Skip to main content

تحليل ها و پيام ها

Go Search
صفحه نخست
خبرونه
تحليل ها و پيام ها
آثار علمی و تحقیقی (حبیبه)
مرکز دیجیتال سازی کتب
مدیریت تحلیل ها و اخبار
قاموس کبیر افغانستان
  
افغان جرمن آنلاین > تحليل ها و پيام ها  

نظریات شما درمورد مطلب آتی:
  جبهه گیری های نا عاقبت اندیشانه در برابر کلمۀ افغان وافغانستان    نویسنده:  حامد نوید

 
اسم: نعیم قرمز اکبری   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 15.09.2015

این جنجال تذکره جدید اینقدر دور و دراز شد که به فکر می افتیم که ارگان هایی سه گانه افغانستان نا فهم وغیر مسلکی است ویا اینکه قصدی وقت راضایغ می کند .دیروز یک کلیپ گفتگو تلویزون افغانی را با هحترم وزیر داخله رادیدم که وزیر داخله استدلال میکند که در طرح تذکره جدید ضرورت به نوشتن افغان در ستون ملت ضروری نیست ازینکه در بالای تذکره نوشته است که جمهوری اسلامی افغانستان وقت که ینرا شنیدم افسوس کردم به حال این ملت .حالا دیگر من به وزیر صاحب داخله می گویم که در تذکره های تمامی ممالک درشروع کارت نام همان مملکت نوشته است مگر درستون تابیعت ویاملت باز هم نام همان مملکت ذکر میشود مثال المان یا فرانسه وغیره حالا میخواهم به گویم که چرا .
1ازاینکه تماممی کسان که در قلمرومملکت زنده گی می کند از نگاه نظم جامعه ومثایل امنیتی وجنایی باید ثبت نام شود وکارت هویت داشته باشد.
2 در یک مملکت تنها متابعیین مملکت زنده گی نه می کند بلکه زیاد خارجی هم زنده گی میکند به طور مثال محصلین محاجرین کارگران خارجی وغیره که باید راجستر شود وکارت هویت برایش داده شود ودر ستون ملت از هر جایی که باشد همان ملت برایش نوشته میشود .
برایم سوال پیدا شد که در افغانستان کم خارجی است وگر امروز نمی توانیم که کنترول داشته باشیم ولی در نظر نه داریم که در اینده اگر خارجی باشد مثل سابق که محصل بیائید یا پناهنده بیائیدوراجسترشود در ان صورت خو کارت هویت ضرورت دارد .باید فهمیده شود از روی کارت هویت که این اقا افغان است وان اقادیگر خارجی است یعنی در ستون ملت شان نوشته میشود که کی است به طور مثال ایرانی بنگلدیشی تاجکی وغیره .خداکند کند فهمیده شود ازین که کمپیوترم به فارسی نوشتن مشلات دارد.


اسم: محمد ولی آریا   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 15.09.2015


در صف صیانت از هویت ملی
نه سمت گیری های کاذب قومی

اگرچه به درستی فهمیده نمی شود که آیا طرح تذکره های جدید در افغانستان، از ابتداء بر هدف ایجاد یک افتراق ملی مطرح شده است، یا آنکه اکنون، منادیان وابستۀ استعمار صغیر و کبیر، در زیر نام دفاع کاذب از قوم و زبان و محل، آنرا دست آویزی برای مقاصد دستوری شان ساخته اند؟

بهر صورت، سیل نامیمونی را براه انداخته اند که مطمئناً کشتی هیچ قوم و قبیله و زبانی در افغانستان نخواهد توانست در چنین دریای طوفانی به سلامت برسد.

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: سمع الدین افغانی   محل سکونت: المان    تاریخ: 15.09.2015

لوی افغان!!
برگرفته از فیس بوک

زموږ هویت زموږ عزت دی وطن
زمونږ لوړشأن او شوکت دی وطن

دا مـو د پلارو او دنیکو وطن دی
دا د اصیلـــو شاه ځلمو وطن دی

مونږ ته تأریخ زموږ عزت ګران دی
په موږ هـــویت افغانیت ګران دی

مونږه نـــور مـــه ځـــوروئ
جنګ ته مـــو مـــه هڅوئ

په خپل عزت او اصلیت ویاړو
پـــه افـــغـــانیت ویـــاړو

دغـــه د ګـــوتو پـــه شمیر
د پـــردي پالـــو په څیر

پـــردي صفته کـــړۍ
دا بــــــد طلعته کـــړۍ

پدې حساسه او نازکه شیبه
دوئ د پـــردو پـــه لمسه

زموږ تأریخ زموږ هویت لوټوي
زموږ یووالی او وحدت لوټوي

دلته پښتون او تـــاجـــک
یـــا هـــزاره او اوزبیک

زمونږ ترکمن او پشه یي توکمونه
ټـــول سره میشت قـــومـــونه

د یـــو افـــغـــان بچي دي
د اوږد تأریخ او د زمان بچي دي

دا بې هـــویته بـــې خبره څیرې
میشت لـــه بهره څیـــرې

زمـــوږ هویت کتمانـــول غواړي
موږ ته په سپک نظر کتل غواړي

سر به ژوندی کله تر کوره ویسي
دوئ به دا بد ارمان تر ګور ویسي

ای د غفلت پــه خوب ویده اغیاره
یوځل نظر کـــړه د تأرخ هنداره

دلته مغل دلته چنګیز ناکام شول
دلته سکندره دلته انګریز بدنام شول

سور لښکر هم په ګونډو شوی دلته
استعمار هـــم پـــه منډو شوی دلته

دا وطن ګـــران افغانستان یادیـــږي
ټول پـــه نامه د لوی افغان یادیږي

سمیع الدین افغاني


اسم: نجیب الله بارکزی   محل سکونت: کابل    تاریخ: 13.09.2015

نجیب الله بارکزی 13/09/2015

همه افغانهای وطندوست خواهان توزیع تذکره برقی بصورت عاجل است.
کسانیکه زمانی ګفتند:
"اګر کلمه افغان در تذکره نوشته باشد، ما تذکره نمی ګیرم" عامل اصلی ایجاد انګیزه یی در بین بخش دیگر از افغانها شده است که برعکس میگویند: "اګر اسم افغان در تذکره ها نباشد ما تذکره نمی ګیریم..."
این موضوع اکنون طوریکه دیده می شود شکل حیثیتی را به هر دو گروه گرفته است و این موقف شان به نفع کشور نیست و شاید بدبختی های ناخواسته را در پی داشته باشد.
این روشن است که کلمه افغان از نگاه تأریخ هیچ ربطی به هیچ قوم خاصی ندارد، اپیکن، اپکان، ابگان، اوه گان، اوغان، افغان هیچ ربطی تأریخی به پکت، پکهت، پشت و پشتون ندارد. کلمه افغان اکنون به سطح ملی و بین المللی اسم یک ملت است و به تمام اقوام باهم برادر که در افغانستان زندگی می کنند، اطلاق می شود. پ

از سوی دیگر این هم ثابت شده است که هویت ملی هیچگاه و در هیچ کشوری از جهان نمی تواند هویت قومی، مذهبی و نژادی مردم را تحت الشعاع قرار بدهد، در طول قرن ها که اتباع افغانستان به نام افغان ها شهرت دارند، هویت قومی پشتون ها، تاجک ها، هزاره ها، ازبک ها، ترکمن ها، بلوچ ها، پشه یی ها، هندو ها، نورستانی ها، حتی اقوام خیلی کوچک مثل ایماق ها، گوجر ها، جت ها، قرغز ها به جایش و به قوتش باقی مانده است، یعنی هویت ملی باعث از بین رفتن هویت قومی، تباری و نژادی نمی شود.

متأسفانه اکثر افغان های اصیل و وطندوست خواسته و ناخواسته درین زد و بند های بی ارزش دخیل می شوند، چون در نتیجه ادامۀ این وضعیت، ضرر اصلی متوجه همین گروه اکثریت خاموش است. من از جمله کسانی بودم که این موضوع برایم ارزش خاصی نداشت، ولی اکنون که می بینم تعداد زیادی از هموطنانم با به راه انداختن مظاهرات مدنی تقاضا می کند که هویت ملی شان که در قانون اساسی تصریح شده است، باید در تذکره ها ذکر شود، من تعجب میکنم که چرا بعضی ها این موضوع را بزرگ جلوه می دهند و حساسیت نشان می دهند؟؟؟

حال باید یک واقعیت را قبول کنیم، اکثریت مطلق مردم افغانستان با ذکر کلمه " افغان" در تذکره های شان مشکلی ندارند، در عین حال درین اواخر تعداد زیادی از افغان ها توسط مظاهرات مدنی خواهان ذکر نشنلیتی و نام " افغان" در تذکره های برقی شده اند. بدون شک این تقاضای مظاهره چیان کاملاً قانونی و مدنی است، تا اکنون مظاهرات شان کاملاً مدنی و خالی از خشونت بوده است.
حال چطور می توانیم این مسئله را مسالمت آمیز حل کنیم؟ آیا منطقی است که تقاضای قانونی ملیون ها افغان نادیده گرفته شود؟ آیا منطقی است که این مظاهرات را که با گذشت هر روز وسعت بیشتر پیدا می کند، سرکوب کنیم؟ تا اکنون این مظاهرات خود جوش است، ولی در صورتی که به تقاضا های شان توجه صورت نگیرد، این ها از حکومت نا امید شده و طبیعی است که زمینه مداخله دشمنان افغانستان مساعد می شود.

بعضی ها ذکر "د افغانستان اسلامی جمهوری دولت د تابعیت تذکره، تذکره تابعیت دولت جمهوری اسلامی افغانستان " در قسمت بالای تذکره برقی را برای تعیین هویت افغانی و اسلامی کافی می دانند و استدلال می کنند که ذکر کلمه "افغان" لازم نیست و آن را بی ارزش جلوه می دهند، این نظر از طرف دو گروپ مردم ابراز می شود، تعدادی از افغان های وطندوستی که می خواهند به این مشکل خاتمه داده شود از روی مصلحت این موقف را گرفته اند. یک تعداد انگشت شمار که تحت تأثیر تبلیغات دشمنان وطن قرار گرفته اند، موقف ضد افغانستان، و ضد افغان را بخود گرفته اند، و با نام افغان" در کل حساسیت نشان می دهند، این گروه خیلی برای افغانستان خطرناک ثابت شده می تواند.

وقتیکه مطابق قانون اساسی، می پذیریم که هر باشندۀ افغانستان " افغان" نامیده می شود، چه مشکلی است اگر این کلمه در تذکره تابعت ذکر شود و به این معضله خاتمه داده شود، و چشم دشمنان نظاره گر خارجی کور شود؟
کمی گندم تر است و کمی آسیاب کّند...


اسم: عیسی توخی   محل سکونت: کابل    تاریخ: 13.09.2015

Subject: National identity of all Afghans.
To: President News <president.gov.af@gmail.com>


AFGHAN has been the national identity for all Afghans lived in that land for centuries and the ones who came for variety of reasons during the history to live in this nation. Afghan is not the name of one tribe or belong to other groups or other nationalities.
Afghan with variety of spellings during the history, means brave riders or horseman, you as a president is protector of the national identity of the people. You and Abdullah have been elected by the people to unite the people, not to divide the people, if you fail to protect their national values, then you will be facing the wrath of people and no power, foreign and domestic protect you from the anger of the Afghan people.
I gave an example; during the middle of second World War some Jewish families took shelter for protection in Afghan Embassy in Berlin Germany. The Afghan Ambassador was Allah Nawaz Khan, he suddenly called Afghanistan Minister for Affairs Faiz Mohammad Khan, since this was a very important by-national matter (German during the past hundred years been friend of Afghanistan, during the first and second war also.) the foreign minister called the Palace to inform the matter to His Majesty King Zahir Shah; at this time two elder retired people were visiting with the King, special secretary of King (Mr. Abdul Rahim) came and said something slowly to the king and stood for the order. King said loudly the matter and asked these two elder tribal people, to what do they say, the two elder said "when some one take a refuge to the Afghan home, we never ask from their believe and ethnicity". King told Mr. Rahim to call the Foreign Minister, he then took the phone and said " call the ambassador and tell him to gave Afghan passport to these new Afghans and send them to the country." Those Jewish families grow happily in Kabul for forty years, left the country after the Soviet invasion, now they mostly live as Afghan -Americans in New York, they were all-ways present and very supportive during 1980's when we were gathering to protest the Soviet invasion of our nation.

We have enough domestic and foreign enemies, it is the time that you and Abadullah stand together hand with hand in front of the people who elected you and support you, for the benefit of the right of the nation, ignore or put them in their place the ones who have divide the people for their personal benefit or some satanic foreign games. You have constitutional authority and national support to work for the unity and justice for your nation. God help you in your national responsibilities.
Regards Essa Tokhi


اسم: امان الله عمر   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 12.09.2015

روحیات مردم ما با احساسات دموکراسی سازګار است.

کنار رفتن از کلیمه افغان خود بی احترامی به انسانیت است، یکي از جنبه های بی احترامي به حیات ملی که دیده می شود، سریع و اشکار روحیات مردم را نیز بی بها می سازد همین نکته است که احساسات وطنی و هویت مردم را خدشه دار می سازند، که به روند دموکراسي نیز بی احترامی است، از سوی دیګر رشد تعصبات در روابط ملی شمرده می شود، که به نفع کشور و مردم ما نیست.

رشد تعصبات در حیات ملی ما چګونه سازمانددهی می شود؟ ایا تعصب به کلیمه افغان خود انسانیت مردم افغانستان را بی بها نمی سازد؟ اګر در حکومت وحدت ملی به حیات ملی اعتقاد داشته باشند، باید قبل از همه به انسانیت و حقوق روا مردم اندشیده شود، طبق نورم های قبول شده دموکراسی حقوق ملی و سیاسی مردم نیز جز مهم و اساسی برای حقوق بشر و وحدت ملی مردمان افغانستان تلقی خواهد شد.

ضدیت به هویت ملی و بوجود اوردن فاجعه ملی پدیده های است که عوامل و عناصر داخلي در پیوند به دشمنان افغانستان در ان نقش اساسی دارند، در افغانستان دیده شده، هر ګاه به اشاره کشورهای خارجی مسایل و حیات ملی ما خدشه دار شده، مردم ما در کنار یک دیګر با هم در صلح و برادری زندګی کرده، که این خود دلالت بدین می کند که اختلافات قومی به طور مصنوعی ان در رخ مردم ما کشیده شده که رنګ طعبی ندارد، چون احترام به حیات ملی، همبستګی ملی، وحدت ملی، هویت ملی ، استقلال ملی و اتکا بودن به نفس خود و خود ارادیت ملی در تضاد به اصول دموکراسی نه بوده بلکه همګام و سازګار به دموکراسی نیز است، خود اراددیت ملی به معنی اینکه ما بتوانم مرزهای ملی کشور را به روی اجانب بسته کنیم تا در روند هویت و حیات ملی ما دیګر مداخله نه کنند، این یک چاره ملی نیز محسوب می شود.

هر چند در رژیمهای ګذشته بی ارزش شدن اعتقادات ملی ما چیزی که اګاهانه به ان کار شد، اکنون هویدا است، هر چند در افکار سیاسی ما بی ارزش بودن در مقابل اعتقادات ملی دیګر جا ندارد، حیات ملی جایګا خود را نیز در روحیات مردم ما به قوت خود دارد.هر چند دوره بی ارزش بودن بدین اصل در افکار سیاسی به پایان رسیده ، و اګر حکومت وحدت ملی زیان های بی اعتقادی ملی را درک نکرده باشند، مردم این مرز و بوم انرا به خون خویش تجربه کرده اند، بلی تجربه که به خون ملت بدست امده، انرا نباید بی بها سازند، ایا تشکیل حکومت وحدت ملی در رابطه مستقیم به بی اعتمادی به حیات ملی قرار دارد؟، و یا روی معامله سیاسی بوجود امده است؟

حیات ملی و هویت ملی خود هویت انسانی است که برای روند پیاده شده اصل دموکراسی مفید و لازم است، بدین ملحوظ هویت های مشترک هویت انسانی نیز است، افغانها بدون هویت ملی نمی توانند دارای شخصیت سیاسی در روابط ملی و بین المللي باشند. جریانات مردمی، سیاسی ، فرهنګی و حکومتداری در افغانستان دارای هویت ملی در روابط بین الدول محسوب می شود، اګر به مشکل امروزی که حیات مشترک ما تحت عناوین مختلف تحت تهدید قرار ګرفته توجه نه کنیم ، شناسايي فرهنګی و سیاسی خود را در داخل و خارج و در عرصه داد و ګرفت با کشورهای خارجی از دست خواهم داد.

ما افغانها هویت مشترک ملی داریم که کلمه افغان سمبول وحدت حیات مشترک ماست، و ما با هویت مشترک ملی در عرصه روابط منطقوي و جهانی شناسایی سیاسی به دست اورده می توانیم، به فکر من باید انګیزهای را در سیاست ملی و جهانی خویش ایجاد کنیم، تا وحدت ملی را به طور حقیقی تامین کنیم.


اسم: بیدار   محل سکونت: کابل    تاریخ: 10.09.2015

د ملی هویت په هکله ددفاع تظاهراتو کی چاته چوکی ورکول او یا ددی تظاهراتو سبوتاژول او دخلکو دملی احساس نه سیاسی ګټه پورته کول او د ممالکو په ضد شعار ورکول، دا سم کار ندی او نه چاته حق ورکو چی څوک یی په ضد کی معامله وکړی او څوک یی د دفاع په نامه!

یوازی یی قانونی تعدیل، د دیزاین اصلاح او د افغان او اسلام کلمو تسجیل ده

دا دی چوکی غوښتل ندی
دا د احمد او محمود مطرح کول ندی
دا حکومت پر ضد راوتل ندی

دا حکومت ته قانونی لاری خلاصول دی چی تر څو خپله اشتباه اصلاح کړی

د تظاهراتو په هکله د قانون او طرحی خاکه به شریکه شی
خو که چا سره مالومات وی ماسره یی شریک کړی

بیدار

Gh Mustafa Baedaar <baedaar@gmail.com>


اسم: حکيم روان   محل سکونت: کشور هالند     تاریخ: 09.09.2015

با عرض سلام و آدب به هموطنان عزيزم افغانهای گرامی
کلمه افغان همه هموطنان ما را هويت واحد ملی ميبخشد و ما رااز قوم پرستی ، سمت پرستی ، نفاق و شقاق بين فرزنذان مادر وطن واحد برحذر ميدارد. کلمه افغان ما را از قومگرايي بسوی ملت گرايي سوق خواهد داد . جويچه های قومی بايد در دريای خروشان و توفنده افغان بهم بريزند و در جريان نيرومند ملی بسوی اهداف بزرگ ملی براه بيافتند . قومها و قبيله های موجود فورمهای اجتماعی فرسوده و کهنه ايست که با تغيرات آينده همگونی ندارد.آنهائيکه با کلمه افغان مخالفت دارند از دو احتمال خالی نيست: اول عدم آگاهی
دوم آگاهانه با استفاده از نفاق مردمان ما درپي منافع شخص يا گروهی اند و يا در برابر مزد و امتياز با دشمنان افغانستان در معامله و زدوبند اند .


اسم: سر افراز    محل سکونت: آۀمان     تاریخ: 09.09.2015

طنز روز
اگر از افغانیت در تذکره برقی بگذریم؛ چه حوادثی اتفاق خواهد افتاد؟:
: ـ قانون اساسی قانون جنگل نظار خواهد شد
: ـ زبان زبون خواهد شد
: ـ سرود ملی ساز قطغنی خواهد شد
: ـ اتن ملی رقص قرسک خواهد شد
: ـ سپورت ملی بجای بزکشی، بچه بازی سرتاسری خواهد شد
: ـ بیرق ملی سیاه سفید سبز خواهد شد
: ـ نشان بیرق ملی حکومتی یک پکولی کج خواهد بود
: ـ دین رسمی زردشتی خواهد شد
: ـ نام کشور خراسان خواهد شد
: ـ پایتخت کشور پنجشیر یا مزار خواهد شد
: ـ غذای ملی بجای شوربا و پلو توت وتلخان خواهد شد
: ـ واحد پولی بجای یک افغانی یک ریال یا یک خراسانی نامیده خواهد شد
: ـ در یکطرف بانکنوت ها عکس قهرمان ملی!و در طرف دیگرش عکس مارشال بی بندو دیده خواهد شد
: ـ در تمام سکه ها عکسهای عطا محمد نور، حبیب استالفی و حبیب کلکانی ضرب زده خواهد شد
: ـ در دفتر های حکومتی عکس قهرمان های ملی چون حبیب استالفی و حبیب کلکانی آویزان خواهد شد
: ـ قاتلین فرخنده وزیران خود مختارخواهند شد
: - سرک ها بنام نظاریان مسمی خواهد شد
: ـ عطامحمد نور همه کاره ای افغانستان خواهد شد
: ــ سفارتخانه ها منحیث دوکان های شخصی فعال فروش خاک افغانستان خواهند بود
اگر قبول دارید چـُپ باشید که همین موقع اش است و اگر قبول ندارید افغانستان را به هر امکانی که دارید از حملهٔ ایران و پاکستان و غلامان شان نجات دهید که باز هم همین موقع اش است.
سر افگندگی در نفاق وسربلندی در اتفاق است. کدام را می پسندید ؟


اسم: غنی عمری   محل سکونت: هالند    تاریخ: 09.09.2015


هموطنانی گرامی سلام به همه اما بعد،

در قدم نخست باید خدمت همه به عرض برسانم که من قصد توهین به هیچیک از اقوام کشورم را ندارم صرف می خواهم در قسمت کلمۀ (افغان) من هم نظر خود را بدهم.

به آن عده از هموطنان پشتون تبارم عرض کنم که کلمه (افغان) هیچ ربطی به قوم پشتون و پشتونیت ندارد بلکه یک لغت دری است از فغان گرفته شده است، که قراری شنیدگی آنرا هم ایرانیان بالای ما گذاشته اند قوم پشتون را در کشور هایی هند و پاکستان که خاستگاه اصلی قوم محترم پشتون میباشد به نام پتان یاد می کنند.

اگر کلمۀ ستان را که هم یک کلمه دری است همرایش یکجا کنیم افغانستان صد فیصد یک کلمه و نامی دری است مانند پاکستان که آنهم صد فیصد دری است.
حرف دوم من متوجه آنعده از برادران غیر پشتون کشورم است. پس در صورتیکه نظر به اسناد تأریخی که بنده یک شمۀ آن را آنهم به طور ناقص عرض کردم چرا ایقدر هراسان هستند که (افغان) یعنی پشتون. پشتون و پتان باهم نزدیک و شباهت دارند ولی بین افغان و پشتون هیچ وجهه مشترکی را نمی بین،
و حرف سومم متوجه همه اعم از پشتون، تاجیک، ازبک، هزاره و دیگر اقوام کشورم است یا باید همه این حقیقت را بپذیرند که (افغان) در برگیرنده تمامی اقوام کشور ماست و هویت ماست و یکعده پشتونانی متعصبی مثل "یون" و امثال آن به این دلخوش نکنند که (افغان) یعنی پشتون.

افغانان یعنی کسانی که پشتو حرف می زنند. غیر پشونان هم باید مشوش این موضوع نباشند که اگر در تذکره هایی شان نام (افغان) ذکر شود هویت همه شان به نفع یک قوم یعنی پشتون حذف میشود.

فکر می کنم ایطور نباشد
حرف چهارمم یک پیشنهاد به همه اقوام کشورم است خاصتاً تندروان هر قوم باید یک اجماع ملی را به راه بیندازند. یک راه حل منطقی را باید پیدا کنند یک روز تلویزیون ژوندون به رهبری "یون" یک تظاهراتی را به راه می اندازد که ما همه افغانیم روز دیگر پدرام و هوا خواهانش که ما (افغان) نیستیم افغان یعنی پشتون درین حالتی که در کشور هر روز انسان ها به قتل می رسند بی امنیتی است سرنوشت این کشور به کجا خواهد انجامید؟

در آخر می خواهم تبصرۀ خود را با این چند سطری که از کتاب افغانستان در پنج قرن اخیر مرحوم صدیق فرهنگ به پایان برسانم که نوشته است:

هر پشتون افغان نیست و هر افغان پشتون نیست. به این معنی که پشتون های اهل پاکستان افغان نیستند این را خود شان هم بار بار گفته اند که ما افغان نه بلکه پاکستانی هستیم.

هر افغان دیگر مثلاً یک تاجیک پشتون شده نمی تواند. اگر این نام را واقعاً ایرانیان از روی طعن بالای ما گذاشته اند که واضع است که از فغان گرفته شده پس همه اقوام کشور به طور دستجمعی و متفقانه یک نام دیگری را که همه اقوام در آن خود را بیابند جست و جو کنند.

بس خلاص


اسم: صلاح سعيدي   محل سکونت: انگلستان    تاریخ: 09.09.2015

سلام
دوستان به سطور ديل جدا جدا دقت فرماييد:

مساله ديورند در روشني اسناد و شواهد تاريخی به حل عادلانه رسيده ميتواند و اين اساس سخن است.
مردم خط تحميلی دیورند روی کاغذ ميشناسند و هيچگاهی در روی زمين قانونان نشاني نه شده و اين يكي از اسناد بطلان ان است.
اين سرزمين مال و متاع نيست كه به كابل انتقال داده شود. اين سرزمين مانند جزلايتجزا ملكيت همه افغانان و خاكميت بران حق همان مردم است كه دران سرزمين زندگی میکنند.
اينكه در مورد اينده چه نظامی و چگونه روابط مركز با محل و مقام هريك چطور باشد و اينكه پالستان توانست به صورت متداوم اكثريت شخصيت های ملي اين منطقه را شهيد و نابود كرد و اوازه ازادی خواهي ملت را خفه ميكند شك نيست اما سرنوشت اينده و نوع نظام از حق ملت و انتخاب ملت است. اما فريب نه خورد و باز هم فريب نه خورد كه وضع به همان گونه انكشاف كند كه پاکستان میخواهد. رهبري راكشت و ميكشد و با صفوف تسليم شده تصميم به ملت تعلق دارد شعار گردد این باز رد و غير قابل قبول و تجربه شده است. در ريفراندم قبلي يك صندون بيرق هند به با بت و ديگر صندوق قران و اسلام و ملت بايد درين دو انتخاب ميكرد كه اگاهان و احزاب سياسي نهم چنین تصميم ملت را ممارگی خوانده از اشتراك ابا ورزيدند. لذا ملت هردو طرف خط ديورند درين مرحله مطرح نيست و اين خطای سیاسي است.
درين مرحله اولا بايد ثابت و روشن كرد كه خط ديورند از همان اغاز غير مشروع و پاسخ و لذا 170 هزار اردو پاکستان باید از منطقه خارج شود و بعد در مورد سرنوشت خويش كه چه نوع نظام ميخواهند و چه نوع نظام سياسي انتخاب ميكنند با مادر وطن افغانستان ميمانند و يا شكل ديگری از حاكميت بحثی است جداگانه و متعلق به همان زمان. تشكر

و يك مساله مرتبط:

مسایل ملی و زمامداران
حاكميت كی یو شمير مشرانو!؟ ته وايم:

احتياط كوئ که مو كوم پت سند د. ای اس ای سره امضا كرای وي اويا يي معاش ورنه اخلی نو همداسی شف شف كوئ چی پاکستانی بادار مو درنه خپه نه شي.
ملت په اوتو بوتو او شف شف غولولای شئ خود پیر استاد مو یعنی ای اس ای۔ لالا مو در نه خپه نشي نو وطني ملي سوچه د افغانيت خبره و نه كرئ که نه جنرال سيد اسحق گیلانی به درته متوجه كري او يوه توره تاپه به در باندی برابره او كلكه تاپه به در باندی ولگیگي او تارگیت کیلنگ ته هم پام کوئ۔ ای اس ای مقناطسی بمونه او ايران افغاني ميديا په لاس لري.
كاذب شخصيتواو كارشناس به درنه جور كري.؟ایرانی صيقل به شی او بیا به ملل متحد كی مقرر شئ۔ د کابل نه به مخكی سپاه پاسداران ایران ته گزارش ورکوئ، اوکه دی د وطن تاریخ او عزت ته په سپکه وكتل او د افغانستان، افغان، او ملت عزت او افتخاراتو ته سپکاوی وکر نو بیا به شاغلی او د مقام او صلاحيت خاوند به شی بیا به رحيمي صاحب شی او د اجرائیه شورا د دفتر رئیس او کل اختيار به شی او حتی د رخصتي په ورز به تر معينه مقرری عزل او نصب به كوی، خراسانيان به مهمو مقاماتو كی مقرروی او ملی خلك به مشكلاتو او بدناميو سره مواجه كوی.
كه دی د سترو افغان ضد او وطن ضد برنامی او مخی لرلی پارلمان ته به راشی مولانا منصور، بهزاد او پدرام به شی او د ملت د کور نه به د افغانستان او ملت ضد ستری پروزی عملي كوی.
هو چوکی او پیسی او ستاسی دبدبه مهمه ده. د عزت، افتخار، رسالت او همت زوند به تاسی ته له سره مهم نه وي نو په ملي مسايلو كی گونگ اوسه او صافه خبر ونكرئ خوله هغه او دغه كوه چی خپل بادار خپه نه كرئ.
هو لكه گونگ اوسه او شف شف كوه الله دی گونگ لره خوملت دی په هماغه نيمه خبر پیزني هم تا پیزنی او هم ستا بادار، خو موقع ته گوري .
الله تعالی دی گنگه لره.
امين


اسم: نبیلا سروری   محل سکونت: هرات - افغانستان    تاریخ: 08.09.2015

تشکر ازخدمات تیم محترم صفحه پورتال!
من اصلآ با حذف کلمه افغان از تذکره های الکترونیک موافق نیستم. لطفآ تشویش بر تشویش ها نیفزایید.


اسم: فکور احمدی   محل سکونت: کالیفورنیا – ایالات متحده    تاریخ: 08.09.2015

استادان گرامی، نخبه گان وطن، و پیشتازان ادب و تفکر!

شما تا به حال بیشتر از 60 تبصره در باره خوبی ها و بدی های درج کلمه "افغان" و "مسلمان" در تذکره افغانی پست نمودید. گاهی به طرفداری، و گاهی هم با مخالفت. من به حیث یک کوچک شما و نا آگاه از علم و سیاست از شما یک خواهش دارم. لطفا به لینک ذیل رفت و به من بگویید که این طفل در کدام چرت رفته است؟ آیا او هم مثل شما در باره مفیدیت این بحث های شما در زنده گی اش میاندیشد؟ تشکر.

https://www.facebook.com/185116271621738/photos/a.187643251369040.44636.185116271621738/712016972264996/?type=1&notif_t=like


اسم: میر عنایت الله سادات   محل سکونت: کانادا    تاریخ: 07.09.2015

انسانها همانطوریکه ذریعۀ هویت فردی خود ، شناسایی میشوند ، بوسیلۀ هویت های جمعی نیز مشخص میگردند. هویت های جمعی در طول تاریخ بشری به انواع متفاوت و مختلف بمیان آمده اند و انسانهای ساکن در اطراف و اکناف جهان ، خودرا وابسته به یکی از این هویت ها ، پنداشته اند...

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: علیزای   محل سکونت: افغانستان    تاریخ: 06.09.2015


لطیف پدرام با بی شرمی تمام از تجزیۀ کشور هم صحبت می کند.

آقای پدارم بدانید که ما افغان هستیم. افتخار ما هویت ما و دین ما و کشور ماست.

آری شنیدم که شما تذکره افتخاری تابعت کشور تاجیکستان را در یافت کرده اید.

بدان آقای پدرام اګر امروز کشوری به نام تاجیکستان در دنیا است از برکت جهاد همین افغان ها است.

شما امروز پر ضد هویت ساکنان این کشور ګلو پاره می کنید، ولی بدانید که تا جهان است، افغان و افغانستان است.

به احتمال زیاد کشور شما یعنی تاجیکستان به زودی دوباره تحت کنترل روس ها در خواهد آمد.

آن وخت نامت به « پدراموف » تغییر خواهد کرد.


اسم: فیض محمد ځدراڼ   محل سکونت: XXX    تاریخ: 06.09.2015


افغانیت او اسلامیت ته په تذکرو کې اړتیا

په دې مقاله کې په بریښنایي تذکرو کې د افغانیت او اسلامیت د کلماتو د څرنګوالي هر اړخیزه څیړنه شوې ده، چی
آیا په بریښنایي تذکرو کی د افغان او اسلام کلماتو ذکر ته اړتیا شته او که نه.

http://www.afghan-german.net/upload/Tahlilha_PDF/zadran_f_afghniat_islamiat_tazkera.pdf

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: خوشحال آصفی   محل سکونت: افغانستان    تاریخ: 06.09.2015

افغان ولس یو بدن دی او بې له شکه چې اسلامیت او افغانیت یی روح دی چې بې له روح څخه د ژوندی بدن پایښت ناشونی دی.

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: ایاز نوری   محل سکونت: Holland    تاریخ: 05.09.2015

دافغان ملي تحریک درنو ګډون والو!!
سلامتي او ویاړ پر تاسو کوو. نن هر هفه افغان هیواد وال مې، چې په نوې افغاني تذکره کې د «افغان» د کلمې د حذف په اعتراض کې سوله ایز لاریون ته راوتلي دي، زه د افغانستان د تاریخي ملت قهرمانان بولم... حق به بریالی کېږي.
په افغاني مینه او درنشت سره


اسم: Dr. K. Gharwal   محل سکونت: Vienna    تاریخ: 05.09.2015

محترم آقا محمد ډیر په زړه پوری مو ددوکتور محمد اشرف الله څیره په لنډ شکل سره بیان کړی دی إإإ کور دودان او کامیابه اوسي إ


اسم: آقامحمد   محل سکونت: اروپا    تاریخ: 05.09.2015

آنکه نیاموخت از ګذشت روزګار ،
او هیچ نیاموخت ز هیچ آموزګار!

دا بیت جناب دخیال پلونو متفکر اشرف غنی صاحب ته متوجه دی،
داجناب لکه چی نه دافغانستان د تاریخ نه خبر دی او نه هم دپاکستان له جوړیدو خبر دی ، خکه نو مونږ ده ته دا مشوره ورکوو :
جناب غنی صاحب ! تاسو پداسی پُست کی یاست چی اوس دستاسو دتعلیم وخت نه دی، داچی تاسو غواړی دافغانستان د ورانولو په بیه تجربی پیدا کړی او بیا کلونو کلونو دا بیچاره او مظلوم هیوادوال به تمه کوی چی تاسو به بیا له هغه تجربو و دوی ته کار کوی ؟ آیا ستاسو له نظره دا منطقی ده ؟ یا په بل عبارت ، آیا دا لوی خیانت له ندی؟
که پهاصل کی په تاسوکی افغانیت وای اصلاً ددې کلمی پر سر داسی بحث چه اوس یی دشمنان کوی او حتی ستاسو دهیواد او خلکو پر هویت سوال ایشی او تاسو یی ننداره کوی ، باید موقع به مو هم نه وای ورکړی، دیر دشرم خبره ده ، کرزی چی د بهرنی استخباراتو غیر قانونی پیسی تر لاسه کولی او پدا څوارلس کاله کی کوم خیانت او جنایت نه وو چی کرزی او یا اندیوالانو له خو پر دی مظلوم ولس ونه سو؟ تاسو دهغه په نوم د خواجه رواش هوایی ډګر ونوماوه ، یعنی کرزی ښه کار کړی وو ؟ نو ستاسو تایید هم دا معنی ورکړی چی تاسو هم ولله که چندان د سړی په لار رهی شی!


اسم: افغان ملي تحريک    محل سکونت: افغانستان     تاریخ: 05.09.2015

زرګونو کسانو پر تذکره د “افغان او اسلام” کلمو د ليکلو په ملاتړ، د کابل له عيدګاه جومات څخه لاريون پيل کړ او سره له دې چې پوليسو اوبه پرې شيندلې، ځانونه يې پښتونستان څلور لارې ته ورسول.

د افغان ملي تحريک مشر محمد اسماعيل يون، د افغان ملت ګوند افتخاري مشر انوارالحق احدي، د ټاکنيزو شکايتونو کمېسيون مشر عبدالستار سعادت او د کابل پوهنتون استاد او مدني فعال ډاکټر فيض محمد ځلاند له لاريون کوونکو سره ملګري دي. لاريون کوونکي پر برېښنايي تذکرو د “افغان او اسلام” د کلمو د ليکلو غوښتنه کوي او مرګ پر ايران او پاکستان شعارونه ورکوي.

انوارالحق احدي،د ملي يوالي حکومت انحصاري وباله او لاريون کوونکو ته يې وويل :” تر هغه چې پر حکومت فشار وارد نه کړئ، حق مو نه درکوي.” دغه لاريون نن سهار شاوخوا ٧ بجې د عيدګاه جومات له مخې پيل شو، پوليسو يې د لږ وخت لپاره په پل محمودخان کې مخه ونيوله، خو سره له دې چې پوليسو د اطفاييې له لارې اوبه پرې شيندلې له دې پله څخه تېر شول او دا مهال پښتونستان څلور لارې ته رسېدلي او د ارګ مخې ته روان دي.

ددې لاريون لپاره سخت امنيتي تدابيرنيول شوي دي. تر دې وړاندې هم په ګڼو ولایتونو کې زرګونو کسانو پر تذکرو د افغان او اسلام کلمو د لیکلو په ملاتړ لاریونونه کړي دي.


اسم: ولی احمد نوری   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 05.09.2015

مسالۀ حذف نام وهویت «افغان» از تذکرۀ تابعت افغانستان چه شد؟

برای همه قابل درک وفهم است که کشور در موقعیت بسیار حساسی قرار گرفته و به گفته جناب استاد حامد نوید تحت عنوان «جبهه گیری های نا عاقبت اندیشانه» به واقعیت زنگ خطری برای اعلام فروپاشی وحدت نسبی اقوام ودرگیری جنگ و از میان رفتن هویت ملی، باید هر خواننده افغان وطن پرست را تکان دهد. من هم در این ارتباط دو بار پیهم دو مقاله ای نوشتم و در دفاع از هویت ملی و حفظ تمامیت ارضی و چگونی اثرات منفی آنرا به اطلاع علاقه مندان رساندم که بر علاوۀ صفحۀ تحلیلات پورتال افغان جرمن آنلاین در همین دریچه هم به نشر رسید.
در نوشتۀ اولی که بکمک لینک ذیل می توانید آن را مطالعه فرمائید، سعی نمودم بزرگی توطئۀ دشمنان افغانستان و خطر از هم فروپاشی وحدت نسبی را همراه با پریشانی و تشویش وطنداران گرانقدر هوشدار داده، به این امید که توجه فرد فرد کشور را به سوی این بدبختی و فروپاشی بزرگ و جبران ناپذیر جلب نموده باشم.

http://www.afghan-german.net/upload/Tahlilha_PDF/walinouri_mamaaneat_sabt_afghan_dar_tazkeraye_taabeyat.pdf

در نوشتۀ دوم علاوۀ بر یادآوری و نشان دادن عمق خطر به هموطنان و آرزوی توجه جدی تر فرزندان این خاک و بلند کردن صدای برحق شان در جهت دفاع از هویت ملی باشندگان این سرزمین کهن، یک نوشته ای از قلم یک تن از اجنتان خریداری شدۀ ایران به نام محمد داؤد مرادیان را که در رسانۀ انترنتی الجزیره نشر شده بود و چون سور اسرافیل برای بربادی، فروپاشی و تجزیۀ افغانستان می دمید، در پایان نوشته نیز نشر نموده بودم تا وطنداران با درد و مدافعان هویت افغانی و سر زمین افغانستان بخوانند و دریابند که چه توطئه ها و زمینه سازی آتشزا از هر سو علیه کشور وفرهنگ ما در جریان است. البته هدف نهایی من از این نوشته ها اینست که مردم و به خصوص قشر آگاه و وطن پرست بی تفاوت نمانده اعتراض شانرا چه به صورت گفتار وچه به شکل نوشتار با وسعت و قوت هرچه بیشتر تبارز دهند، ولی متأسفانه در مورد هر پراگراف آن که حیثیت مواد آتش زا و محرق را دارد طوری که انتظار داشتم که خوانندگان محترم در آن باره ابراز نظر کرده و مطالب پشت پردۀ آنرا افشاء کنند، دیده نشد.

خیر اینک برای بار سوم من در این نوشته از چند پراگراف آن نوشته شروع می کنم تا خوانندگان مخصوصاً آنانی که به بقای افغانستان، هویت و تمامیت وطن شان پای بند اند، آنرا به دقت بخوانند، در مورد آن بنویسند و هر سطر و هر جملۀ آن را به دقت بررسی کرده بر معنی و اشارات آن تبصره نمایند تا باشد که از پرده برون افتد راز .

در آغاز نوشتۀ مرادیان تحت عنوان «معاهدۀ ایران» می خوانیم:

جملۀ اول: « یک پیشامدی که امکان دارد موجب تغییر سرنوشت افغانستان گردد. توافق اتمی می تواند یک پیشرفتی به منظور باز یابی فرهنگ افغانی باشد.»
جملۀ دوم: «هر دو کشور افغانستان و ایران از جور قدرت های استعماری و از فقدان مناسبات دوستانه در همسایگی خود متضرر بوده اند.» [این مطلب را آقای مرادیان متذکر گردیده است]. توافق اتومی ایران واجد یک زلزلۀ سیاسی و جیوستراتیژیک در منطقۀ شرق میانه و ماوراء آن - به شمول تسریع در حرکت به سوی ریفورم در ایران و تقویۀ حلقات دیموکراتیک در جهان اسلام می باشد».
جملۀ سوم: « با نجات از محاصرۀ خارجیان و فشار های داخلی، اکنون ایران می تواند که خود، از منطقه و جهان فراتر اسلامی را به سوی یک آیندۀ مملو از ترقی، ثبات و مردم سالاری سوق دهد. و افغانستان از بر قراری دوبارۀ نقش ایران منحیث یک قدرت مسؤول و مأمون در همسایگی خود منفعت فراوانی را حائز خواهد شد».

متن مکمل نوشتۀ مرادیان را در همین پنجره تاریخ 23/08/2015 خوانده می توانید و یا هم با کلیک بر لینک آتی:

http://www.afghan-german.net/upload/Tahlilha_PDF/walinouri_baz_ham_dar_barae_hazf_nam_afghan_az_tazkera_e_tabeat.pdf



ادامه دارد


اسم: Dr. Sayedi   محل سکونت: uk    تاریخ: 03.09.2015

كلمه افغان در تذكره و يك چند تذكر من:

رهبران راستين صدای ملت اند و ديسانت نمی شوند!
دوست موثر من در حاكميت فعلي برايم از امادگی و تلاش وی ام امر خير و مساله افغان و اسلام و عدم ضرورت وجود نقشه افغانستان امروز در تذكره افغانی نوشت و من بنا بر ملحوظات بدون ذكر نام وی مطلبی را که در جواب وی نوشتم با شما ذيلا شريك ميسازم:

سلامت باشی دوست محترم جناب ....
شما ميدانيد مردم حتی بیسواد ما فهم، درك و سواد سياسي دارند.
شرايط هركس را درك كرده ميتوانيم. شخصيت فرهنگی والای شما، تواضع شما عين بزرگی شماست واین در دوکلمه افاده شما مشهود است.
برای مسایل ملی اگر مجبوريت های معین عده را به سكوت و يا عدم موضع روشن مستقيما مجبور ساخته فكر ميكنم حداقل راه ديگر است که زمينه ساز امر خبر شود. گماشتن افراد متعهد با تقوی و افراد فعال وطني وخيرخواه باتقوی كه در داخل افغانستان زياد اند به راس امور و جلوگیری از افراد نوكر و خاين و ..... به صورت غير مسقيم به امر خير كمك كرد و شما چنین امکانات را دارید.
چنانچه ميدانيد موضع جناب جنرال علومي و موضع جناب جنرال دوستم مقام و منزلت ھر یک را برای ملت روشن ساخت. بار ديگر تاکید دارم رهبران واقعي از اسمانها و يا امريكا پرتاب و دیسانت نمی شوند. رهبران با شهامت و ملي با بلند كردن صدای ملت رهبر ميشوند و چنین شهامت را بايد داشت. ملت ميبيند که كي بی خاصيت و خاينانه موضع گرفت ورمقام نگه داشت و دهن كی به نصوار پر کرده و در موضع حق و اظهار نظر بی شهامت و كرسي نگھداری میکند و کی شهامت وطني و اسلامی دارد و ادای رسالت میکند. ما موضع جنرال ظاهر و جناب يون و هزار ها يون را شنيديم اما مواضع بزدلانه و يا بی موضع بودن را هم ديديم. لذا مساعدت خير و ادای خوب و بی ترس رسالت امر حتمی است.
زندگی بس کوتاه وحاكميت ها رفت و امد اما بايد و بايد رسالتمند تپید وقرار شواهد شما درين راستا شخصيت خير قبول شده ايد و اميد واری های مردم را در عالم اسباب دارید.
وها اين مطالبه ملت صرف و قرف مطالبه تطبيق قانون اساسي است و تطبيق انرا احسان بر خود نمی دانیم.
قاضي القضات كشور بايد بر خلاف قانون اساسي بودن اين تصميم اقدام ميكرد كه تا حال نه كرده و چوکی قائم کرده كه شرم است.
حسبنا الله نعم المولی و نعم الوکیل
د. صلاح الدين سعيدي
٠٣/٠٩/٢٠١٥
٠٠٤٤٧٨٨٦٤٧٤٦٣٨


اسم: عبدالکریم رحیم برتانیه   محل سکونت: برتانیه    تاریخ: 03.09.2015


زه غواړم چی د افغان د صفت سره د ستمی ډلو د مخالفت سره سره دا ووایم چی د هویت تذکره د افغانستان د دولت له خوا خپلو اتباعو ته ورکول کیږی نو په اتومات صورت څوک چی دا تذکره لری هغه د افغانستا ن د دولت تبعه دی او د افغانستان د اساسی قانون په اساس تول هغه خلک چی ددی دولت اتباع دی افغانان دی؛ که څوک یی منی او نه منی دا یو نه انکارکیدونکی حقیقت دی. نو بیا په تذکره کی د افغان د صفت لیکل یا نه لیکل مهم نه دی حتی استدلال کیدلی شی چی اضافی کار دی. چی دا تذکره اخلی نو افغان یی. خو دلته هغه د سوات د ملا خبره ده. په سوات کی د پښتنو د دوه قومونو په دی خبره سره جګړه وه چی یو ویل چی خدای لوی دی او بل قوم ویل چی نه بزرګه څوکه لویه ده. اخر یی فیصله په دی وکړه د ولس متقی او محترم ملا ته لاړ شی او د هغه نظر وغواړی. ملا صاحب ته کیسه تیره شوه. ملا صاحب د بزرګی څوکی د پلوی قوم څخه و. سر یی ځوړند کړ او د یو څه فکر نه وروسته یی وویل: خدای خو لوی دی خو دا بل پلو می قوم دی هغوی نه شم پریښودی. نو بزرګه څوکه لویه ده. غیر پښتنو دا شرارت پیل کړی او پښتانه په کوم استدلال چی پورته وشو سره ددی چی په تذکره کی ددی صفت اضافه کولو ته ضرورت نه لری خو چون شرارت پیشګان د افغان د صفت سره مخالفت کوی دوی هم پری کلک ولاړ دی. د محقق او یو شمیر نورو شرارت ته چی ګورم نو دا پښتانه دومره ملامته هم نه دی.



اسم: هجرت الله ساحل   محل سکونت: افغانستان    تاریخ: 02.09.2015

سلګونو پکتياوالو د ولایت په مرکز ګردېز کې په نويو الکترونيکي تذکرو کې د افغان کلمې د ليکلو په ملاتړ لاريون وکړ.

دغه لاريون د پکتيا د ولايتي شورا، مدني ټولنو، قومي مشرانو او ځوانانو له خوا رابلل شوی و.

لاريون کوونکو ویل، د خپل سر په قيمت به د افغانيت له کلمې څخه دفاع وکړي او چاته به اجازه ورنه کړي چې د افغان له کلمې پرته نوې تذکرې جوړې او ووېشي.

د پکتيا ولايتي شورا غړي عبدالروف ځډراڼ وويل:«زموږ نننی لاريون يوازې دولت ته يو خبرداری و خو که چيرې مو غوښتنې ونه منل شي نورو مدني حرکتونو ته به هم دوام ورکړو.»

نوموړي وويل:«موږ پنځه زره کاله کيږي چې افغانان يو او په اساسي قانون کې هم راغلي هر څوک چې په دې هيواد کې اوسيږي د افغان په نوم ياديږي.»

د مدني ټولنې فعال ډاکتر عبدالهادي حماس وویل:«زمونږ د لاريون موخه دا ده چې دولت او نورې ادارې زموږ غږ واوري او اوس هم وخت شته چې دولت خپله پرېکړه واخلي او په تذکرو کې د افغان کلمه وليکلي.»

نوموړی دا هم وویل چې که چيرې دولت د دوی دغه غوښتنه ونه مني نه یوازې دا چې نوې تذکرې به وانخلي بلکې د دې تذکرو د ويش په لړۍ کې به هم ستونزې جوړې کړي.

په څو نورو ولايتونو کې هم مدني فعالانو د دې تذکرو دوېش په اړه غبرګون ښوولی او ويلي ېې دي که چيرې پکې د افغانيت کلمه ذکر نشي دوی به یې مخالف وکړي.

خو یو شمېر نور بیا استدلال کوي چې د افغانستان تذکره له افغانانو پرته بل چا ته نه ورکول کېږي. دوی همداراز وايي چې په تذکره کې د افغانستان اسلامي جمهوریت لیکل شوي بناً د افغان کلمې لیکلو ته اړتیا نشته. خو له دې سره سره ډېر نور وايي چې باید په تذکره کې د افغان کلمه راوړل شي او وايي که دا پرېکړه ونه شي په په بيلابيلو ولايتونو کې به لاریونونه او مظاهرې وکړي.


اسم: نادرشاه سدوزی   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 29.08.2015

سلام بر همۀ هموطنان گرامی .

امروز همۀ افغانها می دانند که دشمن شماره یک و اصلی شان پاکستان است. دشمن در روبروی ماست که از هیچ گونه توطئه و دسیسه خودداری نمی کند.در مقابل این دشمن خطرناک باید متحد باشیم و از آرمان ملی و ناموس وطن خویش دفاع نماییم . بدین صورت از هر گونه جر و بحث و مفکوره های پوچ، افراطی، انحرافی و ضد افغانی که وحدت ملی کشور را به خطر مواجه میسازد، دوری جسته وقت گران بهای خویش را ضایع و تلف نه نماییم.
با احترام


اسم: Dr. Sal Sayedi   محل سکونت: uk     تاریخ: 29.08.2015

دوست محترم .... مطلب شما را خواندم از نظر نيك شما تشكر به نظر من: بعضی مطالب ميشود به شكل ذيل در تذكره تا نهايي سازي از جانب پارلمان بعد از تغيير در قانون اساسي چنین ذكر احتياري داشته باشد مثلا:
دين: هندو
دين: اسلام
دین: ذكر نه شده
ملت و قوم: افغان - تاجك
ملت و قوم: افغان - پشتون
ملت و قوم: افغان
مطابق قانون اساسي هر كسيكه تابعيت افغاني دارد افغان است. تغير قانون اساسي از خود پروسیجر دارد و این نوع تغير خلاف قانون اساسي است.

د يو خبر له مخئ ایراني استخبارات هغه فعال افغان موثر دولتي افرادو ته چی په ده مورد كی موثر كار كولای شي او يا اعتراض كوي د حق السكوت لپاره هم ديری پیسی وركري دي
ترورو شخصيت های ملی از ترور فزیکی تا ترور شخصيتي بخش از برنامه های اند که به صورت سيستماتيك از مدت زمان وسيع جريان دارد.
اگر نظام و حاكميت ١٤ سال قبل و كار كرد تخلف و رشوه و خيانت افراد و اشخاص در ان را مورد مداقه قرار دهيم ديگر سنگ بر سنگ و چوب خشتی بر خشت از نظام باقي نخواهد ماند و تقريبا همه برهم خواهد خورد اما اينكه مشخص افراد معينهنوز هم دارای احساس وطني مورد تهاجم وسيع شخصيتي قرار ميگیرند تصادفي نيست۔ لذا روزهای سخت و دشواری را در پیش داریم
بلی
تذكره بی دين و بی هويت افغاني اغاز جدي برنامه پرو پاشی افغانستان واحد و برنامه عملي مرحله دوم بعد از زمينه سازي ١٥ ساله است.
بلی اين همان خط سرخ است كه عبور ازان را مجاز نمی دانيم

با انزجار و نفرت اين تصميم را خيانت بزرگ دانسته و انر مردود ميشماريم.
عواقب این تصميم شورای اجرائیه و حالت غير فعال حاكميت در سند فروخته شدن و فروخته بودن حاكميت غير افغاني به صورت قطع است. اين را ميخ های اخري بر تابوت اين حاكميت ميدانيم. اين حاكميت با تطبيق چنین برنامہ افغان دشمن محكوم به نابودي است.
و برنامه هم شايد همين باشد.


اسم: ص. سعيدي    محل سکونت: انگلستان    تاریخ: 29.08.2015

تذكره بی دين و بی هويت افغاني اغاز جدي برنامه پرو پاشی افغانستان واحد!!!

در شورای وزیرانی کہ رئیس دفتر ان قرار نوشته نيويارك تايمز و مواضع ضد افغاني و ضد هويت و افغانستان يعنی رحيمي تبعه ايراني باشد توقع ديگر در بی هويت سازي افغانها نمی توان انتظار برد.
افغانها از گرفتن تذكره بی دین و بی هويت انكار ميكنند.
تذكره های بی دین و بی هويت تبريك عطای نور و باند مربود باد.
اين همان خط سرخ است كه عبور ازان را مجاز نمی دانيم
حال كه تطميع پول های غير قانوني دشمن، حضور گماشتگان ان در مقامات حساس كشور گپ را تا این حد به كمك ستون پنجم افغان دشمن رسانيد و مقدمه عملي تقسيم مجدد منطقه و تجزيه كشور ما را گذاشتند،
بخاطر نجات نام وًحيثيت تاريخي خود بر جناب اشرف غني رئیس جمهور و ستره محكمه است تا اين تصويب شورای وزیران را مانند عمل خلاف قانون اساسي افغانستان رد و به اساس فرمان. رئیس جمهور تذكره های را تصويب و عملي كنند كه دران حد اقل حق انتخاب دين و هويت افغاني بر ما تحميل نباشد.
بگذار مردم انتخاب كنند كه دين و هويت خويش را در تذكره خويش ذكر كردن ميخواهند و يا خير؟
در تذكره تابعيت اوردن نقشه افغانستان برنامه ای اس ای پاکستان است واوردن نقشه افغانستان رانيز درين تذكره اضافی میدانیم.
با انزجار و نفرت اين تصميم را خيانت بزرگ دانسته و انر مردود ميشماريم. حدا اقل نفيه حق انتخاب هويت ملي خويش شرم است به حاكميت و حكمائ ١٥ سال گذشته. زعامت های که بازمينه سازي رشد ستون پنجم در داخل نظام منجر به همچو فضيحت تاريخي ظراز شاه شجاعي شدند. شرم و عار تاريخي نصيب انان خواهد شد كه در مورد برخورد مسولانه نه نموده و موضع صريح افغاني نداشته باشند.


اسم: Nabil   محل سکونت: Germany    تاریخ: 26.08.2015

پيشينه تاريخى واژۀ افغان

كلمه «افغان» كه امروز از نظر سياسى عنوان تمام مردم افغانستان است، نامى است كه به گفته دانشمند ارجمند آقاى عبدالحى حبيبى، حداقل يك هزار و هفتصد سال سابقه تاريخى دارد.[۱]

اسناد و مدارك به‌‌جامانده از عهد باستان نيز اين نظر را تایيد مى‌كند. چنان كه در دوره قبل از اسلام، سه سند ايرانی، هندى و چينی درباره واژه «افغان» موجود است و اين كلمه مكرر در متون مختلف فارسى و عربی دوره اسلامى هم آمده است.

با اين همه، در مورد كلمه «افغان» نظريه‌‌هاى مختلفى وجود دارد؛ از جمله، براساس آنچه در افسانه‌‌هاى تاريخى شهرت دارد، اين كلمه منسوب به‌‌شخصى است كه «افغانه» نام داشته و او نوه طالوت بوده است كه همراه چهل تن از فرزندان خويش در روزگارى كه فشارها و غم‌‌ها بر قوم بنی‌‌اسرائيل چيره شده بود به افغانستان كنونى آمدند و درگذشته برخى از پشتون‌‌ها ادعا داشتند كه از نسل طالوت هستند.

اما اغلب دانشمندان و محققان اين نظريه را رد مى‌‌كنند؛ و بر اين باور هستند كه قوم افغان به‌شاخه نژاد آريايی تعلق دارد.

مرى لوئيس كليفورد كه معتقد است سابقه سكونت اين قوم آريايی در سرزمين افغانستان به اعصارى بسيار كهن‌تر مى‌رسد، چنين اظهار نظر مى‌كند:

«حسب ظاهر، مى‌بايست اين داستان مجعول بعد از گرويدن افغان‌ها به اسلام، يعنی احتمالاً در ايام حكومت مغولان بر هند، ساخته و پرداخته شده باشد. شايد اين‌طور تصور مى‌شده كه ساختن شجره نسبی كه پشتون‌ها را به‌نحوى به انبياى سلف مورد قبول و تجليل اسلام و پيامبر اكرم(ص) بپيوندد، اعتبار و حيثيت ايشان را به‌عنوان مسلمانی واقعى تحكيم خواهد بخشيد.»[٢]

با اين حال، به‌جرأت مى‌توان گفت، رواياتى كه اصل و منشأ قوم افغان را از نسل بنی‌اسرائيل مى‌‌خوانند، بيشتر به افسانه و داستان شبيه دانست تا تاريخ.

شايد نخستين‌بارى كه ذكرى از كلمه «افغان» در آثار مكتوب آمده، عنوان «اسوهگانه» در زبان سانسكريت باشد كه در داستان حماسى مهابهاراته به‌صورت «اسواگا» به‌كار رفته است. معادل فارسى اين لغت «سواركار» است و هر دو گروه قومى پشتون و تاجيك را در بر مى‌گيرد.

علی‌رغم اين‌كه آقاى مير محمدصديق فرهنگ مدعى است: «تصديق كلمات «اسواگا» در مهابهاراته و «آسواگانه» در زبان سانسكريت به‌حيث شكل قديم كلمه افغان دشوار است، زيرا كه از نگاه تاريخى و زبان‌شناختی به اثبات نرسيده است»[٣]، اين احتمال وجود دارد كه به‌مرور زمان حرف «س» كلمه «اسوهگانه» حذف شده و به‌صورت «اوهگانه» تخفيف يافته باشد.

آقاى على‌اكبر جعفرى، محقق ايرانی، نيز از لحاظ زبان‌شناسى ريشه اين كلمه را در زبان‌هاى سانسكريت و اوستا می‌داند. وى می‌نويسد:

«در اوسـتا او - جـن (Ava-jan) و همچنـين اپ - جـن (Apa-jan) و در سـانسـكـريت او - هـن(Ava-han) و اپ - هـن (Apa-han) به‌معـنی كشـتن و زدن و افكنـدن و برانداختـن و دفـاع كـردن اسـت. اسـم فاعـلى اين ريشــه واژه‌هـا بـايــد در اوســتا اوغـنــه (Avaghna) و اوغـانــه (Avaghâna) اپـغـنـه (Apaghna) و اپغانه (Apaghâna) و در سانسكريت اوگهنه (Avaghna) و اوگهانه (Avaghâna) و اپگهنه (Apaghna) و اپگهانه (Apaghâna) باشد و به‌معنى افگننده و دفاع كننده و جنگنده وغيره است و براى مردمى جنگجو و دلاور مانند افغانان اين نامى است شايسته كه ديگران به آنان بدهند.»[۴]
او در ادامه سخن مى‌افزاید:

«در سانسكريت او ـ هن جداساختن، طردكردن نيز مى‌باشد و بیگمان در اوستا همچنين معنی داشته كه متأسفانه در متن كوتاه كنونى به‌كار نرفته است. اگر اسم مفعولى اين واژه را بگيريم كه همان اوگهنه (Avaghana) است معنى اين واژه جدا گرديده، مى‌شود.

خـوشــبـختانه در واژه‌نـامـه‌هاى سـانسـكـريـت چـنيـن واژه‌اى داريـم و اوگـنـه (Avagana) به معنى «جدا گرديده از قبيله و قوم» آمده است. واژه‌نامه آپته (Apte) اشتقاق اين واژه را نمى‌دهد و مونير ـ ويليامز (Monier_Williams) بدون دليل آن را شكل ديگر اوگنه (Avaguna) مى‌داند ولى در همان حال اين اوگنه (Avaguna) را «بى‌صفت» و «بيزار» ترجمه مى‌كند كه درست است. اما اين نه‌تنها بستگى مستقيم به‌معنى «جداگرديده از قوم» ندارد بلكه واژه گنه (gana) به‌معنى صفت هيچ‌گونه همانندى به واژه هن (han) به‌معنى زدن و كشتن نيز ندارد. پيداست كه هردو متوجه معنى اصلى آن نشده‌اند و آن يكى چيزى نگفته و اين يكى پنداربافته است.

در اين كه تيره پشتون از تيره‌هاى ديگر ايرانى جدا گرديد و به‌جاى آن‌كه همراه آن‌ها به‌سوى غرب سرازير شود در خاور ماند و اندكى به‌سوى خاورتر هم رفت و سپس هم با پذيرفتن كيش بودا اين جدایى را بيشتر ساخت شكى نيست و چه شگفت كه نام «افغان» را در زمان ساسانيان و يا اندكى پيشتر در زمان اشكانيان دادند زيرا چنان‌كه خواهيم ديد در دو جاى سنگ نبشته‌هاى نقش رستم چنين نامى به‌نظر رسيده است و اين نخستين‌بار است و آن هم در سنگ نبشته رسمى ساسانيان كه ما در تاريخ به اين نام بر مى‌خوريم.»[۵]
در نيمه اول قرن بيستم، در نتيجه كاوش‌هایى هيأت باستان‌شناسى مؤسسه شرقى شيكاگو، در استان فارس ايران، در ميان سنگنوشته‌هاى نقش رستم كتيبه‌اى كشف شد كه بر سنگ‌هاى ديوار بناى كعبه زردشت به دو زبان پهلوى و يونانى نوشته شده و آن را شاپور اول، پادشاه دوم ساسانى، بين سال‌هاى ٢٦٠ تا ٢٧٣ ميلادى، به‌ياد پيروزى خود بر والريانوس[٦]، امپراتور روم، در ادسا، بر جاى نهاده است.

در بند ششم اين كتيبه، در شمار رجال دربار شاپور، نام «وينده‌فرن ابگان رزمه ود» ذكر شده است. سپرنگ لينگ[٧]، محقق آمريكايى كه بار اول اين كتيبه را خواند و در مجله سامى آمريكا، در سال ۱۹۴٠ ميلادى، مقال‌هاى درباره آن نوشت، كلمه «ابگان» را با واژه «افغان» يكى دانست.[٨]

آقاى عبدالحى حبيبى در باره اين سه كلمه در كتيبه بناى كعبه زردشت مى‌نويسد:

«سراولف كيرو (پتان‌ها، ٧۹) اين سه كلمه كتيبه را از روى متن يونانى آن به‌حوالت پروفيسر سپرنگ لنگ (مجله سامى آمريكا ۱۹۴٠) چنين نوشته: گونديفر - ابغان - رسمود.

ولى در ترجمه فارسى آن كه از روى متن انگليسى پروفيسر سپرنگ لنگ تهيه شده (گزارش‌هاى باستان‌شناسى، ج ۴، طبع شيراز)، اين سه كلمه «ويندهفرن - ابه كان - رزمی‌يد» است. در كلمه اول كه اسم اين سالار جنگ است وينده‌فرن پهلوى و گونديفر يونانى است. در كلمه دوم ابه‌گان در مقابل ابگان يونانى قرار مى‌گيرد. اما كلمه سوم به‌اغلب احتمال رزمه + پت = رزمه ود = رزم پت بود كه پت، بد، بذ، ود و بيذ املاهاى مختلف يك اصل اند و به پتی قديم ويدى و سنسكريت و اوستا به‌معنی «بادار و صاحب» برمى‌گردند.

املاى رزمى يد در مقابل رزم + ود يونانى هم نظايرى دارد. مثلاً طبرى (ج ۱، ص ٦٨٣) گويد: در زمان بشتاسب كيانى هفت سردار بزرگ بودند كه يكى از آن‌ها مه‌كابيذ در دهستان گرگان بود. چون كلمه رزمه در پارسى باستان Razma و در اوستا Rasma به‌معنی صف جنگ بود و رجه مطابق Raja سنسكريت (رده = صف) تاكنون هم در پشتو از اين ريشه زنده است. پس رسمه + ود يا رزمى + يد يا رزمه پت و رزم بد، سردار جنگ و سالار رزم مى‌باشد.»[۹]
بنابراين، آقاى حبيبى احتمال مى‌دهد كه «وينده‌فرن ابگان رزمه‌ود» (وينده‌فرن سالار جنگ افغان) شايد يكى از سپه‌سالاران افغان بوده باشد.[۱٠]

علاوه بر اين، سپرنگ لنگ نوشته است: «با نام شاپور سوم، پادشاه ساسانى، كه از سال ۳٠۹ تا ۳٧۹ ميلادى سلطنت كرد، لقبی به شكل «اپكان»[۱۱] ذكر شده است». وى بر اين باور است كه اين كلمه را نيز مى‌توان صورتى از همان كلمه «ابگان»
„smile“-Emoticon
افغان) شمرد، كه شايد صفتی دال بر دلاورى و رشادت و نجابت و يا رشته‌هاى نژادى بوده باشد[۱٢].

آقاى حبيبى ضمن اشاره به اين مطلب يادآور شده‌است: «همين موضوع است كه برخى از مورخان مانند سراولف كيرو را به اين فكر افكنده تا اسلاف درانيان و يوسفزائيان را در جمله سران دربار ساسانى محسوب دارند.»[۱٣]

در شاهنامه فردوسى نيز دوبار واژه «آوگان» آمده است، كه از سپه‌كشان عصر فريدون بود:

ســـــپــهـــدار چـــون قـــارن كــاو گـــان
سپهكش چو شيروى و چون آوگان[۱۴]

در جاى ديگر، بازهم در همين داستان فريدون، فردوسى چنين مى‌گويد:

ســـپــهــدار چـــون قـــارن كـاو گــان
بـه پـيـش ســپاه انـدرون آوگـان[۱۵]

كلمه «آوگان» در شاهنامه همانند واژه «ابگان» عهد ساسانى است. اما با اين تفاوت كه در روايات داستانى منظور از او سپهكش فريدون است، در حالى كه بعضى از دانشوران وى را منسوب به «آوه» پسر «سمكنان» دانسته‌اند. يوستی، خاورشناس آلمانى، در كتاب خود تحت عنوان «نام‌هاى ايرانى»، مىنويسد كه «آوه» اصلش از اوستا است به‌معنى مهربان و دستگير[۱٦]. ولى در شاهنامه، «آوه» و «سمكنان» دو تن از پهلوانان عصر كيخسرو هستند كه در جنگ او با افراسياب نام برده مى‌شوند:

چـو كيخســرو آن رزم تـركان بـديـد
كه خورشيد گشت از جهان ناپديد
ســوى آوه و سـمـكـنـان كـرد روى
كه بودند شيران پرخاشـجوى[۱٧]

به‌هرحال، از مطالب بالا چنين بر مى‌آيد، كه كلمه‌هاى «آوه» و «آوگان» در روايات كهن آريايى و شاهنامه نيز متداول بوده است و اگر به‌قول يوستى اصلش از اوستا پنداشته شود، معناى آن مهربان و دستگيرنده است كه چنين نامى لايق شأن پهلوانان قديم بوده[۱٨] و بعيد نيست كه بعدها اين كلمه نام قوم پشتون شده باشد.

و آقاى حبيبى مى‌افزايد:

«بارى اگر ذكر كلمات ابگان و اپه‌كان و اوگان را در روايات قديم و بقاياى عهد ساسانى اهميتى درخور اعتبار داده شود و چنان‌كه سپرنگ لينگ و اولفكيرو بدين تمايل اند، پس می‌توان ادعا كرد كه نام يا صفت افغان به‌شكل ابگان و اپه‌كان از قرن سوم ميلادى هم مورد استعمال و شناسايى شاهنشاهان و اهل اداره و فرمانروايان بوده است. و اين سند را تاكنون قديم‌ترين سند قدمت اين نام ذكر توان كرد. كه اوگان روايات باستانى هم شبيه آن است.»[۱۹]
با وجود اين، در مورد انتساب كلمات «ابگان» و «اپه‌كان» به واژه «افغان» اختلاف نظرهايى وجود دارد. در حالى كه بسيارى از دانشمندان اين كلمات را باهم مترادف دانسته‌اند. وارتان گريگوريان، «ابگان» و «اپه كان» را متعلق به قوم آذربايجان شناخته و چنين نوشته است:

«ما نبايد به اين شباهت در آواز فريب بخوريم، زيرا كلمات «ابگان» و «اپكان» در معرفى مردمى به‌كار مى‌رفت كه در آذربايجان امروز شوروى سكونت داشتند و هر دو كلمه در ادبيات سده پنجم ارمنستان به اين معنى استعمال شده است.»[٢٠]
اما آنچه مسلم است، در بند دوم كتيبه يادشده، شاپور اول از مرز شرقى شاهنشاهى خود نام مى‌برد و از پيشاور ياد مى‌كند. مرحوم حبيبى مى‌نويسد:

«در اين كتيبه در بند دوم، نام پشكابور (Pashabur) به‌حيث سرحد نهائى شرقى كوشان خساتر(Kushan-Khsatr) يعنى مملكت كوشان مذكور است كه آن را با كسپاپوروس يونانى و پو-لو-شا-پو-لو هيون تسنگ چينى و پرشاپور و پرشاور مؤرخين دوره اسلامى تطبيق كرده‌اند.»[٢۱]
بازهم او در كتاب «تاريخ مختصر افغانستان» مى‌نويسد:

«در كتيبه شاپور كه بين ٢٦٠-٢٧٣ م. در نقش رستم پارس كنده شده است، شهر «پشكى باوره» (پشاور) نهايت مرز شرقى شاهنشاهى ساسانى و كلمه ابگان (Abgan) ذكر شده كه جز همين افغان كنونى چيزى ديگرى نخواهد بود.»[٢٢]
و هرودوت[٢٣]، موّرخ يونان باستان، كه از قوم «افغان» به‌نام «پَكْتُويه»[٢۴] (پشتون) نام برده، نيز محل سكونت آن‌ها را در ناحيه درّه پيشاور كنونى يادآورى مى‌كند.

از سوى ديگر، ممكن است كه منظور از «وينده‌فرن»، بازمانده خاندان «گوندفر» يا «گندو فارس» باشد. به گواهى تاريخ، اين خاندان پهلوا در اوايل قرن مسيحى در شهر تاكسيلا (پيشاور) پادشاهى با شكوه داشتند.

به‌هر تقدير، سخن گريگوريان درست یا نادرست، در يك نكته جاى ترديد نيست و آن اين‌كه به اتفاق‌نظر همه محققان و مورخان، قديم‌ترين نام ضبط شده از «افغان» به‌صورت «اوه‌گانه» بوده است؛ و چه بسا اين نام همان «آوگان» فردوسى و «ابگان» يا «اپه‌كان» عهد ساسانى باشد. زيرا، در گفتار و نوشتار زبان فارسى درى حروف «ب» و «پ» و «ف» به‌هم شبيه هستند؛ مانند: «اسب» و «اسپ»، «زبان» و «زفان» و «فالوده» و «پالوده». حروف «ب» و «و» ابدال و جابه‌جا مى‌شود؛ نظير: «زيوا» و «زيبا»، «بيران» و «ويران» و «برزگران» و «ورزگران». و همين‌طور، در بعضى موارد حروف «ف» و «و» به‌هم تبديل شده است؛ مثل: «ماهوش» و «ماهفش»، «پرىوش» و «پرىفش» و «افسانه» و «اوسانه».

هم‌چنين آقاى آصف فكرت، دانشمند فاضل افغان، باری به‌من گفت كه حرف «گ» فارسى گاهى در زبان پشتو به‌حرف «غ» تغيير مى‌كند؛ مثلاً «گوشت» و «غوشه»، «گوش» و «غوژ» و «گندم» و «غنم» و موارد ديگر.

بنابراين، قواعد زبانشناسى مؤيد نظر آن گروه از دانشمندانى است كه كلمات «ابگان» و «اپه‌كان» و «آوگان» را با «اوه‌گان» و «اوغان» و «افغان» يكى دانسته‌اند. ورهها ميهيرا[٢۵]، ستارهشناس و شاعر هندى، كه در قرن ششم ميلادى مى‌زيست، كتاب منظوم در احكام نجوم نوشته است كه آن را «بهريته سنهيته»[٢٦] مى‌نامند. در چندين بيت از اين منظومه، نام «افغان» به‌صورت «اوه‌گانه» آمده است.

آ. فوشه[٢٧]، محقق فرانسوى، در كتاب «راه قديم هند و باختر به تكسيلا»، اين كلمه را قـديم‌تريـن شــكل يـاد شــده واژه «افغـان» در قـرن شــشـم ميـلادى مى‌دانـد.[٢٨] آقاى حبيبى مى‌نويسد:

«بنابراين سند تاريخى، كلمه «افغان» حداقل ۱۴٠٠ سال قبل نزد هنديان شهرت داشته و مؤلفان هندى آن را به‌كار برده‌اند.»[٢۹]
و آقاى محمدصديق فرهنگ، می‌گويد:

«من در حال حاضر نظر خود را درباره قدمت اين كلمه تا سده ششم ميلادى حفظ مى‌كنم.»[٣٠]
مقارن ظهور اسلام (در حدود ٦٣٠ ميلادى)، «هيون تسانگ»[٣۱]، راهب بودايی و جهانگرد چينى، كه به كشور افغانستان كنونى سفر كرد، در سفرنامه خود از سرزمينى بهنام «او - پو - كين»[٣٢] ياد مى‌كند. پيش از او فاهيان، يكى ديگر از زايران چينى، اين ناحيه را كه مسكن اصلى قبايل افغان است، به‌اسم «لو - ئى» يعنى «روه»[٣٣] مى‌خواند.

خاورشناسان به‌ويژه ژنرال كننگهم در كتاب «جغرافياى قديم هند»، كلمه «او - پو - كين» را صورت چينى شده كلمه «اوه گان» (افغان) مى‌داند.

اما، در دوره اسلامى، «حدودالعالم» كه در سده چهارم هجرى نوشته شده، نخستين اثر فارسى درى است كه از كلمه «افغان» ياد مى‌كند؛ در اين كتاب چنين آمده است:

«... سخن اندر ناحيت هندوستان و شهرهاى وى... سول دهى در كوه بانعمت و اندرو افغان اند، از آن‌جا برويد تا به حسينان راه اندر ميان دو كوهى است و اندر اين راه ٧٢ آب بيايد گذاشتن و راهى است با مخاطره و بيم»
و همو مى‌نويسد:

«حسينان شهرى است گرمسير و صحرا نهاده... نينهار جایى است پادشاه او مسلمانى نمايد و زن بسيار دارد از مسلمانان و از افغانان و از هندوان بيش از سى و ديگر مردم بت پرستند و اندر وى سه بت است بزرگ»[٣۴]
از اين گذشته، ابونصر محمد عتبی در تاريخ يمينى نام «افغان» را آورده و از حضور افغانان در لشكر سلطان محمود خبر مى‌دهد و بيهقى هم اين خبر را تأييد مى‌كند.

ابن اثير در «الكامل فى التاريخ» اين كلمه را به‌صورت قديمى آن يعنى «ابغان» مى‌نويسد[٣۵]. ابوريحان بيرونى نام افغان را چندين بار ياد كرده است و مى‌گويد كه آنان در كوهستان غربى هند كه همان كوهستان سليمان است زندگى مى‌كنند.

ابن بطوطه، سياح مراكشى، در نيمه اول سده هشتم هجرى قمرى مى‌نويسد:

«كابل در گذشته شهر بزرگى بوده و اكنون قريه‌اى از آن باقى مانده كه طائفه‌اى از عجم كه «افغان» ناميده مى‌شوند در آن سكونت دارند. افغانان در كوهستان‌ها مواضع مستحكمى دارند و مردمى بسيار قوى هستند.»[٣٦]
به‌همين ترتيب، ساير مؤلفان دوره اسلامى، مانند: فخر مدبر در «آداب الحرب و الشجاعه»، منهاج سراج جوزجانى در «طبقات ناصرى»، حمداللّه مستوفى در «تاريخ گزيده» و محمدقاسم در «تاريخ فرشته» وغيره بارها از كلمه افغان و اوغان ياد كرده‌اند.

به‌هر حال، در گذشته كلمه «افغان» نزد فارسى زبانان به‌معناى قوم «پشتون» به‌كار گرفته مى‌شد. اما از زمان تجديد حيات سياسى كشور افغانستان و بويژه تثبيت مرزهاى ملى و نوسازى ساختار دولت آن، به‌تدريج اين اصطلاح به‌مفهوم «ملت افغانستان» تغيير و تحول معانى پيدا كرد. چنان كه در قانون اساسى ۱٣۴٣ خورشيدى افغانستان، اين كلمه چنين تعريف شده است:

«ملت افغانستان عبارت است از تمام افرادى كه تابعيت افغانستان را مطابق به احكام قانون دارا باشند. بر هرفرد از افراد مذكور كلمه «افغان» اطلاق مى‌شود.»[٣٧]
بنابراين، امروز كلمه «افغان» را معمولاً در دو معنى به‌كار مى‌برند: يكى به‌معنى «ملت افغانستان» اعم از پشتون، تاجيك، هزاره، ازبك، تركمن، بلوچ وغيره؛ و ديگر، مفهوم تاريخى آن؛ يعنى، قوم «پشتون» كه شامل همه پشتو زبانان مى‌شود.

اين دو مفهوم جداگانه كلمه «افغان»، گاهگاهى در افغانستان ابهامى را نزد بعضى از اقوام ايجاد كرده و از اين‌كه به اين عنوان خوانده مى‌شوند، ابراز ترديد مى‌كنند.

اما، براى رفع اين ترديد، نكته‌ى را كه بايد خاطرنشان كرد، اين است كه وقتی صحبت از «هويت ملى» است، بدون شك، هر فرد ملت افغانستان با نام كشورش خوانده مى‌شود؛ يعنى «افغان». افغانستانى» مترادف مى‌باشد.

اين رسم، در ساير نقاط جهان نيز متداول است؛ به‌طور نمونه، در كشور ايران نيز اقوام مختلف اعم از فارس، عرب، ترك و مغول زندگى مى‌كنند كه بدون شك، همه آن‌ها از نژاد آريايى نيستند ولى براحتى خود را به‌عنوان «ايرانى» مى‌دانند. در حالى كه كلمه «ايرانى» هم دو معنى دارد: يكى «ملت ايران» و ديگر قوم «آريايى».

در عرف بين‌المللى نيز مراد از كلمه «افغان»، «ملت افغانستان» است، نه قوم «پشتون». از همين‌رو، هر تبعه افغانستان در خارج از كشور به‌صفت «افغان» شناخته مى‌شود.

[↑] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده و در سال ۱۳٧٧ خورشیدی در مجله امین به نشر رسیده است.

[↑] پی‌نوشت‌ها

[۱]- حبیبی، عبدالحی، مجله آريانا، شماره سوم، سال بيست و هفتم، جوزا و سرطان ۱۳۴۸ شمسى، ص ۱.
[۲]- مرى لوئيس، سرزمين و مردم افغانستان، ترجمه مرتضى اسعدى، چاپ اول: ۱۳٦۸، ص ۵۲.
[۳]- فرهنگ، مير محمدصديق، افغانستان در پنج قرن اخير، چاپ ۱۳٧۱، ج ۲، ص ۳۳۱.
[۴]- مجله سخن، صص ۱۲٦۵-۱۲٦۳.
[۵]- همان‌جا، ص ۱۲٦۵
[۶]- Valerian
[٧]- Sprengling
[۸]- همانجا، ص ۲.
[۹]- مجله آريانا، شماره سوم، سال بيست و هفتم، جوزا و سرطان ۱۳۴۸ شمسى، پاورقى ص ۲.
[۱٠]- همان‌جا، ص ۲
[۱۱]- Apakan
[۱۲]- همان‌جا، ص ۲
[۱۳]- همان‌جا، ص ۲؛ به نقل از پتان‌ها، ص ۸٠.
[۱۴]- شاهنامه، چاپ مسكو، ج ۱، ص ۱۱٠
[۱۵]- همان‌جا، ص ۱۱٦
[۱۶]- فرهنگ شاهنامه، چاپ ۱۳۲٠ شمسى، تهران، ص ۱۲
[۱٧]- شاهنامه، چاپ مسكو، ج ۵، ص ۲۸۱
[۱۸]- مجله آريانا، شماره سوم، سال بيست و هفتم، ص ۳.
[۱۹]- همان‌جا، ص ۳
[٢٠]- افغانستان در پنج قرن اخير، ج ۲، ص ۳۳۲
[٢۱]- مجله آريانا، شماره سوم، سال بيست و هفتم، ص ۲
[٢۲]- حبیبی، عبدالحی، تاريخ مختصرافغانستان، کابل: چاپ ۱۳٦۸، ص ٧۲
[٢۳]- Herodotus
[٢۴]- Paktuie
[٢۵]- Varaha Mihira
[٢۶]- Bhrita-Sanhita
[٢٧]- A. Foucher
[٢۸]- مجله آريانا، ص ۳.
[٢۹]- همان‌جا، ص ۴
[۳٠]- افغانستان در پنج قرن اخير، ج ۲، ص ۳۳۲
[۳۱]- Hiuen Tsang
[۳۲]- O - Po - Kien
[۳۳]- Roh
[۳۴]- حدودالعالم، تهران: ص ۴۵، و مينورسكى ص ۹۱.
[۳۵]- مجله آريانا.
[۳۶]- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه دكتر محمدعلى موحد، تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ص ۴٠٠.
[۳٧]- قوانين اساسى افغانستان، به نقل از ماده اول قانون اساسى مصوب ۹ ميزان ۱۳۴۳ شمسى، ص ۱۲۴


اسم: نعیم اکبری   محل سکونت: المان    تاریخ: 26.08.2015

من تا الحال به این موصوع نه فهمیدم که افغانان که در خارج ازکشور است در5الی7سال اگرتذکره همان ملک را به گیرد ودرستون تابیعت شان نوشته می کند که فرانسوی انگلیس یاهالندی وغیره ولی در افغانستان که از چندین پشت دران جا زندگی می کند وادعا هم دارد که باید چوکی ریاست جمهوری ویاصدارت به انهاداده شود ولی تاحال افغان هم نشده ونیست وقسمی اقای رحیمی سخنگوی داکتر عبدالله میگوید که تاریخ این ملک جعلی است ونام شان جعلی است وهیچ افتخارات هم ندارد ولی فکر نمی کند که به کدام وجدان باز می خواهید که برین خاک حاکمیت داشته باشیم


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 26.08.2015


آنچه ما افغان های خارج از کشور در ارتباط به موضوع «افغان» به مثابه هویت ملی مردم افغانستان می نویسیم، میدانیم که حال دل تنگ خود را بیان میداریم. و خوب میدانیم که نه دولت موجود، دولت قانونمند است و نه گوش مردم آماده برای شنیدن حرف منطق و مسایل درست از نادرست.
در جوامع قانونمند، قبل از اینکه مراجع تصمیم گیری و قانون گذاری در موارد مربوط به جامعه، تصمیم و قانونی وضع نمایند، موضوع را از طریق وسایل ارتباط جمعی به بحث می گذارند، آنگاه پس از جمعبندی نظرات، به خیر مادی و معنوی مردم و کشور تصمیم گرفته می شود. اما در کشور ما در همچو موارد بیشتر از هر چیز موضع چند زورمند ووابستۀ دولت های بیگانه مدنظر قرار داده می شود و از همینجاست که حاصل کار همواره بحران آفرین است.
این نوع تصمیم گیری های سطحی و نا عاقبت اندیش میرساند که رئیس جمهور اشرف غنی چندان پایه محکم در ولسی جرگه و مشرانو جرگه ندارد و با این نوع ضعف های که تا حال در امور داخلی وسیاست خارجی از خود نشان داده است، قابل تشویش است که شاید همان چیز های مثبتی که در گذشته به وجود آمده یکی پی دیگر همه از میان برود و چیزی بنام قانون و هویت ملی باقی نماند.


اسم: سلیم آزاد   محل سکونت: کابل    تاریخ: 26.08.2015


جنجال کاذب قومی برسرتذکرۀ الکترونیک

8صبح 4/ سنبه 1394

«توزیع تذکره پیش از این‌که موضوع ارایه سندی برای تثبیت شهروندی اتباع افغانستان باشد، کشاکش سیاسی و قومی میان جناح‌های قدرت در حکومت افغانستان است. پس باید از همین زاویه به این مساله نگاه شود. یک جناح بر اطلاق «افغان» بر تمام شهروندان افغانستان تاکید دارد و جناح دیگر با این موضوع موافق نیست و فکر می‌کند که «افغان» معادل «پشتون» است و نباید این اسم روی اقوام دیگر اطلاق گردد. این مساله در مجالس غیر‌رسمی مورد بحث قرار گرفته و کدام بحث ملی‌ای نیست. سیاستمداران روی آن چانه‌زنی می‌کنند، خلاف قانون اساسی گام بر می‌دارند و تصمیم‌گیری‌ها هیچ میکانیزم معقول و قانونمندی ارایه نمی‌کنند.

قبل از همه سیاستمداران شفاف حرف نمی‌زنند، و از بیان خواست‌های خود و یا پیامد‌های سیاسی آن هراس دارند. آیا آقای عبدالله مخالف اطلاق کلمه «افغان» بالای شهروندان است؟ اگر است پس با ماده چهار قانون اساسی (‌برهر فرد از افراد ملت افغانستان کلمه افغان اطلاق می‌شود)، چی کار می‌کند؟ آیا می‌شود در قانون اساسی همه شهروندان افغانستان افغان باشند ولی در تذکره نباشند و با درج آن مخالفت صورت گیرد؟

از همه مهم‌تر، بهتر است جناح آقای عبدالله دو کار عمده را کند. اول، خواهان برگزاری لویه‌جرگه قانون اساسی شده و حذف کلمه افغان به هویت ملی شهروندان را از قانون اساسی کشور مطالبه کنند. دوم، نام افغانستان را نیز تغییر دهند. این استدلال که به‌ جای کلمه افغان، از افغانستانی استفاده شود، از لحاظ زبانی و محتوایی بی‌معنا است. اگر افغان معادل پشتون است، پس افغانستان نیز به معنای سرزمین پشتون‌ها یا افغان‌ها است. استفاده از «افغانستانی» چیزی را تغییر داده نمی‌تواند. آیا جناح عبدالله حاضر به چنین کاری هست؟

هم‌چنان، چرا آقای اشرف‌غنی در ارتباط به درج هویت ملی در تذکره موضع شفاف نمی‌گیرد؟ معیین سیاسی وزارت امور خارجه افغانستان که از ولایت قندهار و از متحدان غنی به حساب می‌آید، در صفحه فیسبوک خود روی درج اسلامیت و افغانیت شهروندان افغانستان تاکید دارد. پس موضوع درج کلمه افغان در شناسنامه الکترونیک تنها به افرادی چون اسماعیل یون خلاصه نشده و طیفی از متحدان قومی آقای غنی با عدم درج کلمه افغان در تذکره مخالف‌اند.

در این‌جا دیده می‌شود که هر دو طرف نمی‌خواهند به‌صورت واضح وارد موضوع قومیت در افغانستان شده و به خوبی می‌دانند که دامن زدن به چنین موضوعی چقدر برای افغانستان خطرناک است. ولی در عین حال دو طرف می‌کوشند که در پشت دروازه‌های بسته موضوعات مورد اختلاف قومی خود را حل کنند. جالب این‌جاست که نه آقای غنی و نه آقای عبدالله توانایی مقاومت در برابر انتقادات طرفداران خود را ندارند.»


اسم: دوکتور محمد اکبر یوسفی   محل سکونت: المان    تاریخ: 26.08.2015

هویت «افغان» داشتن چه عیب است؟

اینک بار دیگر، تبصره های متضاد در بارۀ کلمۀ "افغان"، به مثابۀ هویت تعریف شده، در قوانین اساسی سابقۀ کشور، از هر طرف شنیده می شود. اگر هویت افغان، بنا بر تصامیم قانونی برای هر تبعۀ افغان تعریف شده است، پس این چه عیب است و هم، برای این اتباع این نسبت در خارج از کشور چه امتیاز و یا چه ضرر متوجه می سازد، جز آنکه حین ورود به یک کشور بیگانه، با نام و محل تولد و در صورت منسوب بودن، به کدام کلتور و فرهنگ و تابعیت کشور، دقیق ثبت شود. در جهان امروز انسان هایی هم موجود اند، که در تابعیت هیچ کشور یا در تابعیت هیچ دولت قرار ندارند. از کشور بحرانی ما، حدود بیش از شش و نیم میلیون انسان در اوقات مختلف، به ترک وطن مجبور گردیده اند، حال اینک بیش از یک نسل است که، فرزندان فامیل های "افغان" در سراسر جهان وجود دارند، همۀ آنها از حق زندگی در کشور شان، محروم اند. صرفنظر از اینکه، در مراکز راجستر، در وسایل "مُدرن"، افراد اکثراً با نشان انگشت و اعداد و یا علایم شفری شناسایی می گردند، آینده در کشور ما هم، چنین خواهد بود.



متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: سیستانی   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 25.08.2015


«اگر ما افغان نیستیم پس ما کی هستیم. نام افغانستان را میپزیریم، ولی درج کلمه افغان را اعلان جنگ میدانیم. »

این جمله تنقیدی نغز و رسااز یکی از هموطنان عزیزما بنام جمال هاشمی است که در همین دریچۀ نظرسنجی در تاریخ 23 اگست گذاشته است.

اهل مطالعه مطلع اند که کلمۀ «افغان» بحیث هویت ملی اتباع افغانستان در لویۀ جرگۀ تصویب اولین قانون اساسی افغانستان در 1301ش که تحت ریاست اعلیحضرت امان الله غازی در شهر جلال اباد تدویر یافته بود، پذیرفته و تصویب شد و از آن ببعد در تمام قوانین اساسی افغانستان، کلمه" افغان" بحیث هویت ملی اتباع افغانستان قبول شده است و در قانون اساسی موجودۀ افغانستان نیز در مادۀ چهارم آن آمده است: «بر هر فرد از افراد ملت افغانستان کلمۀ افغان اطلاق میشود.»

هموطن گرامی آقای اهشمی، آنانی که کلمۀافغان را در تذکره های برقی نمی پذیرند، ولی افغانستان را می پذیرند، منظور وهدف شان این است تا آنها را «افغانستانی» بنامند، نه افغان! اصطلاح افغانستانی هم از ابتکارات واختراعات همین افراد است، مدتی تلاش ورزیدند تا نام افغانستان را تعویض کنند و بجای آن «خراسان» یا «آریانا» را تبلیغ کردند، اما چون با عکس العمل شدید عناصر ملی روبرو شدند، سپس اصطلاح «افغانستانی» را پیش کشیدند، ولی آنهم کارگر نیفتاد و با جواب های تند و تلخ در همین پورتال روبرو گردیدند واینک با راه اندازی توطئۀ حذف کلمۀ «افغان » از تذکره های برقی، میخواهند بعد از این هرکه از آنها بپرسد، کجائی هستید؟ جواب بدهند افغانستانی.

آیا خنده دار نیست که «افغانستان» و«افغانستانی» را قبول داشته باشند، ولی کلمۀ افغان را که سنگ بنای افغانستان و«افغانستانی؟» را میسازد، قبول نداشته باشند؟ واضح است که این ها از خود اهداف غیر ملی دارند و هر چه که مربیان و باداران شان بگویند، برآن پا فشاری می کنند. یکی ازاین اشخاص که با نام افغانستان و کلمۀ افغان، سخت دشمنی دارد، و بار ها در مصاحبات خود با بی حیائی آنرا بیان داشته، لطیف پدرام است که ادعای داکتری خود را از سوربن فرانسه دارد، مگر فرانسوی یاد ندارد؟؟

دومین مخالف ذکر کلمۀ افغان در تذکره های برقی والی مادام العمر بلخ، آقای عطا محمد نور است. عطا نور که بر اثر ضعف و بی کفایتی ادارۀ کرزی، در 14 سال گذشته، باسوء استفاده از مقام ولایت خود، اکنون به غول سرمایه و مافیای قدرت مبدل شده است، اکنون به تنهائی میتواند با مجموع 240 نفر وکیلان ملت در ولسی جرگه کشتی بگیرد و کمر همه را در برابر ملت خم کند.او بود که با یک اشاره فیصله شورای ملی را که کلمۀ افغان را بحیث هویت ملی، در تذکره های برقی تائید کرده بود، ضرب صفر ساخت و مجلس سنا را توسط نمایندۀ خود برضد فیصلۀ ولسی جرگه استعمال کرد و آن مجلس تشریفاتی، بدستور نمایندۀ عطانور کلمۀ افغان را از تذکره برقی حذف نمود و رئیس جمهور هم آنرا توشیح فرمود.

بنابرین حذف کلمۀ افغان از تذکره های برقی، نه تنها برخلاف قانون اساسی موجودۀ افغانستان است، بلکه تلاشی در جهت نابود ساختن نام افغانستان نیز خواهد بود و میتواند نخستین گام در جهت محو نام و نشان افغانستان تلقی گردد. اکنون وظیفۀ سران دولت وحدت ملی و بخصوص اقای غنی است تا به اقای والی مقتدر خودعطا محمد نور تفهیم نمایند که از مانع تراشی و سنگ اندازی در راه یک اقدام مدنی دولت خود داری نماید، ور نه کسی دیگری بجای او در آن ولایت گماشته خواهد شد. در این صورت است که کلمۀ افغان بحیث هویت ملی در تذکره های برقی جای خود را خواهد یافت و به خواست اقوام دیگر افغانستان احترام خواهد شد.



اسم: غ.حضرت   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 25.08.2015


بعد از عرض سلام و احترام.  من روز گذشته مطلبِ کوتاهی در رابطه با اظهارات چهار شخص افغان،  نوشته بودم، من اصلاً نیت و قصد پخش آنرا نداشتم و فقط عنوانی مسؤولین ګرامی و محترم افغان جرمن ارسال کردم البته یادم رفت که بالایش بنویسم که غیر قابل پخش. به هر حال مهم نیست.
عرضم اینست که به خاطری که جهات بحث در مورد تذکرۀ افغان ها (و محتویات أن) فقط به یک جهت سوق پیدا کند و در ضمن در اثبات بعضی استدلال های هموطنان عزیز ما تثبیت و آرامش  پدیدار ګردد از برادران و خواهران عزیز خود تمنی دارم که هر کسیکه نزد خود تذکرۀ زمان شاهی و جمهوری و ثوری داشته باشند لطفاً آنرا فوتوکاپی نموده و عکسش را از طریق سکان در این پورتال رنګین و نمکین بګذارند تا از روی واقعیت ها روی آن بحث معقول و بدور از احساسات صورت بګیرد. تشکر


اسم: شیما غفوری   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 25.08.2015


سالهاست که طوق مهاجرت بر گردنم افگنده شده است. و اعتراف می نمایم که در پهلوی حفظ تابعیت اصلی خویش تابعیت دومی را هم قبول نموده ام. این سرنوشت اکثریت مطلق مهاجرین افغانستان می باشد.
در میان همه نا امیدی های پناهندگی و بی وطنی، رشتۀ تابناکی وجود دارد که دو و سه نسل ما را در مهاجرت باهم وصل می نماید و آن عبارت از کلمۀ پر افتخار «افغان» می باشد که فرزندان ما و فرزندان آنها با افتخار خود را به آن منسوب میدانند.

آنهایی که برضد هویت ملی ما قد علم نموده اند، نه تنها خودکشی را در حق خویش روا می دارند، بلکه می خواهند نسل های آینده را نیز بی ریشه و بی هویت بسازند.

با وجود دوری از وطن خوشبختانه چندین مرتیۀ دیگر خاک وطن را بوسه زده ام و با مردمان آن مرز و بوم رابطۀ تنگاتنگ دارم.

من بدینوسیله برق چشمان اطفال و جوانان را در افغانستان در وقت ادای کلمات «من افغان هستم» برای شما انتقال می دهم.
این برق بخصوص در چشمان دری زبانان شهر کابل درخشش بیشتر دارد. مردم افغانستان به افغان بودن شان افتخار می نمایند و شادی و غم خود را شریک می دانند.

ظالمان تفنگ به دست و عده ای قلم به دست راه شان جدا از ملت افغانستان می باشد. عدم درج تابعیت «افغان» در تذکرۀ الکترونیک آخرین افتخاری خواهد بود که از ملت افغانستان ربوده خواهد شد.

احساس و عاطفۀ تعلق مشترک به حیث افغان که با شعله ور ساختن عمدی جنگ ها بین قوم های افغانستان نتوانست از بین برود حالا قرار است توسط ماشین ثبت کارت هویت محو گردد. لهذا باید هوشیار بود و جلو آنرا گرفت.


اسم: غ.حضرت   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 24.08.2015


په مسؤولین و ګردانندګان پورتال وزین و شیرین و حسین افغان جرمن!

مطمئنم که سلام و ارادت اینجانب را می پذیرید. برای ما خوانندګانِ این پورتال جای بسیار مسرت و خوشی و برای شما جای تبریک ګفتن است که در فاصلۀ زمانی کمتر از یک ساعت و بطور مترادف، سه چهار شخص مطرح در عرصۀ سیاسی و اجتماعی(هر چند شاید در افکار عمومی "ناخوش آیند") کشور عزیز ما افغانستان هر یک آقایان "همدرد" ، "لطیف پدرام" ، "عطاء محمد نور و "صالح" دیدګاه های خویش را در رابطه با افغان بودن و افغان دانستن و افغان پنداشتن، در پورتال شما به نمایش عموم ګذاشته اند.

این شاید مقدمه چینی ای برای ابراز عقیده و نظر و بعداً تلاش برای نزدیکی دیدګاه ها و در نهایت حصول به یک توافق کُلی ملی تلقی و به فال نیک گرفته شود.

پیشنهاد این حقیر و فقیر این است که تا روشن شدن مواضع نهائی و شفاف این هموطنان ما، از ارائۀ تبصره های عجولانه و منفی بافانه و مأیوسانه خود داری ګردد و در ضمن به عاشقان وطن و فرهنګ خویش همچو جناب آقای ولی احمد نوری و سایر بزرګواران اطمینان داده می شود که اظهارات طفلانه و خصمانه و مغرضانۀ "داؤد مرادیان" ( که احتمالاً فاقد وجود خارجی می باشد) را اصلاً قابل تشویش و اضطراب نشمارند و مطمئن باشند که مردم این سرزمین بالآخره استقلال حقیقی خویش را دوباره بدست خواهند آورد.

البته مشروط به اینکه فاصلۀ ګوش و زبان و قلب هموطنان نجیب ما (مشمول همه اقوام) کوتاه تر و کوتاه تر شود و در ضمن بر پذیرفتن این واقعیت نیز تأکید گردد که هدف ملت سازی از مسیر انسجام و اِقناع اقوام و تبار های مختلف این کشور میسر می گردد نه برعکس، و همه اقوام افغانستان نیز همانګونه که مشاهده میشود بر افغان بودن خود (در سطح ملی و بین المللی) تأکید می ورزند،

منحیث یک افغان و یک انسان بخود حق میدهم که فریاد بکشم که نباید توجۀ خویش را فقط به حنجره ها و چیغ زدن های آنهایی مبذول بداریم که پریروز در مقابل نهضت امانی قیام کردند و دیروز در کودتای ثور سهم داشتند و امروز در جلوگیری از پیاده کردن نقشه های شوم پاکستان، ایران و برتانیه، تعلل و بی اعتنائی می ورزند و یا حتی با عضویت در شبکۀ تروریستی فلان و فلان مانع استقلال و آرامش و پیشرفت مردم مظلوم این سرزمین شده و می گردند. تشکر


اسم: جلال   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 24.08.2015


در کارت هویت امریکایی، المانی، انگلیسی، فرانسوی، هسپانوی و امثالهم که همانند افغانستان از اقوام و تبار های مختلف تشکیل شده اند، تابعیت بصورت مشخص ذکر شده است. پس چرا در کارت هویت افغانی ذکر آن مشکل باشد؟؟؟

وقتی در تذکرۀ افغانی تابعیت افغان نوشته نشود، پس چی نوشته شود؟: روسی، پاکستانی، ایرانی، هندوستانی یا مریخی؟؟؟

در قسمت حذف دین از تذکره، استاد محترم هاشمیان تبصره ای جالب و به جایی فرمودند، که مهمتر و خطرناکتر از همه می باشد.

در حقیقت چنین مصیبت هایی اند، که محترم عطاء محمد نور منحیث والی و یک مجاهد سابق، باید توجه اصلی و اساسی خود را در پهلوی دیگر مسؤولیت ها در قبال ملت، تأریخ و مهمتر از همه در پیشگاه برحق حضرت مالک الملک و مقلب اللیل والنهار بدان معطوف دارند.

یک مسلمان نمی تواند منکر روز بازپرس شود. تا حیات باقیست چانس توبه و اصلاح موجود است... فرعون هم با همه فرعونیش، زمانی خواست توبه کند، اما موقع آن گذشته بود.

وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ


اسم: داکتر غلام ۰ انصاری   محل سکونت: المان    تاریخ: 24.08.2015


داکتر عبداللطیف پدرام در خدمت ارتجاع و استعمار!

او می نویسد: «درج واژه "افغان" در شناسنامه، اعلان جنگ است!!!»
جناب پدرام!!
یقنأ همان طوری که در طول عمر تان، با طرحات ارتجاعی و ضد ملی سکتاریستی خود،آب به آسیاب خلق و پرچم، این نوکران سر سپرده و جنایت پیشگان تأریخ کشور ما ریخته اید، و حالا با اعلان جنگ تان پاکستان و نیو لیبرالیست های وحشی را خدمت عرضه می کنید.

با توهین به امان الله خان چهرۀ ضد ملی خود را هویدا ساختید. این بار با بلند کردن شعار جنگ علیه منافع ملی و هویت تأریخی ما و مردم بار دیگر قد علم کرده اید.

می دانم که جیره خواران و لاش خواران همیشه وقتی به پرواز می آیند که ارتجاع و باداران شان از ملت ها لاشه بسازند و بدین ترتیب به حیات ننگین خود ادامه دهند.

نوش جان تان باد. ولی خوشبختانه که تأریخ زندگی کرگسان زیاد طولانی نخواهد بود، زیرا باداران شان، خود در مسیر نابودی و لاشه شدن در حرکت اند که شما نیز در این اعلان جنگ تان علیه مردم و ملت افغانستان به زباله دان سپرده خواهید شد. و حتی لاش خوری هم بالای شما به پرواز نخواهد آمد.

ننگ و نفرین ملت «افغان» بر تجزیه طلبان و باداران شان باد.


اسم: جمال هاشمی   محل سکونت: کابل    تاریخ: 23.08.2015

من فکر میکنم هیچ نوع جنگی با در ج کلمه افغان در تذکره افغانی مطرح نیست. اگر ما افغان نیستیم پس ما کی هستیم. نام افغانستان را میپزیریم، ولی درج کلمه افغان را اعلان جنگ میدانیم. این خواست و این اخطار از نظرم افغانی نیست واز جای دیگر آب میخورد.


اسم: دکتر عبداللطیف پدرام   محل سکونت: افغانستان    تاریخ: 23.08.2015

درج واژه "افغان" در شناسنامه، اعلان جنگ است!!!

درسخنرانی ها مصاحبه ها وگفتگوهایم به تصریح و تلویح گفته ام: با تجزیه ی کشورم مخالف استم مگر ینکه هیچ راه وگزینه ی دیگری نداشته باشیم. اجبار مقوله ی دیگری است.
فزون خواهی،انحصارطلبی ،ادعاهای شوونیستی، که تلویزیون ژوندون مبلغ آن است ، مرده ریگ حاکمیت انحصارطلبان را باخطر مواجه میکند-باخطرتجزیه. باصراحت میگویم آنچه انجام میدهید به سود مردم افغانستان و هموطنام پشتون ما نیست،به سود هیچ قومی نیست.


اسم: عطامحمد نور   محل سکونت: افغانستان    تاریخ: 23.08.2015

بنام حضرت حق

توزیع تذکره یا شناسنامه الكترونيك که بر بنیاد قوانین نافذه کشور از مسؤلیت های عمده حکومت حساب می شود، متأسفانه از مدتها به اینسو به یکی از ابزار و حربه های سیاسی مبدل شده است که در این میان بیشترین آسیب را نه تنها شهروندان کشور که روند های دموکراتیک نیز متحمل می شود.
مقام محترم ریاست اجرائیه حکومت با اعلام تاریخ 28 اسد به عنوان روز توزیع تذکره های الكترونيك و پس از آن مقام محترم ریاست جمهوری با اعلام تأخیر آن در روز های آینده، نه تنها امید های مردم را ازین ناحیه به یأس مبدل کردند که بدون شک با عملی نشدن هردو وعده مقام های حکومت وحدت ملی، مردم بیشتر از گذشته اعتماد شان را نسبت به این روند ملی از دست دادند.
همان هایی که انتخابات را به گند کشیدند و روند های ملی و دموکراتیک و هویت های مردم سالاری را صدمه زدند، اینک تلاش دارند تا از تحقق یکی از برنامه های ملی جلوگیری کنند که این کار دشمنی صریح با نص قانون اساسی و سایر قوانین کشور و پشت پا زدن به مردم سالاری و تحقق دموکراسی است.
من در حالیکه پیش ازین نیز در مورد محتوای شناسنامه های الكترونيك، موقف خود را اعلام نموده بودم، تاکید میدارم که به هویت های قومی کشور حرمت گذاشته شود و بدین ترتیب زمینه شکل گیری ملت، فراهم گردد. اگر چنین نمیشود، گزینه بعدی همان طرح و فیصله اخیر شورای ملی کشور در مورد تذکره های الكترونيك است که من از آن حمایت می کنم و نباید از آن پا فراتر گذاشته شود.
من با احترام به اراده مردم افغانستان، حمایت از قانون اساسی و سایر قوانین نافذه کشور و پاسداری از ارزشهای دموکراسی و مردم سالاری، تاکید میدارم که سران حکومت وحدت ملی به خواست ملیون ها شهروند این کشور پاسخ مثبت بدهند و بگذارند روند توزیع تذکره های الكترونيكى
، بدون آنکه زیر سایه سیاست های رنگ باخته، قرار گیرد، تحقق یابد و مردم شاهد پیروزی یکی از برنامه های ملی باشند.
هرگونه تأخیر در این روند به بهانه تحقق و ترس از چند اندیشه ی محدود و خاک خورده، بی حرمتی به اراده ملی است و عواقب آن بدوش کسانی خواهد بود که عامل تأخیر و عدم تحقق این پروسه شمرده شده اند.
‫#‏افغانستان‬ متحد و سربلند


اسم: الحاج جمعه خان همدرد   محل سکونت: افغانستان    تاریخ: 23.08.2015

د بریښنایې تذکرو په اړه د مشر همدرد اعلامیه!

درنو هیوادوالو!
تاسو ټول خبر یاست چې په دی وروستیو کې د الکترونیکې تذکرو د ویش خبرو زور اخیستۍ ، چی د حکومت یوه اړخ یې د ویش ورځ د زمرې د میاشتې اته ویشتمه ټاکلې وه خو له نیکه مرغه د حکومت بل اړخ د ولس له ویرې دغه ‌‌‌‌‌‌د ویش ورځ وځن‌‌‌‌‌‌ډوله


اساسې قانون دملی وثیقی په توګه زمونږ د ټولو کړنلارو لارښوود دی ، چې په هغه کې واضح ویل شوی دلته په دی جغرافیه کې شته پرګنۍ ، که تور دی که سپین ،پښتون دی که عرب ، تاجک دی که ازبک ، نورستانۍ دی که بلوڅ ، ګجر دی که ایماق ټول افغان بلل کیږې

ټول هیواد وال باید په دی پوه شې چې د ملی یووالی د سمبول لپاره له افغان کلمې پرته نور هیڅ هم نلرو
همدا افغان کلمه ده چې ټولې پرګنې ورباندی متحدی دی او د هیواد د ارضی تمامیت د ساتنی سبب شوی دی

په افغانستان کې میشت ٩٩،٩٩ سلنه ټول وګړی مسلمانان دی نو په ‌‌‌‌‌‌ډیر څرګند او واضح ‌‌‌‌‌‌ډول دې دین او ملت په الکترونیکی تذکرو کې ورزیات شی

هغه افغان ضد کړی چې ددی دوه کلمو په پټه یا څرګند مخالفت کوی اوس هم د ناپوهۍ په ګرداب کې ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ډوب دی

که د هیواد تیر تاریخ ته وګورو نو دغه ملت یو موټوټۍ پاتې شوی او د یو موټې توب یواځینی بیلګه یې همدا با عزمته نوم (افغان) دی

د استعمار ستره ضربه به همدا وی چې د څو لاسپوڅو په ذریعه خپله ناکامه هڅه وکړی تر څو دا یو موټۍ ملت په قومونو وویشی او د بی اتفاقۍ کودالې ته یې وغورځوی

خو زه یوار بیا په خپل پخوانې دریځ ټینګار کوم نشته داسې ځواک چې زمونږ دین او افغانیت رانه واخلی ، افغان مو د ملی یووالی سمول.

حکومت هسې هم کمزورۍ دی ، خدای دی نکړی چې د تذکرو دغه نیمکړی ویش یې د ړنګیدو بهانه شی

که خدای مکړه د بریښنایې تذکرو دغه نیمګړی ویش پیل شی نو دی شک نشته چې دا به د هیواد دتجزیې او د هیواد د پرګنو تر منځ د دایمې نفاق سبب شې.

زه خپلو مینه والو او ټولو هیوادوالو ته ‌‌‌‌‌‌ډا‌‌‌‌‌‌‌ډ ورکوم چې په هیڅ قیمت له خپل باعزته هویت نه تیریدونکی نه یم

هیله ده په دی برخه کې د هیواد د حکومت او دولت مشرتابه یو مدبرانه او هوښیاره دریځ غوره کړی ترڅو هویت او هیواد مو له هر ‌‌‌‌‌‌‌ډول ناورین نه وساتل شی.
ژوندی دی وی افغانستان

په درناوی
جمعه خان همدرد


اسم: امراللہ صالح   محل سکونت: افغانستان    تاریخ: 23.08.2015

وقت آن رسیدہ است تا ھمه ما اقرار بالسان و تصدیق بالقلب کنیم که ھمه از افغانستان ھستیم و افغان ھستیم!

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: ولی احمد نوری   محل سکونت: پلریس    تاریخ: 23.08.2015

باز هم در بارۀ حذف نام "افغان" از تذکرۀ تابعیت

چنانچه در نوشتۀ قبلیم تحت عنوان «تلاش ممانعت ثبت نام "افغان" در تذکرۀ تابعیت افغانستان» منتشرۀ پورتال افغان جرمن آنلاین توجه شما افغان های دارای اندیشه ملی و مدافعین وحدت ملی افغانستان و تمامیت ارضی وطن عزیز آبایی ما را به متن ذیل را که با موضوع نوشتۀ فوق بنده ارتباط مستقیم داشته، و توسط یکی از دوستان دانشمند و وطن پرست این حقیر از نشریۀ انترنتی "الجزیره" از زبان انگلیسی به دری ترجمه شده است، جلب می نمایم.
من در نوشتۀ قبلی، به اصطلاح زیبای مردم عزیز کابل از «پس کشک» این تصمیم خائنین در مورد از بین بردن نام "افغان" در تذکرۀ تابعیت، اخطار لازم را داده بودم و قدم دوم و سوم این کار شنیع و غیر ملی و خائنانه را تغییر نام افغانستان و خدای نخواسته تجزیۀ افغانستان پنداشته و توجه همه افغانان اصیل و وطن پرستان را جلب کرده بودم. متأسفانه در نوشتۀ آقای داؤد مرادیان که در ذیل می خوانید بربادی افغانستان، سقوط و انهدام افغانستان و یا تجزیۀ افغانستان و تسلیمی دست بستۀ آن به کشور ایران که به گفتۀ داؤد مرادیان «ایران وطن اصلی ما !!؟؟» و «ایران تاج سر ما !!؟؟» می باشد، فریاد دارد.
این شما و این هم مطلب جناب آقای داؤد مرادیان (ایرانو فیل دیگر) که به زبان انگلیسی نوشته شده و در سایت انترنتی "الجزیره" به تأریخ 22 جولای 2015م نشر شده است.

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: سید خلیل الله هاشمیان   محل سکونت: کلفورنیا    تاریخ: 23.08.2015


هموطن محترم جناب آقای فقیری از هالیند،

به ارتباط نبصره شما پیرامون ذکر نام (افغان) در تذکره تابیعت به اطلاع شما میرسانم که تاکنون مردم یک عده ولایات افغانستان که بیشتر از 50 فیصد نفوس کنونی کشور را نمایندگی می کنند ضمن جرگه ها و مجالس محلی به قاطعیت اعلام داشته اند که اگر نام افغان و دین اسلام در تذکره شامل نباشد، به گرفتن تذکره حاضر نمی باشند.

دلیل آنها اینست که نام (افغان) جنبه معرفت و هویتی ملی دارد و اگر کلمۀ (افغان) از نام افغانستان بیرون شود، آنچه باقی می ماند پسوند (آستان)است به معنی (ولایت). آنها پیشنهاد و توقع کردند که نام (افغان) در تذکره تابعیت شامل گردد.

در بارۀ کلمۀ اسلام، موضوع جنبۀ سیاسی دارد:
زیرا مردم افغانستان الحمدلله 9و99 فیصد مسلمان می باشند - اما کشور های غربی خصوصاً امریکا که هزینه و مصارف طبع تذکره های الکنرونیکی را پذیرفته اند، شرط گذاشتند که ستون (دین) از تذکره حذف شود، در غیر آن کمک مالی نمی کنند. دلیل کشور های غربی ازین قرار بوده که (دین) یک جنبۀ شخصی دارد، چرا یک تبعه مجبور به افشای دین خود در تذکره شود؟

در عقب این استدلال کشور های غربی یک دلیل سیاسی و مذهبی نهفته است، و آن اینست که در 13 سال اخیر اشغال افغانستان چرچ های عیسوی بسیار فعال بودند و شاید در حدود ده هزار افغان را مسیحی ساخته باشند - انها میگویند که اگر ستون (دین) در تذکره شامل باشد، این ده هزار عیسوی از ترس جان خود و فامیل شان یا باید به دروغ (اسلام) بنویسند و یا اینکه (عیسوی) بنویسند، که اگر (عیسوی) بنویسند کشته می شوند - و اگر اسلام بنویسند (دروغ) گفته می باشند -
به این دلیل کشور های غربی اصرار دارند که ستون (دین) از تذکره حذف گردد - کشور های غربی توانستند همین منطق خود را از طریق حامیان خود بالای شورای ملی افغانستان بقبولانند و آنرا شامل قانون سازند.

در حال حاضر قانونی که شکل فعلی تذکره ها را تصویب کرده، درین قانون کلمۀ (افغان) و ستون (دین) هر دو حذف شده اند.

مردم مسلمان افغانستان که ازین موضوع خبر شده اند، بالای حکومت اعتراض دارند تا به اساس فرمان تقنینی هر دو موضوع فوق اصلاح و ترمیم شوند که در غیر آن تذکره را نمی پذیرند.

حکومت اکنون این موضوع را به مجلس وزراء محول کرده تا بالای آن غور مجدد صورت بگیرد تا دیده شود نتیجه چه می برآید؟؟؟

اگر موفق شوند تذکره را به همین شکل آن طبع کنند - و تبلیغات در تلویزیون طلوع و نوکران ایران و امریکا در افغانستان درین روز ها بسیار شدت یافته که تذکره باید به همین شکل کنونی آن چاپ شود - در آنصورت کمتر از نیم نفوس کشور تذکره می گیرد و اکثریت نمی گیرند - ملیون هادالر به هدر میرود و ملیونها تذکره در گدامها پوسیده خواهند شد - خداوند خیر افغانستان را پیش کند باعرض احترام - سیدخلیل الله هاشمیان - 23 آگست 2015


اسم: م، آرش   محل سکونت: المان     تاریخ: 23.08.2015

چه زمانۀ !

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: محمد ولی آریا   محل سکونت: سکرامنتوی کلیفورنیا    تاریخ: 22.08.2015

درمانگر ملی و طبیب درد های انسانی جناب داکتر انصاری ، سلام مرا بپذیرید.
از وصفی که از چکیدۀ احساس و ادراکم نسبت به ملت دردمند افغانستان نموده اید ، سپاس بی پایان نثار تان می کنم .
جناب انصاری گرانقدر ، شما با محبتی که بر من روا داشته اید ، از یک سوی قلباً مشعوف هستم و از سوی دیگر بارگرانی را جناب شما بردوش من گذاشته اید که از خدای عزو جل استدعادارم مرا در بردن یاری کند ؛ اما آنچه را شاکرم ، آنست که می بینم تنها نیستم و بزرگ مردان و زنان حساس و آگاه در غم ما شریک و در آرزومندی های ملی و انسانی ما همراه، و در ندای ما برای حق و عدالت و آزادی و حیثیت انسانی هم آواز هستند ، و این نویدی است که ما را از نا امیدی می رهاند و برپا می دارد و آنچه باقی می ماند آنست که چه سان این رهروان انسانیت را باز شناخت و آغوش خودرا برای همدیگر گشود و پنجه های باز را به یک مشت بسته مبدل کرد که نسخۀ شفا بخش در این مداوا « پنج قدم در جهت تغییر و تکامل » است که جناب شما آنرا با دانش و شناخت عمیقی از انسان ، چنان شگافته اید که برای همه و بدون هیچ استثنأ یک نسخۀ حتمی برای آمادگی به یک دستاورد بزرگ ملی است .


اسم: محمد ولی آریا    محل سکونت: سکرامنتوی کلیفورنیا     تاریخ: 22.08.2015

دوست گرانمایه و گرانقدر جناب محترم مصطفی آریامل
سلام بی پایان بر شما،تحسین شما از نوشتۀ اینجانب باعث سر فرازی من از یک سو و سرور بی حد من از وجود مردان همدل و هم دردی چون شماست ، و به خاطر همه، شمارا جهانی سپاس می گویم ، در پناه خدا(ج) باشید .
آریا مل گرامی، ما و شما در مرحلۀ بسیار وخیم و حساس تاریخ کشور و ملت خویش بسر می بریم، شاید نسل های گذشتۀ ما بحرانات خطیرتری را دیده اند؛ مگر بدبختی های گذشته محصول عواملی بوده که ملت افغانستان را یا غافلگیر کرده و یا بر ملت ما تحمیل شده بود ؛ با انهم ملت غیور و دلیر اما فقیر افغان هر بار در برابر آن ایستاده اند ، اگرچه ثمر جانبازی های خود را هیچگاه ندیده اند ؛ مگر ترک سنگر نکرده اند؛ اما در چهار دهۀ اخیر ، تاریخ کشور ما شاهد مصیبت عمیقی است که این اندوه ملی را ده چندان می سازد و آن اینست که اگر دیروز در کشور ما صد نفر تحصیلکرده بود ، هشتاد نفر آن روشنفکر و مبارز و وطن دوست و آزادیخواه بود ، اما امروز ما شاید بیش از سه چهار ملیون تحصیل کرده در داخل و خارج کشور داریم که نیمه ای در حاشیه نشسته و از برکت تحصیل و فرهنگ معاصر در غم کیسه اند و عدۀ کثیر دیگر، با استعمار از هر گونۀ ان سر می جنبانند و سکه های بیگانگان و اجانب مغرض در جیب های شان صدا می کند و تیشۀ برانی بدست آنها داده شده است تا آخرین ریشه های ملت فقیر و معصوم افغانستان را قطع کنند ، هم نان شان را بگیرند و هم نام شان را از صفحۀ تاریخ جانبازی های آزادگی پاک کنند .
که صرف معدودی از تحصیل یافتگان که از قید ذهنی استعمار و استبداد رسته اند و رسالتی را در پیشگاه خدا(ج) و انسان و وجدان و ملت خویش سپرده اند و با مشقت جوهر انسانی خویشتن را حفظ کرده اند ، با شیوه ها و اشکال کوناگون ، بر رسالت خود پای می کوبند ؛ اما دیگر سیر پرشتاب کنونی ناگواری های ملی ، ما را در پیمودن راه های گوناگون در پیشگاه تاریخ برائت نمی دهد و هر قدر داروی همبستگی و وحدت و همسوئی با طبع ما ناسازگار و در دهان ما تلخ است ، باید آنرا بلعید ، برای آنکه ملت از پا افتاده و بیمار افغانستان به طبیبان یکدل و یک زبان و یک مداوا نیازمند است .

سرفراز باشید


اسم: داکتر غلام ۰ انصاری   محل سکونت: المان    تاریخ: 21.08.2015

فرزند توانای «افغان » ، محمد ولی آریا باز با افتخار تمام، امیل از مروارید های زیبا جیل نموده، خدمت هموطنان عرضه نمود. مبارکش باد و افتخار دارم که کشور ما صاحب همچون فرزندان است که میتوانند از مروارید های جدا جدا، بلاخره زنجیر های محکم و گسست ناپذیری بسازند که در حلقه ای محاصره ای این زنجیر های مستحکم، دشمنان داخلی و خارجی را، چانس فرار نبوده و با برافراشتن بیرق استقلال و آزادی ،راه رادمرد بزرگ تاریخ ، غازی امان الله خان راکه ناتمام مانده است نه تنها به انجام رساند بلکه با استحکام پایه های اساسی یک رژیم ملی و آزاد ، زمینه نیرنگ بازی ودیده درآئی تئوریسن های شرق وغرب، کودتاچیان و جنایت کاران جنگی و فرصت طلب را علمأ و عملأ خنثی نموده تا ملت افغان دیگر قربان دسایس و نیرنگای رنگارنگ تاریخ وتئوریسن های جمله پرداز و حقه باز نگردند.
بار دیگر مروارید های زیبای « ملت » ، «ملیت » و « افغان » را با پیوند های اورگانیک، تاثیرات دینامیک ، و ساختار های سیستماتیک و بلاخره با دیدگاهای عالمانه و کوانتیک چنان به تجزیه وتحلیل گرفته اند که حاجت جویدن این لقمه ای تیار برای فرصت طلبان تاریخ نویس و اهانت گران جنبش های دوران دموکراسی فورمال کشور ما،( که گویا وظائف دیگر ومهم را به انجام رسانده اند، امید که دستور نباشد) نمیباشد ..
از تمام هموطنان خواهش میکنم تا در این مقطع حساس تاریخ جهان و بخصوص کشور ما ، حلقه ای اساسی کار سیا سی ، علمی ، فرهنگی و ملی... را که وحدت سرتاسری تمام ملت در تمام ساحات فوق در افغانستان است در سدر وظائف روز مره ای خود قرار داده و با پشتیبانی از هموطنان صادق، راستكار ،محقق و واقعیت بین در هر جائیکه هستند دور هم جمع شوند، بقدر توان خود عمل نمایند و با پیوند دادن این جمع شدن ها نیروی بالقوه را به بالفعل تبدیل نموده ،راه تغییر ، تکامل ، اتحاد وبلاخره عبور از سیستم را در ،عمل پیاده کنند . منتظر هیچ کس نباشید فقط این خود شما هستید که با یکجا شدن تان همچون قطرات آب بلاخره دریا های بزرگی برای آب یاری زمینهای خشک و باغ های میوه تان میسازید و بر خرابه های کشور خود افغانستان آزاد، آباد و مستقل را بنیان گذاری میکنید .الترنتیفی دیگری وجود ندارد اگر باشد فقط میتواند در جریان این پروسه فوق جستجو شود .



اسم: داکتر مصطفی آریامل   محل سکونت: کالیفورنیا، امریکا    تاریخ: 21.08.2015

مقالهٔ نهایت پر محتوای جناب محترم محمد ولی آریا را تحت عنوان''ملت کیست، ملیت چیست، و تاکید بر ملیت افغانی، چرا؟'' خواندم.
بستیایم خامهء توانای تانراکه که از سنگر ''افغان'' چنان دفاع مستدل و قاطعانه کرده اید و امیدوارم مقالهء تان توسط نشرات چاپی و الکترونیکی داخل و خارج وطن به حد وسیع تکثیر گردد.
تبریکات مرا بپذیرید.


اسم: A. Halim Hakimi   محل سکونت: USA    تاریخ: 20.08.2015

Sure enough that acceptable local words and phrases of Dari/Farsi must be supported and kept but you as a principle of Afghan German Online site went too far introducing Dari/Farsi as two parallel languages which is not.

Your consistency of inserting different geographical growth of Dari/Farsi and presenting that as back bone of your reasoning for separation is dully noticed but hold no ground. How come others are unable to disconnect American English from England English or Australian English with oceans of divide between them?

Dislike of Cleric regime in Iran is very understandable and valid but should not be utilized as an excuse to alter language heritage of large portion of our population residing far away from Kabul such as Badakhshan, Herat and other parts of Afghanistan.

I suggest that instead of not publishing my writings, you should reduce topics that consistently dubs Dari/Farsi as subset of Arabic.

"دوم هم در قسمت جلوگیری از دست بازی های پیدا و پنهان اجانب در فرهنگ کشور ما و تلاش در راه مسخ نمودن گنجینۀ پربار لغات شناخته شده و قبول شدۀ دری که یک تعداد افراد فروخته شده تلاش دارند تا آن لغات و اصطلاحات قشنگ را با لغات و اصطلاحات نامأنوس ساختۀ آخندان ایران، جابجا سازند،"


اسم: نادرشاه سدوزی   محل سکونت: پاریس تاریخ 2015/8/20    تاریخ: 20.08.2015

نمی دانم کدام شخصی بی سواد این جرأت را بخود خواهد داد تا نام افغان را از هویت ملی شان خذف نماید . این کار امکان پذیر نیست و نمی باشد .


اسم: قیس کبیر   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 19.08.2015

محترم و گرامی نوری صاحب! مقالۀ پر محتوای تانرا مطالعه کردم و از مطالعۀ آن لذت برده و صد در صد مانند نوشتۀ محترم ښاغلی ولی آریا مورد تائید من است. بیاد دارم که اساس دوستی، صمیمیت و همکاری های ما و شما از همان لحظۀ آغاز گردید که اصطلاح نامأنوس ( افغانستانی) را یک مشت اجیر آخندان جمهوری اسلامی ایران تلاش داشتند تا مروج سازند و شما اولین افغان ای بودید که در مورد عکس العمل بسیار معقول و مستدل از خود نشان دادید و راه ما باهم یکی شد.
هرچند در این اواخر بعضی اختلافات سلیقوی بین ما ایجاد شده است که کاملاً قبول شده و مفهوم است زیرا هر فرد نظرات بخصوص خود را دارد و ما و شما هم از این قاعده مستثنی نبوده و نیستیم.
اما باید خاطر نشان کرد که من در دو موضوع با شما و جناب معروفی صاحب همیشه همنظر و همراه بوده و هستم. اول در همین قسمت تبلیغات منفی و دل بد کن ( افغانستانی) و دوم هم در قسمت جلوگیری از دست بازی های پیدا و پنهان اجانب در فرهنگ کشور ما و تلاش در راه مسخ نمودن گنجینۀ پربار لغات شناخته شده و قبول شدۀ دری که یک تعداد افراد فروخته شده تلاش دارند تا آن لغات و اصطلاحات قشنگ را با لغات و اصطلاحات نامأنوس ساختۀ آخندان ایران، جابجا سازند، پس در همین دو راه ملی و مردمی من همیشه باشم بودم، هستم و خواهم بود.
ممنون از اینکه تمام مسؤولیت پورتال را در گردن این ملا گذاشتید، مگر باید تذکر داد که همه اشخاصی که کلید های وبسایت را در اختیار دارند، مسؤولیت مساویانه دارند و جناب شما از این قاعده مستثنی نیستید.( خانه مشترک، کار مشترک و مسؤولیت هم مشترک است).


اسم: محمد ایاز نوری   محل سکونت: Holland    تاریخ: 19.08.2015

درنو افغانانو!
کله، چې مونږ د خپل هیواد نوم افغانستان قبول کړئ دئ نو بیا باید زمونپه تذکره «هویت پاڼه» کې ضرور باید د ملیت په مقابل کې د «افغان» کلمه باید ولیکل شي. دا کار د افغانستان ټول اوسیدوونکي د ملت جوړولو او ملي وحدت ته سره بوزي.
دوه کلاه پخوا زما په یاد دي، په یوه تلویزیوني بحث کې یوې خواء شاغلی پوهندوی اسماعیل یون وه او بلې خوا د رباني د جمعیت د ډلې یو مهم غړی شاغلی حفیظ الله منصور وه، بلاخره بحث تر دې جدي شو، چې شاغلي منصور په داسی حال کې، چې کوش یې کاوه، چې په شاغلي یون فزیکي حمله وکړي، په تکرار یې ویل: من افغان نیستم، من افغان نیستم...!! مطلب دا ده، چې نن مونږ په هیواد او حکومتي چوکاټ کې ډېر مخرب او د ملي وحدت مخالفینلرو، چې د تذکرې اوسنی کرکیچ هم د دغو شان کسانو د فعالیت نتیجه ده، چې هر وطن دوست افغان د ملي وحدت لپاره مبارزې ته رابولي.


اسم: م. ولی آریا   محل سکونت: اضلاع متحده    تاریخ: 19.08.2015

ملت کیست، ملیت چیست، و تأکید بر ملیت افغانی، چرا؟

در صحبت گذشتۀ «پافشاری بر هویت ملی»، ما از یک مجال کوتاه، برای یک بحث عمیق سیاسی و اجتماعی استفاده کردیم، و صرف به ذکر شاخص ها در کشف نیات مکتوم، و یا به گفتۀ شاعر بیدار و گرانقدر افغان، آقای تیمور شاه تیموری «حاشیه رفتن های رسوا» که در مافی الضمیر طراحان و رهروان کتمان هویت ملی می جوشد، پرداختیم و ضرورت تأکید به هویت ملی را به مثابۀ وسیلۀ تحکیم بقای ملی باز گفتیم.
اما به تبصره ای بر خوردیم که ظاهراً در تردید گفتار ماست؛ اما اگر به دقت دیده شود، گاهی بر شاخ احساس و گاهی به طاق منطق می پرد، ولی درهیچ جای استنادی نمی یابد که صرف نظر از موضع گیری سطحی شان در دفاع از وطن پرستی در گذشته، اکنون پیوند ملی و هویت ملی را چون احساس عاشقانۀ نا پیدائی تصور کرده اند که در قلب شان مخفی است؛ مگر با زبان اقرار نمی کنند.

چه از ملت، هویت ملی و حقوق ملی حرف می زنند، مگر از بازگوئی نام این ملت، اباء دارند.
از تذکرۀ تابعیت به مثابه سندی در کسب مزایای حقوقی در داخل کشور نام می برند؛ اما وجایب و الزامات ملی را بر اساس همان سند، کتمان می کنند.

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: ولی احمد نوری    محل سکونت: پاریس    تاریخ: 19.08.2015

تلاش ممانعت ثبت نام "افغان" در تذکرۀ تابعیت افغانستان

تلاش ممانعت ثبت نام "افغان" را در تذکرۀ تابعیت، که هویت و سرافرازی ملت افغانستان می باشد، میتوان به حیث خیانت ملی قابل مواخذه دانست. از این هم مهمتر اینست که همه دست همکاری بهم داده و تلاش نماییم تا ریشۀ اصلی این جنایت را دریابیم که در کجا، در کدام کشور و نزد کدام مردم و دشمنان افغان و افغانستان نهفته است؟
نوشتۀ عالی و مهم و وطن پرستانۀ جناب استاد گرانقدر حامد نوید، بسیار بجا و با اهمیت ملی و مطابق ضرورت زمان نشر شده است. من از ایشان به مناسبت تحریر این مطلب از صمیم قلب تشکر می کنم و قلم شان را در راه وطن و مردم آن تابناکتر می خواهم و از جناب انجنیر قیس کبیر رئیس عامل و صاحب امتیاز پورتال افغان جرمن آنلاین سپاس بی پایان دارم که این نوشتۀ ملی و دارای ارزش حیاتی را در معرض توجه مردم قرار دادند.

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: سید خلیل الله هاشمیان   محل سکونت: ایالات متحدۀ امریکا    تاریخ: 19.08.2015

نود و ششمین سالگرد استقلال افغانستان- خدا نکند با حذف نام "افغان" ازتذکرۀ تابعیت تجلیل شود !!!

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: عارف عباسی   محل سکونت: کلیفورنیا    تاریخ: 18.08.2015

ذکر کلمۀ « افغان» در تذکرۀ هویت یک اصل عمدۀ ملی محسوب شده و در چهار چوب احساسات خشک و در جوف یک کلمه و گل و گل زاری و بربادی سر و کار ندارد.

قانون اساسی همه اتباع افغانستان را افغان می داند و این امر باید در سندی تبارز کند و دارندۀ تذکره تا حال هر فکری در کله داشت ولو احساسش درست تربیه نشده باشد خود را مطابق قانون باید افغان بداند.

این اصل اساسی و عمده، بازی با کلمات نبوده گام مثبتی برداشتن به سوی ملت سازی است.

مخالفین تا حال به سه دسته تقسیم می گردد:

یک عده از ذکر کلمۀ افغان بروی دلائل آشکار عار دارند و خود را افغان نمی دانند که ریشۀ این مخالفت در نام افغانستان می دود،

دستۀ دومی تعویض کلمۀ افغان را به قومیت می خواهند،

و گروه سومی اضافه نمودن قومیت را در تذکره علاوه بر افغان آرزو دارند.

در چنین موارد و تطبیق قانون به احساس درونی اشخاص توجه نمودن و این که از دل و دماغ نام افغان را می پذیرند یا نه انتظار کشیدن عدول از اصل قانونیت بوده خدمت در اقناع سلیقه ها خواهد بود.
اگر در ده جای تذکره جمهوریت اسلامی افغانستان به ده زبان نوشته شده باشد ذکر کلمۀ افغان برای وحدت ملی و همه را زیر چتر یک ملیت جمع نمودن ضروری است، به مرور زمان پذیرفته شده مخالفت ها ته نشین می کند و در ذکر آن کدام دلیل مقنع تخنیکی دیده نشده و ضرری هم از لحاظ منافع ملی در ذکر آن متصور نیست.


اسم: نعیم اکبری   محل سکونت: المان    تاریخ: 16.08.2015

ازینکه ادارۀ محترم افغان جرمن آنلاین این بحث را به نظرخواهی گذاشت نهایت کار نیک ووطن دوستی است.

من تا به حال نفهمیدم که یک کس در افغانستان زندگی می کند و ادعا هم دارد که از نگاه تأریخی اجداد او قدامت هزار ساله درین سرزمین دارد. مگر نمی خواهد که هویت شان «افغان» نوشته شود. ولی وقتی که نام مملکت افغانستان باشد به خواهید یا نخواهید هویت تان «افغان» است.

مثال من در جرمنی زندگی می کنم وقتی که برای من تذکره می دهد من بخواهم یا نخوام هویت من را جرمن نوشته می کند در حالیکه من خوش می شدم که هویت مرا افغان نوشته می کرد ولی این کار ناممکن است ازینکه این تذکره هویت جرمنی است نه افغانی.

پس وقتی که یک شخص می خواهد تذکره هویت در افغانستان اخذ کند طبیعی هویت شان باید «افغان» باشد.

ناممکن است تذکره هویت افغانستان باشد و در هویت آن بنویسد که ایرانی


اسم: نعمت الله سروری   محل سکونت: هرات /- افغانستان    تاریخ: 16.08.2015

نعمت الله سروری

اگر از افغانیت خود عار داریم، پس ما کیستیم و چیستیم؟

آرام آرام نشانه هایی از تحقق باورهای عامیانه که در مورد دولت وحدت ملی شایع می شود، آشکار می گردد.
با امتنان از گردانندگان صفحهُ پورتال افغان جرمن آنلاین و مقالۀ مستند و تحلیلی آقای حامد «نوید» و سایر دوستان و وطنداران دلسوز این صفحۀ وزین، باید اضافه کنم که نگرانی از شگاف در سطوح رهبری، دامن برخی ارزش های بزرگ و هویت ملی افغان ها را نیز در بر می گیرد.
آیا ساده دلی نیست که به جای تلاش در راه تقویت روحیۀ وحدت و انسجام ملی و ارزش های همگانی و در نتیجه تحریک انگیزه های مشترک، هویت و اصالت تأریخی خود را آماج قرار دهیم؟ اگر از افغانیت خود عار داریم، پس ما کیستیم و چیستیم؟

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: غ.حضرت   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 16.08.2015

غلام حضرت از سویدن

مطالبی پیرامون ذکر و عدم ذکر هویت «افغان»
در تذکرۀ تابعیت

در این روز های گرم (چه از نگاهِ اقلیمی و چه از نظر سیاسی و چه اجتماعی و چه نظامی) بحث های گرم در درون و در بیرون کشور عزیز ما افغانستان در مورد استعمال و عدم استعمال کلمۀ " افغان " به راه افتاده که هر هموطن عزیز ما از دید و نظر خود آنرا بررسی نموده و می نمایند که البته همه نگاها با استدلال و منطق خود قابل احترام و توجه و اعتناء می باشند، و کوشش و سعی همگانی و دسته جمعی (ملی) باید منتهی به ارائه و پذیرفتن یک راه نهائی و معقول گردد.
بنده هم منحیث عضو کوچک و ناچیز این خانوادۀ افغانی به خود حق قائلم که درین مورد ابراز نظر کنم و به زعم خودم احساس انجام وظیفۀ ملی نموده باشم هر چند غیر علمی و طفلانه پنداشته شود.


متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: داکتر غلام ۰ انصاری   محل سکونت: المان    تاریخ: 15.08.2015

عرض سلام خدمت خوننده گان پورتال ،

در طرحات وپلان های تئوریک وپراتیک نیو لیرالزم ، برای حاکمیت جهانی سرمایه در سرتا سر جهان،یکی هم از بین بردن هویت ملی کشور ها در پروسه ای حاکمیت بلا قید وشرط شان براین کشور های اشغال شده میباشد . برای پیاده کردن این عمل ضد ملی و استعماری در قبال استفاده از ابزار های سیاسی ، اقتصادی ، نظامی واسثخباراتی ، ضرورت به تئوریسن های است که بتوانند در سطح روشنفکران، با مهارت، عده ای از خوش باوران این قشر را اغواه نموده ، به صورت مستقیم ویا غیر مستقیم، عملا در خدمت پیاده کرد تاکتیک های شوم استعمار نوین قرار دهند.
حذف کلمه «افغان » از تذکره تابعیت نیز یکی از این نیرنگ های تفرقه افگنانه ای استعمار که می بینیم ، با وجود استدلال های تاریخی ، ملی ، حقوقی وسیاسی در مورد حقانیت کلمه ای « افغان » در تذکره ای تابعیت ، توسط دانشمندان کشور ، تلاش میکنند تا این هویت تثبیت شده ملی یعنی « افغان » را در بازی جملات وکلمات مانند : «احساس درونی یک فرد »، «احساس در قلب و دماغ هرفرد» ،«احساسات خشک و آنهم در جوف یک کلمه » ساخته وپرداخته ای خود گرفته ، ماهرانه به شیوه ای تبلیغاتی ـ میدیائی نیو لیبرالزم برای اغوا گری ، این مسئله را بی ارزش جلوه داده ، تا در ماهی گرفتن از آب خت کرده ای دوستان همتنی ملی وبین المللی اش خدمتی انجام داده باشند .


اسم: فقیری   محل سکونت: هالند    تاریخ: 15.08.2015

در داخل افغانستان هر شخص، به استثنای یکعده انګشت شمار متعصبین عقده ای، خود را افغان میداند وبه افغانیت خویش افتخار میکند. هویت باشندګان افغانستان بحیث افغان قبولیت جهانی دارد. اګر ما بخواهیم یا نخواهیم خارجی ها ما را افغان مینامند. ولسی جرگه هم درج کلمهٔ افغان را در تدکرهٔ هویت تصویب نموده بود. فقط مجلس سنا که در رأس آن دریور یک قوماندان تنظیمی قرار دارد و شورای وزیران که در رأس آن ملک حامد کرزی قرار داشته باشد، قادر است چنین جفای بزرگ رادر حق ملت افغان که متشکل از ده قوم مختلف است، مرتکب گردد. معلوم نیست درعقب این دسیسه سفارت کدام کشور تمویل کنندهٔ ارگ قرار داشته است؟


اسم: س. ع. کاظم   محل سکونت: کالیفورنیا    تاریخ: 14.08.2015

خوشحالم از اینکه پافشاری به ذکر کلمه "افغان" در تذکرۀ های برقی احساسات ملی یک تعداد هموطنان عزیز را چنان تحریک کرده است که حتی ذکر آنرا به مثابۀ "هویت ملی" عنصر "بقای ملی" میدانند. واقعاً احساسات نیک از این بیشتر نمیشود. اما جای تعجب است که چگونه ذکر یک کلمه یعنی "افغان" در یک سند میتواند به "بقای ملی" منجر شود، به عبارت دیگر اگر این مشخصه در تذکره برقی درج نگردد، "بقای ملی" از هم می پاشد یعنی دیگر چیزی بنام ملت وجود نخواهد داشت. این نوع بازی با کلمات برای تحریک احساسات بعضی مؤثر است، ولی واقعیت "بقای ملی" که مفهوم وجود یک ملت را بیان میکند، تنها در ذکر یک کلمه در یک سند نهفته نیست، بلکه بقای یک ملت با بسیار عوامل ، ازجمله احساس درونی یک فرد که تا کدام اندازه خود را جزء یک ملت میداند، مربوط است. تا زمانیکه این احساس در قلب و دماغ هرفرد قوام نیابد و فرد از دل و جان به آن معتقد نباشد، منسوبیت بیک ملت واحد را نمیتوان در چارچوب احساسات خشک و آنهم در جوف یک کلمه خلاصه کرد. و اگر آن کلمه روی یک سند درج شده، دنیا همه گل و گلزار میشود، در غیر آن همه چیز ها برباد میروند.

اگر از احساسات به منطق رجوع شود، در آنصورت باید گفت که: "هویت ملی" مشخصۀ است برای شناساندن یک ملت برای ملت های دیگر یعنی وسیلۀ تثبیت و قایم کردن جایگاه یک ملت در بین ملل دیگر جهان. برای تثبیت آن از نظر میکانیکی معمول ترین وسیله همانا صدور "پاسپورت" و یا "شناسنامه" رسمی میباشد و آن سندی است که از منسوبیت یک فرد به یک ملت و یا یک کشور مشخص تصدیق میکند تا بدینوسیله هنگام سفر به خارج کشور آن شخص بتواند از حقوق ملی خود در خارج برخوردار گردد. درحالیکه تذکرۀ تابعیت یک سندیست که تبعه بودن شخص را به کشورش بیان میکند و اعتبار آن فقط برای امور داخلی کشور است تا با داشتن آن بتواند از مزایای حقوقی و قانونی به حیث یک تبعه کشور خود مستفید شود. تذکره بطور کل در خارج کشور مدار اعتبار منسوبیت بیک ملت نیست، مگر در حالاتیکه بین چند کشور به اساس قرارداد توافق شده باشد که عبور و مرور اتباع کشورهای مربوطه بدون ویزه و پاسپورت محض با ارائه ورقه هویت ملی یعنی "تذکره" (شناسنامه) حتی لائسنس رانندگی صورت گرفته میتواند. این حالت را میتوان در بین کشورهای عضو اتحادیه اروپائی و بعضی کشورهای دیگر مثلاً سه کشورامریکای شمالی مشاهده کرد. چنانچهً بین دولت های کانادا، اضلاع متحده امریکا و مکسیکو همچو قراداد وجود دارد، اگرچه از دو سه سال بدینسو دولت کانادا داشتن پاسپورت را حین دخول و خروج اشخاص از آن کشور حتمی میداند، اما گرفتن ویزه را شرط قبلی نمیداند و برای شخص بدون مشکل حین عبور سرحد و یا ورود و خروج در میدان های هوائی و بنادر آن کشور مراحل ویزه را تکمیل میدارند. این سهولت برطبق توافقات در بعضی کشورها معمول گردیده است، مخصوصاً کشورهائیکه رفت و آمد های سیاحان و تاجران در آن بسیار زیاد باشد.
در قوانین هر کشور برای بدست آوردن پاسپورت، داشتن و ارائه سند تابعیت شرط است و بدون آن صدور پاسپورت غیر قانونی است.

اکنون خدمت دوستان محترم باید عرض شود که در محتوای هر تذکره دو قسمت وجود دارد: قسمت اول که محتوای آن ثابت است و برای همه افراد یک سان میباشد و قسمت دوم که متحول است و بیانگر مشخصات هر شخص بوده و برای هر شخص متفاوت میباشد و همین قسمت است که هویت افراد را مشخص می سازد مثلاً احمد پسر محمود، تاریخ و محل تولد و دیگر مشخصات. در کشور ما در سابق چون عکس در تذکره نبود، علایم فارقه (رنگ پوست، چشم، خال در روی یا سائر مشخصه های مهم) شخص را درج میکردند، ولی بعدها عکس نیز در تذکره جا گرفت . امروز به کمک پیشرفتهای تکنالوژی این علایم بدون ذکر در تذکره به شکل غیر مرئی بطور الکترونیکی در تذکره درج میشوند.

از آنجائیکه منسوبیت به ملت واحد "افغان" برای همه اتباع کشور برطبق حکم صریح قانون اساسی کشور اطلاق میگردد و برای همه بدون استثنی یکسان است، لذا این مشخصه شامل قسمت ثابت "تذکره" بوده و از نظر قانونی وقتی در قسمت ثابت در فوق تذکرۀ برقی عبارات "دولت جمهوری اسلامی افغانستان، وزارت داخله ، تذکره تابعیت" به دو زبان نوشته شده است، این موضوع قاطعانه میرساند که دارندۀ این تذکره "تبعه" افغانستان است و قانوناً هر تبعه افغانستان به حیث "افغان" شناخته میشود.

اکنون اگر احساسات را یک سو بگذاریم و موضوع را محض از نظر قانونی و تخنیکی بررسی کنیم، به این نتیجه منطقی میرسیم که ذکر کلمه "افغان" در متن تذکره نه چیزی را به آن زیاد میکند و نه چیزی را از ان کم، مگر اینکه محض برای دلخوشی و تسکین احساسات بر ایزاد آن کلمه پافشاری و انرا موجب "بقای ملی وانمود کنیم. من در برابر همچو احساسات نیک هموطنان عزیز خود حرفی ندارم. امید است هموطنان گرامی در قضاوتهای خود جنبه های منطقی و تخنیکی موضوع را در نظر گیرند و نخواهند از این موضوع یک بحث سیاسی را براه اندازند و آنرا به "عطا و لقا و بقا" و غیره مربوط سازند. باحترام


اسم: محمد ولی آریا   محل سکونت: اضلاع متحدۀ امریکا    تاریخ: 13.08.2015

پا فشاری بر هویت ملی، الزامی است برای بقای ملی

دامن زنی بر افتراق ملی، بخاطر کسب و یا حفظ قدرت سیاسی در افغانستان که اهداف و نیات استعمار صغیر و کبیر نوین، آن را به شدت تقویت می کند، به صورت پوشیده، اما شتابان در حال گسترش است.
حذف کلمۀ «افغان» به مثابه یک تعلق ملی، از کارت های تابعیت، در تحت این گریز گاه عمدی که در عنوان، «تذکره تابعیت جمهوری اسلامی افغانستان » تذکار یافته است و دیگر اطلاق افغان بر اتباع افغانستان، زاید است؛ باز گویندۀ یک نیت رندانه، یک خلای حقوقی، و یک جفای ملی است .

اختفای کلمۀ افغان، یک نیت رندانه است:

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: صالحه وهاب واصل   محل سکونت: هالند    تاریخ: 12.08.2015

نوشتۀ پُر محتوا و پر از احساس جناب محترم حامد نوید و پیام های دلسوزانۀ دوستان صلح خواه و نیک اندیش را درین دریچه مطالعه کرده، خواستم اندیشۀ را که ازین تصمیم عجولانه و نامسؤولانۀ شورای وزیران در ذهنم خطور کرده با عزیزان شریک سازم.
هویت افغان بودن که از بدو ایجاد افغانستان تا امروز از آبا و اجداد ما به ما به میراث رسیده و ملت تقریبا سی و شش میلیونی ما را در تمام جهان اعم از شرق و غرب و شمال و جنوب به سطح بین المللی همه با این هویت و این نام می شناسند و همچنان به صفت یک نام تثبیت شده در قانون اساسی کشور ما درج است، چگونه کسی به خود این اجازه را میدهد که آنرا از ما بگیرد و از تذکره های ما حذف کند ولو که یک گروپ پنجاه تا صد نفری وزراء در مملکت باشد. مردم افغانستان در چهار دهۀ اخیر بعد از دست دادن همه چیز یگانه ارزشی را که تا حال توانسته اند حفظ کنند، همین هویت شان یعنی افغان بودن شان است. هویت «افغان» بودن یک ارزش مادی نیست که در برابر پول سودا شود. این ارزش یک نورم معنویست که در چشم جهانیان در روی این کرۀ خاکی ما را به سرزمینی نسبت میدهد و مکان و زادگاه ما را مشخص میسازد. میبینیم که دست بیگانگان از حدودۀ شان فرا تر میرود و ملت از هم شکسته ای را که فقط با همین یگانه ریشه به هم پیوند زده شده اند، عمداً و برای همیش از هم میپاشند.
در یکی از تبصره خواندم که چون در تذکره ها در دو جناح بالای آن به طرف راست و چپ نام کشور و وزارت داخله نوشته شده و هم نوشته شده د تابعیت تذکره لهذا ذکر کلمۀ «افغان» لزومی ندارد. ما سالهاست در غرب زندگی کرده ایم وقتی به تذکره ها (ID card) و یا پاسپورت های اینها مراجعه شود، می بینیم که در کنار فورم ساسی حکومتداری که در بالای تذکره ها درج است، هر فرد ملت از هر شهر و قوم و قبیله ای که است، چون در هالند است، تولد شده و زندگی میکند یک هالندی یا (هالندر) است. من هرگز ندیده ام که در پاسپورت کسی قومیت و یا ملیت وی نوشته شده باشد. از هر گوشه و کنار هالند فقط زیر یک نام زیر میشوند و آن هالندر است به همین ترتیب در جرمنی ، بلژیک و ممالک دیگر اروپایی نیز همین طریق تطبیق میشود.
با حرمت


اسم: داکتر غلام ۰ انصاری   محل سکونت: المان    تاریخ: 11.08.2015


عرض سلام خدمت خوانندگان پورتال،

افغانستان در روی این کرۀ خاکی که مادر همۀ بشریت است، دهکده ای از آن میباشد که دارای جغرافیای معین به نام «افغانستان » واتباعش به اسم «افغان» رسمأ در ملل متحد ثبت شده است.

فلهذا:
۱ - «آپ دیت» کردن اسناد رسمی کشور به ستندرد های بین المللی که در تمام تذکره های هویت شخصی، «ملیت » نوشته میباشد، امریست ضروری و مهم و تمام قوانین ملی و بین المللی گواه این شیوه است.

۲- سیاست اقتصاد سیاسی جهانی در کشور ما ادامۀ جنگ با ابزار جدید یعنی شرکت گروپ میانه رو طالبان در قدرت سیاسی تا بدست آوردن کامل قدرت از یک طرف، رشدو پیوند جناح افراطی طالبان به داعش از طرف دیگر، میباشد که بلاخره از پیوند هر دو «دولت اسلامی خراسان» را ایجاد نموده و از این طریق سیاست های ستراتیژیک نفوذ و تخریب در آسیای میانه، روسیه و چین رااز کشور ما با آرامش خاطر پیش ببرند. قابل تذکر است که از سال ۱۹۷۴ میلادی، غربی ها تحت رهبری امریکا با قرارداد خاصی با پاکستان (با اساس گفتار "کریستف هورستل" ژورنالیست مشهور و مستقل المان)در این زمینه کار مشترک را آغاز نمودند.

از نظر من ایجاد جنجال های تذکره ای بدون نوشتن تابعیت «افغان» در این شرایط و اوضاع بحرانی کشور، تاکتیک عمیق ساختن تفرقه و سوءاستفاده از این جو است. بناءً بر محققین و متخصصین اقتصادی کشور است که بادرک سالم از اقتصاد سیاسی جهانی نه تنها روشنگری را با کلمات «لزومی ندارد» به مسخره بکشند، بلکه تلاش کنند تا این نیرنگ ها را نقاب از رخ برداشته و به عوض «مصروفیت» نوشتن تأریخ به روشن شدن واقعات تلخ روزمره که حیاتی است بپردازند.و یا لا اقل آب خت شده را خت تر نسازند.

۳- عدم اعتراض و روشنگری در این زمینه که «افغان» معادل پشتون نبوده و این کلمه پروسۀ تکاملی خاص خود رااز ««اوه گانا»» یعنی سوار کار دلیر به افغان سپری کرده که بلآخره تمام اقوام کشور به این نام زیبا مزین شده اند. قطع نظر از اینکه تصدیق تبلیغات تجزیه طلبانۀ سکتاریست های گمراه کشور ما میباشد. در تحلیل نهائی در خط سیاست اقتصاد سیاسی-جهانی که وحشی و درنده خوست، قرار گرفتن است. و بلآخره در تاریکی شاندن آن وطنداران پشتون ماست که به نادرستی «افغان» یعنی «پشتون» هنوز باور دارند.

۴ - نوشتن پشتو و دری «جمهوری اسلامی افغانستان» و «د افغانستان اسلامی جمهوریت» در تذکره، هویت شخصی و ملی نیست بلکه نام سیستم حاکم در افغانستان است که می شود همیشه عوض شود. همان طوری که در ظرف ۵۰ سال اخیر چندین بار تغییر خورده است. ولی هویت ملی و شخصی هر تبعۀ افغانستان، رسمأ و قانونأ «افغان» است.اخلاط این دو از طرف یک صاحب نظر اقتصاد، محقق و تأریخ نویس واقعأ مأیوس کننده است.

۵ - برای یک لحظه فرض کنیم که افغان یعنی پشتون. دامن زدن به این اختلاف بین مردم از طرف جنایت کاران جنگی و دولت و هر کس دیگری که باشد آب به آسیاب زرادخانه های جنگی قدرت های جنایتکار جهانی ریختن است.

از تمام هموطنان درخواست می کنم تا در افشاء، تجزیه و تحلیل علمی این دسیسۀ تأریخی نقش فعال ایفا نموده و نگذارند دشمنان داخلی و خارجی کشور ما شاد شوند.


اسم: خوشال روهي   محل سکونت: افغانستان    تاریخ: 11.08.2015

پېژند پاڼو يا تذکرې اړوند د ولسمشر پيغام
د پېژند پاڼو يا تابعيت تذکرو اړوند د يو لړ ژورو اندېښنو په ځواب کې چې د افغان ملي غورځنګ، ملي ثبات ټولنې، سمون سياسي خوځښت، عدالت ګوند، اسلامي حزب او ګڼ شمېر نورو مدني بنسټونو، قومي شوراګانو او د ځوانانو ټولنو د يوه پلاوې له خوا د ولسمشر په آدرس مطرح شوې، د افغانستان ولسمشر محمد اشرف غني د خپلو استازو له لارې ډاډ راکړ، چې د خپلو پخوانيو ژمنو پر بنسټ به د تذکرو په قانون کې بدلون راځي، د افغان کلمه به په پېژندپاڼو کې ليکل کېږي او د تذکرو د وېش لپاره به مستقله او د باور وړ اداره جوړېږي. ولسمشر دا خبره په کلکه رد کړه، چې د زمري په ۲۸ به د تذکرو د وېش لړۍ پيلېږي.
موږ د دې تر څنګ چې د اوس لپاره د ولسمشر د پيغام پر بنسټ خپل اعتراضي غبرګون دروو، له ټولو هېوادوالو غوښتنه کوو چې د ستونزو تر بشپړ اواري پورې ويښ اوسي او که چېرې ولسمشر د ملي هويت او ملی يووالي د مخالفينو تر فشار لاندې له خپلو ژمنو مخ اړوي، موږ بايد د پراخو اعتراضونو چمتووالی ولرو او له خپل ملي هويت او ملي ګټو څخه په کلکه دفاع وکړو.
په ډېر درنښت
له ملي ارزښتونو څخه د ټولو افغانانو د دفاع ګډ سنګر


اسم: A. Halim Hakimi   محل سکونت: USA    تاریخ: 11.08.2015

Regardless of where, when or how the word Afghan derived, the public perception and understanding of the word for majority of people in Afghanistan, equivalent to Pashtun. Such public perception shouldn't be ground to change the long identity of Afghanistan as long as the word Afghan nationally and officially dubbed as representation of all citizens of Afghanistan.


Furthermore, The identifying-name of Afghanistan all ethnic groups that has numerically enough population to be counted with the exception of Pashtuns , have already been taken in the form of nations such as Tajikistan, Uzbekistan and Turkmenistan. There is, however, a large population of Pashtuns in Pakistan but since over 90% of Pakistanis' are ethnically Indians, Identity of Pashtuns there until very recently presented by large Latin alphabet of NWFP.


Since Pashtuns are the largest ethnic group in Afghanistan, have a proven track record to preserve and defend the nation and have no visible identity other than within Afghanistan, the word Afghan should stay as unifying icon to represent people of Afghanistan.


اسم: قاسم باز   محل سکونت: ویرجینیا    تاریخ: 11.08.2015

در این شرایط حساس و بحرانی کشور حذف کلیمه افغان در تذکره کدام درد مارا دوا نمیکند بلکه به مشکلات ما می افزاید، در این مقطع حساس که کشور دست و ګریبان به هزارن پرابلم است ،حذف کردن کلمه افغان در تذکر تابعیت کشور، کشور را به بحرانی میبرد که فردا باز هیچ کس توان کنترول ان را نخواهد داشت،
باورمندم که به حذف کلمه افغان اکثریت مطلق پشتونها مخالفت خواهند نمود، و انها مجبور خواهند شد تا به سرکها کوچه و بازار و شهرها سر رازیر شود و امنیت نسبی که فعلآ داریم مختل خواهد شد، در انصورت نه امریکا و نه ناتو باز توان کنرول اوضاع را خواهد داشت،
نمی دانم چرا اولیا امور به این موضوع حیاتی برخورد سرسری مینماید، دوشمنان وحدت افغانستان تیل تباهی و بربادی مملکت ابای مارا در تمام کشور پاشید که به یک ګوګرد زدن خدای ناخواسته افغانستان دیګر ان افغانستان نخواهد بود، دولت سهامی کابل اعلان توزیع تذکر را به تاریخ ۲۸ اسد اعلان نمود،
در قانون اساسی به تمام اتباع کشور که در قلمرو افغانستان زندګی میکند افغان اطلاق شده، پس چرا در تذکره تابعیت ما کلیمه افغان را حذف و نداشته باشیم.




اسم: سیدخلیل الله هاشمیان   محل سکونت: کلفورنیا    تاریخ: 11.08.2015

حذف کلمه "افغان" ازتذکرۀ تابعیت که نمودار حذف هویت ملی مردم افغانستان میباشد، از این تاریخ ببعد میتوان ختم افغانستان نوین و امیراطوری احمد شاه درانی را بخاطر سپرد.
درمسابقۀ قدرت بین دو"قچ" ، چنین بنظرزمیرسد که داکتراشرف غنی " قچ بی خسیه" برآمد. بنابرآن باید منتظربود که قچ همتای (عبدالله+عطا) پیدا شود.
مقالۀ استاد حامد نوید روشنی مستندعلمی وتاریخی بالای این موضوع افگنده است. ملیگرایان افغان هریک داکتر علام انصاری، داکتر مصطفی آریامل و استاد داکترسید عبدالله کاظم درزمینه بیطرفانه و ملیگرایانه اظها نظر فرموده اند- امید است این سلسله نظریات دوام کند - پاینده باد ملت افغان و افغانستان - با عرض حرمت - سیخلیل الله هاشمیان - 11 آگست 2015


اسم: سیدعبدالله کاظم   محل سکونت: کالیفورنیا    تاریخ: 10.08.2015

نوشته پر محتوای جناب استاد حامد نوید مثل همه نوشته های شان پر از احساس وطندوستی و افغانیت است که همیشه از منافع ملی به حیث یک تبعه (که حالا بجای آن "شهروند" معمول شده است) افغان دفاع نموده و در مقالۀ حاضر همین احساس عالی خود را تبارز داده اند، قابل تمجید است.ولی وقتی مسائل حقوقی و قانونی مطرح میشوند، باید موضوعات را از همان دریچه دید. در مورد لزوم ذکر کلمه "افغان" در متن تذکره های برقی (الکترونیکی) باید متوجه بود که در عنوان آن در دو جناح نشان افغانستان به پشتو و دری این عبارات نوشته شده است: د افغانستان اسلامی جمهوریت، دکورنیو چارو وزارت، د تابعیت تذکره
این عنوان به وضاحت میرساند که این تذکره بیانگر هویت شخصی است که از اتباع افغانستان میباشد و طبق قانون اساسی به هر تبعه افغانستان ، کلمۀ "افغان" اطلاق میگردد. لذا تکرار این کلمه در متن لزومی ندارد، چون همه افغان هستند، مگر اینکه کسانی خود را غیر افغان بدانند و درآنصورت برطبق قانون از تابعیت کشور بیرون میشوند.
در این مورد چند ماه قبل وقتی این مبحث در رسانه ها مطرح گردید، برای توضیح مزید موضوع مقالۀ نوشتم تحت عنوان "مسائل حقوقی و قانونی را نباید به میدان سیاست بازیها کشانید" که بتاریخ 20 دسمبر 2014 در این پورتال وزین اقبال نشر یافت (مقالۀ شماره 150 درلست آرشیف نویسندگان تحت نام اینجانب)
در این مقاله کاپی تذکره ها را از اول تا امروز با تحلیل محتوای آنها به نشر رسانیده ام تا هموطنان عزیز متوجه سیرتکاملی آن شوند. بحث های چند ماه قبل بر سر این موضوع در پارلمان اوج گرفت که عده ای میخواستند "قومیت" را درج تذکره کنند که بعد از جر و بحث های زیاد ولسی جرگه لزوم درج قومیت را در تذکره تصویب نکرد. امید میکنم علاقمندان موضوع به متن مقالۀ اینجانب که لینک آنرا در ذیل می نویسم مراجعه فرمایند. (چون اینجانب نمیتوانم لینک را فعال سازم، از اداره محترم پورتال خواهش میکنم آنرا در ذیل فعال سازند. تشکر)

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: داکتر مصطفی آریامل   محل سکونت: کالیفورنیا ایالات متحده    تاریخ: 10.08.2015

بسیار دردناک و قابم تآسف است ک حکومتی در وطن عزیز که خودرا ممثل وحدت ملی می نامد مرتکب مدهش ترین عمل ضد وحدت ملی می شود یعنی با حذف کلمهٌ افغان در تذکرهَ الکترونیکی یک دسیسهَ خانه برانداز را که از مدتها باینطرف در حال تکوین بود به منصه اجرآ قرار میدهد.
آن عمل حکومت تفرقه انداز ملی به شدت قابل تقبیح بوده و از بسا جهات از جمله ملاحظات ملی و بین المللی. حقوقی. تاریخی(به استناد قوانین و وثیقه ها ملی سابق) باید به مصاف مدنی کشانیده شود.(لطفآ اغلاط عایده در نوشته فوق را به نظر اغماض بنگرید بزودی کیبورد دیگر خواهم داشت)


اسم: داکتر غلام ۰ انصاری   محل سکونت: المان    تاریخ: 09.08.2015

عرض سلام خدمت گرداننده گان پورتال،
حذف کلمه ای هویت ملی «افغان » در کارت شناسائی یک عمل غیر قانونی، تفرقه افگنانه و ضد ملی است که دولت به آن اقدام امتحانی کرده است. این عمل بوی خیانت های بعدی در کنار خواهد داشت ک از شما خواهش جدی دارم:
۱ -نوشته ای تحقیقی هموطن توانای ما جناب حامد نوید را زیر عنوان «جبهه گیری های ناعاقبت اندیشانه در مورد کلمه ای افغان و افغانستان» در نظر سنجی بگذارید که انجام دادید واز این بابت از شما سپاس گذارم.
۲ -یک جنبش ضد این عمل خائینانه را به راه انداخته، از تطبیق آن جلوگیری شود.
۳ -به مراجع قانونی شکایت صورت گرفته و دعوای حقوقی علیه این عمل انجام شود. در این رابطه از حقوقدانان وطن طالب کمک شوید. از جنا ب هیرمند صاحب خواهش میکنم تا در زمینه راههای علمی ـ تحقیقی وحقوقی به هموطنان وپورتال آرائه دهند.
از جناب معروفی صاحب تمنا دارم تا در این مسئله ای ملی بعنوان یک دانشمند ،محقق وصاحب نظر دست همکاری دهند وبا اجازه ای شان نوشته اخیر محترم را از صفحه ای پورتال وزین «افغانستان آزاد ـ آزاد افغانستان » در این رابطه اینجا بنشر میسپاریم وامید که ما را تنها نگذارند.
اینجا میدان عمل است و بیائید تا مشترکآ آغاز یک جنبش دوران ساز اجتماعی را پایه گذاری کنیم تا باشد با وحدت کتله ای وسیع از دانشمندان، متخصصان روشنفکران و تمام قلم بدستان راه آزادی، استقلال و عدالت نمونه ای خوبی برای ملت خود شده وباکسب اعتبار دوباره ای شان راه نجات کشور را مشترکأ ممکن سازیم.
منتظر عکس العمل مثبت شما و تمام هوطنان در زمینه میباشم.



Copyright by AFGHAN GERMAN ONLINE all rights reserved