Skip to main content

تحليل ها و پيام ها

Go Search
صفحه نخست
خبرونه
تحليل ها و پيام ها
آثار علمی و تحقیقی (حبیبه)
مرکز دیجیتال سازی کتب
مدیریت تحلیل ها و اخبار
قاموس کبیر افغانستان
  
افغان جرمن آنلاین > تحليل ها و پيام ها  

نظریات شما درمورد مطلب آتی:
  ناشناس ناشناس نیست، سیاسنگ سیاهسنگ است    نویسنده:  دکتور زمان ستانیزی

 
اسم: آشا ابوی    محل سکونت: المان    تاریخ: 22.04.2019

عرض سلام و ادب خدمت شما نویسنده توانا فارانی صاحب،

از اینکه نام این بنده حقیرو فقیر را درمضمون پرمحتواِ تان بنام ( اظهار امتنان از عقابان بلند پرواز افغانستان ) در ردیف همه اشخاص قلم بدست و اکادیمیک نام بُرده اید توسط این قلم ناتوانم از شما بزرگوار ابراز سپاس و امتنان نمایم.
معذرت میخواهم که نتوانستم به وقت از شما بزرگوار تشکری نمایم، اگر راستش را بپُرسید جرعت نوشتن در مقابل شمارا نداشته و ندارم .
همچنان از یاد آوری روانشاد خان عبدلغفار خان مشهور به پادشاه خان نمودید که بعد از دیدار چندین لیسه ای عالی با شاگردان صنف دوازده چنین نتیجه گیری نمودند :
که دوستی وحدت ملی مردم این سرزمین اگر پایدار باقی بماند ، این سرزمین به هیچ صورت دستخوش سانحه و فاجعه نخواهد شد و تاریخ این سر زمین گواه بر این مدعاست.
واقعا که بجاه فرموده بودند … موفقیعت ما در اتحاد و وحدت ملی ما استوار میباشد.

ناگفته نباید گذاشت که قصه فلکوری مردم بنام عقاب که از جانب مردم به میان امده هم بی اندازه پُرمحتوا و زبر دست بوده که
به فرموده ای محترم وطندوست صاحب باید این پند را برای نواسه هایمان قصه کنیم…….

از همه قلم به دستان آگاه و فرزندان اصیل وطنم که با قلم ای توانا شان شما نام برده اید
«دانشمند گرامی عقاب قلم و دانش، محترم دکتور زمان ستانیزی» و «خانم دانشمند محترمه نصیبه اکرم حیدری عقاب مادر مناعت وبزرگی» و« خانم فرهیخته سهیلا الکوزی عقاب بردباری ومتانت عقاب مادر، صفا وبزرگی » ،«استاد ارجمند پوهنتون دهلی، دکتور خالق رشید شخصیت ملی و عقاب دقت وبزرگی با مناعت بلند»، « استاد وطندوست شخص عمیق نگر و دارای اسم با مسمی و عقاب حقیقی با مناعت ملی»، «استاد حسیب الله شاعر نویسندۀ اندیشمند انساندوست و آگاه همچون عقاب بلند پرواز در راه اعتلای وترقی وطن»، «ارجمند آگاه جناب محترم قاسم باز عزیز که باز حقیقی ملی اند »، «جناب استاد سیستانی که توانست گفته های ناروا ودور ازحقیقت را که ناشناس درحال فریب برون داده بود، اورا سرجایش نشاند و همچون عقاب تیزهوش مستند آن لاطایلات را باطل اعلام کرد» ، «حقایق جناب صلاح الدین سعیدی عقاب ملی گرا»، «دانشمند جناب احسان لمر عقاب بلند پرواز قلم ،تحقیق وتتبعات»، «عقابهای صدای ملت افغان »، «دانشمند فرهمند عقاب بلند پرواز قلم جناب سید هاشم سدید »
من هم با این قلم ناتوانم از هر یک شان تشکری و سپاس کنم که مادر وطن را با وحدت ملی اش فراموش نکرده و ثابت ساختند که فرزندان اصیل این مرزوبُوم و یا این سرزمین کهن هستند .
با محبت وطنی
آشا


اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 22.04.2019

محترم فارانی صاحب بزرگوار سلام و احترام صمیمانه حضور تان تقدیم میکنم!

از مقالۀ قبلی تان لغت "سخیف " را آموختم، که توسط یک کلمه تمام ابعاد آدمهای مانند "ناشناس" و سیاه سنک را تعریف کرده اید.
امروز از مقالۀ "اظهار امتنان از عقابان بلند پرواز افغانستان" تان لغت "مناعت" را آموختم، که بر عکس اولی تمام ابعاد یک انسان شریف را ترسیم میکند. مناعت در قاموس کبیر افغانستان:
مناعت = طبع عالی، متانت، عزت نفس، دارای شخصیت استوار و بلند، همت بلند داشتن، نظر بلند داشتن، بزرگوار بودن، بزرگ منشی، برعکس دنائت، و حقارت.

این است از نظر من، نشاندهندۀ توانائی یک ادیب، که با یک کلمه یا یک جمله مطالب یک کتاب را به خوانندگان خود برساند. از طرف دیگر نسبت دادن این اوصاف عالی به هموطنان تان – منجمله به من، نتنها خاصۀ انسانهای دانا و متواضع مانند شماست، بلکه به مخاطبین تان قوت قلب میدهد، روان متأثر ما را آرامش میبخشد و به من افتخار میبخشد.

قصۀ فلکلور "عقاب بلند پرواز" را نمی شناختم. تصمیم گرفتم که این قصه را به زبان طفلانه به نواسۀ 5 ساله ام در آینده باز گو کنم.
از شما هموطن متواضع و به معنی واقعی آن با مناعت کشورم یک جهان سپاسگذارم که با نوشته های تان یک روزنۀ امید را در اذهان ما روشن میسازید.
به امان خدا باشید!


اسم: قاسم باز   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 21.04.2019

خوانندګان ګرامی ویب سایت ملی افغان - جرمن انلاین !
ګویند چیزیکه عیان است چی حاجت به بیان است. در هر فامیل و خانواده یکی یا دو پیدا میشود که افتخار فامیل میګرد، ولی بر عکس در فامیل عقابان بلند پرواز فارانی، ده ها عقابان بلند پرواز متعهد به عشق مادر وطن و متعهد به ارزشهای ملی، در اشیانه عقاب بزرګ فارانی چشم به جهان ګوشوده، من نمی توانم به این قلم ناتوان خود یاد هر کدام از این عقابان بلند پرواز و عاشقان میهن را کنم، هر یک از این عقابان اشیانه فارانی مستهجب و سزاوار قدردانی است و است. درود فراوان به این عقابان اصیل و بلند پرواز افغان.
از برادر محترم انجینیر قیس کبیر مسول و ګرداننده این ویب سایت ، جهان سپاس که وی ان مقاله جناب عقاب بلند پرواز افغان جناب عالیقدر مسعود فارانی را با تبصره خود در دریچه نظر سنجی این ویب سایت ګذاشته.


اسم: قیس کبیر    محل سکونت: المان    تاریخ: 21.04.2019

خوانندگان محترم سلام !
از محترم مسعود فارانی تشکر میکنم که از آن عده اشخاص محترم که در راه حقیقت گرایی مضمون ستانزی صاحب سهیم شدند یاد آوری به عمل آورد. این اشخاص گرامی را در بخش از نوشته ایشان چنین یاد آوری میکنند.

مضمون ایشان تحت عنوان ( اظهار امتنان از عقابان بلند پرواز افغانستان )
البته این لست برویت نوبت نوشته های ایشان در نظر سنجی انتخاب شده است:

..... در چنین وضعیت شخصیت ها و ذواتی که همچون عقابهای دقیق نگر کشور در نظاره بودند هریک مانند «دانشمند گرامی عقاب قلم و دانش، محترم دکتور زمان ستانیزی» و «خانم دانشمند محترمه نصیبه اکرم حیدری عقاب مادر مناعت وبزرگی» و «خانم فرهیخته آشاابوی عقاب عاشق وطن ومردم سرزمین اش» و« خانم فرهیخته سهیلا الکوزی عقاب بردباری ومتانت عقاب مادر صفا وبزرگی »، « استاد ارجمند پوهنتون دهلی، دکتور خالق رشید شخصیت ملی و عقاب دقت وبزرگی با مناعت بلند»، « استاد وطندوست شخص عمیق نگر و دارای اسم با مسمی و عقاب حقیقی با مناعت ملی»، « استاد حسیب الله شاعر نویسندۀ اندیشمند انساندوست و آگاه همچون عقاب بلند پرواز در راه اعتلاء وترقی وطن»، « ارجمند آگاه جناب محترم قاسم باز عزیز که باز حقیقی ملی اند »، « جناب استاد سیستانی که توانست گفته های ناروا ودور ازحقیقت را که ناشناس درحال فریب برون داده بود، اورا سرجایش نشاند و همچون عقاب تیزهوش مستند آن لاطایلات را باطل اعالم کرد» ، « حقایق جناب صالح الدین سعیدی عقاب ملی گرا»، « دانشمند جناب احسان لمر عقاب بلند پرواز قلم ،استاد تحقیق وتتبعات»، « عقابهای صدای ملت افغان »، « دانشمند فرهمند عقاب بلند پرواز قلم جناب سید هاشم سدید »، .........

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: حسیب الله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 18.04.2019

سلام خدمت همه تقدیم است،

در اینجا بطور بسیار مختصر تبصرۀ دارم راجع به موضوعی که چرا صادق فطرت ناشناس به حیث یک "سازنده" تشریف دارد، نه به حیث یک هنرمند!

زمانی که فرق بین "هنرمند" و "سازنده" را متوجه شدیم، به این نکته نیز پی برده میتوانیم، که آیا صادق فطرت ناشناس یک "هنر مند" است و یا اینکه او فقط یک "سازنده" است. بدون شک که در این رابطه اولتر از هر چیزی، لزومدید آن میرود که تعاریفی نسبتاً دقیق از اصطلاحات "سازنده" و "هنر مند" داشته باشیم. با یک تعریف مختصر به این دو اصطلاح می بینیم، که:

اصلاح "سازنده" اشارت به شخصی دارد که او یک چیزی می سازد، یعنی در این جا موضوعات "هنر" و "کیفیت هنری" مطرح نمی باشد. صادق فطرت ناشناس نیز از نگاۀ کمیت به گفتۀ خود او بیش از پنجصد پارچه ساخته است، یعنی او سازندۀ بیشتر از پنجصد پارچه "آهنگ" است. اما اینکه این پنجصد پارچه، و یا بهتر است بگوئیم هر یکی از این پارچه ها از کدام کیفیت هنرئی برخوردار است، یک موضوع بخصوص خودش را مطرح می کند که با دقت در هر یکی از این پارچه ها میتوان در آن باره بحثی داشت.

اما، اصطلاح "هنرمند" اشارت به شخصی دارد که وی داری "هنر" میباشد. نا گفته نماند که موضوع اصلی علم زیباشناسی "Ästhetik" و یا " aesthetics"، دادن جواب به سؤالی است که، هنر چیست؟ بحث این موضوع که "هنر چیست" و تاریخ فلسفۀ هنر اقلاً از یونان باستان و افلاطون آغاز و با آرا و عقاید ارسطو ادامه یافته، چنانچه بسیاری از اصول امروزی هنرهای مختلف و قاعده و قانونمندی ها در این باره از کتاب بوطیقای ارسطو نیز گرفته شده، و بحث های جدی در این ساحه تا به امروز نیز ادامه دارد.

در قسمت آن بخشی از "آهنگ" های صادق فطرت ناشناس که زیبائی در مفاهیم و محتوای اشعار وجود دارند، این دلالت به هنر شعرائی دارد که اشعار شانرا زیبا سروده اند، اینکه ناشناس این اشعار و نیز بقیه اشعار را چه نوع، با چه کیفیتی، با چه ادائی، در قالب های چه "سُری" و چه "لَئی" اجرا نموده است، در اینجاست که موضوعی زیبایی در فرم و تکنیک اجرای وی مطرح میباشد، که به نظر من تولیدات وی از یک کیفیتی برخوردار نیست که وی آنها را "هنر مندانه" اجرا نموده و انجام داده باشد، چنانچه بر دو آهنگ وی به مصداق مشت نمونۀ خروار و نیز به موضوعی به اصطلاح "از بینی خوانی" وی اشارات نسبتاً دقیقی داشته ام.

توجه و دقت صادق فطرت ناشناش به یک اجرای پُر کیفیت، یعنی به فرم و تکنیک و قالب استاندارد های معمول و مروج هنر آواز خوانی، از طریق توجه به طرح و به فرم و تکنیک و قالب استاندارد های معمول و مروج هنر آواز خوانی ممکن است، که وی این کار را انجام نداده است. موضوع از این قرار است که ابتدا باید قالب ها و انواع فرم ها و تکنیک ها را شناخت و نیز با تمرین های مناسب و ریاضت های دقیق و زمانگیر برای انوع آهنگ ها آشنا شد، سپس آنها را انجام باید داد و سپس با تمرین و ریاضت های دقیق است که آواز یک آواز خوان تربیۀ بخصوصی را اخذ می نماید و به کیفیت بلند و دل خواه میرسد. اما برای صادق فطرت ناشناس بالا شدن بالای ستیژ، بر آمدن روی صحنه، رسیدن به شهرت به مراتب جالب تر و دلچسپتر بوده است، نسبت به تمرین های زمانگیر و تربیۀ آواز. یعنی صادق فطرت ناشناس با آواز بی تربیت بالای ستیژ و روی صحنه ها عرض اندام نموده است، البته با چیز های که وی آنها را به یک شکلی از اشکال ساخته است، یعنی ناشناس تا به امروز که امروز است با "سازنده گی اش" روی صحنه ظاهر گردیده است، نه با کیفیت های زیبای هنری.

به عبارت دیگر صادق فطرت ناشناس بیشتر از نیمقرن، بدون در نظر داشت زیبایی در فرم و تکنیک اجرای هنر آواز خوانی، با ادای به اصطلاح "از بینی خوانی"، با ضعف در فهمیدن "سُر و لَی"، البته که نه به حیث یک هنر مند، بلکه به حیث یک "سازنده ای" روی صحنه های ظاهر گردیده، بدون شک که کارهای تا حدی عام پسند و سرگرم کننده ای داشته است که فقط درحدی به آواز خوانی پرداخته است، که، در قدم نخست به نیاز اولیۀ خود وی پاسخ داده و برایش سرگرمی ایجاد نموده است. به نظر من، این نوع "آهنگ های" که "سازندۀ آن" آنرا با "سُر و لَی ضعیف" از بینی ادا نماید، شعر آهنگ را بشکناند، شعر آهنگ را غلط بخواند، بدون شک که از کیفیتی هنرئی بر خوردار نیستند و برای درک و ادراک این جانب هر گاه حتی ارزش یک بار شنیدن را نیز داشته باشند، به زحمت میتوان آن ها را تا اخیر آهنگ تحمل کرد.

همچنان زمانیکه صادق فطرت ناشناس جهت جذب نمودن جلب توجۀ مردم به خودش، روی صحنه دست به "سازنده گی" میزند، این عمل وی را میتوان از نقطه نظر علم روانشناسی بیشتر یک نوع پروفیل نویروز خواند، نه هنرمندی وی. و یا زمانیکه وی جهت گرفتن پُست ریاستی و یا جهت اخذ پُست سفارتی روی صحنه دست به "سازنده گی" میزند، این عمل وی را میتوان قدرت طلبی وی خواند، نه هنرمندی وی. و یا زمانیکه وی جهت فروش "گتاب هایش" و یا جهت بدست آوردن پول روی صحنه دست به "سازنده گی" میزند، این عمل وی را میتوان تلاش های وی در راۀ کمائی اقتصادی خواند، نه هنرمندی وی. زیرا سنجش دقیق کیفیت هنری را میتوان از یک اثر هنری مطرح نمود نه از شهرت آنچنانی که کسی به انواع مختلف به آن رسیده باشد.

شاعری میگوید:

قلندران طریقت به نیم جو نخرند
قبای اطلس آنکس که از هنر عاریست


با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: اسد محمدی   محل سکونت: مانتری کلفورنیا    تاریخ: 18.04.2019

آقای ناشناس من به توانمندی هنری شما یقین دارم امید است نوشته آقای سیستانی و نوشته ها وتبصره های انترنتی را مطالعه نموده باشید واز اشتباه وتبصره خود نسبت کمبود معلومات تان در مورد پت خزانه، و اعلحضرت امیرامان االله خان مرحوم نادم و پشیمان شده اید بهتر خواهد بود که از طریق میدیا وجینل های تلویزیونی عذرخواهی اشتباهات خود را نموده برای حفظ وحیثت علمی و هنری تان کاری نماید که محبوبیت خود را اعاده نمایید، در غیر آن از تبصره هایکه چه نامی رادرآینده کمایی خواهید کرد در امان نخواهید ماند. عذر خواهی هم شهامت میخواهد... اگرشهامت و بزرگواری دارید....


اسم: د. صلاح سعیدی   محل سکونت: UK    تاریخ: 17.04.2019

مسوده ده!

د قطر د سولې غون‌‌‌‌‌‌ډې ته اجنداء!

داسې ښکاري چې د مذاکراتو او سیاسي مصالحې له ۴ اړخیزو ( طالب، امریکه، افغان سیاسیون، افغان کابل حکومت) یا ۵ اړخیزو ( د پورتنیو په شمول + پاکستان او یا قطر ) غون‌‌‌‌‌‌ډې نه دا ځل د بحث او زمینه سازۍکلب جوړ شو. ۲۵۰ +۲۰+...
په دې توګه داسې سترې درې یا څلور ورځنۍ ناسته کې به حد اکثر دېرش تنه د خبرو یا کلکو مشاجرو فرصت ولري او نور به لاسونه ورکړي او یا به ترغاړې شي او یو شمېر نور به د قطر د ښې هوا او هوټلو مزې او جیب خرچ به هم تر لاسه کړي.
بهر کې افغان مېشته سرمایه له دې خدمته او یا امتیاز نه محروم شول.

خېر اجندا نه شته او طالبان وایي چې د مسکو د غون‌‌‌‌‌‌ډې په شان بحث به وي.

د طالب ته نږدې او طالب منابع په دغه ټول مدت کې داسې اظهارات لري چې حاکمیت ورته د امریکې لخوا توافق شوای او دوی دا ناستې ولاړې او زمینه سازۍ کوي.

شواهد داسې ښکاره کوي چې د طالب د حرکت همدا د غلبې د لهجې په پایلې کې به د افغان اولس غمیزه لا اوږده شي.

که په دې برخه کې د امریکې او ایران مشکل ته ځير شو او پاکستاني اجیر پوځ او د طالب سرباز د رول خبره دې برخه مطرح وي، نو بیا خبره اوږده ده!

د ملل متحد له تور لسته گواکې د امریکه په سپارښت د طالب د مشرانو نومونه لېرې شول او دادی اول د جوزا رانږدې ده. ددې علاوه د کابل د حاکمیت د نه منلو لست د نظام په داخل او سیایونو کې د طالبانو سره یوځای اوږد او پرخیږي.
د لوې جرګې مخکې ته د اجرائيه ریاست په نه ګ‌‌‌‌‌‌ډون سترې موانع مخ په زیاتېدو دی.

له حالاتو ښکاري چې د پاکستان د اهدافو د تحقق او ثالث حکومت د جوړیېدو عیني زمینه سازۍ روانې ښکاري.

د داسې خطرناکو حالاتو په وخت کې او د ۱۸ کلن نظام اوسیستم ړنګونه خیانت بولو! ټولو ملي خلکو او ځواکونو ته بسیجېدل په کار دی چې ناوخته نه شي!

د دې ټولو سره سره د قطر د سولې د ناستې لپاره دا اجندا وړاندې کوم:
د ټولو خواو د حضور سره دې د افغان حکومتي پلاوی او طالبانو، جمعیت او حزب اسلام ( حکمتیار) له خوا دې درې درې کسه. د هر سیاسي حزب له خوا دوه کسه ستیج ته شي او نور په سالون کې ناست او ‌‌‌‌‌‌ډېرو موجودو مجهولو پوښتنو په باره کې دی دغه پاس مخکښ استازي سوالوته پېنځه پېنځه دقیقې ځواب او هره برخه کې ۵ پوښتنې او درې دقیقې ځوابونه وړاندې شي.
د هغو سوالو او مطرحو پوښتنو لست چې پرې بحث وشي د ټولو نه په اوله ورځ راټول او همدا مخکښان دې غوره کړي چې په کوم سوالونو بحث کوي.
د قطر د ناستې په پای کې دې دغه د سوالو او ځوابو مجموعه چاپ، افغانانو او نړۍ ته وړاندې شي.
دا به د تعارفاتو تر څنګ مشخصه لاسته راوړنه وي چې د قطر د سولې له مباحثاتو لاس ته راځي.
و من الله التوفیق
دوکتور صلاح الدین سعیدی
۱۶/۴/۲۰۱۹
۰۰۴۴۷۸۸۶۴۷۴۶۳۸


اسم: حسیب الله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 17.04.2019

سلام و احترام خدمت همه تقدیم است،

این فاشیزم زبانی فارس و میدیای ایران محور است، که در این موقع اساس که مردم و مملکت ما به صلح و وحدت ملی نیاز دارد، به تفرقه افگنی بین اقوام شریف افغانستان دست می زند!

جهت توضیح موضوعی که، روی صحنه کشیدن های افراد و اشخاصی چون ناشناس، برخورد های اخیر ناشناس و دار و دستۀ صبور سیاه سنگ یک جز کوچکی اند از یک پروژۀ بزرگ فاشیزم زبانی فارس که کشور فارس جهت توسعه طلبی های منطقوی خودش از آن استفاده مینماید و توسط میدیای ایرانمحور آنرا در خور مردم میدهد، این هم تبلیغات تفرقه افگنانۀ ویدیوئی یک "آغا بیادر" دیگر که روی صحنه های می برآید، خودش را "استاد تاریخ"، "عالم" و نمی دانم چه و چه میتراشد و بالای ستیژ های تلوزیون های ایرانمحور به تفرقه افگنی در بین اقوام شریف افغانستان بر آمده جهت مصدوم ساختن وحدت ملی مردم عزیز ما، به تبلیغات شبیه می پردازد:

در این ویدیوی چهل دقیقه ئی یک شخص نسبتاً کمسوادی، باز هم با ادعای غیر علمی، یک کتابک تفرقه افگنانه ای را در زیر بغل گرفته، بالای ستیژ تلوزیون های ایرانمحور به تبلیغات تحت پوشش لقب استاد تاریخ نگاری و نه میدانم چه و چه به تفرقه افگنی می پردازد:

سؤال در این است، این همه گپ های را که این "آغا بیادر" ما که القاب "پژوهشگر" و "استاد تاریخ"، "عالم" را هم بالای خودش گذاشته است، از روی کدام منبع و مأخذ گرفته است؟ آیا همه منابع و مآخذ کشور ایران نبوده است که این "آغا بیادر" ما را به سمت تخریب وحدت ملی ما و به سمت تفرقه افگنی در بین مردم عزیز ما می کشاند؟

منبع: تاريخ دان افغانستانی: به هيچ وجه احمد شاه ابدالی بنيانگذار يک کشور به نام افغانستان نيست
https://www.youtube.com/watch?v=4DWCGaqbwnA

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: وطندست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 16.04.2019

سلام و صبح بخیر به همه دوستان تقدیم میکنم!

از آقای محترم سیستانی صاحب خواهش میکنم، که در اخیر مقالۀتان تحت عنوان
"جناب ناشناس! آیاهنوز هم از ISI پاکستان پول میگیرید؟"
عکس همان صفحۀ کتاب را که "ناشناس" اعتراف میکند که از ISI معاش میگرفته است، نشر نمائید. درین صورت مقالۀ شما محترم برای کسانیکه آن کتاب را نخوانده اند، مستندتر میشود.
امید است، که پیشنهادم گستاخی تلقی نشود.
روز تان خوش!


اسم: Shaima Ghafury    محل سکونت: آلمان     تاریخ: 15.04.2019

من در تعجب اندر شدم از این معاش خوارگی ناشناس از ISI. وی کدام فراری سیاسی هم نبود. او ظاهرا فقط مهاجر جنگ زده بود مثل ملیونها هموطن دیگر که در زیر خیمه ها و یا در خانه های کرايي بدون پول دولت پاکستان زندگی می کردند. و لی با آنهم از دولت پاکستان ماه ده هزار کلدار معاش می‌گرفت.
متاثر شدم که نسل ما به وي با چه نظر قدر میدید. این خدمت آقای سیاه سنگ را تقدیر می کنم که پرده از روی موضوع مهمی برداشته است.


اسم: Naqib Samadzai    محل سکونت: usa    تاریخ: 15.04.2019

من منحیث یک فرزند افغان از روشن اندازی های دقیق و مستند شما در بود ونبود معمای ناشناس. سپاسگزاری مینمایم . باوجودی که هنوز با اشعار زیبای بزرگان که با آواز شخص ناشناس سروده شده بو وجد می آیم . ولی دلم مثل گذشته به تخیل نمیپردازد چون سخنان اخیر ناشناس هر لحظه ذهنم را به طرف خود انحراف میدهد . ای کاش ناشناس همان شخصیتی که در ذهنم بود میبود . ..به قول معروف : بشکنه دهانی که بد موقع باز شود .


اسم: محمد اعظم سيستانی   محل سکونت: سویدن     تاریخ: 15.04.2019

بدون مقدمه به اصل موضوع می پردازم. در صفحه ایکه پهلوی عکس شما قراردارد ، سطوری درچوکات خط سرخ نشانی شده است. دراین صفحه آقای سیاه سنگ شما را درجمله معاشخوران ISIمعرفی کرده است ،و شما هم به گرفتن ده هزارکلدار در هرماه از سازمان استخبارات نظامی پاکستان اعتراف کرده اید. میخواهم بدانم که آیا هنوز هم شما ازسازمان جاسوسی نظامی پاکستان( آی اس آی) پول میگیرید؟و اگر نمیگیرید، چرا در این روزهای حساس که مذاکرات صلح با طالبان وارد مرحله ای جدی شده است، شما اینجا وآنجا افرادی را بدورخود جمع کرده علیه تاریخ و زبان وفرهنگ پشتونها تبلیغات سوء میکنید،درحالی که خود را پشتون هم میشمارید؟

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: حسیب الله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 14.04.2019

سلام و احترام خدمت همه تقدیم است،

سیاست زبانی فارس و یا فاشیزم زبانی فارس است که می خواهد به زبان های منطقه مارک جعلی بزند، تا آنکه بدان ذریعه از کانال سیاست زبانی، وسیلۀ توسعه طلبی منطقوی کشور فارس را آماده ساخته، علایق اقتصادی-سیاسی کشور فارس را، بلخصوص از راۀ تسخیر اذهان مردمان کشور های افغانستان، تاجکستان و بخشی از ازبکستان، علایق اقتصادی-سیاسی کشور فارس را در منطقه پیاده سازد!
به نظر من ناشناس و صبور سیاه سنگ و همقطاران شان خیلی ها کوچکتر اند، نسبت به ...

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: حسیب الله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 13.04.2019


غلام حضرت وروره! سلام علیکم.

اجازه شته چه له تاسو محترم څخه یوه پوشتنه وکړم، او دا هم په دی ډول:
د ستا محترم په مورنۍ ژبه کی د "پټاټې" معنی څه ده.

په احترام

حسیب الله


اسم: غلام حضرت   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 13.04.2019

عبدالکریم وروره! سلام علیکم.
د سلمان رشدی په هکله د نظر پرته مو نور ټول فرمائش د ردولو وړ ندی خو خبره بله ده:
که ناشناس خپله قلم او کاغذ را اخیستی وای او د امیر کروړ او پټی خزانې د نورو برخو په باره کی ئې خپل نظر او فرضیات لیکلی وای ( علمی یا غیر علمی) نو هیڅ ستونزه نه وه او د نظر او د بیان مخالفینو یا موافقینو به ئې په سړه سِنه مثبت یا منفی ځواب ورته لیکلی وای او یا به ئې په وړاندی پټه خوله پاتی شوی وای امّا په دسیسه آمېزه توګه د یو مرموز کس سره په صمیمانه توګه د زړه د راز افشاء کول د ډېرو کسانو د خښم لامل او سبب سویدی پدې مانا چي دده د بیاناتو څخه ( چي شاید د زړه له کومی هم نه وې)د نورو فتنه اچوونکو کسانو لخوا بده استفاده وسوه، که نه ستاسی خبره ډېره پر ځای ده او هر څوک د خپل نظر د څرګندونو حق لری چي البته هر څوک د هغه کس د نظر په وړاندی هم د سالم قضاوت حق لری.
د ناشناس او سیاه سنګ تر منځ د را ولاړ سوی جنجال په هکله د هغو کسانو هیَجانی نظرونه هم د حیرانتیا وړ دی کوم چي نه ئې تر اوسه د امیر کروړ نوم اورېدلې ؤ او نه ئې حتی د پټاټې معنی پخپله مورنۍ ژبه زده ده.


اسم: حسیب الله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 13.04.2019

ښاغلی محترم عبدالکریم رحیم، پس له سلام او احترام، عرض می دا ده چې زه ګمان نکوم کوم څوک ناشناس سپک کړی دی، ناشناس پخپله همداسی سپک دی. زما په نظر شاید تاسو محترم د دغه په وزن کی له دقیق پام ځخه کار ندی اخیستلی. دا زما نظر دی.

په احترام

حسیب الله


اسم: نور احمد خالدی   محل سکونت: آسترلیا    تاریخ: 13.04.2019

.ناشناس و سخنان ناسنجیده او!
متاسفانه نوشته ها و سخنان ناسنجیده صادق فطرت ناشناس گروه متعصبین ضد پشتون و پشتو ستیز ها را حیات تازه بخشیده و از کنج و کنار دوباره به اهانت و تحقیر فرهنگ پشتو شروع کرده اند. این عمل ناپسندی است!
بسیاریها تاریخ و زبان را سلیقه یی به نقد میگیرند تا علمی. از جانب دیگر من تا حال ندیده ام روشنفکران پشتون فرهنگ تاجیکان، ازبکان و هزاره ها را با تحقیر نگاه کنند و یا بکوشند ادبای این زبانها را و یا آثار ادبی آنها را کوچک بسازند و یا در اصالت آنها شک و تردید ایجاد کنند. اما متاسفانه از این روش پسندیده ادیبان و روشنفکران بخصوص تاجیک در مقابل پشتونها استفاده نمیکنند و همواره در صدد تحقیر کردن و کوچک کردن فرهنگ پشتون ها و زبان پشتو هستند. این روش درستی نیست.
ناشناس دهن کجی دارد و وقتی نزدیک به بیست سال قبل به سدنی برای اجرای کنسرت آمد اول با سخنان نا سنجیده پدر خودرا تحقیر کرد و متعاقب آن با ابراز عصبانیت آشکار در مورد یک نوشته فرمایشی یک تماشاچی تمام لطف کنسرت خودرا از بین برد و ما ناچار به ترک صالون شدیم در حالیکه میتوانست آنرا نادیده بگیرد!
ناشناس نه زبان شناس است و نه مورخ و نه محقق. نظریات او در مورد زبان پشتو و ادبای پشتون یک پول سیاه ارزش ندارد!
برای معلومات کسانیکه میخواهند حقیقت را بدانند باید مثال خوشحال خان ختک را تذکر بدهم. اشعار خوشحال خان از لحاظ معانی و معیار ادبی در بالاترین سطح قرار دارد. موصوف بیش از چهارصد سال قبل میزیسته است. اگر زبان پشتو چهارصد سال قبل به پختگی خوشحال خان شاعر داشت بنابر آن مبرهن است این زبان باید حد اقل بیش از هزار سال سابقه تکاملی داشته باشد. به یقین که نمیتوان تصور کرد خوشحال خان یگانه شاعر عصر خود بوده باشد. بنابر آن شعرا و نویسندگان پشتو که در پته خزانه از آنها یاد شده است به یقین که در ادوار مختلف میزیسته اند.
نور احمد خالدی


اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 13.04.2019

محترم فارانی صاحب بزرگوار سلام و احترام صمیمانه حضور تان تقدیم میکنم!

از مقالۀ قبلی تان لغت "سخیف " را آموختم، که توسط یک کلمه تمام ابعاد یک آدم مانند "ناشناس" و سیاه سنک را تعریف کرده اید.
امروز از مقالۀ "اظهار امتنان از عقابان بلند پرواز افغانستان" تان لغت "مناعت" را آموختم، که بر عکس اولی تمام ابعاد یک انسان شریف را ترسیم میکند. مناعت در قاموس کبیر افغانستان:
مناعت = طبع عالی، متانت، عزت نفس، دارای شخصیت استوار و بلند، همت بلند داشتن، نظر بلند داشتن، بزرگوار بودن، بزرگ منشی، برعکس دنائت، و حقارت.

این است از نظر من، نشان دهندۀ توانائی یک ادیب، که با یک کلمه یا یک جمله مطالب یک کتاب را به خوانندگان خود برساند. از طرف دیگر نسبت دادن این اوصاف عالی به هموطنان تان – منجمله به من، نتنها خاصۀ انسانهای دانا و متواضع مانند شماست، بلکه به مخاطبین تان قوت قلب میدهد، روان متأثر ما را آرامش میبخشد و به من افتخار میبخشد.

قصۀ فلکلور "عقاب بلند پرواز" را نمی شناختم. تصمیم گرفتم که این قصه را به زبان طفلانه به نواسۀ 5 ساله ام در آینده باز گو کنم.
از شما هموطن متواضع و به معنی واقعی آن با مناعت کشورم یک جهان سپاسگذارم که با نوشته های تان یک روزنۀ امید را در اذهان ما روشن میسازید.
به امان خدا باشید!


اسم: عبدالکریم رحیم   محل سکونت: بریتانیا    تاریخ: 13.04.2019

ښاغلو، د پټې خزانی او خاصتا د امیر کروړ د پښتو په هکله د ناشناس صاحب په وروستیو تذکراتو ډیر افغانان خپه شوی او هغه ته یی د انتقاد په څنګ کی سپکی او سپوری هم کړی. خو محترم ددی په ځواب کی په خپله کم معلوماتی اعتراف کړی. زما شخصی انتباه داده چی ده ته شخصا بی له دی چې تحقیق وکړی داسی نظر پیدا شوی چی د امیر کروړ د زمانی پښتو باید اوسنی پښتو سره دومره مشابه نه وی. زه چی نه ادیب یم او نه ژبپوه په دی مورد کی ځانته د څه ویلو حق نه ورکوم. خو دومره وایم چی خلک، د ناشناس په شمول، باید دا حق ولری چی خپل نظر څرګند کړی - غلط وی که صحیح. ولتروایی: څه چی ته وایی زه ورسره موافق نه یم خو د سر په بیه ستا ددی حق څخه دفاع کوم چی خپله خبره وکړی. نو د خپل نظر د بیانولو په سبب باید چاته سپکی سپوری و نه شي. د سلمان رشدی په نامه یوهندی/پاکستانی الاصله لیکوال یو کتاب ولیکه او مسلمانان په ده سخت په غصه شو تر دی چې په مرګ یی هم تهدید کړ. خو هغه وخت وویل شو چی د اسلام د پیغمبر په باره کی د نورو ادیانو پیروانو له دی سختی خبری کړی خو نه اعتراض او نه عکس العمل دومره شدید و لکه د رشدی په خلاف چی و، نو ممکن دلیل یی دا وی چی دی مسلمان پیدا شوی و او ورڅخه دداسی خبرو د کولو توقع نه کیدله.
په پټه خزانه د افغانستان غیر پښتنو هم ډیرانتقادونه کړی او وایی چی دا کتاب حبیبی صاحب جوړ کړی خو چا یی په مقابل کی داسی عکس العمل نه دی ښکاره کړی. د ناشناس د څرګندونو شدیده تقبیح شاید په دی دلیل وی چی دی په پښتون کور کی پیدا شوی او دداسی وینا توقع ور څخه نه کیدله. خو مونږ باید د چا څخه د خپلی خبری کولو حق وا نخلو حتی که دا خبری مطلقا د هغه کس د ذهن نه راټوکیدلی وی او په تحقیقاتو ولاړې نه وی. ناشناس خپله دا مني.


اسم: مسعود فارانی    محل سکونت: المان    تاریخ: 13.04.2019

فرهمند اندیشمند جناب داکتر صاحب غلام محمد خان انصاری شخصیت وطندوست وعقاب بلندی های اندیشه و دانش، از لطف تان درحق خود اظهار سپاسدارم . شما سرفراز باشید ارادتمند شما مسعود فارانی


اسم: غلام محمد انصاری   محل سکونت: Bremen    تاریخ: 13.04.2019

عرض سلام به تمام هموطنان درد دیده ودر غمهای بیپایان ناشی ازنفاق افگنی های رنگارنگ عذاب کشیده ای سرزمین عقاب های تسلیم ناپذیر. ولی افتخار بزرگ این سر زمین موجودیت عقاب های بلند پرواز اش است که هیچگاه به زاغهای سیه دل وحیله گر تبدیل نخواهد شد وتا این سر زمین امپراطور کش - به گفته ای خود این جنایتکاران تاریخ- زنده است، عقابان بلند پرواز وشناسایش هچون مسعود فارانی ها ، سیستانی ها ، وطندوست ها وهزاران دیگر، ناشناس نفاق افگن وصدها ناصبور سیاه دل (صبور سیاه سنگ)را که مبتلابه مرض سادیزم ومسوخیزم میباشنند، را رسوا نموده، راهی زباله دان تاریخ نمایند. تشکر ازگرداننده گان سایت وزین افغان جرمن انلاین وتمام عقابان تسلیم ناپذیر کشورما. پیروزی از آن عقابان بلند پروازهندوکش ، سلیمان وتمام کشوراست.


اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 12.04.2019

سلام مجدد به همه!

افغانستان در شهنامه

اگر در گوگل جستجو کنید، تقریباّ تمام نوشته ها در رابطه به شهنامۀ فردوسی به قلم ایرانی ها نوشته شده است.
احمد علی کهزاد محقق و نویسندۀ توانای کشور ما در مقدمۀ کتاب خود تحت عنوان "افغانستان در شهنامه"
مطالب خیلی مهی را می نویسد، که از نظر من هر افغان آنرا باید نتنها یک مرتبه خوانده باشد، بلکه در آرشیف کمپوتر خود نگهداری نماید.
اگر متصدیان محترم این نوشتۀ آقای احمد علی کهزاد را در آرشیف آثار تاریخی این وبسایت ملی نیز نگهداری نمایند، خدمت بزرگِ به وطن و هموطنان عزیز خود نموده اند. تشکر!

افغانسـتان در شاهنامه
http://www.kotiposti.net/msaleha/nai_10/sh_8/p_3.html

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 12.04.2019

سلام و احترمات صمیمانۀ خود را حضور محترم سیستانی صاحب بزرگوار عرض میکنم!

از خواندن مقالۀ عالی شما محترم "پاسخی به ناشناس در رابطه به شاه امان الله وملالی و نازوانا"
واقعاّ اشک در چشمانم حلقه زد. اشک به خاطر شریفترین و وطنپرست ترین قهرمانان تاریخ وطن ما، که زمانِ سنبول آزادی خواهی و الهام دهندۀ انقلاب های پی در پی برای تمام مللِ تحت استعمار انگلیس شدند، چطور توسط سخیف ترین انسانها تحقیر میشوند. اشک به خاطر شرایطِ که مردم ما را آنقدر ناتوان ساخته، که نمیداند زود تر مقابل کدام دشمنان این وطن مبارزه نمایند. اشک به خاطر بیچارگی وطنم، که کودن ترین خودفروخته ها به خود حق میدهند، به بهانۀ آزادی بیان مرداری های درون خود را بیرون بریزند. اشک به خاطر این تراژیدی وطنم.....

اگر روشنفکران پشتون عمل بالمثل بکنند، هر کدام شان توان اینرا دارند، که در بارۀ شهنامۀ فردوسی که به همت و پشتیوانۀ مادی و معنوی یکی از شاهان پشتون توسط فردوسی نوشته شد، صد ها مقاله و کتاب بنویسند، تا قهرمانان خیالی فروسی را افشأ نمایند. اما روشنفکران پشتون میدانند، که فرهنگ دری نیز تعلق به مردمان وطن خود شان است و یک پشتون ملیگرا هیچگاه نمیخواهد که فرهنگ مشترک اقوام وطن خود را تخریب کند.

با همه تأثر از خداوند سپاسگزارم، که انسانهای شریف، وطنپرست و عدالت پسندِ مانند شما محترم و دیگر محترمان این وبسایت ملی در قید حیات اند، که مقابل خرابکاری های این خس وخاشاک، این خودفروخته های سخیف و کودن قد علم میکنند و با قلم های توانا و استدلال های منطقی و مستند خود دسیسۀ های اینها را یکی پی دیگر افشأ و خنثی می سازند- چنانچه دسیسۀ دواد ملکیار را علیۀ قهرمان ملی ما سردار محمد داود خان، یا قلقله های پرتو نادری "دست بوس" را علیۀ جوانان این کشور، یا حالا دسیسۀ یک کودن دیگر را که شکار یک روبای زیرک شده، همه در همین وبسایت ملی و توسط نویسندگان و شخصیت های شریف و وطنپرست افشأ و مانند حباب روی آب ترکانیده شدند. چیزیکه ازین حباب های میان خالی باقی میماند، جز شرمندگی و روسیاهی تاریخی چیزی دیگری برای شان نیست.

عمر طولانی و صحت کامل برای شما بزرگوار خواهانم!


اسم: محمد اعظم سيستانی   محل سکونت: سویدن     تاریخ: 12.04.2019

پاسخی به ناشناس در رابطه به شاه امان الله وملالی و نازوانا
در صفحه یی ازکتاب )ناشناس ناشناس نیست( درمورد امان الله خان، آقای فطرت چنین میگوید:
فطرت:فهم وذوق نازل عامه را یک طرف میگذارم، من از جامعه روشنفکری مینالم ...

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: حسیب الله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 12.04.2019


سلام و احترام خدمت همه تقدیم است،

بدون شک و یقیناً که ناشناس حالا بهتر میداند که صبور سیاه سنگ و دار و دسته اش از شهرت ناشناس سؤ استفاده نموده اند، اما به نظر من فقط یک اشاره و یا یک کنایۀ ناشناس که به غیر مسقیم آنرا در مصاحبه اش با آقای داؤد اعظمی، آنهم بعد از چندین سؤال دقیق آقای اعظمی ناشناس اظهار داشته است، به هیچ صورت کافی نیست!

ناشناس باید اقلاً در یک اعلامیۀ مطبوعاتی باید بصورت دقیق، واضح و روشن بیان دارد که قضیه از چه قرار است. هر گاه ناشناس به خاطر شهرت طلبی هایش و مفاد شخصی خودش با هر نوع دسیسه سازی و تفرقه افگنی باند صبور سیاه سنگ و همقطاران وی کله بجنباند، پس وی نیز آگانه در چنین تفرقه افگنی در بین مردم ما دخیل است، زیرا از این پروژۀ مخرب و تفرقه افگنانۀ ایران (فارس) در داخل میدیای افغانی باید جلو گیری صورت گیرد. نظر به اظهار "ملت افغان" در همین صفحه، صبور سیاه سنگ و بقیه همکاران وی

"مردم را از ناشناس متنفر ساخت . تا باشد سپاه پاسداران ایران از وی راضی باشد.
همه ای ما میدانیم از قدیم ستمی ها و سازایی ها خواهان تجزیه افغانستان را در سر داشتند همیشه میخواستند یک قوم را سرکوب نمایند .
اینگونه اشخاصی که از آه خور بیگانه تغذیه میشوند و در بدل این کار ها پول گزافی را بدست میاورند همیشه خواستند به هر قسمی که شده از طریق مردم افغانستان بسویی قوم گرایی بسویی زبان پرستی و کیش پرستی سوق دهند و تشویق شان کنند تا برسر همدیگر بزنند."

در این صورت، ناشناس با بدی که کرده است، باید اقلاً در یک اعلامیۀ مطبوعاتی صادقانه اعتراف نماید که قضیه از چه قرار است.

بدون شک که چال، نیرنگ و "سازنده بازی" های او که گاهی خودش را تحت پوشش هنرمند و گاهی هم خودش را به حیث دارندۀ لقب دوکترائی، از چنین القاب خوب هنری و علمی محیلانه مستفید گرداند، در این قسمت گمان نکنم چاره ساز باشد.

اگر ناشناس واقعاً یک "سازنده" نیست و صادقانه یک هنر مند است، پس لطفاً باید بیآید و کیفیت هنری اش را به مردم توضیح و تشریح دارد!

اگر ناشناس واقعاً یک عالم صادق است، پس لطفاً باید بیآید و کیفیت علمی خودش را به مردم توضیح و تشریح دارد!

اگر ناشناس نه هنرمند است و نه یک عالم صادق، پس وی به حیث "یک حقه باز"، "یک شهرت طلب" و یک "سازنده" تشریف دارد، که جهت منافع شخصی خودش با یک باند همسطح و همسویۀ خودش در راه افتاده و در پی تفرقه افگنی در بین مردم مظلوم و جنگزدۀ ما است. در هر صورت مردم ما به یک روشنگری دقیق در این ارتباط نیاز دارد.

از آنجائی که اینجانب از سال 1981-1985 در شهر هامبورگ آلمان در پوهنتون هنر های زیبای واقع در Lerchenfeld آن شهر در رشتۀ هنر های زیبا، نیز، تحصیلات عالی داشته ام، صلاحیت بحث بالای کیفیت هنری تولیدات "هنری" صادق فطرت ناشناس را یکی از اجزای صلاحیت های علمی ام دانسته، حاضرم قسمیکه تا بحال به یکی دو تولید هنری وی تبصرۀ مختصری داشته ام، در ارتباط "کیفیت هنری" تولیدات "هنری" آقای صادق ناشناس به مردم عزیز ما روشنگری نمایم، تا مردم ما اندکی بیشترک با تولیدات "هنری" وی آشنائی حاصل نمایند.

با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 12.04.2019

سلام و صبح بخیر به تمام دوستان تقدیم میکنم!

چون بخش دوم مصاحبۀ آقای داوود اعظمی با فطرت "ناشناس" تا حال توسط آقای محترم فولاد لامع از پشتو به دری ترجمه نشد، خواستم لینک اصل مصاحبه را که به لسان پشتو صورت گرفته، برای علاقمندان اینجا نشر کنم.
بقیۀ این مصاحبه را از 13:12 الی 15:50 دقیقۀ این ویدیو بشنوید، که "ناشناس" غیر مستقیم در رابطه با (سیاسنگ) چه میگوید.

ناشناس: د احمد شاه بابا او پټې خزانې په اړه مې خبرې ناسمې وې
https://www.youtube.com/watch?v=i5wTu58Xle8

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: حسیب الله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 11.04.2019

سلام و احترام خدمت همه تقدیم است،

به گمان اغلب مغز ناشناس درست کار نمی کند!

یاوه سرائی و حرف های مضحک صادق فطرت ناشناس در ارتباط مغلق بودن اشعار ابوالمعانی بیدل فکاهئی را شبیه است که با شنیدن آن باید در اصل به جهالت و حال زار ناشناس، صبور الله سیاسنگ و بسته مبلغین این "تیاتر ناشناس بازی" گریست.

به نظر من سیاه سنگ و دار و دستۀ مافیائی وی مردک آشفته حال و مریضی را که عبارت از صادق فطرت ناشناس باشد، از ستیژ هالند به ستیژ لندن می کشانند، که در تا طی محفلی بتاریخ 30 مارچ سال جاری، به اصطلاح از کتاب "ناشناس ناشناس نیست" در لندن نیز قدر دانی صورت گیرد، بعدش بتاریخ 2 اپریل، خانم سیما شادان مفتخرانه نطاقی هذیان گوئی و یاوه سرائی سخنان پوچ صادق فطرت را، از چینل "تلویزیون هستی"، بر عهده گرفته است، که بین دقایق 13:27 ثانیه الی 14:15 ثانیۀ این ویدیو به این یاوه سرائی نیز می پردازد، که میگوید: چون شعر بیدل بسیار غامض است و از هزاران نفر یک نفر هم معنی آنرا فهمیده نمی تواند، نظر به این دلیل استاد قاسم نتوانسته بود که این شعر بیدل را درست ادا کند، من آهنگ او را خواندم تا مردم بفهمند که در این شعر غامض بیدل چه گفته شده است.

مضحک بودن موضوع در این است که شعری را که صادق فطرت ناشناس غامض میخواند، آنرا شعر بیدل تلقی نموده است، نه شعر غامض است و نه هم از آن شعر از بیدل میباشد، بلکه ناشناس خواسته با کودنی مخصوص خودش خود را هم از استاد قاسم بلند تر بتراشد و هم بیدل شناس معرفی دارد.

سطح آگاهی صادق فطرت ناشناس از شعر و شعرا، در اینجا، به این حد بررسی گردیده است که وی یک شعری از رهی معیری را که استاد قاسم در قالب آهنگ در آورده بود، باز خوانی نموده و بیش از نیم قرن فکر نموده است شعر آن آهنگ از بیدل است و امروز ادعا دارد که این شعر از بیدل است. ناشناس اظهار میدارد در بین هزار نفر یک نفری که معنی این شعر غامض بیدل را می فهمد، آن همین "دلقک ناشناس" است. جالب این است که وی در بین گروهی مافیای سیاسی و بی خبر از شعر و شاعر خود را بیدل شناس نیز معرفی نموده است. آهنگ استاد قاسم را صادق فطرت ناشناس اینطور خوانده است، "زندگی بر گردنم بار گرانی بیشو نیست" در اصل شعر این آهنگ از رهی معیری میباشد، نه از بیدل و شکل درست آن این است: زندگی بر دوش ما بار گرانی بیش نیست.

صادق فطرت ناشناس محتوی "زندگی بر دوش ما" را به شکل "زندگی بر گردنم " دیده، فکر نموده این شعر از بیدل است و وی نیز یکی از هزار نفریست که معنی این شعر "غامض بیدل" را میداند، وی این موضوع را در محفل "باند مافیائی سیاه سنگ" به مردم تشریح و توضیح می نماید. جالب این است با این همه لاف و پتاق های بی جا، در اصل همان شعر رهی معیری را نیز ناشناس به شکل غلط خوانده، بلخصوص قسمت های آخر ابیات را که "بیش نیست" می باشد، وی از آغاز آهنگ تا آخر آهنگ، بیشتر از ده بار به شکل "بیشو نیست، بیشونیست" ادا نموده است، اما با بی حیائی تمام هم خودش را از استاد قاسم بلند تر میتراشد و هم بیدل شناس، در حالیکه شعر از رهی معیری است.

زندگی بر گردنم بار گرانی بیش نیست
عمر جاودان عذاب جاودانی بیش نیست

صادق فطرت ناشناس که ادعا دارد این شعر از بیدل است. لطفاً به منبع نگاه کنید.

در حالیکه شکل درست شعر که از رهی معیری و نه از بیدل میباشد، اینطور است:

زندگی بر دوش ما بار گرانی بیش نیست
عمر جاویدان عذاب جاودانی بیش نیست
رهی معیری

منبع: در ویودیوی زیر، یاوه سرائی ناشناس بین دقایق 13:27 ثانیه الی 14:15 ثانیۀ این ویدیوی بیست دقیقه ئی که از کانال چینل تلویزیون هستی و طریق یوتوب به نشر رسیده است.

https://www.youtube.com/watch?v=Da_hVo-BC60

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: سیدهاشم سدید   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 11.04.2019

بی گمان در رابطه با آنچه آقای ناشناس و دیگران گفته و نوشته اند می توان زیاد سخن گفت. چرا که هزار ها نکته در این همه سخن نهفته است. یکی این که، اگر دولت در آن زمان آقای ناشناس را، مانند سائر جوانان برای تحصیل به شوروی آنزمان نمی فرستاد، آیا این جوانان امکانات آن را داشتند که برای تحصیل به این کشور بروند؟ در مورد سائر رشته ها من حرفی ندارم؛ چون زمینه تحصیل در رشته های دیگر، مخصوصا" رشته های تخنیکی - فنی، به سویه های بالا میسر و ممکن نبود. بورس های سائر کشور ها هم محدود بود، ولی آموزش زبا ن پشتو در یک کشوری که زبان پشتو در آنجا زبان بیگانه است، چرا؟ کی مقصر است، محصلین یا دولت؟؟ من می خواهم هواخواهان و مدافعین حکومت آن وقت در این خصوص توضیحاتی ارایه کنند. نا گفته نباید گذاشت که به احتمال بسیار زیاد آقای ناشناس یگانه کسی نیستند که دکترای شان را در زبان پشتو از شوروی گرفته اند.
در کشوری که سردمدارانش چنان باشند که چیزی را که خود دارند یا می تواند داشته باشند از دیگرا ن گدائی می کند چه باید انتظار داشت غیز از آنچه امروز بر ما آمده است؟ کرزی ها دست پروردگان همان اشخاص روزگم، خودمحور و بزن و برو هستند!


اسم: صدای ملت افغان   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 10.04.2019

صبور سیاسنگ یکی از اعضایی سازمان سازای افغانستان
که سابق در سازمان نشراتی سباوون یکجای با دکتر عبدالطیف همکاری داشت ناشناس یکی از هنرمندان مشهور افغانستان را با چرندیات و جفنگیاتی که در کتاب خود نوشته بود ترور شخصیتی نمود .
چنان که امروز نا شناس دیگر ناشناس نیست !
مردم را از ناشناس متنفر ساخت . تا باشد سپاه پاسداران ایران از وی راضی باشد.
همه ای ما میدانیم از قدیم ستمی ها و سازایی ها خواهان تجزیه افغانستان را در سر داشتند همیشه میخواستند یک قوم را سرکوب نمایند .
اینگونه اشخاصی که از آه خور بیگانه تغذیه میشوند و در بدل این کار ها پول گزافی را بدست میاورند همیشه خواستند به هر قسمی که شده از طریق مردم افغانستان بسویی قوم گرایی بسویی زبان پرستی و کیش پرستی سوق دهند و تشویق شان کنند تا برسر همدیگر بزنند.
یک روز بهانه میکنند قانون اساسی افغانستان غلط است .
روز دیگر مشکل با سرود ملی دارند
روز دیگر اردوی افغانستان را میخواهند منطقه ای بسازند
دیگر روزش نام افغانستان را میخواهند تغیر بدهند اینها که خود را نویسنده و تاریخ دان هم میگیرند . اصلا فکر پیش رفت و ترقی در سر شان نبوده همیشه به هزار سال قبل فکر کردند که ما چه بودیم چه هستیم ما تاریخ داشتیم . ما دیگر داشتیم
شاعر شان که تازه به سرودن شعر شروع میکند
اولین شعرش درمورد ایران و ایران پرستی است
نویسنده ای شان هم خراسان میخواهد. خراسانی که امروز یکی از استان های ایران است خراسان رضوی .
پس با این دسته افراد چه باید کرد این های که اصلا معنی آزادی را نمیدانند معنی
اخوت و برادری رانمیدانند اصلا معنی انسانیت را نمیدانند همیشه غرق در زبان پرستی و کیش پرستی بودند هستند و میمانند
اینجاست که مردم افغانستان از دست بی سوادانش به ستو نیامده است
امان از دست این گونه با سوادانیکه پای لج کردند برای حذف تاریخ افغانستان .
برای توهین کردن یک قوم . بس دیگر مصروفیتی ندارند کار شان تفرقه اندازی است و بس .
با حرمت فلاح


اسم: احسان لمر   محل سکونت: فرانسه    تاریخ: 10.04.2019

داکتر صبور سیاه سنگ را از ورای نبشته های شان آشنا هستم ولی دکتور فطرت را عمری است که می شناسم و احترام برای شان داشتم. یکی دو بار به منزل شان رفتیم و ایشان هم در سفر شان در فرانسه چند ساعتی به منزل ما هم آمدند. به آواز و هنرش و دانش و دسترسی او در ادبیات هر دو زبان زیبای ما ارج می گذارم.
آقای سیاه سنگ در این آشفته بازار خود فروشان (چون پدرام ها بهزاد ها ثریا بها ها و.....) هم خواست از قافله عقب نماند. یکی از اندیشمندان قرن 19 میلادی می گفت:« روشنفکران خصلت دو گانه دارند هر جا منافع شان ایجاب نماید همان سمت می لغزند» اینجا است که صاحب قلمی چون سیاه سنگ منافع خود را در ضدیت و دشمنی و توهین و بی حرمتی با یک کتلۀ از مردمش یافت. او باری به رحمن بابا تاخت و گویا او را (دزد اشعار حضرت حافظ دانست)،و این بار دکتور فطرت را وسیله ساخته بر مردمش (پشتون ها) بار دیگر حمله ور شد.
آقای سیاه سنگ محترم از دور ها برای تان نمی نویسم، از شروع قرن بیست میلادی صاحب قلمان نویسنده و شاعر نهایت برجسته (مسلط بر هر دو زبان دری و پشتو)داشتیم که در کشور ظهور نمودند محمود طرزی ــ عبدالهادی داوی ــ میر سید قاسم (میر صاحب) ــ غلام محی الدین افغان ــ مولوی عبدالواسع ــ بابا عبدالعزیز ــ مولوی محمد مظفر ــ عبدالرحمن پژواک ــ محمد هاشم میوندوال ــ محمد موسی شفیق ــ علامه شاه محمد ارشاد و غیره و غیره، شما بر کدامش رسیده می توانید یا در سطح ایشان هستید که بر فرهنگ و ادب یک زبان در زیر لفافه می تازید.
و اما دکتور فطرت گرامی یک خاطره از زبان خود تان بیادم آمد که وقتی دکتور رحیم نوین شما را تحقیر آمیز «سازنده» گفت عزت نفس تان تقاضا این کلمه تحقیر آمیز وزیر (اطلاعات و کلتور؟؟؟) را نتوانست تحمل نماید و جواب متقابل «دائی» را برایش دادید چطور شد که در این شرایط حساس که دشمن گرگ صفت بر همه دار و ندار ما دندان تیز کرده و حمله می آورد شما هم فریب محفل گیری های سیاه سنگ را خوردید؟ این همان آقائی است که عبدالرحمن شاعر متصوّف پشتو (که شما دکترای تان را در شعر و تصوف او گرفتید) دزد خطاب نموده بود.
حال می بینیم زخم این وطن بخاطر موجودیت مارها (روشنفکران خود فروخته) است که دوا نمی شود و در هر لحظه بر آن نیش زده می شود.


اسم: دوکتور صلاح الدین سعیدی    محل سکونت: UK    تاریخ: 10.04.2019

هموطنان گرامی سلام
متاثر ازین ام که کسې تخلف دارد و متاثرم که حتی متخلف به پای دار رسید و جزا بروی ولو برحق هم بود، تطبیق شد.
از تأمین عدالت باید خوش شد اما من متأثر که انسان چرا چنین ذلیل و عاقبت نه اندیش شد که مستحق چنین سرنوشت شد! این دلیل و تلاش برای برائت متخلف نیست، اما نقطهء است قابل تعمق که بر تراژيدی کس باید تعمق داشت و نباید برآن کف شادی زد.
از خیانت، جنایت، از فوتبال بر سرانسانها و بی سیرت ساختن ( مسمار- شرعاً حرام) کسان با سربریدن های انسانان بی ګناه، از زنده به ګور کردن ها، از پلیګون ها، انګشت بریدن ها، از سربه نیست کردن های دسته جمعی دشت لیلی از سینه بریدن ها، از رقص بسمل ها، در خدمت قرار ګرفتن و معاش خور شدن دشمنان قسم خوردهء افغانها یعنی از معاش خوردن از ای اس ای، از توهین و تحقیر بیرق ملی، توهین عزت و افتخار یک ملت چون پته خزانه و احمدشاه ابدالی و سایر افتخارات یک ملت و از توهین عملی به تاریخ و عزت یک کشور و از ناموس فروشی نمی توان دفاع کرد و دفاع ندارد. شرم آور هم است!
ندانستن خوب نیست و اعتراف به آن ادب است اما افتخار ندارد.
چرا نمی دانم و با ګستاخي، و با ندانستن به کس و عزت کس را توهین میدارم.

خوب درین ګیر ودار افتخار دارم که به صحبت مفصل با اقای ناشناس و اقای داو‌ؤد اعظمی و با رهبری تلویزیون هستی باز با ناشناس و با صحبت با استاد معزز شهسوار سنګروال حق به جایش و کرسي نشست و اعترافات لازم و بر اعتراق به حق تشویق و ترغیب صورت ګرفت و شد. اما تلاشهای رذیلانه هنوز هم ادامه دارند و شیطنت های در راه است.
ما توقع داشتیم و داریم که توذیع و نشر چنین شرارت با مداخله صریح و قاطع اقای ناشناس پایان یابد و شرارت قیچي شود اما برداشت من چنین است که شرارت پيشه های به دام افګن تلاشهای شریر را ادامه خواهند داد اما علم، تحقیق و ملت به این شرارت تُف کرد.
اګر مطابق پيشنهادات مشخصیکه به قربانیان این شرارت داشتم در مورد موضوع مذکور اقدام نه کنند، آبرو ریزی عبادت طولانی ادامه پيدا خواهد کرد و این راه نجات نه بلکی فرو رفتن در لجنزار خواهد بود.
پس لګد های رذیلانه با فشار قرار دادن بی بی سی و بخش از بازیګران درین میان و عدم برداشت قدمهای هوشیارانهء متناسب بعدی به جز افتضاح چیزی دیګری به ایشان به بار نه خواهد آورد!
تاریخ و افتخارات ملت ما، تاریخ و افتخارات زبان پشتو و دری ما به قبول و عدم قبول این کتاب و آن کتاب، توسط این شخص و آن شخص و به قبول از جانب این وآن فتنه، وجود و عدم وجود تحریری این نوشته و آن نوشته، زیاد و کم خلاصه نمی شود.
ملت ما، تاریخ و افتخارات ما در خطهء موجود و نفش زبان پشتو و دری، بدون ضرورت ارزش آن در تقابل و مقایسه بین خود شان، به صورت عینی وجود داشت، وجود دارد و وجود خواهد داشت. این موجودیت عینی را کس انکار کرده نمی تواند.
وها اګر کس این کتاب و آن کتاب را برای لابراتوار روان کردن میخواهند ما در مورد مشکل نداریم، پروسیجر های لازم باید طی شود، اما درآن صورت ما هم حق خواهیم داشت که جهت تثبیت حلالی بدون و حرامی بودن شان، دی ان ای شان را به لابراتوار روان کنیم.
اګربه این جدال میروند ما آماده ایم و تأریخ باید ګواه باشد که ایشان مارا مجبور به این رویاروی احمقانه کردند.
و من الله التوفیق
دوکتور صلاح الدین سعیدی
۱۰/۴/۲۰۱۹


اسم: حسیب الله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 10.04.2019

سلام و احترام خدمت همه تقدیم است،

به نظر من "صبور سیاه سنگ ها، لطیف پدرام ها و شفیع سیاه کلوخ" های که خواسته اند به اصطلاح عام بالای "زاغ بودنه" بگیرند، نه تنها از موضوعات علمی و از تاریخ مملکت بی خبر اند، بلکه از هنر هم چندان آگاهی ندارند، زیرا اگر آنها از هنر اندکی آگاهی میداشتند، بالای "چنین زاغی" به شوق "بودنه گرفتن" نمی برآمدند:

جالب خواهد بود زمانی که، یکبار به مشاهده گیریم، تولیدات هنری-کلتوری صادق فطرت ناشناسی که امروز با سطحی نگری هایش یکبار دیگر "سازندۀ محافل پایکوبی" باند های سکتاریستی ئی شده است که با ضوابط زندگی اجتماعی و سیاسی افغانستان بدون موجب آهنگ جدال دارند، در گذشته چه کیفیت هنری را دارا بوده است:

در این یاد داشت، با وقتی کمی که متأسفانه امروز دارم، فقط یک نقد مختصری صورت میگیرد به یکی از مشهور ترین آهنگ های صادق فطرت که با همرائی آرکستر محترم رادیو افغانستان ثبت شده است. آهنگ (ای بیوفا برو که شبستان خاطرم، دیگر نه جائی جلوۀ ذوق وصال توست) که به نام "ای کاش با تو هیچ مقابل نمی شدم" نیز مسما میباشد، یک آهنگ شش دقیقه ئی میباشد، که در اینجا به شانزده اشتباه و یا شانزده غلطی محترم صادق فطرت ناشناس در اجرای این آهنگ، در بخش ادای کلمات، نقدی صورت میگیرد، تا آنکه یک دید روشنتری از کیفیت تولیدات هنری ناشناس را مورد ارزیابی قرار داده بتوانیم.

ادعا در اینجا طوریست که به مصداق ضرب المثل معروف "مشت نمونۀ خروار" مراجعه صورت گرفته به یکی از مشهور ترین و معروفترین آهنگ های صادق فطرت ناشناس که در آن آهنگ، وی، حتی یکی از اشعار "رفیق انقلابی خودش" را نیز درست اجرا و ادا نمی تواند! با وجودیکه صادق فطرت ناشناس از درک این پارچه آهنگ تا به حالا اقلاً چند صد هزار چکچک کمائی نموده است، ببینیم که در مقابل اقلاً همین چند صد هزار چکچک، وی، کدام کیفیت هنری را به هموطنانش عرضه نموده است. نا گفته نماند که این آهنگ یکی از آهنگ های مشهور صادق فطرت ناشناس میباشد، که توسط آن، وی "اوج قُله پیمائی های هنری خودش را" به هموطنانش عرضه نموده است. این خوانندگان محترم و این هم آهنگ مشهور ناشناس.

منبع: یوتوب، ثبت رادیوئی آهنگ ناشناس، "ای بی وفا برو" و یا "ای کاش با تو هیچ مقابل نمی شدم"

https://www.youtube.com/watch?v=DCFsSfgAL9U

۱. ثانیۀ 25 آهنگ. مصرع دوم بیت شعر است: دیگر نه جائی جلوۀ ذوق وصال توست. اما ناشناس در ثانیۀ 25 این آهنگ در قسمت ادای "توست" غفلت نموده، بجای "توست" فقط به کلمۀ "تو" اکتفا می کند، که این طرز ادای وی در هنر آواز خوانی اشتباهیست بزرگ.

۲. ثانیۀ 32 آهنگ. مصرع اول بیت شعر است: زان دم که پی به راز نهان تو برده ام. اما ناشناس در ثانیۀ 32 این آهنگ در قسمت ادای "برده ام" غفلت نموده، آنرا به شکل "بردَوم" و یا همچو چیزی ادا می کند، که ظرافت هنری در قسمت ادا را می شکند.

۳. ثانیۀ 37 آهنگ. در اینجا باز هم ناشناس به جای "توست" فقط به ادای کلمۀ "تو" اکتفا می کند، که اشتباهست.

۴. ثانیۀ 44 آهنگ. عین اشتباۀ بالائی به وقوع می پیوند.

۵. ثانیۀ 50 آهنگ. عین اشتباۀ بالائی.

۶. ثانیۀ 59 آهنگ. شعر است: ای کاش با تو هیچ مقابل نمی شدم. در ثانیۀ 59 این آهنگ ناشناس باز هم حرف "چ" را که در اخیر کلمۀ "هیچ" مستقر میباشد، فدای کانال باریک بینی محترم شان فرموده به جای کلمۀ "هیچ" فقط به "هی" اکتفا ورزیده اند.

۷. 1:29 . در زمان یک دقیقه و بیست و نه ثانیۀ این آهنگ: مصرع اول شعر است، که: می خواستم زپرتو پندار تابناک. جناب ناشناس در زمان یک دقیقه و بیست و نه ام ثانیۀ این آهنگ از کلمۀ "تابناک" چیزی به قسم "تابو ناک" و یا همچو چیزی جور نموده است، که اشتباهست.

۸. 1:33. در زمان یک دقیقه و سی وسه ثانیۀ این آهنگ: مصرع دوم شعر است، که: نوری چراغ خلوت اندیشه ام شوی. جناب ناشناس در زمان یک دقیقه و سی وسه ثانیۀ این آهنگ از کلمۀ "اندیشه ام" چیزی به قسم "اندیشوم" و یا همچو چیزی جور نموده است، که اشتباهست .

۹. 2:13. در زمان دو دقیقه و سیزده ثانیۀ این آهنگ: در این جا باز هم جناب ناشناس کلمۀ "هیچ" را به شکل "هی" ادا می کند.

۱۰. 2:54. در زمان دو دقیقه و پنجاه و چهار ثانیۀ این آهنگ: آقای ناشناس کلمۀ "خاموش" را به یک شکلی اشتباه آمیزی ادا میکند، که حرف "خ" این کلمه را به اصطلاح نوش جان نموده و آنرا به قسم "آموش" تلفظ و ادا می کند.

۱۱. 3:04. در زمان سه دقیقه و چهار ثانیۀ این آهنگ: مصرع شعر است: دیگر تو آن ستارۀ رخشنده نیستی. : آقای ناشناس کلمۀ "نیستی" را به یک شکلی اشتباه آمیزی ادا میکند، که حرف "و" را در این کلمه از خود اضافه نموده، کلمۀ "نیستی" را به شکل "نیسو تی" تلفظ و ادا می کند.

۱۲. 3:10. در زمان سه دقیقه و چهار ثانیۀ این آهنگ: جناب ناشناس همان نا روای بالائی را باز هم در حق کلمۀ "نیستی" انجام داده آنرا به قسم "نیسو تی" تلفظ و ادا می کند.

۱۳. 3:47. در زمان سه دقیقه و چهار ثانیۀ این آهنگ: مصرع شعر است: پنداشتم چنین که تو ای آشنای من. در این مصرع بالای آن نمی پیچیم که آیا کلمۀ "چنین" درست است و یا کلمۀ "چنان"، بلکه چیزی که اصلاً قابل پذیرش نیست این است که جناب ناشناس کلمۀ "پنداشتم" را به قسمی تلفظ و ادا نموده است که حرف "پ" را بدون موجب به حرف "ب" تبدیل نموده از کلمۀ "پنداشتم" کلمۀ جدیدی ساخته و آنر "بنداشتم" تلفظ و ادا نموده است.

۱۴. 4:10. در زمان چهار دقیقه و ده ثانیۀ این آهنگ: مصرع شعر است: دیگر تو آن فرشتۀ پارینه نیستی. جناب ناشناس در اینجا باز هم کلمۀ "نیستی" را به شکل اشتباه آمیز "نیسو تی" تلفظ و ادا نموده است.

۱۵. 4:16. در زمان چهار دقیقه وشانزده ثانیۀ این آهنگ: جناب ناشناس در اینجا باز هم کلمۀ "نیستی" را به شکل اشتباه آمیز "نیسو تی" تلفظ و ادا نموده است.

۱۶. 4:19. در زمان چهار دقیقه ونوزده ثانیۀ این آهنگ: جناب ناشناس باز هم حرف "چ" را که در اخیر کلمۀ "هیچ" مستقر میباشد، فدای کانال باریک بینی محترم شان فرموده به جای کلمۀ "هیچ" فقط به "هی" اکتفا ورزیده اند.

پس به هیچ صورت نمی توان در اینجا از کدام نوع کیفیت هنرئی نام بُرد که در آن حد اقل ظرافت های هنری در بخش ادای کلمات صورت گرفته باشد. در قسمت دانستنی های جناب ناشناس از "سُر" و "لَی" هم که گفتنی های شان از طریق مصاحبۀ منتشرۀ مورخۀ هژدهم دسمبر 2018م. با چینل تلویزیونی پنجرۀ اروپا مورد قبول و احترام می پنداریم.

سؤال در این است که هر گاه "صبور سیاه سنگ ها، لطیف پدرام ها و شفیع سیاه کلوخ" ها از علم و هنر بهره میداشتند، آیا آنگاه باز هم به اصطلاح عام بالای همین "زاغ" به شوق "بودنه گرفتن"می برآمدند؟

در صورت نیاز و موجودیت وقت، حتماً بخیر فرق میان اصطلاحات "سازنده" و "هنر مند" را نیز، البته از دید نا چیز خود تشریح و توضیح خواهم داد

کم این بنده و کرم خوانندگان محترم.

با عرض احترامات فائقه

حسیب الله

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: سیستانی    محل سکونت: سویدن     تاریخ: 10.04.2019

ای کاش با تو هیچ مقابل نمیشدم! ( آهنگی ازناشناس)

با خواندن مقاله تحقیقی (تبصره ای براعتماد ناشناس به سیاه سنگ)از قلم آقای مسعودفارانی، به یاد آهنگی از ناشناس افتادم که در آغاز آن میگوید: "ای کاش با تو هیچ مقابل نمیشدم!"

بدون تردید ناشناس اگرمیدانست که از اعتمادش کسی سوء استفاده میکند، شاید هرگز حاضر به خانه پری فورمه های نمیشد که بعد به رویت آن از اوج عزت به حضیض ذلت پرتاب شود. وقتی چشم انسان به کاپی صفحه ای ( ناشناس ناشناس نیست) درمقاله آقای فارانی می افتد، در سطوری که بارنگ سرخ دورش خط کشیده شده، می بیند هنرمندی که ادعای عدم سازش وسرفرود آوردن به قدرتمندان کشور را دارد، چگونه حاضر به قبول ده هزار کلدا از سوی سازمان استخبارات نظامی پاکستان ISI،میشود و خو را در قطار عناصر خاین به وطن قرارمیدهد؟
اعتراف به گرفتن ده هزارکلدار از یک سازمان بدنام وخطرناک جاسوسی که در چهل سال اخیر هر روزخون افغانها را بزمین ریخته است، چه افتخاری به همراه دارد بجز بدنامی وسقوط ناشناس در لجنگاه جاسوسی؟

آدم باید چقدر احمق ونادان باشد که چنین اسرارمحرم وخجالت بار خود را با دیگری شریک کند؟؟ فکر میکنم یک آدم بیسواد ومکتب ندیده هم چنین اظهاراتی را نمیکند، تا چه رسد به کسی که تحصیلات داکتری دارد وهنرمند سابقه دار ومحبوب جامعه خود باشد!

وقتی انسان می بیند که ناشناس تا این حد ناتوان است که از آبروی خود حفاظت کرده نمیتواند، نباید انتظارداشت که آبروی دیگران را صیانت کند؛ به همین خاطراست که او بی باکانه علیه سمبولهای تاریخی کشور چون : احمدشاه بابا و امان الله خان و ملالی ونازو انا و تاریخ ادبیات زبان پشتو(پته خزانه) می تازد و برهمه خط بطلان میکشد. وبا این کار خود دل دشمنان وطن را شاد ودل میلیونها هموطن را ناشاد ساخت.ولی اوخیلی زود از گفته های خود نادم وپشیمان گردید که بحالش سودی نکرد. ناشناس خود درمصاحبه با داود اعظمی در بی بی سی و در تلویزیون هستی رویا روی با استاد سنگر وال، اعتراف کردکه اظهارت او در مورد رجال تاریخی وپته خزانه غیرعلمی واز روی عدم آگاهی بوده است.

منهم که روزی از هواداران ناشناس بودم و در دفاع ازاو قلم زده ام ، با دیدن این صفحه با خود میگویم:«ای کاش از تو هیچ دفاعی نمیکد م !»


اسم: قاسم باز   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 10.04.2019

د پښتو ژبی، خوږ ژبی او حماسی شاعر جناب عصمت قانع د صبورالله سیاه سنګ په مورد کښی داسی لیکی، دا لیکنه د ښاغلی عمت قانع د فیسبوک د صفحی څخه را اخستل شوی ده ، عصمت قانع لیکی.
صبوراالله سیاه سنګ څوک دی.؟
--------------------------------------
صبور غزنيچى دى او دپلار له رګه صاف سوتره اندړ دى
آدې يې ساده مسلمانه پښتنه وه خو له صبورجان څخه چوتار جوړ سو
صبور په لومړي سر کې چې خلقي نظام را مينځ ته شو دحفيظ الله امين سر سخت طرفدار وو
حتى دځوانۍ په جوش کې به يې ستالينيزم دافغانستان دتبو ، شنو غاړو ، زکامونو او مرضونو مجربه نسخه ګڼله
پلار يې دسروري صاحب له نږدي يارانو څخه وو سروري داګسا رئيس شو صبور جان يې دهند سفارت ته دجاسوس په صفت ور دننه کړ
صبور دحفيظ الله امين تر اعدام وروسته دپرچميانو زندان ته ننوت
چوتار دچوتارانو په دام کې ګير شو کله چې له زندانه راووت له پرچميانو سره دسختي عقدي له مخي يې حتى شهنامه ،فارسي او دخيام عياري هم جعلي ګڼله
صبور چې خارج ته ولاړ لاهم سرسخت پښتون نيشنليست چپى وو
خو اوس يې بيرته اړخ بدل کړى دى فاړسي وان شوى دى
کله رحمان بابا ښکنځي ، کله خوشحال خان ته دسيکس راسپوتين وايي او کله هم دباري جهاني پرترجمو دنقد دوربين ګرزوي
اوس يې بيا په صادق اکا کې پړى اچولى دى او پرتې پې يايي
صبور جانه
افغانستان ددې خاوري دټولو ميراثونو مالک دى خو
چوتارۍ ،شيطانۍ او پيشو بازۍ ناکامه لوبي دي
نه ببرک کار مل ګټه په کې کړي ده نه دانورو چوتار خيلو
صبور ګله را ځه چې دوطن دمور شليدلى ګريوان سره وصل کړو
له ريښکۍ ريښکۍ پټکي څخه شمله ګۍ هسکه نه دريږي


اسم: جواد حسن زاده   محل سکونت: انگلستان    تاریخ: 09.04.2019

با درود فراوان به خوانندگان افغان جرمن آنلاین

اخیرآ صحبت هایی پیرامون کتاب پت خزانه در رسانه های جمعی گفته شده است که نظرات مختلف افغانان را به اشکال گوناگون به روی کاغذ آورده است. بحیث یک دانش پژوه اهل افغانستان نظر بنده این است که جنجال های موجود باید سبب تعمق و تمرکز روی این مجموعه گران بهای زبان پشتو گردد. من مدت 9 سال است که آثار پشتو و دری را جمع آوری می کنم و با کاپی کردن روی فلش مموری به دوستانم هدیه می کنم. نظر بنده این است که باید کل آثار علمی و ادبی افغانستان توسط افغانان علم دوست باید کاپی، چاپ و خوانده شوند. بیایید بجای اتخاذ موقف های ضد و نقیض پت خزانه را به کل افغانها معرفی کنیم.

به امید رشد تفکر نقد گرایی و همدیگر پذیری برای کل اتباع افغانستان

جواد حسن زاده


اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 09.04.2019

سلام و احترام به همه دوستان عرض میکنم!

بعد ازینکه مقالۀ خیلی عالی، مستند و تحقیقی آقای محترم فارانی صاحب را تحت عنوان "تبصره یی بر اعتماد ناشناس بر سیاه سنگ" خواندم، کلمۀ "سخیف" را در قاموس کبیر داخل نموده و این معانی را دریافت کردم:
سخیف = کمخرد، سبک عقل، کم عقل، پست، جلف، زشت، سبک، قبیح، مبتذل، ناپسند، نادرست، غلط بی اساس، بی پایه، واهی.
حالا نمیدانم که کدام یک این دو نفر ("ناشناس" یا سیاه سنگ) سخیفتر از همدیگر اند؟

از تصورم بالاست، که یک انسان اینقدر کینه توز و در عین زمان اینقدر حیله گر و دسیسه ساز باشد، که فقط بخاطر نپرداختن مصرف تلیفون از جانب " ناشناس" ، نتنها خود ناشناس را بی آبرو بسازد، بلکه انتقام خود را از تمام نخبگان و شعرای پشتون بگیرد، فقط به خاطریکه "ناشناس" به قوم پشتون منسوب میشود.

همچنان از تصورم بالاست، که یک نویسنده در اوایل تصیم گرفته باشد، که نخبگان و شعرای پشتون را در کتاب خود معرفی کند و مقاله ها در توصیف آنها نوشته باشد، بعد 180 درجه تصمیم خود را تغیر دهد، و برضد آنها بنویسد، زیرا "پروژۀ" چربتر برایش پیشنهاد میشود. یعنی با یک تیر دو پاخته را شکار کند – هم از "ناشناس" کودن انتقام گرفته باشد وهم از دشمنان افغانستان پول بیشتر از "مصرف تلیفون" دریافت کرده باشد.

تفاوت بین یک جنگسالار وطنفروش و یک سیاه سنگ فرهنگ فروش فقط درین است، که اولی در بدل همه خیانت های خود به مردم این کشور، میلیون ها دالر و قدرت دولتی اخذ میکند، و دومی در بدل چند دالر ؟؟ و چند نمایش در سالون های چند کشور به شهرت کاذب میرسد.
درین میان قصۀ "ناشناس" کودن مفت است، که زیر سایۀ درختِ نشسته که .......

تشکر از همه نویسندگان محترم این وبسایت ملی که به خود زحمت دادند ، تا خیانت های انسانهای کمظرف و بد جنس از قبیل "ناشناس" و سیاه سنگ را افشأ نمایند و اذهان ما را روشن ساختند.


اسم: قاسم باز   محل سکونت: امريكا    تاریخ: 09.04.2019

افسوس بحال ناشناس بدبخت.
وی که داکترا خود را در اشعار رحمن بابا گرفته. چطور حاضر می شود بشخص مانند سیاه سنگ روی سیاه که وی رحمن بابا را دزد خطاب نموده همدست می‌شود. این به این معنی است که واقعا ناشناس یک فرد بی خبر است.


اسم: حسیب الله   محل سکونت: آلمان     تاریخ: 09.04.2019



سلام و احترام خدمت همه تقدیم است،

نخست از همه مقالۀ دانشمند محترم و عزیز جناب مسعود فارانی را که تحت عنوان " تبصره یی بر اعتماد ناشناس بر سیاه سنگ آدمهای محیل چگونه از صفای مردم سوءاستفاده می کنند؟ " به نشر رسیده است در خور تحسین و ستایش فراوان یافتم. واقعاً که روح اشخاص وطندوست مملکت ما از خواندن همچو مقالات نهایت عالی که جناب محترم مسعود فارانی به حیث یک دانشمند صادق و آگاۀ کشور می نویسند خُرسند و خوشحال میشود. زیرا در سطور و جملات هر مقالۀ جناب محترم مسعود فارانی احساس وطندوستی، بشر دوستی و صداقت نهفته که انسان را خوش و مسرور می سازد.

به نظر من در شرایط اساس کنونی، در کنار آنکه باید دقیقاً متوجۀ ندانم کاری های امریکا در پروسۀ صلح افغانستان باشیم، در کنار آنکه دقیقاً متوجۀ دخالت های بی شرمانۀ پاکستان در امور داخلی افغانستان باشیم، جداً و دقیقاً باید متوجۀ دخالت های محیلانه و ماهرانۀ ایران-روسیه در امور داخلی افغانستان نیز باشیم.

ارزیابی و بررسی دقیق علمی از رول، نقش و یا فنکشن سیاست زبانی کشور ایران و یا "سیاست زبانی فارس" در ایجاد گردباد تعصبات "زبانی"، "مذهبی" و آله سازی های "زبانی"، "مذهبی" که از لابراتوار های سیاسی کشور ایران نشأت نموده و در داخل افغانستان عزیز مطرح و راه اندازی میگردند، نباید از زیر ذره بین ملی ما یک لحظه هم به دور قرار داده شود!

افزار ساختن اشخاص سطحی نگر و شهرت طلبی چون صادق فطرت ناشناس، صبور سیاه سنگ، عبدالطیف پدرام و غیره و غیره، برای ایجاد تفرقه و ایجاد در هم و بر همی های بیشتر در داخل افغانستان و جهت تعقیب منافع ایران و یا پاکستان و یا هم غیره ممالک، برای لابراتوار های سیاسی کشور های ایران و پاکستان و غیره ممالک شبیۀ آب نوشیدن، ساده و آسان میباشد.

در رابطۀ موضوعی که سیاست زبانی کشور ایران و یا "سیاست زبانی فارس" در این به اصطلاح "گرد باد ها" چه رول، چه نقش و یا چه فنکشن را در گذشته و حال بازی میکند، باید بررسی های دقیق علمی صورت گیرد.

در عین حالی که "سیاست زبانی" یک جزی از علم سیاست و حق مشروع هر مملکت البته در امور داخلی همان مملکت، محسوب می شود، در عین حالی که کشور ایران از دیری بدینسو یک سیاست زبانی "قوی" را دارا میباشد، در عین حالی که کشور ایران از دیری بدینسو نه تنها جهت تنظیم امور داخلی خودش، بلکه جهت توسعه طلبی های منطقوی خودش از یک سیاست زبانی "قوی" به شکل ماهرانه و نیز محیلانه خودش را مستفید می سازد، متأسفانه ما افغانها، نه مردم ما و نه هم حکومت و دولت ما خود را با "سیاست زبانی" که یک جزی از علم سیاست، یک جزی از دولت داری و حکومتداری و حق مشروع هر مملکت البته در امور داخلی همان مملکت میباشد، به قدر احتیاج آشنا ساخته ایم.
خواهش و تقاضای این جانب، در چنین شرایط اساس از همه آگاهان صادق افغانستان این می باشد که لطفاً جهت حفظ و بقای منافع ملی مردم ما، باید اقلاً مواد و الفاظ مادۀ شانزدهم قانون اساسی مملکت خود را جدی گرفته، نگذاریم کشور ایران پسوند و یا پیشوند "فارس" را بر یکی از زبان های رسمی افغانستان عزیز ما با حیله و مکر بچسپاند. در صورتی که ما به این کار موفق شویم، در آنصورت در قدم اول جلو تهاجم روز افزون کشور ایران در میدیای داخل افغانستان تا حدی گرفته میشود، افراد محیلی که میخواهند به مزدوری و پیروی سیاست های محیلانۀ فارس در داخل افغانستان عزیز ما بپردازند، به آسانی از یک به اصطلاح "فلتر ملی-بشری" ما، جهت تخریب و تضعیف منافع ملی ما تیر شده نخواهد توانستند!

به نظر من جای تأسف است، در عین حالی که تقریباً دوصد مملکت دنیا، نظر به تعریف منافع ملی خودشان، سیاست های زبانی ممالک خویش را تنظیم و ترتیب داده اند، اما ما افغانها، اکثراً، تا به حال از موضوعی که هر مملکت سیاست زبانی مخصوص خودش را دارد، تا حدی بی خبر مانده ایم. به نظر من آگاهان صادق جامعۀ ما باید لطف فرموده در ارتباط رول، نقش و یا فنکشن سیاست زبانی کشور ایران و یا "سیاست زبانی فارس" در افغانستان، در گذشته و حال، بلخصوص در هژده سال اخیر غور و دقت فرمایند. فرضیۀ این جانب در رابطه این میباشد که بلخصوص در هژده سال اخیر سیاست زبانی کشور ایران و یا "سیاست زبانی فارس" در افغانستان بیشتر یک رول مخرب نظام شکن، یک نقش دولت افغانستان تضعیف کن و یک فنکشن افتراق ملی انگیز در جامعۀ افغانستان جنگزدۀ ما داشته است. افزار سازی "زبانی" و افزار سازی "مذهبی" افزار های اند که ایران بدان ذریعه علایق کوتاه مدت، میان مدت و طویل مدتش را در افغانستان راه اندازی می کند. توسط افزار سازی "زبانی" و افزار سازی "مذهبی" کشور ایران به اشکال بسیار ماهرانه و محیلانه اذهان جوانان مملکت ما تسخیر گردیده به سمت منافع کشور ایران کشانده می شود.

سؤ استفاده از صادق فطرت ناشناس، عبدالصبور سیاه سنگ، عبداللطیف پدرام و غیره و غیره، به نظر من جز پروگرام و یا پروژۀ بزرگ کشور ایران است که در مواقع مشخص و مختلف هر یک را نظر به نیاز به اجرا می گذارد. به نظر من، یکی از دروازه های اصلی و اساسئی که ایران از آن راه در امور داخلی افغانستان داخل می گردد همین راه های به اصطلاح قاچاقی آله سازی "زبانی" و افزار سازی "مذهبی" در داخل افغانستان عزیز ما میباشد.
نفوذ عمیق و وسیع کشور ایران در میدیای جدیدالتأسیس هژده سال اخیر امکان ایجاد چنین "گرد باد" ها را مهیا می سازد. "گرد باد" اخیر ناشناس-سیاه سنگ نیز درست هنگام خواهان مکدر ساختن فضای اجتماعی در افغانستان میباشد، که، پروسۀ صلح در افغانستان موفقانه به سمت یک صلح پایه دار و دایمی نزدیک می شود. سؤال در این است که آیا "گرد باد" اخیر ناشناس-سیاه سنگ رول، نقش و فنکشن مکدر ساختن فضای آمدن صلح در افغانستان را دارد و یا خیر؟

بدون شک پاکستان نیز در امور داخلی افغانستان افزار سازی و آله سازی های نوع خودش را دارد که بیشتر آله سازی و افزاری سازی "دینی-مذهبی" را دارا میباشد. پاکستان تحت پوشش های "دین مشترک" و "مذهب مشترک" و ایران تحت پوشش های "دین مشترک"، "مذهب مشترک"، "فرهنگ مشترک"، "زبان مشترک"، "منطقۀ تمدنی مشترک و یا حوزۀ تمدنی مشترک"، "تاریخ مشترک" هر یک به اشکال ماهرانه و محیلانه علایق اقتصادی-سیاسی خود شانرا بالای جوانان وطن ما، حتی بالای کهن سالان وطن ما که از نگاۀ فکری تا هنوز به یک بلوغ سیاسی نرسیده باشند، تطبیق می نمایند. به نظر من ما باید جهت دریافت منافع ملی خود از این موضوعات آگاه باشیم و در راۀ رفاۀ مردم عزیز خود این آگاهی را به جوانان مملکت خود نیز برسانیم که این نوع افزار سازی ها و آله سازی ها روی چه منظور و از جانب که ها صورت میگیرد.

با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: مسعود فارانی   محل سکونت: آلمان     تاریخ: 09.04.2019

تبصره یی بر اعتماد ناشناس بر سیاه سنگ
آدمهای محیل چگونه از صفای مردم سوءاستفاده می کنند؟

در قدم اول باید عوامل اشتباه ناشناس را برسی کرد آنهم در شرایطی که: " ...... دشمن ما در صدد تفرقه ما است. در این مرحله حساس كه افغانستان به صلح و استقلال خود نزدیك مى شود، اتش قهر و غضب در دل دشمن شكست خورده افروخته است. ایندسته آرزومند اند تا همانند شوروى وقت که بعد از خروج خود میخواست پل پاى خود را و هم جنایت مرتكب شده اش را با جنگ هاى قومى نابود كنند ....." (ع واحد حیدری)

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: حسیب الله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 09.04.2019

سلام و احترام خدمت همه تقدیم است،

جناب محترم دکتور زمان ستانیزی؛ استاد علوم سیاسی در پوهنتنون دولتی کلیفورنیا با سند تحصیالت زبانشناسی از پوهنتون واشنگتن، مقالۀ خوب و جالب تانرا مطالعه نمودم، که در خور تحسین میباشد. اما چیزی که به نظر من در مقالۀ تان کمبودی اش به نظر میرسد، موضوع "سیاست زبانی فارس" در افغانستان و تاثیرات آن میباشد!
جناب شما در سطور چهارم و پنجم مقالۀ تان می فرمائید:

"در ِگردباِد تعصبات زبانی/نژادی افغانستان، از سیاسی شدن و سیاسی ساختن مباحث جلوگیری کردن مشکل است."

اما در رابطۀ موضوعی که سیاست زبانی کشور ایران و یا "سیاست زبانی فارس" در این به اصطلاح جناب شما "گرد باد" چه رول، چه نقش و یا چه فنکشن را در گذشته و حال بازی میکند، حتی یک جمله هم ننوشته اید.

از آن جای که "سیاست زبانی" یک جزی از علم سیاست محسوب می شود، خواهش و تقاضای این جانب از جانب شما، که ماشالله استاد علوم سیاسی در پوهنتنونی نیز استید، این میباشد، که لطف فرموده در ارتباط رول، نقش و یا فنکشن سیاست زبانی کشور ایران و یا "سیاست زبانی فارس" در افغانستان، در گذشته و حال، بلخصوص در هژده سال اخیر یک چند سطر علمی-تحقیقی بنویسد. فرضیۀ این جانب در رابطه این میباشد که بلخصوص در هژده سال اخیر سیاست زبانی کشور ایران و یا "سیاست زبانی فارس" در افغانستان بیشتر یک رول مخرب، یک نقش دولت افغانستان تضعیف کن و یک فنکشن افتراق انگیز در جامعۀ افغانستان داشته است. افزار سازی "زبانی" و افزار سازی "مذهبی" افزار های اند که ایران بدان ذریعه علایق کوتاه مدت، میان مدت و طویل مدتش را در افغانستان راه اندازی می کند.

سؤ استفاده از صادق فطرت ناشناس، عبدالصبور سیاه سنگ، عبداللطیف پدرام و غیره و غیره، به نظر من جز پروگرام و یا پروژۀ بزرگ کشور ایران است که در مواقع مشخص و مختلف هر یک را نظر به نیاز به اجرا می گذارد.

نفوذ عمیق و وسیع کشور ایران در میدیای جدیدالتأسیس هژده سال اخیر امکان ایجاد چنین "گرد باد" ها را مهیا می سازد. "گرد باد" اخیر ناشناس-سیاه سنگ نیز درست هنگام خواهان مکدر ساختن فضای اجتماعی در افغانستان میباشد، که، پروسۀ صلح در افغانستان موفقانه به سمت یک صلح پایه دار و دایمی نزدیک می شود. سؤال در این است که آیا "گرد باد" اخیر ناشناس-سیاه سنگ رول، نقش و فنکشن مکدر ساختن فضای آمدن صلح در افغانستان را دارد و یا خیر؟

آیا میدیای ایران محور در داخل افغانستان و نیز در خارج از مرز های افغانستان فعلاً جهت مکدر سازی فضای صلح بین الافغانی در فعالیت است و یا خیر؟

با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 09.04.2019

مقاله ها و دلایل که در رابطه با سیاسنگ و فطرت " ناشناس" درین وبسایت ملی نشر شده است، همه خیلی بجا و مهم اند.
اما اعترافات خود "ناشناس" از زبان خودش با آقای اعظمی که در همین وبسایت نشر شده است، از نظر من همچنان خیلی مهم میباشد و باید در ستون "برگزیده های هفته" جاگزین گردد. تشکر!

داوود اعظمی
اعترافات فطرت "ناشناس"

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: دکتورخالق رشید   محل سکونت: دهلی    تاریخ: 09.04.2019


پته خزانه، زموملی خزانه

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...


Copyright by AFGHAN GERMAN ONLINE all rights reserved