و پاکستان، بهترین فرزندان این آب و خاک را در خود فرو برد.
یک گوشه ای از زندگی کثیف این جنایتکار فرومایه را از کتاب " انجنیر گلبدین حکمتیار " نوشتۀ " محمد گل خروتی " و ترجمۀ " غلام نبی کوهستانی " ، مشت نمونۀ خروار خدمت تان تقدیم میکنم و اگر خواسته باشید تمام کتاب و اسناد دیگر جنایات این ددمنش بی سر وپا و این جاسوس چند جانبه را نیز در همین سایت در مقابل شما و هموطنان خواهم گذاشت تا " مجاهد حکمتیار " شما را بهتر بشناسند و همه بدانند که منظور جناب عالی از " سنگر نشین " چه بوده میتواند و چه سعادت مندم من که هرگز در همچو سنگر نشینی ها نبوده و دستم بخون هموطنانم رنگین نیست و وجدان آسوده دارم.
"....... حکمتیار برای کسب شهرت و نام آوری تلاش میورزید و این تلاش ها او را در معرض توجه اطافیان قرار داد. صوفی غلام حضرت کرن کار از جملۀ اشخاصی است که با حکمتیار روابط نزدیک و محرمانه یی داشته و او را در این راه کمک نموده است. صوفی کرن کار عقیده دارد که حکمتیار از گذشته ها به اینسو برای بدست آوردن چیز دلخواه خود از هیچ وسیلۀ دریغ نمی نمود.
حکمتیار بعد از چند سال تحصیل در حربی شونحی از آن لیسه اخراج گردید...........بعد از آنکه موزیک عسکری نواخته شد ، لباس های نظامی در انظار متعلمین از تنش بیرون کشیده شد و او را از مکتب اخراج نمودند..... این اتفاق به یک واقعه برمیگردد که در یکی از سال های دروس وی در حربی شونحی به وقوع پیوسته بود.
جگرن لطیف استاد ریاضی حربی شونحی از جملۀ اشخاصی بود که با حکمتیار رابطه نزدیک و محرمانۀ داشت.روابط آنها به سطحی انکشاف یافت که جگرن لطیف او را در محافل خوشگذرانی های خود دعوت میکرد. باری جگرن لطیف او را با خود به نجراب برد و هردو در چنین محفلی اشتراک نمودند . در این محفل تعداد زیادی از جوانان خوش گذران محل نیز حضور داشتند. مسالۀ شرکت حکمتیار بحیث متعلم حربی شونحی در این محفل به یک مسالۀ ماجرا بر انگیز مبدل شد.برخی از جوانان در برابر حرکات نامناسب حکمتیار ابراز خشونت نمودند و آن حرکات را اهانت به متعلمین حربی شونحی دانستند.
درگیری شدیدی به وقوع پیوست . موضوع به ولسوالی اطلاع داده شد. جنجال عجیبی به میان آمد، محفل رقص و طرب برهم خورد ، اطراف خانه محاصره گردید. جگرن لطیف با عدۀ از دوستانش دستگیر و به ولسوالی انتقال گردیدند. روز بعد تعدادی از دستگیر شده گان آزاد شدند و جگرن لطیف با عدۀ دیگر تحت الحفظ به حربی شونحی فرستاده شدند. از اثر این حادثه او طرد مسلک گردید که تا کنون به جگرن لطیف معروف است و گلبدین حکمتیار همانطوری که گفته شد از حربی شونحی اخراج گردید......." ( صفحات8و9 کتاب یاد شده).
"..... باری انجنیر حبیب الرحمن در یک نشست کادر های نهضت که در منزل انجنیر کریم برپا بود اظهار نمود: " باید دست حکمتیار از دامن نهضت قطع گردد." عبدالقادر توانا ، حکمتیار را بخاطر تشبثات که وی آنرا بیجا میخواند (( ماتسه تونگ )) خطاب میکرد."( صفحۀ 10)
در خاتمه باردگر سنگرنشینی را به جناب شما مبارکباد میگویم.زمانیکه در سنگر های پشاور و در کنار گلبدین قرار داشتید، هر سخنی را با گلوله و ترور و کشتار پاسخ میگفتید و در سنگر های حزب اسلامی گلبدین به همان پیمانه که مجاهد کشی صورت گرفته ، به همان اندازه روس کشی صورت نگرفته است و امروز از سنگر گوپنهاکن دنمارک هموطنان ما را نشانه گرفته و بی خریطه فیر میکنید. در نظر تازۀ خود جناب شما مدعی شده اید که "آقای جمیلی و حمید انوری بیجا لاف و گزاف نزنید ابتدا کشور خود را آزاد و آباد کنید بعد هوای اشعال قم و تهران را کنید." من در هیچ جائی از نوشته خود ، نیآورده ام که هوای اشغال قم و تهران و یا ریاض را دارم و در نوشته های محترم جمیلی صاحب هم به چنین چیزی برنخوردم ، شما از شکم خود هر چه دل تنگ تان خواست میگوئید و بازهم بهتان می بندید و گمان بد در حق هموطنان تان روا میدارید و به تحقیق که گمان بد از بدترین دروغ ها بوده و گناه بزرگ است ، اما قرار معلوم شما به آن عادت کرده اید. از جانب دیگر شما را کی وکیل حمید گل ها و اهل سعود و هم قماشان شان مقرر کرده است که چپ و راست از آنها دفاع کرده و هموطنان خود را هدف رگبار چرند خود قرار میدهید؟ بگمانم که این طرز برخورد را از استاد تان گلبدین آموخته باشید. او هم تا قدرت داشت مجاهد کشت و در جائیکه زور اش نرسید به استخبارات رژیم دست نشانده " خاد" و عساکر اشغالگر روس راپور داد تا جبهات جنگ را بمبارد نموده و زیر آتش توپ خانه قرار دهند. شما هم که پای منطق تان لنگید، به تاپه زنی مبادرت میورزید و چون آن کارگر نیفتاد، از نام های مستعار وارد شده و به اصطلاح اخ دل تان را می کشید. اندکی به خود آئید و به هر کس چنگ و دندان نشان ندهید.


اسم: محمد صادق ارغندیوال   محل سکونت: کانادا    تاریخ: 13.06.2010

بار دیگر سلام به هموطنان عزیز!

در نامه قبلی ام نوشته ام که "روز 5 میزان 1375 حکمتیار همراه با ربانی و سیاف سواربه الیکوپتری که قبلا ً از طرف مسعود در خیرخانه شهرکابل برایشان آماده شده بود، راهی پنجشیر شدند." البته که هموطنان ما میدانندکه روز 5 میزان 1375 چه حادثاتی درکشور عزیز ما، افغانستان در شرف وقوغ بود. این روز همان روزیست که شب آن دولت ربانی درکابل توسط طالبان سقوط میکند، و روز 6 میزان 1375 تمام نهاد های قدرت در کابل بدست طالبان میآفتد.
همچنان مطلبی هم اکنون در سایت فارسی بی.بی.سی آنلاین است. گذارشی است از طرف مدرسه اقتصاد لندن (LSE) به ارتباط مداخله سازمان استخبارات نظامی پاکستان درامور داخلی افغانستان وکمک گسترده سازمان مذکور به گروه طالبان افغانستان، در گذارش آمده است که "همکاری این دستگاه با طالبان، به مراتب گسترده تر از آن است که قبلا تصور می شد."
و"آی اس آی به طالبان افغان پول، آموزش و پناهگاه می دهد."
درگذارش اضافه گردیده است که "شماری از قوماندانان محلی طالبان که برای تهیه این گزارش با آنها مصاحبه شده، ادعا کرده اند که نمایندگان آی اس آی حتی در جلسات شورای رهبری طالبان شرکت می کنند."
گرچه مقامات پاکستانی گذارش مذکور را شدیدا ً رد، و آنرا بی اساس خوانده، و خود را قربانی تروریزم قلمداد نموده اند. باید متذکر شد که هستند اسلامگرایانی در داخل پاکستان که از اجراات غیر اسلامی و انکار بعضی از شعائر اسلامی توسط دولت و حکومت پاکستان ناراض بوده و بخاطر توجه دولت و حکومت پاکستان در مورد دست به مبارزه زده اند. ولی کمکهای مالی، تسلیحاتی، لوژستیکی، تربیوی و گذاشتن سلاح توسط سازمان استخبارات نظامی پاکستان به گروه طالبان افغان، چیزیست ورأ مبارزان اسلامگرای پاکستانی، که دولت پاکستان به تمام معنی از آن آگاه و کاملا ً آنرا پشتیبانی میکند. که سخنان اخیر حمیدگل منحیث رئیس سابق سازمان استخبارات نظامی پاکستان با روز نامه شپیگل و سخنان آشکار و غیر مسئولانه وی علیه امنیت ملی کشور افغانستان، ثبوت بالقوه و غیر قابل انکار آی.آی.اس در امور داخلی افغانستان و کمک به طالبان میباشد که مقامات دپلوماسی دولت افغانستان بایست آنرا جدی گرفته و جهت آگاهی جهانیان درمورد و افشای هرچه بیشتر پروسه تخریب امنیت ملی افغانستان توسط پاکستان الی توقف این مداخلات بی شرمانه، مسامحه را کنار گذاشته و دست به اجراات جدی، لازم و مقتضی بزنند. بااحترام


اسم: دوکتور صفی الله صاحبزاده   محل سکونت: کوپنهاگن دنمارک    تاریخ: 13.06.2010

سلام و احترام به مجاهدین راستین افغانستان و جهان!
و تقدیم احترام به متصدیان پورتال افغان جرمن آنلاین
در پشتو متل است "خپل کور وساته همسایه غل مه نیسه"
ای آنانیکه درین نظر خواهی تا توانسته اید بر آقای جنرال حمیدگل تاخته ایدو ویرا دال خور، سگ، خائین(خائن)، کثیف، بی رحم و ... خطاب کرده اید، آیا کمی از عقل تان کار گرفته اید که فیرهای هوائی میکنید؟
آیا چشمان تان کور است وعقل تان منجمد که بدانید درحال حاظر کشور مستقل بنام افغانستان وجود ندارد و در اشغال ناتو برهبری امریکا قرار دارد؟ افغانستان آزادی ندارد و مستقیمآ توسط امریکا اداره میشود، آیا چشمان تان کور و گوشهای تان کر است که امریکا در افغانستان از خود زندانها دارد؟ مگر از زندان های بگرام و قندهار اطلاع ندارید؟ مگر اینرا نشنیده اید که اشغالگران سفاک امریکائی علاوه از هزاران وحشت و بربریت بر مردان و ریش سفیدان کشور تجاوز نموده و مرتکب بیعزتی هموطنان ما شده و محافل عروسی را به خاک و خون میکشند؟
این بود مشتی نمونه از هزاران هزار خروار واقعیت های تلخ عینی کشور، و در همین پورتال به صفحه اخبار مراجعه کنید که امریکائی ها مستقیمآ به هر ولسوالی ولایت کنر ولسوال مقرر کرده اند، بزرگان کشورهای غربی بیدون(بدون)اطلاع حاکمان مقرر شده در کابل به افغانستان آمده با عساکر شان ملاقات ها میکنند، آیا اشغال شاخ دارد یادم؟ عبدالجلیل جمیلی صاحب فهمدید چه نوشتم؟ مگر با کدام کلمات و جملات به شما نظر دهندگان که پی در پی به حمیدگل دشنام داده میروید فهماند که ای خواب برده گان کشور اشغال است؟ مگر چرا حمید انوری از امریکا که مرا سخیف و بازاری خطاب کرده اند به این واقعیت تلخ اشاره نکرده اند؟ اما برعکس گفته اند که سگان امریکا را زد، حمید انوری که میخواهد انقلاب جهانی را با زدن سگهای امریکا براه اندازد و قم، ریاض و سایر نقاط جهان را به تصرف در آورد لطف نموده ابتدا به باور خودش توده های وسیع مردمی را در ولایت کنر رهبری نموده و سگان امریکائی را بزند تا امریکائی ها بترسند.
در همین مورد همیقدر بس است زیرا میگویند اگر کس است یک حرف بس است.
آقای عبدالجلیل جمیلی دیپلمات دانشمند و سفیر کبیر سابق جمهوری اسلامی؟؟(مستعمره امریک) در کانادا:
شما که از گردن من محکم گرفته اید که باید آنچه در مورد حمیدگل نوشته ام توبه کنم درغیر آن سرم مضروب خواهد شد با شما گفتنی های زیاد دارم، شماکه متواتر با تذکر نام حمیدگل پساوند دال خور را علاوه کرده اید و حتی دال خوری حمیدگل را به رخ سفیر ایران در کابل هم کشیده اید از شما چند سوال دارم و تقاضای پاسخ ها را نیاز، لطف نموده به سه سوالم جواب معقول و قناعت بخش ارایه دارید:
1 - ایا خوردن دال مانند خوردن گوشت خوک دردین مقدس اسلام حرام است؟
2 - آیا ماده غذائی دال کثیف و چتل است؟
3 - آیا من و تو و یا سایر هموطنان دال نخورده ایم؟
منتظرم چه جواب ارایه میدارید.
از نظر من جواب سه سوال بالا منفی و برداشت من اینست که دال ماده غذائی ارزان قیمت است و مردم فقیر بحیث غذا از آن استفاده میکنند و شما با تذکر دال خوری میخواهید فقر مردم پاکستان را برخ سفیر ایران بکشید، ابتدا باید گفت جنرال حمیدگل ثروتی که دارد میتواند روز سه بار پلو مرغ بخورد و از جانب دیگر جناب شما اطلاع ندارید که افغانستان فقیرترین کشور جهان است و اکثر هموطنان ما نان خشک، نان جواری و دوغ می خورند، آیا لازم و شایسته است به علت فقر هموطنان خود را جواری خور گفته توهین نمائیم؟ شما که دال خوری مردم پاکستان را به رخ سفیر ایران کشیده اید وی چه خواهد گفت ؟ نمیدانید که سفیر ایران به شما خواهد گفت بفرما دروازه سفارت مرا ببین که روزانه صدها هموطن تو از صبح تا شام صف ها کشیده تا ویزه ایران گرفته یک لقمه نان پیدا کنند؟
آقای جمیلی و حمید انوری بیجا لاف و گزاف نزنید ابتدا کشور خود را آزاد و آباد کنید بعد هوای اشعال قم و تهران را کنید.

این مزرعه را آب گرفته دهقان مصیبت زده را خواب گرفته

من طوریکه از طریق ایمیل به متصدیان محترم پورتال وعده کرده بودم که امروز نظر آخیری(آخری)خود را درین نظر خواهی نوشته و از بحث جاری خارج میشوم زیرا نه فرصت دارم و نه توان جواب دادن به همه مهاجمین علیه خود.
حال مخالفین نظرم توپ و تانک های خود را به حرکت آورده تا میتوانند به اصطلاح ایرانی ها بر من شلیک کنند.
با عرض احترام.


اسم: سپاهی گمنام   محل سکونت: دنمارک    تاریخ: 13.06.2010

سلام به افغان جرمن انلاین!!!
سلام به افغانان رنجدیده !!!!!!
از نظریات اغای حمید گل چنان میتوان برداشت کرد که او هنوز هم جنرال صاحب صلاحیت در کشور خود است و منحیث یک جنرال پیر و فرسوده نظریات سیاسی دارد بخاطر پاکستان . از او گله نمیتوان کرد . حق با اوست
جنرال متحد به وطن خود نظامی با تجربه و فرد هوشیار
ولی جنرالان افغان؟؟؟؟؟
مارشال فهیم؟؟؟
ستر جنرال نبی عظیمی؟؟؟؟؟
جنرال دوستم ؟؟؟؟
جنرال داود؟؟؟؟؟
جنرال اساس؟؟؟؟
حنرال صخره؟؟؟؟
جنرال اسدلا بیام ؟؟؟؟
جنرال گلاب زوی؟؟؟؟
جنرال علومی؟؟؟؟؟
قهرمان ملی احمد شا معسود؟؟؟؟؟
مجاهد حکمتیار؟؟؟؟؟
شهید مزاری؟؟؟؟؟
سیاف مجاهد؟؟؟؟؟
ببرک کارمل کمونیست؟؟؟؟؟
کشتمند کمونیست؟؟؟؟؟
محمود بریالی کمونیست؟؟؟؟؟؟
دستگیر پنجشیری کمونیست ؟؟؟؟؟
افغانان عزیز اگر خوشبختی افغانستا ن را میخواهید ضرور نیست در یخن حمید گل دست اندازید به خانه خود افغانستان رجوح کنید


اسم: دوکتور صفی الله صاحبزاده   محل سکونت: کوپنهاگن دنمارک    تاریخ: 12.06.2010

محترم جناب عبدالجلیل جمیلی صاحب!
من قبل ازینکه نوشته اخیر تانرا بخوانم، خیلی مختصر در مورد نوشته برادر ارغندیوال چند جمله مختصر نوشتم و از اظهار نظرم در مورد نوشته اخیر برادر مذکور نباید استنباط شود که گویا به سفارش این و یا آن به ایشان نوشته ام.
جمیلی صاحب محترم! از ارادت و محبت تان به گذشتگانم مشکور، اما اختلاف نظر میتواند بین دو برادر وجود داشته باشد.
محترما اگر اصرار کردید که باید از نوشته ام در مورد حمیدگل توبه نمایم در آنصورت جواب روشن و صریح مرا دریافت خواهید کرد.
منتظرم چه فرمایشی برایم دارید؟
با عرض احترام.


اسم: دوکتور صفی الله صاحبزاده   محل سکونت: کوپنهاگن دنمارک    تاریخ: 12.06.2010

سلام هموطنان محترم !
ابتدا از برادر محترم محمد صادق ارغندیوال اظهار سپاس میکنم که با رعایت ادب و عفت کلام وارد نظر خواهی شده و بر کدام نظر دهنده توهین نکرده اند بلکه با دلایل معقول نظر داده اند که من باایشان موافقم، مرا عقیده برآنست اگر توطئه وسیع استبداد و استکبار جهانی در کار نمیبود مرحوم مسعود با جناب مجاهد حکمتیار به توافق رسیده و مصدر خدمات شایان به هموطنان میگردیدند اما صد افسوس که غرب مکار با گماشتن عناصر کمونیست به مثابه منافقین دست به آشوب زدند و حالت کشور از بد بدتر شد. امید است هموطنان از گذشته عبرت گرفته با شناسائی و طرد عناصر کمونیست وابسته به غرب راه تفاهم را در پیش گیرند.
باعرض احترام و ادب.


اسم: عبد ا لجليل جميلي   محل سکونت: کا ليفور نيا    تاریخ: 12.06.2010

دوکتور گرامي صاحب زاده صاحب ! لطفاً اولتر از همه به اين دو نوشتهٔ ضد و نقيض خود توجه کنبد : ((۱-محترم جنرال صاحب حمیدگل برای یک دوره محدود رئیس سازمان اطلاعاتی اردوی کشور بنام پاکستان بود.
شخص مذکور فعلآ مواضع ضد استبداد غرب و یهود دارد، اگر مواضعش راسخ و از تۀ دل باشد قابل تقدیر است.)) ((۲- من دایم گفته ام و خواهم گفت که پاکستان توسط انگلیس و امریکا جهت پیشبرد اهداف استعماری خود ساخته شده است و اسناد فراوان درین مورد موجود است، خود عوام منطقه ارضی بنام پاکستان میگویند که پاکستان مستعمره غرب است و اصلآ آزادی ندارد و درین مورد نباید تردیدی داشت، آقای جمیلی شما و امثال شمااربابان اصلی را گذاشته به غلامان بیچاره میتازید، این را خو طفل هم میداند که زمامداران پاکستان توسط غرب مقرر میشوند مشرف، زرداری و و و همه مامورین گماشته شده غرب اند هر وقت دل شان شد برطرف شان میکنند طوریکه در مورد مشرف چنین کردند ابتدا برایش گفتند دریشی نظامی اترا به دریشی ملکی تبدیل کن مشرف گفت سرچشم و چنین کرد بعد برایش گفتند از منصبت دور شو بازهم غلام گفت سرچشم و لارد زرداری به جایش مقرر شد و مشرف حال گاهی در لندن و گاهی در واشنگتن بسر میبرد.))
درافغانستان چستانی وجود داشت که بعضی ها مي پرسيدند که بگو : يک ظرف و آب دو رنگ چيست؟ و آنانيکه میدانستند فوراً ميگفتند - تخم !!! که آنهم از عجايب خداوند بوده و زماني حضرت امام احمد حنبل اين مثال را بجواب سوال وجود خداوند به يک دهری مشرک گفته بودند که ببينيد قدرت خالقي را که از يک تخم دو رنگ جدا چه پرنده گان خورد و بزرگ و ظربف و هر رنگ خلق ميکند- ولي هيچ عالم و دانشمندی اين مثال را نياورده بودند که ببينيد يک انسان هم چه توانائي دارد که چطور در يک لحظهٔ از يک کله و يک زبان و يک قلم خود مطالب بوقلمونی را بروی کاغذ ميريزند!!
حمیدگل معلوم الحال بکجا محترم است و صاحب و در همان کفهٔ ترازوی تان اجنت است و دوزخي و مخصوصاً در مورد افغان و افغانيت ملعون و مردود ؟!
من شخصاً با درنظر داشت اينکه حاضريد يا سر جناب تانرا مضروب بسازيد و يا سنگي را بشکنانيد که گپ شما بکرسي نشيند اين اختيار و ارادهٔ شما!! ولي اگر خود باين مطلي توجه ک‌هابد و آنچه خودم از بزرگان مرحوم خود شنيده و واقعيتست که ممکن جوانان خبر ندارند:
آن سادات گرانقدر(صاحب زاده گان)افغانيکه در افغانستان تشريف داشتند و به مقابل موهنلال ها و رنجيت سنگه های تاپه خوردهٔ لندن قد علم‌ کردند و شمشير برداشته با نعره های تکبير مهاجمان و متجاوزان انگليس رابا غلام زادگان شان در معرکهٔ استقلال و در زمانبکه آفتاب در فضای امپراتوری انگليس غروب نداشت!! آنهارا تار و مار کردند و در راه آزادی ميهن خود غازی يا شهيد شدند مگر هرگز کلمه و يک حرف مبارک مقدس (محترم و يا صاحب را که کلمهٔ اول ترکيب بند نام مبارک فاميلي خودشان بوده و هست)از سر برنداشته و به موهنلال و رنجيت سنگه مانندان پيرزو نکردند (و نميگويم که پيش قدمهای شان نيانداختند که فاميل محترم شماآزرده نشوند) لذااگر بااين گلر‌نگ نويسي هر دو پای تا‌ن در يک موزه است - شخصاً ازين معركهٔ بي آب و دانه گذشته و خواهش ميکنم به محتؤبات نوشتهٔ سراپا با مفهومي که نزاکتاً محترم محمد صادق ارغنديوال درين مورد نوشته و از شما نام نبرده اند توجه کنید.


اسم: محمد صادق ارغندیوال   محل سکونت: کانادا    تاریخ: 12.06.2010

سلام واحترام به همه هموطنان عزیز،
اولا باید عرض کرد که این تنها حق افغانهاست که روی مسایل مربوط به کشور شان نظریات این چنانی و آنچنانی ارائه نموده؛ ودرمورد آینده، خروج وعدم خروج نیروهای پاسدار صلح ملل متحد ویاهم ناتو نظر بدهند. فرق نمیکند که این شخص هر کی باشد؛ ملا عمر، ملا حکمتبار، ملا ربانی ، ملاسیاف ، حامد کرزی ، عبدالله عبدالله ویا هرکسی دیگری. ولی ارائه نظریات یک شخص بیگانه و غیر افغان ، آنهم درسطح رئیس سابق سازمان استخبارات نظامی یک کشور مغرض، جز مداخله و دست درازی آشکار در امور داخلی یک کشور مستقل چیز دیگری نمیتواند باشد. ببینیم هموطنان عزیز که بیکفایتی بیش از حد واستخوان سوز رژیم کرزی از یکطرف و عدم درک آمریکایی ها از واقعیت های موجود مسایل مربوط به افغانستان واطراف آن، بالاثر نفوذ لابی های پاکستان در مجموعه سازمان های رسانه یی وسیاسی آمریکا ازطرف دیگر، پاکستانی ها را آنقدر پر رو وجسور کرده است که حالا بی پرده و بدون ترس روی مسایل حال وآیند کشورما آشکارا خط ونشان میکشند. با آنکه از طریق تلفون های موبایل افراد وابسته به سازمان استخبارات نظامی پاکستان بنام های ذبیح الله مجاهد و قاری یوسف احمدی راپور فعالیت های آدمکشی وخرابکاری ، آدمکشان وخرابکاران را زیر نام عملیات طالبان به خبرگذاری ها میدهند.
و گذشته ازآن اگر زیر کاسه نیم کاسه ای نباشد اصلا ً به حمید گل چه غرض وچه ضرورت است که بنماینده گی از ملاعمر، از طرف و از زبان او با رسانه های بین المللی مصاحبه نماید. مگر ملاعمر زبان ، عقل وفهم ندارد که خودش از طرف خودش سخن بگوید ونمیتواند که مثل اسامه والظواهری پیام هایش را از طریق کست ها و سی دی ها به رسانه ها ارسال نماید. ولی حقیقت این است که ملا عمرِ تصمیم گیرنده وسمت دهنده گروه نام نهاد طالبان و بربادی افغانستان همین جنرال حمید گل خان میباشد . واز کجا معلوم که ملامحمد عمر مجاهد یا همان امیر سابق امارت اسلامی افغانستان درزمان رژیم طالبان،اکنون در کدام گوشه وکنار پاکستان اسیر سازمان استخبارات نظامی پاکستان مسکون کدام زندان پاکستان نباشد؟
ضرب المثل معروفی درزیان دری است که میگویند" کل اگر طبیب بودی ، سر خود را دوا نمودی" ولی احوالدار حمید گل بی حیایی را به جای رسانیده است که میگوید« تغیر قانون اساسی برای جاری شدن قوانین شرعی یک مجبوریت است؛ سیکولاریسم افغانستان باید قطع گردد. طالبان باز گردند و ...» اولا ً به حمید گل خان فهماند که به توچه غرض است که درمورد جاری شدن شریعت اسلامی درافغانستان و قطع سکولاریزم افغانی این قدر عجله داری؟ وبه خاطر آن سخن میگویی، وباز از جناب احوالدار صاحب پرسید.
شماکه اینقدر علاقمند اجرای قوانین شریعت درکشور افغانستان هستید، چرا این قوانین را در کشور خودتان جاری نمیسازئید؟
جناب احوالدار صاحب بدون شک میدانند که که در محاکم عدلی کشورشان از قوانین اسلامی هیچ خبری نیست، ومحاکم کشور پاکستان از همان قوانین میراثی دوران استعمار انگلیس پیروی میکنند و حکومت ها و دولت های پاکستان از بدو تاسیس تاکنون با آنکه بنام جمهوری اسلامی تظاهر نموده اند ولی بسیاری از شعایر و کلتور اسلامی را با بی عزتی و بی تفاوتی تمام با پشت پا زده وبه آن بی احترامی نموده ومینمایند؛ که در پهلوی مورد فوق الذکر، تقویم رسمی جمهوری اسلامی پاکستان بر خلاف بسیاری از کشور های اسلامی، تقویم هجری قمری و یا هم تقویم هجری شمسی نیست،وتقویم رسمی این جمهوری نام نهاد اسلامی ، تقویم میلادی میباشد، که حتی در مساجد پاکستان جهت تعین اوقات نماز از تقویم میلادی استفاده میشود. خجالت آور در جمهوری نام نهاد اسلامی پاکستان روز مقدس مسلمانان یعنی یوم مبارک جمعه، روز تعطیل نیست، و روز تعطیل هفته پاکستانی ها روزیکشنبه است. و بالاخره شرم آور است خلاف تمام قوانین و موازین دین مقدس اسلام در تعدادی از سینما های جمهوری به اصطلاح اسلامی پاکستان از جمله در سینما های شمع و فردوس شهر پشاور فلم سکس نمایش داده میشود( چیزی که نظیر آنرا نمیتوان در بسیاری از کشور های غربی از جمله آمریکا وکاناداملاحظه کرد.)
ولی جناب آغای گل شاید اینرا بدانند که در کشور به اصطلاح تحت اشغال افغانستان الحمد الله به تمام موازین،قوانین وکلتور اسلامی باکمال ادب احترام برخوردصورت گرفته و از آن پیروی میشود، قوانین اسلامی در محاکم کشورما حاکم است، تقویم ما تقویم هجری و روز مقدس مسلمانان جهان درکشور ما یوم تعطیل هفته است وهمین طور ...
حالا اگر قلب جناب جنرال واقعا ً بخاطر اسلام وتطبیق قوانین اسلامی می تپبد؛ ابتدا باید روسای حکومت پاکستان را در زمینه وعظ ونصیحت نمایند؛ وبعد پا را از گلیم شان فرا تر نهند.

از جانبی هم وقتی آقای حمید گل ذوق زده خروج نیروی های خارجی از افغانستان میباشند. وموجودیت آنها را دریک کشور اسلامی مباح میدانند. جناب شان شاید به خاطر داشته باشند که در سده قبل کشور اسلامی شان جهت بقا اش، گاهی خودش در گردن سازمان نظامی سنتو برهبری آمریکا آویزان میکرد، وگاهی هم به شانه سازمان نظامی سیتو؛ جناب شان شاید فراموش کرده باشند درجریان جنگ سالهای 1965و1971 میان هندو پاکستان، وقتی نیرو های هوایی ،زمینی وبحری پاکستان توسط نیرو های هندی تارومار شد. رهبران وقت پاکستان با گریه وزاری خواستار کمک و ورود عساکر سازمان های سنتوو سیتو به خاک پاکستان جهت دفاع از پاکستان شدند. و حالا که آن وقتها را گاو خورده و پاکی ها از برکت جهاد ملت مسلمان افغانستان علیه سوسیال امپریالیزم روس، صاحب مال ومنال شده اند، شاید بخودش ناجوانمردانه حق بدهند تا درحصه کشور افغانها غیر مسؤلانه ابراز نظر نمایند.
از طرف دیگر با یک نظر کوتاه به عقب وبه تاریخ سی سال ا خیر کشورما فقط دستان غرض بعضی سازمان های تخریب کار ایرانی وپاکستانی بوده است که دریای خون وآتش را در کشور ما روان نگهه داشته اند. روزگاری شرط صلح، خروج نیروی های اشغالگر روس از کشورمابود؛ نیرو های اشغالگرروس از کشورما خارج شد، مگر شرط گذاران به ندای صلح پاسخ گفتند؟ داکتر نجیب الله با درکی که از پلان های شوم سازمان های استخبارات پاکستانی ها .ایرانی در مورد کشورما داشت ؛ به هر دری کوفت و بار ها وبار ها از رهبران تنظیم ها وطرف های درگیر درجنگ، درخواست صلح نمود؛ مگر کسی به آن ندا ها پاسخ گفت ؟ بعد ها با اشتعال جنگ های خونین ووحشتناک در گوشه وکنار کشور میان تنظیم ها مختلف ، تعدادی از رهبران تنظیم ها اعتراف نمودند که آن ندا ها ودرخواست های صلح از طرف داکتر نجیب به حق و بجا بود؛ ولی بدبختانه که در آنوقت هوا وفضا از طرف سازمان استخبارات نظامی پاکستان چنان ایجاد گردیده بودکه آنهانمیتوانستند دست از پا خطاکنند.
وبلاخره آخرین شرط رسیدن به صلح که سقوط رژیم کمونستی بود، هم برآورده شد. نتیجه چه شد؟ مگر جنگ های فراگیر بنا به تشویق اجانب ، میان تنظیم های مختلف اسلامی دمار از روزگارمردم ما برنیآورد؟ مگر هیمن حمید گل نبودکه با حضوربالفعل اش در چهار آسیاب، زیر بهانه های واهی گلب الدین را تشویق به قتل عام مردم کابل میکرد؟ بعضی های میگویند که به افغانها اجازه داده شود تا اختلافات شانرا خود حل نمایند. ما میگوئیم که درست،این معقوله کاملا ً درست واثبات شده است، ولی درصورتیکه دستان مداخله گر جواسیس ایرانی وپاکستانی درمیان افغانها موجود نباشد. ببینیم درست همان وقتیی که معسود منحیث وزیر دفاع وحکمتیار منحیث و صدراعظم افغانستان ، کشور عزیز ما را بخاک و خون کشانیده ؛ و حکمتیار برهنمایی و حضور جواسیس پاکستانی چون حمید گل و دیگران پیهم به فرق مردم بیدفاع کابل راکت میکوبید؛ بعضی از اعضای حزب اسلامی در جواب سؤالی که ، چرا حکمتیار صاحب منحیث صدراعظم به کابل تشریف نمیبرد؟ جواب میدادند که اگر حکمتیار صاحب به کابل تشریف ببرد، مسعود او را به قتل میرساند؛ واین ایامی بود که رهبران تنظیم ها جهت دست یابی به صلح چندین بار از جمله در مکه مکرمه و جلال آباد با هم نشستند، ولی صلحی حاصل نشد؛ بعد از ورود گروه طالبان در صحنه سیاست افغانستان با پشتیبانی تمام عیار سازمان استخبارات نظامی پاکستان و دست کشیدن سازمان مذکور از سر حکمتیار، وقتی حکمتیار خودش را از قید وابسته گی ها آزاد یافت در ماه جوزای 1375 فقط با یک مذاکره خلص میان نماینده گان مسعود و حکمتیار در ماهیپر بین شان توافق حاصل شد که حکمتیار به کابل بیآید و شخصا ً پست صدرات رابه پیش ببرد، همان بود که بتاریخ 5 سرطان همان سال درحالیکه با فیر صدها راکت از طرف گروه طالبان که اکنون در چهار آسیاب مستقر شده بودند، روز شهر کابل به شب تبدیل شده بود، حکمتیار به کابل تشریف برد و منحیث صدر اعظم افغانستان درمقرصدرات اعظمی رسما ً بوظیفه اش آغاز کرد. ودیدیم که موضوع توطئه قتل حکمتیار نه تنها دروغ محض از آب در آمد؛ بلکه روز 5 میزان 1375 حکمتیار همراه با ربانی و سیاف سواربه الیکوپتری که قبلا ً از طرف مسعود در خیرخانه شهرکابل برایشان آماده شده بود، راهی پنجشیر شدند.
شرح این داستان برای این آوردم که این ثبوت میسازد که واقعا ً افغان باهم جور میآیند ولی درصورتیکه دستان غرض خارجی ها چون حمید گل ها درمیان آنها نباشد.
تاریخ گواهی خواهد داد که آنهائیکه آگاهانه یا نا آگانه دنبال حرف های دشمنان تاریخی وقسم خورده ملت ومردم افغانستان چون حمید گل ها، نصیرالله بابر ها، آیت الله های مغرض ایرانی وغیره وغیره میدوند؛ تیشه بریشه خود میزنند و خود را نابودمیسازند. والسلام


اسم: افضل کندهاری   محل سکونت: ویرجنیا    تاریخ: 12.06.2010

بلی خواهر عزیز! من هم گپ شما را میگویم که ما هیچ کدام پاک وبی آلای نیستیم گویند:- گر حکم چنانست که مست گیرند- در شهر هر آنچه هست گیرند - شمانیز مانند دیگران هستید!چراکه در صدد انتقادید- وقتیکه شما بکسی کثیف خطاب کنید ایشان هم شما را نظیف خطاب نمی کنند؛شما اول زبان خود را کنترول کنید، مخالفت ذهنی و عقیدتی خود رامؤدبانه تحریر بنمائید تا پند شما بر دیگران اثربخش باشد.
شما فکر میکنید که مملکت با بد بینی و انتقام کشی ترقی میکند و این فکر محالست-
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
این ره که تو میروی به تر کستانست.


اسم: آمنه    محل سکونت: کابل    تاریخ: 12.06.2010

سلام به همه افغانهای مقیم خارج
ما افغانها که در داخل کشور زندگی داریم ،انتظار داریم که شما روشنفکران ،پیشنهاد های سالم راجع به باز سازی مملکت داشته باشبد تا مردم تان از بد بختی های که شامل حال شان شده نجات یابند. مخصوصا که در این اواخر آوازه ها برآمده که کرزی با طالبان کثیف و حزب گلبدین بی رحم، صلح کر ده و تمام جنایات شانرا نادیده میگیرد. شما جنابان روشن فکر که به ناز ونعمت حیات بسر میبرید، بعوض اینکه در باره مشکلات مردم تان قلم پردازی نماهید،یکی بجان دیگر افتاده اید،یکی به دیگر دشنام میدهید ومشکلات مر دم تانرا فراموش کرده اید. یقینااگر روبرو شوید یک دیگر تانرا پرت وپوست خواهید نمود. خدا شما را اصلاح کند.


اسم: افضل کندهاری   محل سکونت: ویرجنیا    تاریخ: 12.06.2010

بعد از سلام به همه شما میخواهم قصه ای را از مثنوی مولنا برای برادران خسته از میدان رزم های لفظی بر گشته من باب تفنن به عرض برسسانم که گوید:" شخصی مادر حرام کار داشت که اجانب را در خانه آوردی و عمل منکر انجام دادی سر انجام پسر مادر را کشت و مردم ملامتش کردند که چرا مادر را کشتی؟ کفت: یکی را کشتم تا هزار از کشتن برهد و اگر مردم را میکشتم تاکی وتا چند"
این داستان نقد حال ما افغانهاست .
اگر ما وطن فروش وخائن نباشیم هیچ گاهی بیگانگان در خاک ما چشم طمع نمی دوزند واشغال پی در پی افغانستان خود بیانگر این واقعیت است.
کدام یک ما بخارچ وابسته گی فعلی و عملی نداریم؟ الته مردم شریف در وطن وخارج ازوطن وجود دارندوهدف من نشانه گرفتن نویسندگان نیست تا سوء تفاهم ایجاد نشود- ولی چه کاری از دست خوبان میهن ساخته است؟
اول خیانت بزرگ ملی توسط کمونیست ها که منجر بتجاوز روس و بر بادی افغانستان شد صورت گرفت ودر آ خر مجتمع ناردین الاینس وقشر سیکولار طلیعه داران استعمار جدید گردذیدند. علاوه برآن شماملاحظه کنید که ایشانچه غارتی رابر پا واز کمک های باد آورده بخورجین های خود تخته کرده واز طریق دبی به خارج انتقال میدهند-بگفته استاد مجروح اژدهای خودی را اول از سر راه این ملت باید برداشت تا اژدرهای بیرونی طمع در لانه ما نکنند ، لطفا خود را ملامت کنیم واولتربین خودوحدت باید ایجاد کرد تا تفرقه- دو دل یک شود بشکند کوه را- پراگندگی آرد انبوه را-معانی را در قالب الفاظ ریختن کار آسانست ولی راه حل آوردن کار عقلاست نه کار ترفند نویسان.


اسم: صفی الله صاحبزاده    محل سکونت: کوپنهاگن دنمارک    تاریخ: 12.06.2010

هموطنان محترم سلام !
باطرز تفکر که دارم و از خلال آنچه نوشته ام اینرا به خوبی واقفم که مورد حمله عده زیادی از جمله ماویست های تنگ نظر ( شعله ای ها ) مواجه خواهم شد و از کار برد سخیف ترین کلمات در موردم دریغ نخواهد شد ، در همین نظر خواهی شخص دشنام دهنده مرا کودن گفته و جناب حمید انوری بازاری خطاب کرده است ، اگر چنین الفاظ رکیک از جانب هموطن مومن و سنگر نشین میشنیدم برایم خیلی درداور میبود ، اماشنیدن چنین حرف های رکیک آنهم از یک افراطی تنگ نظر برایم دو توت ارزش ندارد .
آقای حمید انوری شما و امثال شما فقط باد هوا را پیمانه میکنید ، در مورد متل شما باید گفت که همطنان ما میگویند سگ زرد برادر شغال است . اینکه با نقل از نوشته ام مرا سخیف گفته اید مرا عقیده بر آن است که این انتقاد شما بر من بیشتر علت در اصول فکری دارد تا عامل اخلاقی . دشنام شما و امثال شما بر بزرگان مجاهد که آنها را سگ میگوئید نشان دهنده اخلاق شما است ، آقای حمید انوری شما الفاظ رکیکی که دوست دیگر تان بنام صبور واقف بر من نثار کرده اند نا دیده گرفتید در غیر آن لازم بود ابتدا ویرا سرزنش میکردید که بنا بر اصول فکری خود این کار را نکردید در عوض عقده های تنگ نظری تانرا بر من خالی کردید .
آقای انوری شما کی هستید که لاف و گزاف میزنید ؟
چند جبهه شما در افغانستان و دیگر نقاط جهان فعال است ؟
آقای انوری دشنام دادن تان به مبارزین مسلمان عرب و افغان خدمت مستقیم و غیر مستقیم به امپریالیزم جهانی است .
به هر حال اگر اظهار نظر اخیرم که متوجه دو تن دشنام دهنده خاص بود باعث رنجش دیگران شده باشد صادقانه معذرت میخواهم .
آقای حمید انوری !
طوریکه متذکر شدم لطفآ باد هوا را پیمانه نکنید چشم هایتان را باز نموده واقعیت ها بپزرید ، ایدیولوزی شما مرده و روانه گورستان تاریخ شده است ، شوروی از هم پاشیده چین سرزمین مائو نظام سرمایداری اختیار نموده و سرزمین انور خوجه عضو باند آدمکش ناتو شده است ، آقای حمید انوری شما و هم اندیشان شما دیگر در زمین سایه و در آسمان ستاره ندارید ، آقای حمید انوری شما حتی از جنرال رشید دوستم بیسواد هم عقب افتاده اید زیرا وقتی از رشید دوستم که در مسافرت امریکا بود خبر نگاری پرسید شما کمونست در امریکا چه میکنید ؟ دوستم جواب داد : خواب برده کمونیزم کجاست ؟ و علاوه کرد نمی دانی که کمونیسم مرده است ؟
آقای حمیدانوری اینکه نوشته ام را سخیف و بازرای گفته اید باید برایتان یک حکایت تاریخی را یاداور شوم :
پادشاهی از یک شاعر در مورد اشعار شاعر دیگر پرسید که اشعارش را چگونه ارزیابی میکند ؟ گفت اشعارش بی مزه است ، روز بعد شاعری که اشعارش بی مزه یاد شده بود به دربار شاه آمد و شاه به شوخی گفت که شاعر قبلی اشعارش را بی مزه گفته و بعد پرسید په جواب داری ؟
شاعر اشعار ذیل را فورآ سرود :
گفته های مرا به بی نمکی یاد کردی روا بود شاید
شیر و شهد است گفته من اندرین دو نمک نیکو ناید
شلغم و باقلیست گفته تو ای قلتبان نمک ترا باید
بحث جاری در مورد مصاحبه حمید گل است که توسط آقای عطائی به نظر خواهی گذاشته شده است اما متاسفانه بعد از تذکر کوتاهم مورد حملات ناجوانمردانه قرار گرفتم و وقت زیادم در پاسخ به دشنام دهندگان گذشت .
آقایون لطفآ به نوشته محترم افضل کندهاری توجه کنید واز حملات شخصی بپرهیزید ، شاید گفته شود خودت دشنام دادن را شروع کردی؟ در جواب باید گفت :
نظر اولی ام را بخوانید و بنویسید که ایا دشنام داده ام ؟
نه هرگز نه
کی به دشنام دادن شروع کرد ؟
جواب را خوانندگان دریابند .
به هر حال ناوقت شب است ، با حوصله تمام نوشته های حمید انوری را در مورد مبارزین عرب و عجم و آنچه نوشته اند که سگان را باید زد به تفصیل پاسخ خواهم داد .
در عین زمان از سایر هموطنان ماویست که مئودب اند امید است از من ناراحت نشوند .
تا نوشته بعدی شب به خیر .


اسم: محمد نادر پشـــــــــتون    محل سکونت: لندن    تاریخ: 12.06.2010

اقای محترم حميد انوری !
ای کاش شما و هم سان شما ۱۸ سال قبل اين ضياالحق ها ، اختر ها ، حميد گل ها ، نواز شريف ها ، خمينی ها ، سادات ها ، تاچر ها ، ريگن ها ، و صد های ديگر را که وطنمن تورا به ويرانه تبديل و شما بوسه به استان انها زده تا امروز از گوشه ديگر اين غارتگران آب ميخوريد !
تا جای که معلومات موجود است شما ها ديروز يکجا با حکمتيار ، ربانی ، سياف ، مجددی ، گيلانی ، خالص ، خليلی ، مزاری ، محقق ، اکبری يکجا از يک گريبان سر بيرون نموده همه دست پروده گان ، ريگن ها ، کلنتون ها ، تاچر ها ، خمينی خردجال و اين حميد گل قاتل يک مليون افغان بوديد . و بعد از کنفرانس بن همه تلاش ها ، جستجو های شما وهم سال شما به نتيجه نه رسيد و از دائر چور ، غارت ، چپاول بيرون مانديد ديگر همه ولی نعمت های قبلی خائن شدند ، امروز ربانی ، سياف نيز بر ضد پاکستان تبديل شدند عجيب دنيای لشخوران و تربيه شده گان پاکستان ، ايران امروز سينه کوبيده
صدای ای وای وطن ، ای وای وطن را بلند نموده . بگزاريد که خساره مندان وطن ، رنج ديده گان وطن اين دشمنان افغانستان را که يک نه بلکه هزار است نفرين نمايند . بگزاريد نخست با مزدوران حميد گل که در کرسی قدرت تکيه زده تصفيه حساب نموده و انروز دور نيست که فرزند واقعی اين وطن از ضيا ها ، خمينی ها ، سادات ها ، بزژنف ها ، گرباچف ها ، حميدگل ها ، بابر ها، اسلم بيک ها ، نواز شريف ها ، خامينی ها و احمدی نژاد ها انتقام بگيرند . محمد نادر پشـــــــــتون ـــ لندن


اسم: Dr. K. Gharwal   محل سکونت: Vienna    تاریخ: 12.06.2010

Mr. Hamid Gul was the key guy in Zia ul Haq administration to develop and realize the qoran schools with support of CIA overall in Afgan refuge areas during Mr. Ronald Regean government, each of those sold Mullahs like Mullah Rabani, Mullah Hekmatyar, mullah Sabaghatullah, Mullah Gailani and Mullah Saiaf wanted to get influence over those thousand schools with huge finance support.

Mr. Hamid Gul and his group started to play a game among those sold Mullahs like he did it in all other cases too, in reality he and his supporter did not want that the children of Afghan refuges have to learn just Qoran, the militant teacher of Pakistan was advised to teach the children in fanatic way against former communist regime and former UdSSR occupier, to train them professional for this reason they used the support of Saudi Arabian for their teaching teaching, this why appeared Sheich Bin Laden with his own group and to join the Jihad in additional and it make international Islamic war.

Mr. Hamid Gul is real enemy of Afghan Nation, he damaged the life of Afghan children, all those trained people are suicide now, Mr. Hamid Gul and his group influenced those trained children deeply for their own propse and the above mentioned sold Mullahs suuported him with more enthusiasm for his dirty goal at that time, Afghan nation have lot of Hamid Guls even in Afghanistan, the country is burning again because of those Hamid Guls .

No body can put such reality under the question and no body as Afghan patriot should praise such poisen Hamid Guls.

When Afghanistan was occupied by former UdSSR, the leadership of Palastina kept very close and indeed friendship to Moscau like Mullah Regime of Iran had it, so, I believe it that for each Afghan patriot should be first Afghanistan and then else! Our country is burning third time because of lot Hamid Guls and some of us are going to praise them still, it is really shameful


اسم: حمید انوری   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 11.06.2010

با عرض سلام خدمت هموطنان و نظر دهندگان! من همیشه نظارت هموطنانم را در نظر خواهی ها دنبال کرده و از آنها می آموزم. در مورد اینکه امریکا امروز یگانه قدرت بزرگ نظامی و یا ابر قدرت است و تحت نام تروریزم هر عمل ناصوابی را در هر نقطه از دنیا که بخواهد پیش میبرد و بانی و پایه گزار این سیاست کثیف جورج دبلیو بوش یا همان بوش چوچه است و همین سیاست نابخردانه چار نا چار تعقیب میشود و در کره ارض خون خلق خدا تحت نام تروریزم ریخته میشود و به کشور ها تجاوز میشود و......، همه خوب میدانند و در آن جای شکی نیست و بازهم همه نیک میدانند که حمید گل ها و افرادی از آن قماش مهره های دست پنتاگون و سی آی ای و MI 5و موساد و.... هستند و باید با آنها مبارزه شود و درمقابل شان عکس العمل شدید نشان داده شودو....

اینها را مردم افغانستان بخوبی میدانند و اما مردم افغانستان یک متل مشهور دارند که : " سگ را بزن تا صاحبش بترسد" به این اساس نباید حمید گل ها را نادیده گرفت و احمدی نژاد ها را فراموش کرد و جنایات وحشیانه گلبدین و برهان الدین و هم قماشان جنایتکار شانرا به فراموشی سپرد. اما منظور من از حصه گرفتن در این نظر خواهی ، اظهارات جناب محترم دکتور صاحب صفی الله صاحبزاده است که در آخرین نظر شان که گویا اینبار به دقت نوشته اند در یکی جائی مینویسند : " .....با کمال معذرت باید بنگارم که هموطنان سطحی نطر خیلی ساده و سطحی فکر میکنند به سوته بزرگ که در ناموس کشور عمیق فرورفته فکر نکرده به مو های بیخ سوته چسپیده و زور می زنند تا مو های بیخ سوته را بکشند ، هموطنان به لحاظ خدا بیدار شوید سوته را بیرون کنید نه مو ها را ." محترما مثال شما به عنوان یک فرد تحصیل کرده و دکتور ، با تأسف که بسیار کوچه و بازاری است. دقت کنید چه نوشته اید : "....به سوته بزرگ که در ناموس کشور عمیق فرورفته فکر نکرده به مو های بیخ سوته چسپیده و زور می زنند تا مو های بیخ سوته را بکشند " . شما با این مثال بازاری وسخیف به تمام مردم افغانستان سخت توهین روا داشته اید.لطف فرموده منبعد در نوشته های تان کمی دقت فرمائید.

از جانب دیگر نظر به گفته شما چون جنایتکاران اصلی امریکا و انگلیس اند ، پس اگر نوکران پاکستانی یا ایرانی و یا عرب شان اگر هر بد و ردی که میگویند و هر جنایتی را که در افغانستان مرتکب میشوند، باید یخن امریکا را گرفت و حمید گل ها را رها کرد و اگر نوکران ایرانی ، انگلیس ها هر ظلم و احجاف و توطئه و تفتین ای که در حق افغان ها روا میدارند ، پس نباید در مقابل احمدی نژاد ها و آخند های ایرانی حرفی و سخنی به میان آورد ، بلکه باید یخن انگلیس را چسپید و یا اگر گلبدین به فرمایش آی اس آی پاکستان و استخبارات سعودی در یم روز بیشتر از دو هزار راکت را بالای مردم بی دفاع کابل فیر کرد، باید یخن پاکستان و عربستان را گرفت و به قدم های گلبدین گل پاشید، چه او خود یک نوکر بوده و است و از خود اراده ای ندارد.اما این کمترین را عقیده براین است که در نخستین قدم باید گلبدین ها و برهان الدین ها و امثال شانرا نابود کرد و غلامان زرخرید و حلقه بگوش بیگانگان راچنان درسی داد که صاحبان شان در ماسکو و تهران و قم و اسلام آباد و واشنگتن و لندن ، بخود بلرزند و حمید گل ها و احمدی نژاد ها را جرئت بالا نگاه کردن به سوی افغان ها نباشد. یار زنده و صحبت باقی


اسم: دوکتور صفی الله صاحبزاده   محل سکونت: کوپنهاگن دنمارک    تاریخ: 11.06.2010

هموطنان محترم و متصدیان پورتال افغان جرمن انلاین سلام !
در ابتدا لازم میدانم تا در مورد تبصره فوری خود که دیشب نوشتم هم از خوانندگان و هم از پورتال معذرت بخواهم ، به علت اشتباه تخنیکی به عوض اینکه تبصره فوری را از طریق ایمیل فقط به متصدیان محترم پورتال بفرستم به دریچه نظر خواهی فرستاده ام ، اگر میدانستم تبصره مذکور در دریچه نظر خواهی گذاشته میشود در ترکیب جملات و استعمال کلمات تعدیل می اوردم به هر حال امید است معذرتم پذیرفته شود .
از آنجائیکه گفتنی های زیاد و وقت کم است تا فرصت است و حوصله، تلاش میکنم گوشه از نظراتم را با خوانندگان شریک سازم .
ابتدا باید تذکر دهم که نظر دهندگان را لازم بود کمی صبر نموده تا در مورد تبصره مختصر اولی ام توضیح داده و بعد مرا مواخذه میکردند اما چنین نشد و به اصطلاح با شنیدن نام خدای نظر غوغا بلند شد ، از خدای نظر کسی پرسید نامت چیست ؟ جواب داد خدای ... فورا سوال کننده گفت کافر شدی .
جناب محترم عبدالجلیل جمیلی صاحب !
من تمام نوشته های شما را به دقت خوانده ام و هم نوشته دیگران را در مورد تان ، اما بر عکس جناب شما نوشته و تبصره های مرا نخوانده اید در غیر آن ایطور ضالمانه در موردم نمی نوشتید ، ایکاش تبصره های قبلی ام را خوانده بودید و مرا به دالپرستی و کلدار خواهی متهم نمیکردید ، جمیلی صاحب من به عوامل فکر میکنم و شما به عوارض .
من دایم گفته ام و خواهم گفت که پاکستان توسط انگلیس و امریکا جهت پیشبرد اهداف استعماری خود ساخته شده است و اسناد فراوان درین مورد موجود است ، خود عوام منطقه ارضی بنام پاکستان میگویند که پاکستان مستعمره غرب است و اصلآ آزادی ندارد و درین مورد نباید تردیدی داشت ، آقای جمیلی شما و امثال شما اربابان اصلی را گذاشته به غلامان بیچاره میتازید ، این را خو طفل هم میداند که زمامداران پاکستان توسط غرب مقرر میشوند مشرف ، زرداری ووو همه مامورین گماشته شده غرب اند هر وقت دل شان شد برطرف شان میکند طوریکه در مورد مشرف چنین کردند ابتدا برایش گفتند دریشی نظامی ات را به دریشی ملکی تبدیل کن مشرف گفت سر چشم و چنین کرد بعد برایش گفتند از منصبت دور شو باز هم غلام گفت سر چشم و لارد زرداری به جایش مقرر شد و مشرش حال گاهی در لندن و گاهی در واشنگتن بسر میبرد.
آقای جمیلی ! من از توضیحات بیشتر میگذرم و یک چیز را به هموطنان با سواد خود توصیه میکنم که اگر میخواهید نظر سیاسی بدهید لطفآ از تاریخ کشور خود با خبر شوید تاریخ منطقه را بخوانید و از سیاست های جهانی اگاه شوید در غیر آن مانند هموطن
نا اگاه ما محترم صبور واقف بی جهت فیر خواهید کرد ، صبور خان نام حمیدگل را شنیده اما از عمق مسایل کاملآ بیخبر ، فقط توانسته دشنام داده وشعار بدهد که جاسوس جاسوس جاسوس ...
با کمال معذرت باید بنگارم که هموطنان سطحی نطر خیلی ساده و سطحی فکر میکنند به سوته بزرگ که در ناموس کشور عمیق فرورفته فکر نکرده به مو های بیخ سوته چسپیده و زور می زنند تا مو های بیخ سوته را بکشند ، هموطنان به لحاظ خدا بیدار شوید سوته را بیرون کنید نه مو ها را .
چون بحث دراز میشود امید است جناب جمیلی صاحب کمی به طرز دید سیاسی ام پی برده باشد .
من حاضرم با احساس مسئولیت در همین موضوع مورد بحث به مباحثه دوام دهم و به اشارات محترم نعیم بارز در مورد اصطلاحات سیاسی چون دیموکراسی و غیره با دقت وارد تبادل نظر شوم و هم در مورد پاکستان و سیاست های پشت پرده این کشور با اسناد معلومات دهم .
یکبار دیگر خواهشمندم شعار ندهید در عوض دلیل معقول ارایه کنید گفتن جاسوس ، جاسوس هیچ فایده ندارد و هم خواهش میکنم دشنام نه دهید در عوض دلیل و سند ارایه کنید .
این بحث ادامه دارد فعلآ خدا حافظ .


اسم: افضل کندهاری   محل سکونت: ویرجنیا    تاریخ: 11.06.2010

به آ قای صدور واقف! بعد از تقدیم سلام به عرض برسانم که که من از نحوه انتخاب کلماتی شما آزرده ام ورنه در ابراز عقاید خود مخیر هستید-اما باالفاظیکه هتک حرمت اشخاص درآن مطرح نباشد و اگر مخالف نظر دیگران باشد، مؤدبانه جواب خواهید شنید!
لطفا ملاحظه بفرمائید که جند سطر شما چه هیاهوی را بر پا کرده است.
به گفته سعدی علیه رحمه:
چوکردی با کلوخ انداز پیکار
سرخود را بنا دانی شکستی
چو تیر انداختی بروی دشمن
چنان دان کاندر آماجش نشستی
زیاده وقت شمااهل نظر را نمی گیرم با عرض حرمت فراوان به هریک شما عزیزان .


اسم: عبدالجليل جميلي   محل سکونت: کا ليفور نيا    تاریخ: 11.06.2010

برادر گرامي امی‌ -جناب صفی الله صاحبزاده !
متأ سفانه با عدم توافق به تبصره های تان و برای روشن شدن ذهنيت شما مراتبی ذيل را تقديم ميدارم :
!- اگر هدف معرفي بزرگواران مرحوم گذشتهٔ تان برای من بوده خوش بختانه به آن آنقدر ضرورت ندارم زبرا سلسله و رسالت نسبي تانرا که از زبان گذشتگان مرحوم شما با پدر مرحوم و فاميل ما ومخصوصاً در همان مناطقي که به آن اشار کرده ام و با ز افتخار چندين مرتبهٔ که برسيدن به زبارت مرقد ميارک حضر غوث الاعظم دستگير ( سيد عبدالقادر جيلاني ) در بقداد داشته ام شما را نا دبده مگر فاميل و شخصيتهای زبرگوار فاميل محترم شما را که علمای جبد دين و خادمين واقعی اسلام بوده اند ميشناسم و اگر از قلب راست و ارادت پاکي که به اوشان داشته ام و با همين سني که شما اشاره کرده ايد بحبث برادر بزرگتر از شما و همدردانه بشما نوشته ام دوستانه مکلفيتاً بخود حق داده ام و اگر بازهم شما همان مطالب را در وصف يک همچو منافق بنام مسلمانی که به ذهن اين هموطن تان همان موقف منافقين دوَر حضرت رسول اکرم صلي الله عليه وسلم را درین روزگار و بر ملت مسلمان افغان داشته باشد دارد واشفق کياني را برای قتل حد اقل بيشتر از ده هزار افغان بيگناه بيگانهٔ مستقلی دارای استقلال و تماميت ارضيی بسيار پيشتر از خلق کردن نام و آزادی سر زمين بنام پاکستان ترغيب ميکند - چبزی بنو يسبد اگر توان نوشتن داشتم و ادای کلام باور کنيد هرگز دريغ نميکنم زيرا اول اگر ما بهر حالتي هستيم آيا او سر پياز است و يا دُم پياز و يا بگفتهٔ دوستي متو سط پياز و کل اگر طبيب با شد سر خودرا معالجه کند و اگر خيرات سر سیل پول ؛ بنام جهاد و مهاجرين افغان نميبود من که نا دبده نميگوبم‌ از لندی کوتل تا شهر پشاور خاکدان لوش آباد، تا جمهوريت اول افغانستان - پاکستان و اين جنرال طالب پرور چه کاره بود؟ و خود شما فقط برين جملات جوابیه اش خوب توجه کنبد! که جواب های حميد گل به شپبگل در همين ۲ جمله و مشت نمونهٔ خروار:
درمذاکرات ازهمه بيشتر نغش قوماندان قوای نظامي پاکستان، اشفق کياني نهايت مهم است پاکستان ميخواهد که امربکائيان افغانستان را ترک گويند. بر خلاف ؛ سعودی ها يا آنکه سياست مدار کرزی آنرا طور ديگر ميبيند ، هيچ گونه نقشی ندارند .چينائي ها نميخواهند اکنون درين خندق کشانيده شوند لاکن دربازسازی نقش عمده رابدوش خواهندداشت < با معذرت - اين رادر ملک ما کاش وازی و نو بد ولت رسیدگی گويند !>
حميد گل - من درين چيز خلاف را درک نميکنم که ده هزار افغان خرابکار و خآئن کشته شوند در صورتيکه کشور به صلح توصل ورزد.امريکائيها در عراق صد ها هزار انسان را به قتل رسانيدند خائنين ميتوانند به خوشی با امربکائيان کشور را ترک گويند . اگر دست نشاندهٔ شوروی نجيب الله در سال ۱۹۸۹ با روسها از کشور فرار ميکرد ، امروز زنده ميبود< وووووووووو
حال با هدف و دماغ انگليس خط ديورند ساز و باز تفرقه انداز پاکستان باز و باز روزگار بد همين ایام ماوشما و کردار و گفتار آن مداری و اين جمبوری که ۱۰هزار عسکر انگليس چرا بر همان خط فرضی جپورزی ميرود تا نطق جنرال هميد گل که دلش در راه اشغال ا‌فغانستان قروتک ميزند - شما چه قيا س و معيار اسلامي و انساني را بر آن مداری و اين جمبورئ ( سرحد ساز دبورند و سپس تجزيه کن افغانستان اطلاق خواهید کرد !! که ازاو به اين مميزات يک مسلمان ( جيبير انصاررض و تميم انصار رض مانند ميسازبد نوشتهٔشماست : " محترم جنرال صاحب حمیدگل برای یک دوره محدود رئیس سازمان اطلاعاتی اردوی کشور بنام پاکستان بود .
شخص مذکور فعلآ مواضع ضد استبداد غرب و یهود دارد ، اگر مواضعش راسخ و از ته دل باشد قابل تقدیر است"
پس اگر او ( نامحترم محترم شدهٔ شما و نا صالح صالح شدهٔ تان )يک دورهٔ ........ بود و حال متقاعد و چطور وچه کاراست! بابست به اسا س صداقت اسلامي به مشرفها و کباني ها توصبه ميکرد که يوغ مليارد ميليارد دالر امريکارا به گردن نگيرند وبه کم خود قناعت کنيد که بوی کفر دارد .
برادر گلم تا من وشمابه اين ذهنیت باشيم ( که ته وائي چه زه يم او زه وايم چه زه) اگر زنده نبودم - شما که جوانيد و خوش باور ! حميد گل گورنرجنرال کابل خواهد بود وهم افغانستان پارچه پارچه و باز آن روز سيه تا شام اسبا ب دستي با مرچ سرخ مطبخ حميدگل!
آن اشغال گری که از ۱۶۰۰ م کمپني هند شرقي تهداب ديورند در کله داشت منتظر سر حد سازی وغلامي افغان است - ونه امريکا ئي که جاغور آنرا ندارد.
و اگر بر جناب اسحق گيلاني که نسب حضرت عبدالقادر گيلاني را دارند اشاه کرده ام چطور و بکدام رو ورسم روسي راجنگجو خطاب مبفرمابند که خود شان جبهه نا ديده! در همان پشاور و غرق در تمول ؛ در مقابل همان عسکر (شجاع گفتهٔ خودش ) روس سنگر کني داشتند وبا ا سم ميارک مربد نواز مجاهد بزرگوار !!! ذهي افتخار که در دولت کرزی با گوشتش جنگيست و با شوربايش آشتي ( بيچاره از مفلسي معاشک اسعاری شورا را با شوروا مينوشبد - ولؤ تيغ برخ دولتي ميکشد ولو که بنام انتخاني باشد و اگر سوال از انتخاب واقعي ملت است بفرمايند موقف خود شان چيست - نمايندگي ملي و يا پيری و مريدی ؟؟؟پس فرق اين فرزند حضرت گيلاني با استاد رباني دستگير بوس پوتين در مسکو چيست ؟
در مور خدمتم بوطن که بدان افتخار دارم - از ۱۹۵۴ تا ۲۰۰۳ خداوند هادی و خدمت وطن ،مرامم بوده و بفضل خداوند همه به شمؤل تمام محصلينيکه در کلتور ی سفارت مسکو تا آغاز دور رباست جمهوری شهید محمد داود خان- کار کرده ام سر بلندانه مينويسم و ميگوبم که به لطف خداوند دهن پر آب نبوده ام و اگر دولت موقت نو تشکيل افغانستان در ۲۰۰۲ برای جلب همکاری مامورين گذشته ندا زدند در طيارهٔ که بوطن برگشتم پنج نفر بوديم و بعد به دهها و صد ها رسيد که همين لحظه بالا از لست سازی قطار بزرگ ماموري وزارت امور خارجه همانها اندو ما نند من < در مورد کانادا و داکتر عبد الله اگر مطالعه نکرده ايد لطفاً در افغان - جرمن آنلاین و آرشيف مقالات رفته اين عنوان را کليک کنيد (( جناب فاضل محترم ؛ نه کلام و نوشتهٔ من ، بلکه شمهٔ از جنابات مستند آغای داکتر عبدالله شما را پاسخ است )) و ا‌نرا با دقت و حوصله که در ۲۴ صفحه است خوب بخوا‌نید و باز لطفاً بمن و درين سايت بنويسيد و اگر اشارهٔ شما سن تقاعد و بيکاريست - حبفم مي آيد که برای شما جوان منور اين را بنويسم که به نظر اين عاجز موسفيد - خدمت همنوع در وطن و برای وطن و مخصوصاً درين حالت وطن هم مانند اين است که اگربه گفتهٔ شما هم آن فربضهٔ ملي را که برايم مانند فريضهٔ اسلامي و پنج وقت نماز فرض است ترک کنم پس فرق من و آن حيوان بي احساس علف چر چه خواهد بود ( به شما که اشارهٔ نکرده ام ! ) و اگر شما موقف سفارت را معيار کارم ميدا نيد حق داريد چون مرا هرگز نديده و هيچ وقت نشناخته و نمي شناسيد - درآن سفارت اعضائي بودند وهنوز هستند که داکتر عبدالله جان به رد قسم - يک سنت يک سنت بنام افتتاحيهٔ دفتر تا اقامتگاه نفرست و خلاصه با موجوديت ۴ عضو ،زیر نظر شان وبا تصرف بودجوی يکصد هزار دالر کانادایي سفارتي ساختم و ارتباطي باا فغانانم برقرارو شرکتي در خوب و بد شان داشتم که يا آن شکر خداوند را بجا ميکنم که با سر بلند حتي جناب ریيس جمهور افغانستان در سفر رسمي به کاناداو با عدهٔ از وزرا از آن رسماً تشکر کرد ولي از داکتر عبدالله شکايتي نکردم زبرا خودم جيبي نداشتم که اندوختهٔ را در آن راه باشدو بفرمایش راستين شما - چون با عبدالله اين مرتبه و با گروپ مختلسش مستقيماً در زير دستم آشنا شدم با کابل ووزارت تا داکتر عبدالله وداع کردم و اگر قسمتي داشتم در زندگي برای برگشت دائمي بوطن - به خدای خود التجا دارم بمن توانا ئيی و تا لحظهٔ رفتن ازين جهان بدهد که در خدمت بينواترين و محتاج ترين و افتاده تربن افغانهای خود باشم که برای من ب اين سن کهولت از ۸۲ سالکي و با مشکلا ت بيشتر ی که خواهند داشت خدمت واپسيني را کرده بتوانم که حکم فرض رادارد و در اخبر برادر گرامي ام شنيده ايد - ميگو يند ؛
هيچکس نخارد پشت من بجز ناخن سر انگشت من دعا کنيد ورنه غلامی نا کسی مانند حمبد گل شهامت خودکشی بکاردارد و خداوند يارتان و نزد من وطن وطن است و دشمن دشمن !!! جمعه ۱۱ جون ۲۰۱۰//۲۱جوزای ۱۳۸۹


اسم: صبور واقف   محل سکونت: کابل    تاریخ: 11.06.2010

جواسیس آی اس آی برای پوشاندن حقایق و جلوگیری ازافشای جنایاتشان مذبوحانه در تلاش اند موضوع اصلی بحث را به بیراهه بکشانند. این آقای با نزاکت با دار و دسته ا ش در حالیکه مرا متهم به بی تربیگی میکند خودش به کرات دو و دشنام مستقیما نثار بنده نموده در حالیکه حملات من مستقیما متوجه حمیدگل بود نه این شخص و جائی هم اگر قهر خودرا در کلمات تمثیل کرده ام به کس خطاب سگ نکرده ام اینست تربیه و آنهم از یک صاحبزاده. برای اینکه تیر دشمنان افغانستان به هوا برود از مباحثه درین راستا خود داری کرده و جوابم در آئینده به هر چرندی که بمنظور مختلل کردن بحث در مورد شاه الجواسیس حمیدگل باشد خاموشی است.
از پورتال به علت حذف کلمۀ "کودن" از نوشته ام دلخور نیستم چون این بیچاره ها هم مسؤلیتی دارند ولی وقتی میبینم که آقای "دوکتور" با تربیه سه بار مرااز زبان سه خواهرش "سگ " از زبان برادرش"سگ" از زبان قزیب الرحمن "لچک"از زبان چند داکتر و ماستر"سپک"از زبان روستار ترکی "دبه کوسه" بالاخره به زبان خودش "سگ غوغو گر"خطاب میکند گله ام می آید زهی تربیه ات اقای "دوکتور با تربیه"
با عرض احترامات از یک هموطن کم سوادتان بقول "دوکتور دانشمند"


اسم: صالح مامد   محل سکونت: خیرخانه    تاریخ: 11.06.2010

او مردم او داگتر های عقلی و عصبی و روانی و کارمندان د تولنیزو علومو متخصصانو اینجا موضوع سر مصاحبۀ شپیگل آنلاین با حمید گل، سابق رئیس استخبارات پاکستان میباشد شما آقایون متخصص که بایک حرف مخالف حاضرید یک کتاب ضخیم بنویسید یکمی بخود ائید و سر اصل موضوع گپ بزنید!!
با احترام


اسم: صفی الله صاحبزاده    محل سکونت: کوپنهاگن دنمارک    تاریخ: 11.06.2010

تبصره فوری :
پورتال محترم افغان جرمن آنلاین :
طوریکه دیده میشود یکعده نظر دهندگان بی بند و بار و بی تربیه به سویه عناصر فرومایه کوچه و بازار بیدون کدام دلیل و یا نظر سازنده شروع به دشنام دادن های رکیک نموده اند ، و فقط شعار میدهند .
پورتال باید توجه داشته باشد که چنین اشخاص به اصطلاح ولگرد بازاری که فقط و فقط دشنام یاد دارند به این بحث صدمه میزند .
پورتال محترم :
نظر دهنده از دنمارک بنام احمد الله صاحبزاده که داکتر طب و متخصص امراض روانی است برادر خورد من است و در همین نظر خواهی یک جمله مختصر به انگلیسی نوشته که مباحثه با عناصر پرو امریکن بیفایده است ، احمد الله صاحبزاده از محل کارش تلفون کرد و گفت لا لا خدای ته وگوره د بی حیا او بی عزته سپو سره بحث مکوه .
پورتال محترم : آیا لازم است با اشخاص بی تربیه که یکی بعد دیگر دشنام میدهند داخل مباحثه شد .
همین شام سه خواهر دیگرم که داکتران طب اند و زندگی آبرومندانه دارند تیلفونی از من گلایه کردند و گفتند لا لا جانه خدای د پاره خپل کورنی عزت وساته او د داسی سپیو سره خوله مه اچوه .
دوستان دیگرم چندی قبل از سویدن و ناروی که اکثر شان دارای تحصیلات غالی ماستری و دوکتورا اند برایم توصیه کردند و گفتند :
گرانه وروره دروند یی زان د سپکو سره مه اچوه .
پورتال محترم :
فکر میکنم مرتکب اشتباه شده ام ، جناب فریب الرحمن سعید برایم گفت با اشخاص لچک نه باید درگیر شد .
پورتال محترم :
دوکتور فاروق اعظم هیچگاه با چنین اشخاص بی آبرو درگیر نمیشود .
پورتال محترم: دوکتور روستارتره کی مدت ها قبل برایم گفته بود داکتر جانه زینی تبصره کونکی کوسه دبه دی ورسره مه نخلیگه .
به هر حال دیده شود پورتال چه اقدام میکند .
در غیر آن از طریق آبرومندانه خود را ازین بحث خواهم کشید ، نه به خاطریکه دلیل ندارم بلکه به علت اینکه با سگان غوغواگر در گیر شده ام .
پورتال محترم من آمادگی نشان داده بودم تا با محترم نعیم بارز و محترم جمیلی وارد مباحثه شوم و آماده خواهمبود تا با ولی احمد نوری و امثال شان وارد بحث شوم اما هرگز حاظر نخواهم شد با عناصر بی تربیه کمسواد وارد بحث شوم .


اسم: دوکتور صفی الله صاحبزاده   محل سکونت: کوپنهاگن دنمارک    تاریخ: 10.06.2010

بسم الله الرحمن الرحیم
الاانهم هم المفسدون ولکن لایشعرون
من عمدآ چند سطر خیلی مختصر در مورد بحث جاری نوشتم و منتظر شدم تا عکس العمل ها را ببینم . تا حال آقای بارز ، محترم عبدالجلیل جمیلی ، صبور واقف و برادر محترم افضل کندهاری در مورد نوشته ام نظر داده اند .
هر چند به نکات مختلف متذکره میتوان یک مضمون مفصل حتی کتاب ضخیم نوشت اما مصروفیت و کمبود وقت موانعی اند که مجبورم در همینطور نظر خواهی ها نوشته و تبادل افکار نمایم و چنین تبادل افکار را مفید میدانم زیرا هویت ها و حقایق افشا شده و خوانندگان قضاوت میکنند ، که صد البته قضاوت خوانندگان خیلی مهم است نه دو و دشنام نظر دهنده، در مورد دشنام دادن باید متذکر شد که شخص دشنام دهنده هویت خود ، تربیه فامیلی خود و تربیه محیط ماحول خویش را نمایان میسازد ، به آنهم اگر کسی دشنام میدهد باید دلیل معقول داشته باشد ، مثلآ وقتی کسی را دشنام میدهیم که دزد هستی باید سند دزدی اش را داشته باشیم در غیر آن کسی که بد و رد میگوید به گفته عوام میتوان در موردش گفت که شخص فضول است زیرا فقط دشنام دادن یاد دارد و بس .
صبور واقف بیدون اینکه دلیل و سند ارایه کند تا توانسته مرا بد و رد گفته است ، من کدام دلیل معقول در مورد دشنام هایش نیافتم اگر دیگران یافته باشند بنویسند ، به هر حال در موردش باید مختصر یاد آور شد که استند کسانی که کلمات و جملات را بکار میبرند بیدون اینکه معنی آنرا بدانند ، مثلآ میگویند مرتجع ، عقبگرا ، فلان و فلان ، البته استعمال بعضی کلمات ناشی از بیسوادی و یا کم سوادی میباشد . طوریکه همه هموطنان اطلاع دارند وقتی خلق و پرچم با کودتا قدرت دولتی بدست گرفتند مارش ها ، بیانیه ها و تبلیغات وسیع بکار انداخته بودند و شعار های از قبیل مرگ بر امپریالیزم ، فیودالیزم و ارتجاع سر داده میشد در حالیکه اکثریت هموطنان ما نسبت بیسوادی کلمات امپریالیزم ، فیودالیزم و ارتجاع را نمی دانستند و بسیاری فکر میگردند که شاید معانی کلمات مذکور دشنام شدید مانند بی ناموس و ازین قبیل باشد ، یکی از دوستان دوره پوهنتونم در آنزمان برایم متذکر شد که روزی از طریق بس شهری بسوی پوهنتون در حرکت بود دو هموطن نسبتآ کهنسال با هم در نزاع شدند یکی به دیگری با قهر دشنام داد طرف مقابل با فریاد برایش گفت ای امپریالیزم ، فیودالیزم و ارتجاع وقتی از بس پائین شدی سر شکمت بالا میشوم .
در مورد صبور واقف همینقدر کفایت میکند بیشتر ازین با وی در مورد مسایل جاری و مواضع باریک و نازک سیاسی صحبت نمیکنم ،
اما و اما هم با محترم عبد الجلیل جمیلی و محترم نعیم بارز تذکراتی دارم امید است با حوصله مندی وارد مباحثه شوند ، و از پورتال محترم افغان جرمن آنلاین توقع دارم تا با رعایت بیطرفی کامل زمینه را فراهم سازند تا با محترم نعیم بارز و جمیلی صاحب وارد مباحثه شده تا خوانندگان محترم قضاوت نمایند .
قبل ازینکه درین مباحثه طویل داخل شوم ابتدا طور خلص بعرض جمیلی صاحب برسانم که آنچه در مورد من نوشته اند ناشی از عدم شناخت ایشان از طرز فکر سیاسی من میباشد ، در غیر آن مرا به کلدار و دال پرستی متهم نمی کردند و سبق وطندوستی و ناموسداری وغیرت افغانی نمیدادند و نه از سید اسحاق گیلانی نام میبردند .
اقای جمیلی با عرض معذرت خدمت شما عرض کنم که شما با نام صاحبزاده ها اشنا اما از اصل و نصب شان اطلاع ندارید ، محترما در فرصت اول باید هویت نصبی خود را به شما نمایان سازم و بعد عرض بدارم که سید اسحق گیلانی و سید احمد گیلانی ملی کدام باغ اند که از آنها در ارتباط با من متذکر میشوید ، هر چند برایم نهایت ناپسند است تا از اصل و نصب یاد آور شوم اما سو استفاده نهایت خبیثانه مشتی عمامه داران جاسوس با اصل و نصب مجهول که منافقانه با حبا و قبای شان عوام الناس را فریب میدهند درینجا لازم دانستم تاکمی در مورد هویت نصبی خود بنویسم :
جد هفتمم جناب سید محمد بابا مقارن سلطنت بار دوم شاه محمود سدوزائی از منطقه وزیرستان ( افغانستان مقبوضه امروزی )
به منطقه مشرقی وارد شد ، سید محمد بابا نواسه سید محمد درویش بود که جد چهاردهم ان به عوث ا لاعظم دستگیر میرسد ، اینکه چرا به صاحبزاده مشهوریم درینجا لازم نمی بینم که توضیح دهم ، تکرار میکنم که اصل و نصب مهم نبوده بلکه تقوا و فضل مهم است
و اینکه از نصبم نوشته ام معنی آن اینست تا دین فروشان و نصب فروشان را متوجه ساخته که با جاسوسی و بی ننگی شان روح آن اولیای کرام را نارام نه سازند ، و هم اگر فرصت یافتم تا بدانم اسحق خان و افندی خان واقعآ اولاد جیلانی اند و یا مثل نوت چار تکه نمبر بدل .
آقای جمیلی قبل ازینکه با شما وارد بحث سیاسی در مورد افغانستان و جهان شوم باید خاطر نشان کنم که در زبان پشتو متل است که میگوید " زه درنه پور غوارم ته رانه نور غواری " ، درین ارتباط شما قرضدار وطنداران هستید که جناب شما چرا با این سن و سال تان که به فضل خداوند نواسه های شما هم جوان اند حاظر شده بودید که به حیث سفیر یک رزیم مزدور وظیفه انجام دهید ؟
و بدتر از ان چگونه تحمل نموده بودید که وقتی دبل عبد الله که یک انسان جاسوس جند جانبه و یک انسان بی ننگ ، بی غیرت و وطنفروش
بیمقدار است به وظیفه ذلتبار سفارت در کشور کانادا ادامه داده بودید ؟ آقای جمیلی با شما تا همینجا بس است ، بحث ما ادامه دارد اگر شما بگذارید من مادنی والای شما نیستم ، آماده مباحثه باشید کمر تان را بسته کنید پسر ها و نواسه های تان را هم به کمک بخواهید این گز و این میدان .
آقای نعیم بارز خوش امدید ، اینکه گفته اید امریکا یک کشور دیموکرات است و موجودیت دزدان ناتو را توجیه میکنید باید خدمت شما عرض شود اگر انتخابات و پارلمان نشانگر دیموکراسی و صاحب دیموکراسی حق اشغال کشور دیگر را دارد درین صورت بلاتردید اگر شما در زمان چنگ اول افغان و دوم افغان و انگلیس میبودید در آنوقت حتمآ میگفتید " ای افغان های احمق با انگلیس جنگ نه کنید زیرا انگلیسها پارلمان دارند و ما نداریم "
آقای نعم بارز ! با شماهم گفتنی های زیاد دارم ، اگر دلیل دارید این گز و این میدان امید از بحث فرار نه کنید .
چون بحث دراز شد در همین جا خاتمه میدهم :
واجه جمیلی و نعیم بارز هماری بحث حال حلد تا بان دیشپی ایزملوتن خدا خافظ .


اسم: صبور واقف   محل سکونت: کابل    تاریخ: 10.06.2010


محترم کندهاری
نمیدانم اظهار مراتب انزجار در مورد دشمنان وطن (چپی ها، راستی های افراطی،بنیاد گرا ها و همسایه های طماع) چرا به مزاج مبارک شما برخورد؟ برای من و امثال من که کم هم نیستیم وقتی خود را در ماحولی که دران تنگدستی و فقر و بیکاری و بیچارگی وگرسنگی و بی سرنوشتی و بیدانشی بیداد میکند میبینیم و خواب و راحت و امنیت ما و حتی هوای راکه تنفس میکنیم مستقیماً متأثر از شاهکار های این دشمنان مام وطن میدانیم ،به خود این حق را میدهیم که احساسات خودرا در مورد حق زندگی کردن و حیثیت و آبرو ی از دست رفتۀ خود بیان کنیم. شما راستی هم که از برکت همین "محترم جنرال صاحب" ها در بستر گرم و نرمتان در امریکا تشریف دارید و به اصطلاح آبتان سرد و نانتان گرم است از شرایط زنگی هموطنانتان اگر باخبر میبودید به ما چنین نمیتاختید. ولی "افتوبه دو انگشت پت نمیشه" و شما و امثالتان مثل صاحب زاده ها یا مجبور هستید برای تداوم مستمری و معاش به ولی نعمت خود خوش خدمتی کنید و ووظیفۀ خودرا همانطور که برایتان دیکتی میشود اجرا کنید و یا زیر تأثیر افکار پسگرایانۀ بنیاد گرائی تحمل شنیدن حقایق را ندارید و در هر چیزیکه نام اسلام را میبینید آنرا آیۀ قران میدانید. ولو شرف و ناموستان هم در خطر باشد. حمیدگل و امثالش این مسأله را خوب درک کرده اند وازین ضعف وسعت فکری و عدم دانش از اسلام واقعی افراد، این حربۀ کاری را در سی سال گذشته خیلی مؤفقانه به مرحلۀ اجرا گزاشته است. با این طرز تفکربفرمائید از یک پاکستانی هم که دشمن معلوم الحال افغانستان است یک قهرمان بسازید،آنهم ملی.
نمیخواهم دیگر به این یاسین خواندن ادامه دهم ،چون آتشی به داغی آفتاب هم نمیتواند مغز های منجمد را باز کند . خصوصاً که این مغز ها در لفافه ای بنام داکتری و انجینیری پیچیده شده باشد. ولی خوشا به حال شما و صد هزار افسوس به حال وطن و وطندارم که از برکت شما محتاج لقمۀ نانی و جرعۀ دوائی برای یتیمش است .
والسلام


اسم: اېمل خان فیضی   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 10.06.2010

آیا بهبود واقعی روابط کابل با اسلام آباد میتواند تا حدی حل معضلۀ امنیتی افغانستان باشد؟

کناررفتن امر الله صالح از ریاست عمومی امنیت ملی میتواند اکنون مژدۀ خوبی باشد برای حمید گل و دیگر جنرالان آی اس آی. همکاری و نزدیکی صالح با سازمان استخباراتی هند طی سالهای اخیر برای نظامیان پاکستان به یک درد سر مبدل گردیده بود. رسانه های داخلی و خارجی امر الله صالح را در این روز ها بیشتر تحت پوشش خود قرار داده اند. صالح، در یک مصاحبۀ تلویزیونی، دیروز چهارشنبه، گفت که "استعفای وی یک پیروزی است برای حکومت اسلام آباد". او همچنان افزود که "مقامات پاکستانی میخواستند تا شخصی را در مقام وی داشته باشند تا هرآنچه آنها بخواهند انجام دهد". وی به این باور است که حکومت کابل اخیراً به این فیصله رسیده است که از یک موقف قابل انعطاف، روابط خود را با اسلام آباد بهبود بخشد.
رسانه های معتبربرتانیه چون " د گاردِیَن"، "تیلیگراف" و چند نشریۀ امریکایی، به قول از نزدیکان امرالله صالح، در شماره امروز شان نوشته اند که رئیس جمهور کرزی اعتماد خود را بر استراتیژی و قابلیت نیروهای غربی در قسمت بهبود امنیت افغانستان از دست داده است و به این باور است که تغییر جهت دادن بسوی پاکستان بهترین "چانس" است برای خاتمۀ شورش طالبان.
اینکه این گفته ها تا چه حد نزدیک به واقعیت است، قابل غور و بررسی میباشد، اما سوال این است که آیا بهبود واقعی روابط کابل با اسلام آباد میتواند تا حدی حل معضلۀ امنیتی افغانستان باشد؟


اسم: Rangeen   محل سکونت: Balkh    تاریخ: 10.06.2010

http://www.afghan-german.de/upload/Tahlilha_PDF/nasim_nadim_dawate_rabani_az_hamidgul.pdf

http://www.afghan-german.de/upload/Tahlilha_PDF/maiwandshah_por_masoud_de_hamidgul.pdf


اسم: ختیڅ   محل سکونت: ننگرهار _ افغانستان    تاریخ: 10.06.2010

سلام هموطنان داننده
به جای پرداختند به گپ های *** "صفی صاحبزاده" بهتراست به نیات وآرزوهای شوم ونحس سازمان دوزخی I S I و ریس قبلی وفعلی او پرداخته شود.
سازمان جنایت پیشه ودوزخی که پاپی کک های زیادبرای ویرانی افغانستان کهنسال تربیه کرده است. ودرنظام نظامی گری اش غربی هااورادیموکرات می خوانند.
مردم ما بابیدادگرهای مختلف ومتنوع درجدال وکشاکش است, درتاریخ مواقعی فرامی رسد که صبور واستوارهمانند آسمایی وشیردروازه بایددربرابردشمنان داخلی وخارجی ایستاده گی کرد وازبیدادگرنگریخت.
کسیکه ازبیدادگرمی گریزد, رفع بیدادرانمی کند, بلکه بیدادگررابرمی انگیزاندکه به دنبال اوبرود.موقعی ازبیدادگروجنایت پیشه بایدگریخت که هنوز درجنایتخواه_جنایت پیشه احساس شرمی باقی مانده باشد. آنکه می گریزد, نمی تواندبه بیدادگرشرم بیاموزد, بلکه اورابیشرمترمی سازد.
صفی صاحبزاده
این رامی دانی که ملت به باطل واباطیل بودن کاروکارنامه تو,رهبرانت, وریس صاحب تو ,بدرستی آگاه شده اند. ملتی که دو دهه همه هست وبود خودرادرگروه آزادی وطن گذاشتند ونمازآزادی راباخون دل وضو کردند,ولی درآخردیدندکه نه باآزادی آوران بلکه باقصابان وجلادان حرفوی وستاژیرهای آدمکش چون مسعود,گلبدین,ربانی,سیاف,محقق,دوستم,خلیلی,قانونی,فهیم,عبدالله عبدالله,چکری,بابه جان,احمدزی,دلاور,نورزی, وخاین مردان دیگر مواجه هستند که چشم به مال وناموس آنهادوخته اند. وآنهای که الله اکبرگو بودند,لاهول گوشده اند.
صفی صاحبزاده
شمابودید که کشورمارابه مهمانسرای القاعده تبدیل کردید وزمینهء ورود دایناسورهای طالبی رافراهم ساختیدوربانی دجال ازجنرال حمیدگل آ اس آیی خواهان مشاوریت شد.
وقتی گپ هایت رامی خوانم,عق ام می گیرد.بگفتهء مینااسدی دل آدم می خواهد هزاربار عق بزند.
احترام به صلح


اسم: Ahmadullah Sahebzadeh   محل سکونت: Denmark    تاریخ: 10.06.2010

I wish Safiullah Sahebzadeh have learned at discution with some Afghans? pro American is useless


اسم: افضل کندهاری   محل سکونت: ویرجنیا    تاریخ: 10.06.2010

به آقای صدور واقف بعد از عرض سلام باید اضهار کنم که: این گونه تاختن با این گونه الفاظ زشت و جملات رکیک از محتوای دماغ دانشندان بعید است ،مگر آن نگارنده خود در خور همچو جملاتی باشد.
گیرم آقای صاحب زاده هر نظری را درهر هر موردی که ابراز کرده باشند جواب نبائیست اینطور میبود.
جالب اینکه تنها به دشنام ایشان اکتفا نشده بر غائبین غیر ذیخل نیز بی شرمانه تاخت شده است، که به نظر بنده این خوددر نهایت ، جهالت وکور دلی وعصبانیت تازنده را افشا میسازد.
ای برادر تو همان اندیشه ای -
ما بقی خود استخوان و ریشه ای
گر گلست اندیشه تو گلشنی
ور بود خاری چو هیمه گلخنی
گر گلابی بر سرو جیبت زنند
ور تو چون بولی برونت افگنند
وناگفت نماند که خوب وبدی اندیشه در سخن ظاهر میگردد.


اسم: صبور واقف    محل سکونت: کابل    تاریخ: 10.06.2010

جناب صفی الله صاحبزاده:
اگر احترام به این یگانه پورتال ملی و بزرگانی که به این بخش سری میزنند نمیبود آنچه *** در خرجین داشتم نثارت میکردم.ولی ما از بزرگانی چون محترم بارز که چه با حوصله جوابت را داده است می آموزیم. متأسفانه من وقتاً فوقتاً وقت گرانبهای خودرا بخواندن مطالب بی محتوایت در مورد دین ضایع کرده ام و خوب میدانم که افکار پس گرایانه ات از کجا آب میخورد.ولی باز هم امیدوار بودم عبور ایام ، بالاخره عقلت را درمان و چشمانت را بینا و گوشانت را شنوا خواهد کرد. و اگر نه سر جُنباندی، ***و رفتی پسِ کارت. .*** ودانا بالاخره در هر جامعه وجود دارد و نباید جدی گرفته شوند. اماوقتی دیده میشود که:
از مبتکر بربادی وطنت،
از سردستۀ جنایتکارانی که شب و روز، بدون استثنا...مادری، پدری،برادری،خواهری را از نعمت زندگانی و همه بود و نبودش محروم میکند،
ازقاتل ملیونها... بلی ملیونهاهموطنت ،
از پیر و پیشوای جلادانی که جوانان معصوم وطن مارا سر میبُرند
از عامل تمام بدبختی های هم میهنانت،
از دشمن شماره یک وطنت،
از کسی کی حتی در دوران تقاعد خود از رذالت و آشوب گری و آشوب پروری و تربیه و تقویت آشوبگران دست نمیبردارد،
ازین مریض روانی ودشمن ناموس وطنت که همان دشمن ناموس من و خودتو است ، با *** سماجت ددمنشانه به دفاع برمیخیزی و ازین ملعون خونخوار که نا ممکن است منافع شخصی به هر عنوانی که باشد نداشته باشد با احترام خاص به تعریف و تمجید میپردازی.و ازاین پلنگ در جامۀ ملنگ ، ضد صیهونیزم و خلاف عیسویت؟ و یا ضد غرب و امریکا؟ بدفاع میخیزی، صرف برای اینکه مسلمان است؟ پس به اندازۀ نخود اگرعقل داری بیا و وضع ذلت بار وطن ووطندارت را ببین که آیا ازدست آب خِت کردن همین بادارت و سازمان جهنمی آی اس آی مگر نیست؟ آیا آه وزجۀ بیوه و اشک هزاران یتیم برایت ارزش ندارد؟ یقیناً که جوابت نه است... .

سعودی های جاهل که خودرا خادم حرمین شریفین قلمداد میکنند در باده گساری و زنبارگی، از شهرت جهانی حذ میبرند،و در سایه و حمایت همین غربی ها به فحاشی و هزاران فساد دیگرمصرو اند ولی "محترم جنرال صاحب" پشت افغان بیچاره و مظلوم را رها نمیکند؟. خلاصه ،دیگر کاسۀ صبر باید بفرقت چنان کوبیده شود تایا به عقل بیایی ویا اینکه شرفیاب رهبر دیگرت ضیاالحق در جهنم گردی.چرندیات سید قطب و حسن البنا هم برای من و امثال من که از دین و دنیا فهم بهتری از شما ها داریم پشیزی ارزش ندارد...خلاصه ، بیا اول انسان و انسانیت را بشناس،بعد وطن و وطندارت را صاحب عزت و آبرو بساز و بعد غم دینت را بخورتا هم سرفراز شوی و دنیا و مافی ها به مرادت باشد و هم در های جنت برویت باز و حور و غلمان درانتظار.

من از هموطنان و خاصتاً ادارۀ محترم پورتال اول طالب پوزش ام و دووماً جداَ تمنا دارم که جلو این جواسیس وطنفروش وتیکه داران دین را بگیرند .وطن عزیزو دین مقدسم را که بازیچۀ این منافقین است ازین بیشتر توهین و تحقیرننمایند. حیثیت و آبروی من و شما حیثیت و منزلت وطن ما ومقام و منزلت دین ماست که متأسفانه آنرا از ما ربوده اند و به بهانۀ آن ، عجب نیست که این دوکان داران و تیکه داران برای حفظ منافع خود و باداران خود از هیچ نوع حیله دست بردار نخواهند بود و مرغ یکپایشان همیشه در زیر بغل شان است و خواهد بود.
خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ
والسلام


اسم: عببدالجليل جميلي   محل سکونت: کا ليفورنيا     تاریخ: 10.06.2010

جناب صاحبزاده ! با احتراميکه به صاحبزاده های ملي وطنم چه در منطقهٔ چرخ لوگر و چه در مسحيي ولسوالي چهار آسيا ب و مناطق مختلف افغانستان دارم و چه جناب صاحبزاده بهائي جان که استاد بيلتون با خواندن اشعار شان مجالس راروح و رونق مي بخشد - از خواندن اسم مبارک شما هم احساس خوشی کردم که افسوس با قرائت متن جوابيهٔ تان به نوشتهٔ جناب نعيم بارز آب سردی بر سر و قلبم ريخت و در آئينهٔ قلم تان ترسبمي از دال بازی و حميد گل ستائي را بافتم که خدا ناکرده شما هم ما نند لنگرداران جهادی ما شاگرز نکرده و مستي کلدار به دل تان نزده باشد. - برادرم - صدراعظم های ديروز تا امروز باداران لندنيی حميد گل و اوباما جان جهان گردان - به اين تون و کثافت به آدرس افغان و افغانيت سبک سرانه و تو هينا نه نه گفته و لا طائلاته نخواندند که اشفق کباني - چوکرهٔ مشرف و قابوچي بوکنگهم را مامور سازند تا با اشغال اين وط‌ن(۰ که بي تفاوت است برای شما )وقلاده دار ان امريکائيش هم را نيز به پشبزی نخرند -

ميدا نيد وطندار ما در نظر خواهي نوشته اند( و بخوانيد ) که اين قابوچي ملکهٔ کامنولت دار هم مانند بريژ نيف ملعون تا به فرق نشه نباشد سخن زدن و زبان شور دادن را از دست داده و با نشهٔ دور از اسلاميت در اسلام آياد نشسته خودرا مسخر کنندهٔ پامير مي بيند و لي حبف است بر شما که هم مانند جناب اسحق گيلاني نمک حرام افغانيت با خوردن نان و نمک دوروزهٔ مسکو - ميسرايد که روس ها جنگجو هستند و افغان ها مردمان جنگجو را دوست دارند و اين است نمونهٔ سيادتيکه هم ما نند جنا ب شما خودرا در ..... دشمن وطن ميا ويزدو فکر ميکنم اگر همين رسم و راه - اينده ساز تان است - ازهمين روز یکه درکوپنهاکن و تبعهٔ دنمارک هستيد رسماً بر تظاهرافغانيت تان خط بطلان بکشيد - زيرا در افغانستان بيچاره نمک حرام زياد است و جائي برای بازگشت بي مفهوم شما نمانده است بهتر است که تُوغری به درب حمبد گل جاب دق الباب کنيد !!!!!!!!!!!! آغا جان از مواضع حميد گل ياد آور شده ايد - مواضع جناب شما ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 09.06.2010

محترم آقای صاحبزاده سلام!

ماهیت دولت امریکا وبعضاً عملکرد زشت آن مساله ای نیست که ما بتوانیم در اینجا روی آن به بحثت پرداخته و انتظار اقتاع همدیگر را داشته باشیم.
از دید من امریکا دارای نظام دیموکراسی است ولی معایب خود را هم مثل سایر دولت های قدرتمند جهان دارد. برغم معایبش در شرایط حاضر وجود قوایش در افغانستان ضرور و درکل به خیر مردم ما است.با عرض احترام


اسم: ایمل خان فیضی   محل سکونت: Germany    تاریخ: 09.06.2010

اظهارات اخیر حمید گل: یک واقیعت تلخ واما روشن زمان برای افغانستان


اسم: صفی الله صاحبزاده    محل سکونت: کوپنهاگن دنمارک    تاریخ: 09.06.2010

محترم جنرال صاحب حمیدگل برای یک دوره محدود رئیس سازمان اطلاعاتی اردوی کشور بنام پاکستان بود .
شخص مذکور فعلآ مواضع ضد استبداد غرب و یهود دارد ، اگر مواضعش راسخ و از ته دل باشد قابل تقدیر است .
خدمت محترم نعیم بارز عرض شود در همین حالیکه این سطور را مینویسم و در همین لحظات که خواننده این سطور را می خواند ، دستگاه جهنمی سی ای ای مشغول توطه بوده و پلان میسازد که چگونه مبارزین ضد استبداد و استعمار را در گوشه و کنار جهان ترور نماید .
آقای نعیم بارز یک طفل ده ساله که سواد داشته باشد میداند که امریکای خبیث پدرکلان تروریزم است .
مرگ بر ترورستان وحشی غرب .


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 08.06.2010

خواننده محترم سلام!
جنرال حمید گل یکی از افراد اصلی سازمان تروریست پرور و بحران آفرین در منطقه و در سطح جهان است، این شخص که قبلاً در حکومت جنرال ضیاالحق در راس مقاومت افغانستان علیه تجاوز دولت شوروی قرار داشت، کشور و تمام ارزشهای مردم ما را ویران و نابود ساخت.
جای بسی تاسف است که دولت امریکا بجای همچو افراد، انسانهای را بقتل میرسانند که دست پرورده و بسیج کننده مین ها هستند و اکنون گستاخی را بجای رسانده اند که در مصاحبه رسمی خود از عمل تروریستی به افتخار دفاع می تمایند.
و یا به سخن دیگر امریکائی ها بجای آنکه اینگونه افراد را که در راس اردوی تروریست پرور پاکستان قرار داشتند و دارند دستگیر و بجزا رسانند آنهای را بمبارد و به قتل میرسانند که مجری امر اینها هستند.
خلاصه بجای آنکه امریکائی ها قاضی را که حکم قتل انسانهای بی گناهی را صادر میکنند دستگیر و به جزا رسانند، جلاد را که اجرا کننده حکم بوده بقتل میرسانند. از اینجاست که قاتلین اصلی باچه گستاخی و به طمطراق از اعمال تروریستی خود بدفاع سخن میگویند.بااحترام


اسم: ختیڅ   محل سکونت: ننګرهارـ افغانستان    تاریخ: 06.06.2010

هموطن دانندهءمن چرا جنرال صاحب حمیدگل رامقصرمی دانید ؟ ازگلبدین و مسعود بپرسید که چرابه آی اس آی رتبهءنظامی دارند ؟ از ربانی دجال وسیاف جنایت پیشه بپرسید که چرا اسلام آباد راکعبهء امال خود می دانند ؟ نباید جنرال صاحب حمیدگل رابایک خوشبینی یابدبینی ساده باورانه وبدوی بسنجیم. مگرازیک سازمان جهنمی وریس آن انتظارترحم وشفقت دارید ؟ دهن کجی مابرای جنرال صاحب یعنی چی ؟ چرادوردانایی هاونادانی های خودخط می کشیم ؟ آیاشمامی توانیدجنرال صاحب راپوزبندبزنید ؟ آیاحق قضاوت به ماحق لعنت می دهد ؟ چرانمی خواهیم " خود " شویم ؟ چرانمی خواهیم ازموضع قدرت ودرکمال هوشیاری سیاسی و ملی به دفاع ازمردم ووطن برخیزیم ؟ ازجنرال صاحب ها ممنون ومرهون باشید که باربارخواسته شمارابیدارکند تکان بدهد بجنباند . مگرماهانیستیم که خودرابه خواب زدیم ؟ می گویند کسی که خواب است به ساده گی می توان بیدارش کرد , اما کسی که خود رابه خواب زده است به مشکل بیدارمی شود.

ناآگاهی تاریخی سبب می شود که یک ملت , یک تجربه راچندین بارتکرارکند؛ چون تجربه ای که انسان فراموش کرد, ازنوتجربه راتکرارخواهدکرد.فراموشکاریک تجربه را آنقدرتکرارمی کندتاباپرداخت بسیارگران وبا درد و رنج و خون , درخاطرش حک شود. برای یادگرفتن بعضی ازتجربه هابایدعذابها کشیدوشکنجه هادید. خودآگاهی تاریخی , برغم خواست ما,مسیرآینده مارامعین می سازد. آگاهبودتاریخی, قبضه شدن ازتاریخ ومحکوم تاریخ شدن نیست. هموطن داننده وآگاه من شما ای پرچمداران شرف ملی بیایید خودرابه رنج دعوت کنیم شما ای طلایه داران خرد وآگاهی , بیایید میان خوب وبدانتخاب نکنیم. هیچکسی , میان خوب وبدانتخاب نمی کند. بد , انتخاب کردنی نیست. هیچ انسانی نیست که وقتی بد رابشناسد,بدراانتخاب کند. اگرسوال کنم که افتخارهای اخلاقی خردمندان افغانستان چی است ؟ جواب تان چی خواهد بود ؟ آخرین روزنه های امید رانگذاریم بسته شود.همکاری برای ساختن یک حکومت آزاد درملت خود وآبادان ساختن وطن خود,بزرگترین افتخاراخلاقیست.
احترام به صلح


اسم: غلام جیلانی (نوابی)   محل سکونت: کلیفورنیاشمالی-امریکا    تاریخ: 06.06.2010

در مورد مصاحبۀ حمیدگل رِِئیس سابق آی اس آی پاکستان و جرگه نامنهاد آقای کرزی باید ابراز شود که هردو فریب خورده گان تاریخ افغان زمین هستند. در بارۀ حمیدگل باید گفته شود که از سرزمین بیگانه است. و گناهی ندارد. ولی در مورد آقای کرزی باید گفت که قرار گفته خودش وی از سرزمین کندهار افغانستان است. باید شرم کند و بعداز این با سرنوشت خود و هموطنان خود بازی نکند.
تاجائیکه بنده معلومات دارم بجز از ولی کزری برادرش دیگر فامیلش باوی مناسبات خوبی ندارند. بنده همین موضوع راهم در بی بی سی برای نشر سپردم ولی نشر نشد نمیدانم علت چه بود.
بهر صورت در حکومتیکه برهان الدین ربانی که خود از جمله بنیانگزاران ویرانی سرزمین افغان، عبدالرسول سیاف قاتل دیگر قاتل هزاران افغان، خلیلی جانی و مفسد، محقق وطنفروش ، دوستم بیسواد و خائن ، مفسد و نوکر بیگانه، یونس قانونی (ناقانونی)رئیس ولسی جرگه و سبغت الله مجددی شیطان که در هر ساعت مانند بادهوا در گردش است رئیس مشرانو جرگه باشد. و آقای محض بیسواد و دریور یک موتر عادی شبکه جاسوسی حکومت ملحد وقت فهیم قیسم معاون رئیس جمهور باشد عاقبت ملت بخیر؟ یعنی تا زمانیکه فرزاندن واقعی ملت قدرت را بدست نگیرند. و قوای خارجی و بیگانه از وطن خارج نشود صلح در افغانستان ناممکن است. بااحترام


اسم: مشال   محل سکونت: کابل    تاریخ: 05.06.2010

یک چيزی که در اين مصاحبه بسیار برجسته است نقش حمید گل، این جلاد مردم مسلمان افغانستان بحیث سخنگوی کل اختیار طالبان که در باره سرنوشت آتی افغانستان گویا این اوست که تصمیم میگیرد و به آن توسط طالبان شکل بدهد. طالبان اگر به راستی خودرا افغانهای کشور خود میدانند و قیضه شان در دست دیگران نباشد باید علیه حمیدگل هم اعلامیه صادر کنند و به او بگویند که تو چه کاره استی به نمایندگی افغانها در باره کشور افغانها گپ میزنی؟ حمیدگل بهتر است خشتک خود پاکستان را قایم بگیرد که در حال پاره شدن است و هر کس جش خودرا خواهد گرفت .!
بااحترام


اسم: غلام جیلانی(نوابی)   محل سکونت: کلیفورنیاشمالی--امریکا    تاریخ: 05.06.2010

حمیدگل رِِئیس سابق ادارۀ جاسوسی مفسد و جنایتکار پاکستان اصلا تاهنوز در بارۀ افعانستان و مردم آن به طور دقیق و همه جانبه نه معرفت دارد و نه آشنایی. ورنه اینچنین قضاوت نمی کرد. ولی از یک نگاه مصاحبۀ وی بجااست. زیراامروز در افغانستان مانند قرن 19 مردان تاریخ وجود ندارند به جز مرحوم سردار محمد داوود قهرمان و شهید؟ که متاسفانه وی هم توسط عمال ملحد و فروخته شده به درجه مقام والای شهادت رسید.
اما محترم اقای حمیدگل بداند که این سرزمین از خود صاحب و وارثی در خور خود دارد و اگر باز هوای افغانها فلتر و مغز شان در جوش آمد شاید قرن 18 و 19 بازهم تکرار خواهدشد. و بنظر بنده که اوضاع جهان را کم و بیش تعقیب میکنم. پاکستان عنقریب به پارچه های خورد تقسیم خواهد شد. چنانکه افغانها از شروع یعنی بیش از سی سال تاامروز از خود و وطن خود بهر شکلی که بود دفاع کردند. ولی نظر به خوی و بوی پاکستان و طریقه حکومتداری و رشوت شاید در حدود 2 سال هم مقاومت نکنند.
ما مردم افغان همه یکپارچه و یکدست هستیم (پشتون، بلوچی، تاجک، هزاره، ازبک، شمال، جنوب، شرق و غرب همه تحت یک نام و لوای کبیر(افغانستان) قرار داشته و تاجهان آباداست اباد خواهیم بود.
زنده باد افغانستان قهرمان
سر بلندو سرخ رو باد مردم و ملت مجاهدافغان.
برافراشته باد بیرق اسلام تاابد در افغان زمین.
مرگ بر همه دشمنان داخلی و خارجی ملت افغان.
نابود و خجل باد دسیسه سازان ملت افغان.
باتقدیم احترام


اسم: Dr. K. Gharwal   محل سکونت: Vienna    تاریخ: 04.06.2010

I have to add that Mr. Hamid Gul is appearing in his interviev as acting person of Taliban, both neighbor countries specially Pakistan misused fully the trouble of Afghanistan during the former UdSSR occupation and at the present time.

The nation of Afghanistan has no its own government since 1978, this why Mr. Hamid Gul can act in his interview in such a way! His interview style is showing very clear that Pakistan is determining the future of Afghanistan, Inam asking now, for what reason Mr. Karzai hold then his artificial assembly, when Mr. Hamid Gul will play the final game?


اسم: fardin   محل سکونت: finland    تاریخ: 04.06.2010

بنظر من باز هم پاكستان قسميكه در جنگهاي داخلي دست داشت و يك قوم را حمايت كرد و برادر كشي را در بين افغانها انداخت و انوقت آمر يكا برايش دالر ميداد خوب بودند و حال ميگويد كه افغانستان را ترك كنن بخاطریكه حال امريكا جنگ را در دامن خودش انداخته است نميخواهد در افغانستان صلح بيايد.


اسم: Dr. Ghrwal   محل سکونت: Vieana    تاریخ: 04.06.2010

It is impossible to achieve peace through such artificial peace assembly with cooperation of robber, killer and sold elements and another parasits for saling to combind themelves with another killer and sold elements, although the nation is waiting longing for permanent peace! Mr. Karzai cheating and madari comment that foreigner and taliban are united against the nation.

such dirty games was seen by former communist regime specially by Mr. Dr.Najibullah too, we will see it soon too that USA, Nato and Isaf countries will get out from Afghanistan in near future and I am sure that Mr. Karzai will separate himself from his jude cloths immediately for leaving the country with his robber and killer Rabani, Khalili, Mohaqiq, Qanoni, Fahim, Saiaf, Mojadidi, Gailani, double Abdullah, Ahmad Zia Masoud including former communists will return to their support countries.

If Mr. Karzai would be honest to the nation, then he would clarify more the comment of former President of Germany, namely: Dear soldier, you are here to secure the trade way of west countries, No, he is coward and reciever of order, he is just by name President of nation of Afghanistan, he was never honest to the nation, this dirty guy announced once, if Nato eliminate his robber and wild brother, then he he will join the Taliban but he is satisfied fully the killing of innocent people of Afghanistan nation with regular condemning, it is shamefull to be called such person as President of Afghanistan, he demonstrated his dirty game by selection of such robber and killer too and his putting a great traitor and killer Mr. rabani as President of such artificial assembly!



Copyright by AFGHAN GERMAN ONLINE all rights reserved